نشست های هفتگی: درباره کتاب هفت عادت مردمان موثر – ۲۶ تیر ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۲۶ تیر ۱۳۸۶گفت و شنود درباره کتاب هفت عادت مردمان موثرساسان

شست هفتگی گروه نیک اندیشان از طرف باشگاه نشست هفتگی در روز سه شنبه سی ام مرداد هزار و سیصد و هشتاد و شش در ساعت پنج وسی دقیقه ی بعد از ظهر به دبیری ساسان و کمک دبیری سعید و با حضور آقایون و خانوم ها سینا، ساسان، بردیا، ناهید، سعید، آرزو، و حمید آغاز شد

در این نشست طبق روال برنامه های باشگاه نشست هفتگی نوبت به بررسی کتاب “هفت عادت مردمان موثر” رسید. ابتدا آیین نشست توسط همراهان به صورت جمعی یاداوری شد

همان طور که از قبل ساسان قسمت هایی از کتاب هفت عادت مردمان موثر را برای دوستان مشخص کرده بود هر کسی در نوبت خود به بیان نکات آن بخش از کتاب هفت عادت مردمان موثر که به عهده ی او بود بر آمد و به علت غیبت سیاوش و فریبرز هم ساسان بخش هایی را که مربوط به آنها بود خواند.در ادامه ی برنامه نیز فروغ نینا مهسا و حامد به ما پیوستند

در این جلسه در مورد عناوین “از درون به بیرون” ، “اخلاقیات شخصیت و اخلاقیات منش” ، “عظمت اصلی و عظمت فرعی” ، “تاثیر برداشت” ، “قدرت نغییر برداشت” ، “دیدن و بودن” ، “برداشت مبتنی بر اصول”، “اصول رشد و دگرگونی” ، “مشکل نگرشی است که نسبت به مشکل داریم” ، “سطح تازه ای از تفکر” ، “توصیف عادت ها”، “پیوستار بلوغ” ، “توصیف موثر بودن” ، “سه نوع سرمایه” ، “قابلیت تولید سازمانی” ، “شیوه ی کاربرد این کتاب ” و ” آنچه می توانید انتظار داشته باشید” از کتاب هفت عادت مردمان موثر بحث شد.در زیر نکاتی از گفته های دوستان آمده است که به منظور تفهیم بیشتر می توانید به کتاب “هفت عادت مردمان موثر” مراجعه کنید.

-ما ایرانی ها بیشتر در کارهایمان نتیجه گرا هستیم و فقط به دنبال نتیجه هستیم.

-کارایی بر دو قسم است: تولید و قابلیت تولید. ما برای داشتن حد اکثر کارایی می باید تعادلی میان این دو قطب ایجاد کنیم و گر نه زیاده روی در هر کدام از این دو مورد موجب شکست ما خواهد بود
.
– مکتب ها و نهضت های اجتماعی بیشتر به دنبال استقلال هستند ولی در این کتاب بزرگترین آرمان ” اتکای متقابل” است که مرحله ای فراتر از استقلال است

-وقتی تعداد کسانی که به استقلال رسیده اند زیاد شود آنها می توانند در کنار هم گرد ایند و در یک همکاری تیمی” اتکای متقابل” را به وجود آورند

-استقلال سه جنبه دارد:جسمی،ذهنی و عاطفی . آن کسی به استقلال رسیده که در هر سه ی این موارد وابسته به دیگری نباشد.

-برای رسیدن از اتکا به استقلال خواندن سه عادت اول این کتاب و برای رسیدن از استقلال به اتکای متقابل سه عادت دوم کتاب پیشنهاد می شود.

-دست شستن از آنچه که اکنون هستیم برای رسیدن به آنچه که میخواهیم برسیم لازم است

-عادت های موثر الگوها و اصولی هستند که درونی شده اند

-ایجاد عادت نقطه ی تلاقی برخورد سه عامل دانش(برداشت نظری ما و دانستن اینکه چه باید کرد) ، مهارت (چگونگی انجام کار) و اشتیاق(انگیزه و میل به انجام ان کار) است.

-هنگامی که اندیشه بکاریم عمل درو می کنیم، هنگامی که عمل بکاریم عادت درو می کنیم، اگر عادت بکاریم منش درو می کنیم و آن وقت که منش بکاریم تقدیر درو می کنیم.

-مسائل و مشکلات را از درون به بیرون حل کنید و به جای اینکه برای مشکلاتتان مقصر خارجی پیدا نکنید ریشه ی آن را در درون خودتان جست و جو کنید.

-همواره مشکلات در همان سطحی که به وجود می آیند قابل حل نیستند.

