Stress

در ادامه بررسی استرس

برگرفته از صفحه پرویز پرستویی

“سالها پیش مدتی را در جایی بیابان گونه به سر بردم. عزیزی چهار دیواری خود را در آن بیابان در اختیار من قرار داد؛ یک محوطه بزرگ با یک سرپناه و یک سگ. سگ پیر و قوی هیکلی که برای بودن در آن محیط خلوت و ناامن دوست مناسبی به نظر می رسید. ما مدتی با هم بودیم و من بخشی از غذای خود را با او سهیم می شدم و او مرا از دزدان شب محافظت می کرد. تا روزی که آن سگ بیمار شد.
به دلیل نامعلومی بدن او زخم بزرگی برداشت و هر روز عود کرد تا کرم برداشت. دامپزشک، درمان او را بی اثر دانست و گفت که نگه داری او بسیار خطرناک است و باید کشته شود. صاحب سگ نتوانست این کار را بکند. از من خواست که او را از ملک بیرون کنم تا خود در بیابان بمیرد. من او را بیرون کردم. ابتدا مقاومت می کرد ولی وقتی دید مصر هستم رفت و هیچ نشانی از خود باقی نگذاشت.
هرگز او را ندیدم. تا اینکه روزی برگشت. از سوراخی مخفی وارد شده بود که راه اختصاصی او بود. بدون آن زخم وحشتناک. او زنده مانده بود و برخلاف همه قواعد علمی هیچ اثری از آن زخم باقی نمانده بود. نمی دانم چه کار کرده بود و یا غذا از کجا تهیه کرده بود. اما فهمیده بود که چرا باید آنجا را ترک می کرده و اکنون که دیگر بیمار و خطرناک نبود بازگشته بود.
در آن نزدیکی چهاردیواری دیگری بود که نگهبانی داشت و چند روز بعد از بازگشت سگ، آن نگهبان را ملاقات کردم و او چیزی به من گفت که تا عمق وجودم را لرزاند. او گفت که سگ در آن اوقاتی که بیرون شده بود هر شب می آمده پشت در و تا صبح نگهبانی می داده و صبح پیش از اینکه کسی متوجه حضورش بشود از آنجا می رفته. هرشب…! من نتوانستم از سکوت آن بیابان چیزی بیاموزم اما عشق و قدرشناسی آن سگ و بیکرانگی قلبش، مرا در خود خرد کرد و فروریخت. او همیشه از اساتید من خواهد بود. ”

نمی دونم این داستانی که فوروارد کردم ، حقیقی هست یا نه

اما اگه بتونیم اون رو تحلیل کنیم و بپرسیم که چه چیزی تونسته کمک کنه که این سگ نجات پیدا کنه، پاسخ شما چه خواهد بود؟
چطور می تونه با استرس مرتبط باشه؟ همه این مواردی رو که گفتید درست هست
سگ متوجه شد که این بیماری سبب رانده شدنش شده پس احساس مسوولیت و حس ارزشمندی باعث شد که تصمیم بگیرد که خوب بشود، امید به برگشت به خانه او رو مصمم کرد که خوب بشود
اما
استرس که سبب بیماری های بسیاری می شود، مانع بهتر شدن بیماری ها هم می شود
سگ استرس نداشت چون نمی دانست که پزشکان بیماری او علاج ناپذیر تشخیص داده اند
به خیال خودش بیماری بود که باید صبر می کرد تا خوب شود مثل بقیه بیماری ها
اگر سگ عادی بود و احساس مسوولیت و امیدی به برگشت نداشت در بیابان تسلیم شده و بیماری او را از پا در می آورد.
اما از آنجاییکه می دانست این بیماری او را از خانه رانده منتظر ماند تا خوب شود، امید به خوب شدن هم یکی دیگر از امیدهایش بود
ابهام هم سبب استرس می شود
یعنی اگر نمی دانست که چرا از خانه رانده شده است باز دچار استرس می شد و از پا در می آمد
پس دو گونه امید داشت و دو گونه استرس نداشت، و احساس مسوولیت بالا
 ابهام هم سبب استرس می شود
مثل زمانی که فرد در تاریکی قرار دارد
ذهن انسان مانع بسیار بزرگی در بسیاری از مسائل از جمله بیماری هاست
در ضمن اینکه همان ذهن می تواند به او کمک کند
اگر ذهن باور کند که بیماری او علاج پذیر است درمان صورت می گیرد
اگر ذهن نگران باشد، مانع درمان خواهد شد
کودک به سادگی گول می خورد و والدین می توانتد از این طریق کودک را به راحتی آسوده کنند
اما بزرگسال نمی تواند خودش را گول بزند در نتیجه ذهن او مانع باور می شود و استرس به سراغش می آید
راه چاره چیست؟
  