– هر موقعیتی مناسب برای آموزش نیست

-وقتی کسی هنوز مالکیت را تجربه نکرده نمی تواند مشارکت را تجربه کند.

-اخلاقیات شخصیت خلاف سیر طبیعت است چون بین آن چیزی که می خواهیم به آن برسیم و آن چیزی که هستیم فرایندی وجود دارد به نام پرورش. که این فرایند در اخلاقیات شخصیت حذف شده است.

-اخلاقیات شخصیت راحت به دست می آید و راحت هم از دست می رود.

-اصول همان ارزش ها نیستند،اصول مانند یک منطقه است و ارزش ها نقشه ی آن منطقه.خود منطقه همواره امری بدیهی است اما نقشه ی منطقه انواع مختلف دارد.

-انسان باید در ابتدا اثر بخش باشد سپس به فکر کارایی بیفتد اخلاقیات منش نیز بیشتر به اثر بخش بودن توجه می کند

زمان پایان نشست :

در نشست آینده آرزو کتاب معرفی می کند
هدی سخن زیبا را می خواند
فرناز دبیر خواهد بود
سینا هم کمک دبیر خواهد بود

 

نشست های هفتگی: ارتقا خود -کتاب می‌توان زیبا دید،زیبا زیست-۱۹ تیر ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۱۹ تیر ۱۳۸۶ارتقاء خود-کتاب “می توان زیبا دید ، زیبا زیست”حمید
جلسه این هفته گروه نیک اندیشان ساعت ۵:۲۵ حول موضوع ارتقا خودبا حضور حمید، بردیا، ناهید، فائزه ، فرناز، ساسان، شهاب ، فریبرز ، هدی ، سینا ، فروغ و سعیده آغاز شد. دبیر این جلسه حمید بود. سینا از دبیر جلسه وقت صحبت گرفت. ابتدا آیین نشست خوانده شد .

و بعد شهاب کتاب “می توان زیبا دید ، زیبا زیست” نوشته ی نورمن وینسنت پیل – ترجمه ی نسرین گلدار – را معرفی کرد . بخش هایی این کتاب عبارتند از: ۱- برای زندگی کردن ابزار لازم را بردارید ۲- از هیچ کس و هیچ چیز نترسید ۳- هنر همزیستی مسالمت آمیز با خود ۴- قانون جبران و زندگی سعادتمندانه ۵- در جذبه و وجد و سرور زندگی کنید ۶- افکار و شرایط ذهن سالم ۷- با امید مشکلاتتان را برطرف و آنها را به منبع خلاقیت تبدیل کنید ۸- بارها از بند مشکلات خارج شوید سپس حمید سه شعر از عباس معروفی را در قسمت سخنان نغز برای همراهان خواند قسمتی از این شعر ها : هیچ کس زودتر از من لبخند نمی زند به روی تو حتی … بیداری تو می دانی از مرگ نمی ترسم فقط حیف است هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم

**************

و بعد سینا ( مسوول گروه ) در مورد مسوولیت گروه ها و مسوولیت پذیری همراهان صحبت کرد . و هدیه ای که به مناسبت تولد بردیا گرفته شده بود را به دبیر جلسه داد تا به بردیا تقدیم شود. و سینا بعد از این جلسه را ترک کرد. برنامه ی بعدی پذیرایی همراهان از خودشان بود . که هدی مسوولیت تهیه ی شیرینی و آبمیوه را به عهده گرفته بود . موضوع این هفته درباره ی ارتقا خود بود. نظرات همراهان در این باره : • می توانیم حوزه ی نفوذمان را روی دیگران افزایش دهیم • باید برای خودسازی ایدئولوژی و ایده آل داشته باشیم • بزرگترین ضرر از خود بیگانگی ، تقلید است • موسیقی و نقش آن در ارتقاء خود • سعی کنیم ایدئولوژی نداشته باشیم • باید ظرفیت خود را افزایش دهیم • آدمها اول از همه خودشان را دوست دارند • هر کس که بقیه را دوست دارد ، بیشتر از همه خودش را دوست دارد • مادر بودن یک انتخاب آگاهانه است نه یک پدیده ی اجتماعی • مادر بچه را مثل خودش دوست دارد و ارتقا او را ارتقاء خودش می داند جلسه ساعت ۷:۳۰ به پایان رسید همراهان بعد از جلسه به خانه ی هنرمندان رفتند و از نقاشی های آنجا بازدید کردند . ایام به کام

 

نشست های هفتگی: موضوع اتحاد – کتاب این گونه می توانید – ۱۲ تیر ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۱۲ تیر ۱۳۸۶موضوع گفت و شنود : اتحاد + معرفی کتاب :این گونه می توانیدبردیا
   نشست به روزگار ۱۲ تیرماه سال ۱۳۸۶ حول موضوع اتحاد با دبیری بردیا و حضور به هنگام خانمها و آقایان بردیا، فروغ، پویا، حمید، سینا، فریبرز، رویا و حضور با تاخیر آقایان و خانمها سعیده، ساسان، شهاب، سیاوش، الهام، ناصر طالبی و سمیه در ساعت ۵ عصر آغاز و در ساعت ۵:۲۰ دقیقه با ۵ دقیقه تاخیر رسمی گشت.

 

آیین نشست که مجموعه از توافقات زیر می باشد، توسط دبیر برای بهترداشت فضای نشست هفتگی و داشتن فضایی سالمتر خوانده شد و همراهان به رعایت آن دعوت گردیدند.

 

الف – موبایل های خود را روی گزینه سکوت ( بی صدا ) تنظیم می کنیم.

ب – از کشیدن سیگار ( و مشابه آن؛ قلیان و… ) در حضور دیگر همراهان خودداری می کنیم.

پ – در صورت نیاز به صحبت در مورد موضوعی خاص در همان اول نشست از دبیر، وقت درخواست می کنیم.

ج – به سخن زیبا و معرفی کتاب گوش می سپاریم و از صحبت دو نفره خودداری می کنیم.

ح – به عنوان همراه هم این موارد را به هم یادآوری می کنیم.

همراهان پویا، سینا، سیاوش برای صحبت درباره موضوعات خاص از دبیر وقت درخواست کردند.

 

سپس فروغ در ۱۰ دقیقه وقت در نظر گرفته شده برای سخنان زیبا، جمله ها و شعرهایی از کتاب منظومه شیرین و فرهاد / لیلی و مجنون و همچنین سخنانی از کتاب “پیامبری از کنار خانه ما رد شد” را برایمان خواند.

 

 

در ادامه پویا مدیر باشگاه فیلم و سینما در وقت درخواستی خویش اعلام کرد که ناهید معاونت باشگاه فیلم و سینما را پذیرفته است و همراهان را در حیطه این باشگاه برای همراهی و هماهنگی با ناهید فراخواند. و دیگر گروه را به دیدن فیلم «روز سوم» در روز ۱۶ تیر ماه ۱۳۸۶ ساعت ۶:۳۰، دعوت کرد. این برنامه در چارچوب باشگاه فیلم و سینما اجرا می شود.

 

سیاوش در ۲۰ دقیقه وقت در نظر گرفته برای معرفی کتاب، از کتاب « این گونه می توانید / چگونه به خواسته هایتان برسید» نوشته پال هاوک برای گروه سخن راند.

این کتاب درباره مهار خویشتن می باشد. و با بیان راه هایی همچون غلبه بر دل زدگی، پشتکار داشتن برای رسیدن به لذت و شادی، غلبه بر حقارت، قضاوت نکردن، نداشتن احساس پایین تر و بالاتر نبودن از کسی و آمد ورفت با انسانهای منظم و فرهیخته و آگاه و دانا، سعی در مهار خویشتن و به ساختن خود فرد می پردازد.

 

سینا دبیر مسوول گروه، در وقت درخواستی خویش چندباره درباره کانون عشق یادآوری کرد که هنگام صحبت کردن هر کسی صادقانه و صمیمانه با وجود خویش به آن شخص اعتماد به نفس و انرژی ببخشیم…

همچنین مدیر باشگاه نشست هفتگی (سینا) در حیطه این باشگاه، گروه را به همراهی و همکاری با معاونت باشگاه، یعنی «هدا» فرا خواند و یادآور شد که در گروه بر طبق روال طراحی شده هیچ مسوولیتی تفویض نمی شود و خودمان هستیم که بایستی مسوولانه تماس بگیریم و اعلام کنیم که برای نمونه مسوولیت خرید شیرینی و آب میوه برای وقت پذیرایی را ما بر عهده می گیریم و بدانیم که کسی برای تفویض مسوولیت از سوی مسوولان با ما تماس نمی گیرد و این خودمان هستیم که برای بالابردن سطح مسوولیت پذیریمان و ادراک مان با مسوولان تماس می گیریم.

 

سیاوش نیز در وقت درخواستی خویش در حیطه باشگاه کوه و تفریحات چندباره یادآور شد که بر اساس برنامه هماهنگی شده با مدیریت باشگاه و اعلام شده در روز ۱۵ تیرماه سال ۱۳۸۶ تور یک روز به «شهرستانک» خواهیم داشت.