اما بزرگسال نمی تواند خودش را گول بزند در نتیجه ذهن او مانع باور
در اینگونه موارد باید با انرژی مثبت مسئله را رها کرد گاهی أوقات زمان همه چیز را به خالت عادی بر میگرداند
آموزش های مدیریت ذهن از طریق همین باورها می تواند ما را در برابر استرس ها مصون کند
و در نهایت بسیاری از بیماری ها را از خود دور نگه داریم
شبی آرام و لذت بخش داشته باشید
workshop

کارگاه های من

☄۱- ارتباط ، انتقاد ، مذاکره
بعد از اتمام این کارگاه، از توانایی ارتباط موثر و مذاکره اصولی برخوردار خواهید شد و در هیچ مذاکره شخصی یا کاری، بازنده نخواهید بود.
☄۲- انگیزه ، هدف
در این کارگاه، شما با انگیزه مندی صحیح و هدفگذاری اصولی آشنا شده و توانایی خود را برای پیگیری اهداف خود تقویت خواهید کرد.
☄۳- هوش هیجانی
در این کارگاه ، مدیریت هیجان ها چه مثبت و چه منفی را خواهید آموخت و مدیریت بهینه رابطه، نتیجه نهایی خواهد بود.
☄۴- اختیار ، انتخاب ، مسوولیت پذیری
در پایان این کارگاه به انتخاب هایی که در اختیار شما قرار دارد واقف شده و از طریق این آگاهی، مسوولیت پذیری شما در زندگی افزایش یافته و سبک زندگی شما متحول خواهد شد.
☄۵- شناخت خود و ساختار کائنات
در این کارگاه با آگاه شدن به ساختار کائنات و به کارگیری نیروهای آن از طریق قانون جذب، آینده خود را متحول خواهید کرد.
☄۶- سلامت تن و روان
در این کارگاه، با بدن و ذهن، بیشتر آشنا شده و از طریق انواع مراقبه، مهارت در کسب و حفظ سلامتی را در خود پرورش خواهید داد.
☄۷- ارتباط زن و مرد
شناخت تفاوت های زن و مرد چه فیزیکی و چه ذهنی، یادگیری ارتباط موثر در زوجین در پایان کارگاه شما را به سمت یک زندگی بدون تنش رهنمون خواهد شد.
☄۸- شادمانی و شادکامی
شادی و خوشبختی، بسته به انتظارات فرد قابل بررسی می باشد که با روشن سازی خواسته ها و نیازها و ارائه روش هایی برای داشتن احساس شادمانی درونی ، در پایان این کارگاه خود را فردی خوشبخت احساس خواهید کرد.

هر کارگاه شامل ۸ جلسه ۲ ساعته می باشد که هفته ای یک جلسه برگزار می گردد.
هزینه ۸ جلسه دو ساعته ، ۶۴۹ هزار تومان می باشد.
عضویت همزمان در کانال و گروه ، ۲۰ درصد تخفیف خواهد داشت.
اعضای فعال در گروه ، مشمول ۵ درصد تخفیف خواهند شد.