 

به مدت ۲۰ دقیقه وقت پذیرایی و استراحت اعلام شد. و دوستان از همدیگر پذیرایی کردند و همچنین هزینه پذیرایی نیز برای هر شخص اعلام شد.

 

در ساعت ۶:۲۵ نشست دوباره رسمی گردید و توافقات گفت و شنود که در ادامه در پی می آید برای داشتن فضایی بهتر در بخش گفت و شنود نشست برای همگان خوانده شد.

 

الف – برای صحبت، با بالا بردن دست از دبیر نشست نوبت می گیریم.

ب- صحبت یکدیگر را قطع نمی کنیم.

پ – پرسش های خود را در نوبت خود بیان می کنیم.

ج – به اندیشه های دیگران احترام می گزاریم و اندیشه خود را در نوبت خود بیان می کنیم.

چ – اندیشه خود را برای جمع مطرح می کنیم و شخص خاصی را خطاب قرار نمی دهیم ( حتی اگر در تایید یا خلاف صحبت کسی سخن بگوییم) و نگاه خود را بین همراهان تقسیم می کنیم.

ح – شنیدن را تمرین می کنیم و تحمل خود را افزایش می دهیم.

خ- بر اندیشه خود اصرار و پافشاری نمی کنیم.

د- در مواقع اضطراری دبیر نشست را با بالا بردن دست و باز و بسته کردن انگشتان آگاه می کنیم به طور نمونه هنگام منحرف شدن بحث یا تذکر به دبیر اگر که هوشیار نیست.

ذ- همه به عنوان یک همراه گروه نیک اندیشان، مسئولیم که این موارد را به همدیگر یادآوری کنیم.

 

موضوع این هفته یعنی «اتحاد» که از میان ۵ بحث اول که در بخش بحث های وب سایت نیک اندیشان توسط خود همراهان گروه ایجاد و توسط خود آنان نیز امتیاز دهی شده بود، برای تعیین موضوع بحث نهایی انتخاب گردیدند و به همراهان شورای مرکزی و مشاوران گروه آگاهانده شد که از میان این ۵ بحث یکی را برای گفت و شنود شدن در این نشست انتخاب کنند که در نهایت موضوع «اتحاد» بیشترین رای را به خود اختصاص داد. و اما اندیشه های گفته و شنیده شده با محوریت موضوع «اتحاد» که عبارتند از:

 

 

چه کار کنیم که متحد شویم؟

 

خوب حرف می زنیم و در عمل متحد نیستیم. روی نگرش ها باید کار کرد تا به عملکرد تبدیل شود.

 

سیستم تفرقه بنداز و حکومت کن از عوامل عدم اتحاد است.

 

یکدلی و همدلی از عوامل اتحاد است. با هم بودن و همراه هم بودن می تواند ما را در رسیدن به اتحاد و یگانگی کمک کند. و دیگر اینکه سطح توقع هایمان را پایین بیاوریم و همدیگر را رعایت کنیم.

 

چرا اتحاد؟ برای چه به اتحاد نیاز داریم و دیگر اینکه اکنون چه می کنیم؟

 

معنای لغوی اتحاد از ریشه « و ح د» می باشد که به معنای یکی شدن، یگانگی داشتن، یگانگی کردن، یکدلی، یکرنگی، یک جهتی و یکپارچگی است. و بهترین نمونه و مثال برای این مفهوم همین بدن خود ماست که در همه اندام ها و بخش ها و دستگاه های آن با همدیگر برای ایجاد سلامتی و بهداشت فردی هماهنگ و سیستماتیک با همدیگر در تعامل و کنش و واکنش می باشند. و نتیجه این اتحاد همین خوش و خرم و شاد و خندان و سالم بودن جسمی-روانی-معنوی فرد می باشد که زمینه های ارتقا و تعالی او را برای خود او و در مرحله بعدی جامعه ای که در آن زندگی می کند به ارمغان می آورد.

اتحاد در یک گروه نیز همچون همین اتحاد در بدن خود ماست. با این تشبیه که در بدن انسان سلول های چندین میلیاردی او با همدیگر متحد می شوند و با همدیگر در تعامل می باشند تا انسان سلامتیش تضمین شود و در گروه هم هر انسان در هر جایگاهی به منزله یک سلول از پیکر کل گروه می باشد که با همدیگر در تعاطی (هم اندیشی و همراهی و هماهنگی با همدیگر) برای سلامتی کل گروه در تلاش و کوشش اند.