stress

راهکارهای گذر از استرس

اگر در زندگی بتونیم از تجربیات گذشتگانمون بهره بگیریم، بسیار موفق خواهیم بود و زندگی با سبک خوبی خواهیم داشت
منظور این نیست که سبک زندگی گذشتگانمون رو در پیش بگیریم، گاهی برعکس از تجربه گذشتگان عبرت بگیریم
در گذشته بسیاری از بیماری های سنین پیری را طبیعت این سنین می دونستند اما امروزه بر همگان آشکار شده که استرس عامل اصلی بسیاری از بیماری هاست
ما می تونیم به گذشتگانمون نگاه کنیم و درس بگیریم، اونها تن و روانشون رو در این مسیر آسیب زدن و ما نباید که از این گوهر گرانبهایی که به ما ارائه می کنند به راحتی گذر کنیم…
فشار خون از عوامل بسیار شایع و آشکار استرسه
بیشتر افراد سنین بالا به این بیماری دچار شدند و در حالی که باز هم می تونند درمانش کنند تلاشی نمی کنند و جوان های ما هم در حالی که گذشتگان رو می بینند و در واقع آینده خودشون رو می بینند کمتر اقدامی می کنند
خانم قیصری موضوع مهمی رو مطرح کردند و خانم آقایی اون رو پی گرفتند
همونطور خانم آقایی و همراهان عزیز اشاره کردند هر کسی با توجه به نگرش و باورهاش در موارد خاص خود و به گونه خودش استرس رو تجربه می کنه
همه این موضوع رو داشتیم و خواهیم داشت
پس وقتی که احساس می کنیم که همه با این موضوع روبرو هستند کمی خیالمون آسوده می شه که ما فرد مشکل دار نیستیم بلکه مثل بقیه هستیم، این یکی از روش های روانشناسی شناختی و فراشناختی هست که فرد رو با مثال های مختلف متوجه این موضوع می کنه که در این زمینه او تنها نیست…
در همین راستا همدلی برای کاهش استرس بسیار مفید هست، اگر ما با کسی همدلی کنیم یا احساس کنیم که رییس یا همسر ما با ما همدل هست استرس ما کمی کاهش پیدا می کنه و می تونیم که اون کار رو با تحمل بهتر استرس پیش ببریم..
شناخت خودمون و واکنش هامون همونطور که اشاره کردند ، می تونه به ما کمک کنه که بهتر استرسمون رو تحت کنترل بگیریم…
راهکارهای ریز و درشت بسیارند که در کارگاه هوش هیجانی و کارگاه یوگای تن و روان به اونها می پردازیم و تمرین می کنیم
به همدلی اشاره کردم و در نشست قبل به هیجان و آگاهی…
اگر در گروه تلگرام ، دوستان رو به همراهی دعوت می کنم، چندین جنبه داره
یکیش همین همدلی هست که با حضور و مشارکت در این گروه می تونیم که همدیگر رو بیشتر همراهی کنیم و همدلی به دست بیاریم
و چه ارتباطی با صحبت آگاهی داشت؟
هنگامی که شما رو به موضوعی دعوت می کنم شما می تونید که اون رو آگاهانه انتخاب کنید یا بی خیالش بشید و وقتی که بهش نیاز پیدا کردید از روی ناچاری به اون پناه بیارید
کدوم یکی بهتره؟ همراهی آگاهانه و با برنامه ریزی برای ایجاد جامعه ای همدل، یا همه تنها و تماشاگر تا وقتی که ضرورت و ناچاری ایجاب کند که با هم همراه شویم؟
به دوستان بسیاری راهکارهایی رو به صورت انفرادی ارایه کردم و چه خوبه که اونها رو اینجا به اشتراک بگذارند تا به مرور با هم همدل بشوند
این هم روشی برای پیشگیری و درمان و درمان هست
اما یک روش کافی نیست، چند روش با هم می تواند که ما را سالم و سرزنده نگه دارد
روش های دیگری در کارگاه یوگای تن و روان در انتظار شماست
روش های بیشتری در کارگاه هوش هیجانی در اختیار شماست
وقتی ما می توانیم با ده دقیقه ریلکسیشن ، بسیاری از بیماری ها را از خود دور نگه دارید ، چرا به دنبال یادگیری آن نباشیم؟
و با تکنیک های بسیار دیگر از نیاز به داروها در آینده رها باشیم
در هند در معبد یا آشرامی که برای آموزش حضور داشتم، عده ای به صورت داوطلبانه کار می کردند، البته امکاناتی از جمله مسکن در اختیارشان قرار می گرفت
به این نوع کار کردن می گفتند ، work as meditation
به اونها آموزش می دادند که چگونه به کار به عنوان یک مدیتیشن نگاه کنند و چگونه کار را بدون استرس انجام دهند
البته مسلم است که کار بدون استرس در دنیای ما نمی تواند باشد مگر اینکه ما هم در آشرام کار کنیم
اما همانطور که اشاره کردم راهکارهایی برای گذر از استرس وجود دارد…
شاداب و در آرامش باشید:tulip:
Emotion

آگاهی و هیجان

انتخابات تموم شد و چه خوبه که همین شور رو نگهداریم و اون رو در جهت ارتقا خودمون استفاده کنیم…
چهارشنبه گذشته با پیک موتوری که برای من ناهار میاره صحبت از رای دادن شد،
گفت مگه روحانی در این چهار سال چه کرده، این همه بیکار… تورم
براش از اشتغال و کارخانه و اقتصاد گفتم ، قبول نکرد
بهش گفتم ویدیوی خاتمی رو دیدی؟
گفت نه
با تعجب گفت مگه خاتمی حمایت کرده؟
ویدیو رو نشونش دادم ، گفت رای می دم
اولش نمی خواست تو انتخابات شرکت کنه
هرچه برای ایشان از علم اقتصاد و آگاهی گفتم اثر نکرد
اما وقتی احساساتش رو تحریک کردم، چون خاتمی رو دوست داشت بلافاصله هم رای شد

ده سال پیش مطلبی با عنوان آگاهی و هیجان در وبلاگم نوشتم
چند درصد تصمیم هایی که می گیریم از روی آگاهی هست؟
هیجان ها نقش بسیار مهمی در زندگی ما ایفا می کنند
در بسیاری موارد افراد مختلف می توانند با تهییج ما به اهداف خودشون برسند…
اگر آگاهی ما به حد مطلوبی نباشد.
در مطلب آگاهی و هیجان مثال کمک به گدا را مطرح کرده ام
در خیابان دیدن پسر بچه ای که در سرما ایستاده ما را تهییج می کند که به او کمک کنیم
اما در موارد کمی پیش می آید که وقتی از ما برای مشارکت در سازمانی برای ساماندهی بچه های کار کمک طلب می شود مشارکت می کنیم
البته شاید این مثال مناسبی نباشد چراکه بیشتر مردم در مورد مسایل خیریه به هر روشی تهییج می شوند
اما تا چه میزان در NGOهای اجتماعی و فرهنگی مشارکت می کنیم که آگاهانه و نه براساس هیجان هست
چند درصد از روی آگاهی رای دادیم و چند درصد از روی هیجان؟
کدام بهتر است؟ آگاهی یا هیجان؟
البته در کار خیر شاید، انگیختن هیجان لازم به نظر برسد
اما حتا بعد از هیجان زده شدن هم چه بهتر است که از روی آگاهی تصمیم نهایی گرفته شود
اینجا دو فاکتور مطرح است؛ آگاهی و هیجان
یعنی به همان نسبتی که لازم است هیجان مدیریت گردد
به همان نسبت نیز نیاز به بالا بردن آکاهی وجود دارد
یعنی ما اگر هیجان خود را مدیریت کنیم اما دانش کافی و آگاهی کافی برای تحلیل مسئله نداشته باشیم، به ناچار راه انفعال را پیش خواهیم گرفت…
همونطور که نوشتم لازم هست که توجه کنیم که دو فاکتور رو همزمان داریم، اینطور نیست که یکی را داشته باشیم و کافی باشد که جایگزین دیگری کنیم..