 

فرض کنیم که چشم جایی را ببیند و مغز بخواهد به آن سمت برود و اندام های بدن مان از فرمان خردمندانه مغز سرپیچی کنند. پا به یک سمت قدم بردارد. کمر به یک سمت دیگر عزم جزم کند و دستها رو به سمتی دیگر. چنین انسانی یک میلیمتر هم از جایش جابجا نخواهد شد و سقوط خواهد کرد. در یک گروه نیز همین گونه است که اگر بخش های مختلف گروه در جایگاه های مختلف که هستند با مسوولان هماهنگ و همراه نباشند گروهی وجود نخواهد داشت و اتحاد هم معنایی ندارد…

 

اتحاد برای رسیدن به هدف مشترک است. اما اگر متحد نباشیم یعنی اهداف ما مشترک نیست یا اینکه درک درستی از هدف مان نداریم و در فهم هدف به اشتباه رفته ایم و شاید هم خود هدف نیاز به تغییر و بازنگری دارد.

 

پس چه کار کنیم تا درک درستی از هدفی که اکنون روشن نیست داشته باشیم که برای رسیدن به آن انگیزه برای متحد شدن با هم داشته باشیم؟

 

اهداف هر گروهی برای تازه واردان به آن گروه ممکن است تا حدی روشن باشد و تا حدی گنگ. که این روشن شدن هدف به تجربه و ورزیدیگی و داشتن صبر در این راه و اعتماد به قدیمی ترهای آن گروه انجام می گیرد.

(گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی)

 

گروه یعنی اتحاد افراد در جهت هدف روشن.

 

چگونگی رسیدن به اتحاد به این صورت خواهد بود که همراهان و اعضا با مدیران و مدیران با مسوولان با جایگاه بالاتر همراه و هماهنگ باشند تا نظم و ترتیب ایجاد گردد. و همچنین هدایت، حمایت و نظارت مسوولان بر مدیران و مدیران بر همراهان در انجام کارها و بالابردن سطح مسوولیت پذیری شان بوسیله خودشان، که این سه مرحله می تواند راهی برای رسیدن به اتحاد و یکپارچگی باشد. اینکه اعضا به مسیر های مورد نظر هدایت شوند و در طی کردن این مسیر آنها را حمایت و پشتیبانی کنیم و در نهایت بر عملکرد آنان نظارت داشته باشیم. که کاستی های فعالیتشان را به آنها یادآوری کنیم تا در برنامه های آینده منسجم تر و سازمانی تر عمل کنند.

 

پیش از اعمال سیستم هدایت، حمایت، نظارت بایستی هدف برای همگان روشن و شفاف باشد.

 

اتحاد یعنی داشتن فرهنگ سازمانی و پرورش این فرهنگ در خویشتن خویش برای ارتقا و تعالی خود و جامعه…

 

انسانها در وضعیت های بحرانی همدل تر و یگانه تر می شوند وضعیت هایی همچون زمین لرزه، جنگ و …

 

روش پرواز غازها که یکی از همراهان به یکی از باشگاه های زیر نظر گروه فرستاده بود اشاره شد که آنها با تقسیم مسوولیت ها و سختی ها و رنج ها و تشویق ها و شادی ها و لذت ها با همدیگر توانستند به اتحاد برسند…

 

اینکه غازها با سرو صدا کردن همدیگر را تشویق می کنند که به پرواز در بیاییند و اینکه به صورت هفت یا هشت یا V در آسمان پرواز می کنند که جلوی ترین غاز متحمل بیشترین فشار می شود ولی او با صداقت صمیمانه و همدلانه اش با تحمل این فشار بسیار بالا هوای پیش رو می شکافد تا دوستانش در این شکاف فشار کمتری را احساس کنند و هنگامی که او خسته می شود جایش را با یک غاز دیگر عوض می کند. و یا اینکه اگر یک غاز بیمار شد دو غاز دیگر او را همراهی می کنند تا او به دسته اصلی پرواز برگردد… و همه اینها یعنی صداقت و صمیمیت و یکرنگی و تعهد به اعتماد همدیگر و خیانت نکردن به صادقانه ترین اعتماد ها خود از فاکتور های بنیادی اتحاد می باشد…

 

به کتاب گانگ هو اشاره شد که این واژه یعنی شور و اشتیاق برای رسیدن به هدف…

 

همراهان زیر مسوولیت برنامه نشست آینده گروه را به عهده گرفتند…

 

سخن زیبا : حمید

معرفی کتاب : شهاب

دبیر نشست : پویا

 

شاگرد و آموزگار هم باشیم در هشیاری و آگاهی

 