بنابراین در حین اینکه سطح آگاهی خودمون رو بالا می بریم، روش های مدیریت هیجان ها رو هم می آموزیم که خود این هم جزوی از آگاهی هست…

به هر صورت هر کسی در هر برهه ای بر اساس دانش و آگاهی خود و هیجانات خود تصمیم می گیره
به همین خاطر اول صحبتم نوشتم که این شور رو نگهداریم و این انرژی رو مسیر بدیم در جهت رشد و ارتقا خودمون و مشارکت در مسایل اجتماعی و فرهنگی و هیچگاه اجازه ندیم که این شور ، خاموش بشه…
پس ما در کارگاه هوش هیجانی ، روش های مدیریت هیجان ها رو می آموزیم و در کارگاه های دیگر دانش های دیگری رو که منجر به بالا رفتن سطح آگاهیمون می شند رو دریافت خواهیم کرد
در واقع همه این کارگاه ها به سطح آگاهی ما کمک می کنند امشب ، هوش هیجانی رو از اونها جدا کرده و بررسی کردیم.
شاداب و سلامت باشید
group

نتیجه کارگاه های من

با یکی از همراهان گروه تلگرامم داشتیم راجع به کارگاه های من و یک مربی دیگه صحبت می کردیم،

افتخار دارم بنویسم که صحبت های ایشون سبب شد که یاد “جری مگوایر” با بازی “تام کروز” بیافتم…در سایتم چند تا فیلم معرفی کردم که یکیش این فیلم هست…

اگه این فیلم رو دیدین، احتمالن آخرای فیلم، صحنه بعد از بردن بازی رو که مدیر برنامه و بازیکن همدیگر رو در آغوش می گیرند به خاطر دارین… بازیکن حریف از مدیر برنامه اش می پرسه ما چرا اینطوری نیستیم؟!…

اگه ندیدید پیشنهاد می کنم این فیلم و این صحنه رو ببینید…

با حسرت به ما نگاه خواهند کرد و خواهند پرسید؛ چرا ما اونطوری نیستیم؟…

با شرکت در کارگاه ها ، عضو باشگاه نشست های گروه نیک اندیشان خواهید شد و بعد از پایان دوره، هر هفته یکبار به طور رایگان دور هم جمع خواهیم شد و تجربیاتمون رو به اشتراک خواهیم گذاشت و تا رسیدن به هدف نهایی همدیگر رو همراهی خواهیم کرد….

شاداب باشید

improve

در خصوص هدف من از برگزاری کارگاه ها

پیشتر در مورد اینکه هدف من چیست کمی توضیح نوشته بودم
هدف من همواره ارتقا و رشد خودم بوده و در همین راستا کمک به رشد دیگران
نمی دونم چند نفر از دوستان با هرم مازلو آشنایی دارند
اسم فروید رو فکر می کنم اکثر دوستان شنیده باشند امازاسم دکتر مازلو رو کمتر
فروید با کسانی کار می کرد که بیماری داشتند
مازلو در مورد کسانی تحقیق کرد که به خود شکوفایی رسیده بودند
پیشتر هم نوشته بودم که سه دسته بندی از انسان ها از نظر روانی در روانشناسی وجود داره
ناهنجار، بهنجار ، سالم
ناهنجار در محدوده زیر صفر و منفی هست
بهنجار در محدوده صفر هست
سالم در محدوده بالای صفر قرار داره
فروید بیشتر روی افراد ناهنجار کار کرد و موفق هم بود و بیشتر اونها رو تا حد هنجار و حتا سالم کمک کرد
مازلو بیشتر روی افراد سالم تحقیق کرد و روی این موضوع بررسی بیشتری داشت که چطور یک فرد بهنجار می تواند به خودشکوفایی دست یابد
من در کار روانشناسی تمرکز هدفم بر روی بهنجار به سالم هست
هدف و انگیزه من این هست که در مسیری که برای ارتقا و رشد خودم گام برمی دارم به همراهان بیشتری کمک کنم که در این مسیر گام بردارند…
دکتر مازلو به مانند بسیاری دیگر معتقده که انسان برای به دست آوردن نیازهایش تلاش می کنه و در این مسیر ، مراتبی را طی می کنه و نیازهای او تغییر می کنن
اگر انسان نیازهای اولیه خود، یعنی خوردن و پوشیدن را تامین کند فرصت میابد که به تامین نیازهای دیگر خود بپردازد
سپس به دنبال این است که تامین معیشت را تداوم بخشد یعنی شغلی داشته باشد که خورد و پوشش به طور مداوم تامین گردند
و بعد از این مرحله می تواند به تشکیل خانواده فکر کند
اگر دقت کنید تشکیل خانواده در پله دوم اما صمیمیت جنسی در پله سوم آمده است! تشکیل خانواده در انسان هایی که در مرتبه دوم قرار دارند برخلاف انسان هایی که در مرتبه سوم قرار دارند به منظور ایجاد صمیمیت و سپس در پله چهارم رسیدن به عشق نیست، دلایل تشکیل خانواده برای آنها (پله دومی ها) برآورده کردن نیاز جنسی به طور مداوم، عمل به عرف جامعه و مواردی از این دست است…
این موضوع را در کارگاه ارتباط زن و مرد بیشتر باز می کنم…
در پله چهارم رسیدن به عزت نفس و احترام متقابل نیاز انسانی والاتر است که از مرحله ابتدایی انسانی گذر کرده است.
و در نهایت در پله پنجم به خلاقیت و خوشکوفایی دست میابد
هدف من کار بر روی پله های سوم تا پنجم و همراهی برای طی کردن این مسیر است.
شب همراهان به خوشی و آرامش و لذت
Motivation

داستانی برای هدف و انگیره

یک داستان واقعی تعریف کنم شاید انگیزه پیدا کردید

قبل از انقلاب که خوانندگان خانم در تلویزیون برنامه داشتند، یک نفر از روستا از یکی از خواننده های خانم در تلویزیون خوشش می آید

این یک نفر تصمیم می گیرد که از روستایشان بیاید تهران و یک شب با این خانم خواننده باشد

ایشان از روستایشان یک آشنایی در تهران داشته اند از طریق این آشنا می توانند ارتباطاتی پیدا کنند و به آن خانم خواننده پیغام بفرستند

پاسخ خانم خواننده مشخص است، نه

بعد از اصرار و پیغام، خانم خواننده پیغام می فرستد قبول است و ۷ هزار تومان طلب می کند

این روستایی زاده ۱۰۰ تومان در جیب نداشته

تصمیمش را می گیرد بر می گردد روستا و بر روی زمین های سیب زمینی کار می کند

بعد از ۶ ماه ۷ هزار تومان را جمع می کند و به تهران می رود

حدس شما برای ادامه داستان چیست؟

شخصیت این فرد را بررسی کنیم، هدف و انگیزه فرد را بررسی کنیم

بسیاری از افراد گاهی هنگامی که با این موضوع روبرو می شوند افسردگی می گیرند

یک نفر چند سال پیش در یکی از شهرهای ایران با تماشای دختری در سریال کره ای خودکشی کرد

اما شخصیت داستان ما تصمیمی می گیرد

بعد که پای تصمیم او مشکلی نهاده می شود عقب نشینی نمی کند و تلاش خود را صدچندان می کند

هفت هزار تومان اون موقع هفت میلیون تومان الان است. در شش ماه این پول را جمع می کند. اگر انگیزه و هدف نداشت تا آخر عمرش هم چنین پولی نمی توانست پس انداز کند همانطور که هم شهری هایش نتوانستند

اول اینکه این شخص یک شخصیت خاص دارد که اگر بخواهیم چنین عمل کنیم باید چنین شخصیتی در خود بسازیم

دوم انگیزه است، اگر هدفی داشتیم به چه میزان انگیزه باید در ما باشد تا به خود تکانی بدهیم

نوع هدف می تواند در ما انگیزه ایجاد کند یا گاهی خود هدف ، انگیزه ایجاد نمی کند اما ضرورت ایجاب می کند که به یک هدف برسیم پس باید خود را انگیزه مند کنیم

منتظر نتیجه داستان هستید؟

اون شخص در مسیر تهران به زحماتی که برای به دست آوردن این پول کشیده بود فکر می کرد

وقتی رسید تهران ، با خود گفت با ۱۰۰ تومان با هر خانم دیگری که بخواهم می توانم باشم و این پول را به او نخواهم داد

برگشت روستا و یک گاو خرید و بعد صاحب یک گاوداری شد ….