بردیا

نشست های هفتگی:کتاب ۷ عادت مردمان موثر – ارتقاء شخصی- ۲۲ خرداد ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۲۲ خرداد ۱۳۸۶معرفی کتاب ۷ عادت مردمان موثر – ارتقا شخصیآرزو
«به نام زیبا»
عصر سه شنبه ۲۲ خرداد، یکی دیگر از نشستهای گروه نیک اندیشان با موضوع کلی ارتقا خود و با دعوت از موسی تشکیل و کتاب ۷ عادت مردمان موثر معرفی شد. در این نشست دوستان و همراهان: سیاوش، آقای طالبی، هدا، ناهید، سینا، شهاب، فریبرز، بردیا،  موسی(همراه افتخاری)، آرزو، حمید، پویا، اعظم، سعیده، اقای سیدزاده، آقای میثمی(مهمان)، فروغ، پویان، مهدیه، نرگس، ناصر، حمید، ساسان، میثم، سولماز، زهرا و سمیه شرکت داشتند. آرزو دبیری نشست را بر عهده داشت و نشست در ساعت ۵:۲۰ دقیقه با بیان توافقات نشست توسط دبیر، شروع شد . (۱- موبایلهای خود را روی گزینه بی صدا تنظیم می کنیم ۲- طبق آئین کل گروه سیگار کشیدن در حضور همراهان دیگر ممنوع می باشد ۳- در صورتی که بخواهیم برای دیگر همراهان درباره موضوعی خاص صحبت کنیم از دبیر نشست درخواست وقت می کنیم ۴ – در هنگام خوانده شدن سخن زیبا یا معرفی کتاب، نگاه و گوش خود را متوجه معرفی کننده کتاب یا خواننده سخن زیبا می کنیم و از گفتگوهای دو نفره می پرهیزیم)
در ابتدا سینا کتاب «۷ قانون معنوی موفقیت» نوشته دکتر دیپاک چوپرا را معرفی کرد. معرفی کتاب را زینب از قبل به عهده گرفته بود که با اطلاع قبلی در جلسه حضور پیدا نکرد و ساسان معرفی کتاب را به عهده گرفت ولی چون با تاخیر اندکی در جلسه حاضر شد، در نهایت سینا کتاب ۷ عادت مردمان موثر را معرفی کرد: «در آغاز نه وجود بود، نه عدم و تنها یک وجود یگانه بود.»
مفاهیم کتاب ۷ عادت مردمان موثر مشابه کتاب «۷ عادت مردمان موثر» نوشته استفان کاوی بود، که با تاکید به عامل بودن و توانایی مطلق داشتن کتاب را آغاز کرده است. در بخشی از کتاب ۷ عادت مردمان موثر به سکوت و مراقبه سکوت تاکید شده بود و سپس به بخشایش، اشاره شده بود. «در شور و شوق بخشیدن آنچه که می جوییم، فراوانی کائنات را در زندگیمان به جریان می افکنیم.» «به هر جا که می روم و با هر کس که آشنا می شوم، هدیه ای به او می دهم.»

بعد از معرفی کتاب ۷ عادت مردمان موثر از قانون کارما صحبت شد و روابط علت و معلولی و بیان این حقیقت که «هر چه بکاریم، همان را درو می کنیم.» و قانون کمترین تلاش به عنوان کاربردی از کارما بیان شد: « هوشمندی طبیعت، کمترین تلاش را می طلبد و کمترین تلاش هنگامی روی می دهد که انگیزه اعمالتان عشق باشد.» سپس از قانون قصد و آرزو صحبت شد وخلاصه ای از قانون عدم دلبستگی بیان شد. قانون دارما(غایت حیات) بیان شد و این اندیشه که: «برای به انجام رسیدن هدفی، در این کالبد جسمانی متجلی شده ایم. از آفرینش ما، هدفی وجود داشته که باید آن هدف را بیابیم.»
سپس بردیا ۲ دقیقه در مورد نشریه ی شماره ۶ و بخش نشر کتاب و پویا هم ۲ دقیقه در مورد باشگاه فیلم و سینمای گروه نیک اندیشان صحبت کردند.
در بخش سخن زیبا که به عهده سینا بود، ۳ ضرب المثل بیان شد و توضیح کوتاهی درباره آنها داده شد.
۱- دو قورت و نیمش باقیه. ۲- دیر آمده و زود هم می خواهد برود. ۳- دیگران کاشتند، ما می خوریم، ما می کاریم، دیگران بخورند.
در ادامه سینا و ناصر هر یک شعری از سهراب سپهری  برای همراهان خواندند.
سپس سینا، در مورد نظافت محل نشست و قوانین جدید شهرداری گروههای سه نفره صحبت کرد و درباره نوشته ها و متونی که به دیوار آویزان شده ولی جمع آوری شده بود نیز توضیحاتی داد و آقای سیدزاده هم در این مورد کمی صحبت کردند.
استراحتی داشتیم که با آبمیوه و چای و شیرینی از خودمان پذیرایی کردیم و وقت استراحت ۲۵ دقیقه به درازا کشید.
بعد از پایان استراحت و بازگشت به صندلیهایمان، توافقات گفت وشنود توسط دبیر برای همراهان بیان شد (۱- برای صحبت کردن با بالا بردن دست از دبیر اجازه می گیریم ۲- صحبت یکدیگر را قطع نمی کنیم ۳- پرسشهای خود را در نوبت خود بیان می کنیم ۴- به اندیشه دیگران احترام می گذاریم و اندیشه خود را در نوبت خود بیان می کنیم ۵- اندیشه مان را برای جمع مطرح می کنیم و شخص خاصی را مخاطب قرار نمی دهیم و نگاه خود را بین همراهان تقسیم می کنیم ۶- شنیدن را تمرین می کنیم و تحمل خود را افزایش می دهیم ۷- بر اندیشه خود اصرار نمی کنیم ۸- در مواقع ضروری مثلاً موقع خارج شدن بحث از موضوع یا هشیار نبودن دبیر، با بالا بردن دست و باز و بسته کردن انگشتان به دبیر تذکر می دهیم ۹- همگی مسئولیم که این موارد را به عنوان یک همراه گروه نیک اندیشان به یکدیگر یادآوری کنیم)
و سپس مهدیه از سیاوش برای برنامه لار و از اعضا شورا برای تدوین آئین نامه ها تشکر کرد و در مورد انتقاد از یکی از همراهان، جمعاً ۱ دقیقه صحبت کرد.
جمله ی «شناخت خویشتن خویش، گذر از جهل به سوی دانایی، همراه با رعایت نظم و انضباط در تفکر و رفتار انسانی، به نیروی خرد و خردورزی، نقد و نقادی توأم با آزادگی و عشق آفرینی، سرانجام رهایی از هرگونه سلطه پذیری» از موسی، که جمله ای آشنا برای همراهان نیک اندیشان است، توسط دبیر (آرزو) خوانده شد و دبیر از موسی برای حضور در جمع نیک اندیشان، تشکر کرد و از خود موسی خواست که گفت و شنود را آغاز کند. موسی گفت و شنود را با تکیه روی مفاهیم انتقاد( با توجه به صحبت های مهدیه)، خودخواهی و خودپسندی و غرور آغاز کرد.) صحبتها و نظرات موسی به صورت پررنگتر مشخص شده است)

–     همه چیزها گفته شده اند ولی چون گوش شنوایی نیست، همواره از نو باید گفت.(آندره ژید)