یک کار آفرین همت دارد و عقل هم دارد

همت یعنی به خود تکان دادن در راستای هدف و عقل انتخاب مسیر درست را نشان می دهد

حال شما برای ما بنویسید که هدف و انگیزه او چه بود و آیا هدف و انگیزه درستی انتخاب کرده بود و چطور شد که هدف و انگیزه اش تغییر کرد…؟

aim

در مورد هدف و آرزو از کارگاه انگیزه و هدف

ما ممکن هست که خیلی چیزها بخواهیم که آرزو هستند اما برای به دست آوردن آن مواردی از آرزوهایمان که برنامه ریزی و تلاش می کنیم هدف ما هستند

پس همونطور که اکثرمون می دونیم، فقط آرزو کردن چیزی ما را به آن نخواهد رساند

برای رسیدن به چیزی لازم هست که با شدت بیشتری آن را آرزو کنیم، به دست آوردن آن را جزو یکی از اهداف خود قرار دهیم و برای به دست آوردن آن برنامه ریزی کنیم

می توان گفت اولین مرحله ای که آرزو را با هدف متمایز می کند میزان انگیزه فرد برای به دست آوردن آن هست

بسیاری از افراد بارها می گویند که فلان چیز را به شدت خواهانند اما هیچ گامی در جهت به دست آوردن آن نمی کنند چرا؟ همانطور که نوشتم انگیزه به دست آوردن آن و تبدیل آن به یک هدف مهم ترین موضوع در این مرحله هست

در کارگاه انگیزه و هدف در مورد تبدیل آرزوها به اهداف صحبت می شه

چه چیزهایی می تونند در ما انگیزه ایجاد کنند؟ چه انگیزه هایی می تونند در ما انگیزش ایجاد کنند تا آرزوهامون رو دنبال کنیم؟ موضوع دیگری هم که مطرح هست اینه که چگونه در خود انگیزه رو افزایش بدیم تا به حدی برسه که عاملی بشه تا هدف تعریف کنیم .

بعد از اینکه هدف تعریف کردیم هم همچنان سطح انگیزه رو باید بالا نگه داریم تا بتونیم برنامه ریزی کنیم، و همینطور انگیزه رو باید بالا نگهداریم تا

در مسیر تلاش برای رسیدن به اون هدف کم نیاریم، در مسیر نه تنها انگیزه نباید افت کنه بلکه باید بیشتر و بیشترش هم بکنیم چون که در مسیر مشکلات بسیاری پیش میاد که به احتمال زیاد انیگیزه بسیار بیشتری لازم داره تا استقامت کنیم و جا نزنیم

به همین خاطر هست که من این کارگاه رو طراحی کردم چون مورد بسیار مهمی در زندگی هست که شاید بسیاری از افراد حتا متوجه اهمیت اون نباشند

یک ویدیو در کانال در مورد انگیزه ارسال کردم، انگیزه بیرونی و انگیزه درونی رو در اون توضیح دادم

برای هدف گذاری ما بیشتر به انگیزه درونی نیاز داریم تا انگیزه بیرونی

البته برای بسیاری از مردم ، چشم هم چشمی یک انگیزه بیرونی باشد که بسیار انگیزشی باشد و به مرور درونی شده باشد

اما در چشم همچشمی آسیب روانی و در نتیجه آسیب جسمی وجود دارد

پس مبحث دیگر در اینجا اینه که در تعریف اهداف خود و انگیزه مند کردن خود لازم است به سلامت خودمان اولویت بدهیم

باز در این مورد ویدیوهایی رو ارسال خواهم کرد اما خودتون رو برای کارگاه ها آماده کنید، به زودی شرایط کارگاه ها رو اعلام می کنم

شاداب و سلامت باشید

Mysticism

در خصوص عرفان

از ابتدای زمانی که انسان شروع به اندیشیدن کرده، (نمی دانیم چه زمانی اما از طریق واژه ها نه تنها با نزدیکان خود ارتباط برقرار می کرده، بلکه واژه ها وسیله اندیشه او نیز بوده اند.) در مورد اینکه از کجا آمده و برای چه کاری در این دنیاست اندیشیده

اندیشه کردن در مورد وجود ، همان سعی در عرفان یا شناخت هست .

در مورد وجود خود و وجود هرآنچه در کائنات است، که در کارگاه ” ساختار کائنات” به آن می پردازیم .

مساله وجود خالق نیز یکی از موارد اندیشه ای موجود ناطق( اندیشنده) هست .

چرا ناطق به معنی اندیشنده؟ چونکه نطق به توسط واژه هاست و اندیشه نیز به توسط واژه هاست، قبل از نطق شما نیاز به اندیشه داری، پس انسان ناطق یعنی انسان اندیشنده

عرفان در اعصار و تمدن ها، تا کنون رشد بسیاری داشته و بسیاری از شناخت های انسان در گذشته ، امروزه به دور ریخته شده یا تصحیح شده اند

از آنجاییکه همه اندیشنده نبوده اند و چنانچه یونگ تحقیق کرده و متوجه شده که فقط کسانی که می اندیشیده اند همچون رییس قبیله و جادوگر قبیله ، خواب و رویا می دیده اند، بنابراین بسیاری از مسائل را با همه مردم در میان نمی گذاشتند و علوم را به شاگردان منتقل می کردند

پس علوم عرفان در گذشته از مراد به مرید منتقل می شد و به صورت امروزی فراگیر نبود

امروزه نیز عرفان مراتبی دارد و با طی کردن پله های شناخت شما می توانید پله های بالاتر را از اساتید دریافت کنید

دریافت به معنی گرفتن اطلاعات و درک آنها، چون ممکن است اکنون نیز در معرض آن اطلاعات قرار دارید اما آنها را درک نمی کنید .

شاداب و سربلند باشید

workshop

در خصوص تفاوت کارگاه و کلاس

 در خصوص تفاوت کارگاه و کلاس بیشتر دوستان مطلع هستند

در کلاس دانش به صورت آموزش منتقل می شه

در کارگاه بعد از آموزش ، تعامل دو طرفه ، توفان فکری و تمرین برخی از آموخته های عملی انجام می گیرند .

در کارگاه ها از آنجاییکه کار عملی هم داریم به تجربه بارها شاهد بوده ام که آن چیزی که بیان داشته ام و دانشجوها اعلام کرده اند که متوجه شده اند اما در عمل کارهایی انجام داده اند که بسیار عجیب بوده یا گاهی خنده دار

خاطرتون باشه که اینجا بسیاری از مطالب کارگاه ها ارائه نمی شند و ممکن هست که به طور ناقص مطالبی رو بیاموزید و فکر کنید که همین کامل هست

که بزرگی گفته ناقص دانستن بسیار خطرناک تر از ندانستن هست .

نمی دونم کارتون تنسی و تاکسیدور به یادتون هست، ماجرای این کارتون رو من همیشه در مثال هام استفاده می کنم

خواهش دارم از دوستانی که تمایل داشتند که مراقبه بیاموزند، به زبان خودشون آموخته هاشون رو از جلسه قبل اینجا بنویسند، یکجور مثل کارگاه عمل کنیم .

همونطور که نوشتم در کارگاه ها زمان بیشتری برای مقدمه و تئوری هم صرف می شه ، به این دلیل که هر کار عملی یک سری مقدمات تئوری نیاز داره. در بسیاری از موارد دوستان در کارگاه احساس می کنند که چندان چیزی یاد نگرفتند چون فقط در اون جلسه یک سری موارد مقدماتی مطرح شده. شناخت در مورد شناخت پله اول هست اگر مستقیم بریم سراغ موارد عملی فایده ای نخواهید برد .

شاداب باشید