– برای اینکه بخواهیم دیگران رافریب دهیم، اول باید خودمان را بفریبیم.
– روشهایی که امروزه برای بدست آوردن اعتماد به نفس ارائه می شود همراه با خود فریبی است. اینکه خود را قبول داشته باشیم و سنگ زیرین آسیاب نباشیم.
– خود فریبی از روی جهالت است و اینکه آنچه که هستم، را معرفی نمی کنم.
– غرور یعنی خود را بر دیگران ارجحیت دادن
– غرور پسندیده است. غرور یک نوع غیرت است و برای دفاع از خود، لازم است. غرور با علم و دانش و دانایی همراه است. دانایی، غرور می آورد.
– ولی در مقابل، خودپسندی و خودبینی، مذموم و زشت و ناپسند است.
– انتقاد یعنی اینکه قبول کنیم خیلی از رفتارها و گرایشات ما درست نیست. انتقاد یعنی ستایش و نکوهش، هر دو در کنار هم. جدا کردن سره از ناسره، خالص از ناخالص، تاریک از روشن، شب از روز، سیاه از سفید.
– مستدل انتقاد کنیم. باید هر حرکتمان با علم و دانش باشد.
– تعریفی وجود ندارد و حتی خوب و بدی هم وجود ندارد. اخلاق هم نسبی است.
– چرا دوست نداریم که از ما انتقاد بشود؟ هویت فردی در یک نسل قبل از ما جای خود را به هویت جمعی داده است. در واقع انتقاد پذیری نسل ما کم شده چون هویت فردی ما نابود شده است.
– خود برتربینی ناپسند است ولی غرور پسندیده. غرور ملی در افراد کمرنگ شده و افراد حالت جهان وطن بهشون دست داده است.
– ما در جهان احتیاج به تعریف داریم و این تعاریف بر حسب دوره ای که در آن زندگی می کنیم تغییر می کند.
– با کسانیکه دوست و معشوقشان کتاب است، دوستی و مشورت کنید.
– مشرق و مغرب را ما تعریف کرده ایم و برای خورشید آگاهی از معنای مشرق و مغرب بی معنی است.
–  به خود روحیه نقد و انتقاد را بقبولانیم. شهامت، جسارت و گستاخی در خود ایجاد کنیم. اینها صفات خوبی هستند.
– بهترین بی معناست. مثل بهترین حرکت در شطرنج که بستگی به حرکت حریف دارد.
– روش موسی در افراد انگیزه مطالعه ایجاد می کند چون حرف را کامل نمی زند.
– غروری که از روی تعاریف برای خود ایجاد کنیم، نمی تواند پسندیده باشد چون تعاریف تغییر می کنند و دوره ای هستند، در هر فرهنگی تعریفی برای هر لغت وجود دارد. باید غرور را در خود با دانش ایجاد کنیم.
– انتقاد درست کردن، نیاز به صداقت دارد.
– به دوران دو کس را اگر دیدمی/به گرد سر هر دو گردیدمی/یکی آنکه گوید بد من به من/دوم آنکه پرسد بد خویشتن
– در زندگی باید هنرمند بود و هنر زندگی کردن را آموخت و بالاتر از آن هنر مردن را آموخت./سنکا
– هر کسی حق انتقاد از ما را ندارد. اصلاً شاید از ما شناخت نداشته باشد و حتی خودش آن عیب را داشته باشد.
– حکایتی از عطار هست که رد آن شخصی از یک کودک و یک زن بدکاره و یک مست می آموزد، پس از هر کسی می توان آموخت.
– هرکسی حق دارد که از من انتقاد کند ولی من خودم باید با عقل وشعورم تشخیص دهم.
– اگر خودمان را عوض کنیم، دنیا عوض می شود.
– گر سبک سازی چو شبنم از علایق خویش را/می توان در بارگاه خاطر گل بار یافت/از بلند و پست عالم، شکوه کافر نعمتی ست/تیغ این همواری از سوهان ناهموار یافت
– نباید از انتقاد برنجیم. در حیطه های مشترک به راحتی از هم انتقاد کنیم نه در حیطه های شخصی و زندگی خصوصی که به آن علم نداریم.
– از انتقاد نهراسیم. بگذاریم از ما انتقاد کنند.
–  نباید روی دانسته های قبلی تعصب داشته باشیم. باید انتقادپذیر باشیم تا به راحتی دانسته هایمان را جایگزین کنیم.
– انسان کودک، انتقادپذیر نیست. جامعه کودک هم همین طور. پس خود را در معرض نقد قرار نمی دهد تا رشد کند و کودک نماند.
– کسی که ما را نمی شناسد، بهتر از ما انتقاد می کند، تا کسی که با ما آشناست.
– انتقاد را نباید فی المجلس جواب داد، باید ماهها و سالها در موردش فکر کرد.
– باید به انتقاد کننده نگاه کنیم که آیا برای منفعت خودش انتقاد می کند یا نه؟
– باید منتقد را به چشم داور ببینیم ولی کسی که فقط ادعای داوری دارد، خودش سبک می شود.
– تا به حال کسی نتوانسته خود را از علایق خالی کند و علایقش را از خود دور کند.
– زندگی گلخانه ای نداشته باشیم تا آسیب پذیر نباشیم.
– «لکم دینکم ولی الدین»  را همواره در نظر داشته باشیم.
– هنر انتقاد کردن را بدانیم و بعد انتقاد کنیم تا با انتقاد خود هم به دیگران آسیب نرسانیم و کمتر رنجش ایجاد کنیم و هم انتقادی موثر و سازنده داشته باشیم. فقط برای رفع تکلیف انتقاد نکنیم.

در پایان نشست از آقای میثمی درخواست کردیم که برایمان یکی از اشعارشان را بخوانند و ایشان هم پذیرفتند و شعر «عارفانه» از اشعار خودشان را برایمان با صدای گرمشان خواندند.
نشست در ساعت ۷:۵۵ بعد از ظهر بعد از دو بار تمدید وقت، به پایان رسید.
هفته بعد جلسه نقد کتاب به دبیری سینا خواهد بود.
و برنامه دو هفته بعد به شکل زیر مشخص شد:
اعظم دبیر خواهد بود و ساسان و زهرا به ترتیب معرفی کتاب و بیان سخن زیبای نشست را به عهده خواهند داشت.

 

نشست های هفتگی: بحث در مورد حس های فردی – ۱ خرداد ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۱۳۸۶/۰۳/۰۱بحث در مورد حس های فردی و بیان مشکلات شخصیآرین
همراهان : بدون رعایت ترتیب حروف الفبا خانمها و آقایان  زینب ، هدی ، حمید ، بردیا ، فریبرز، مصطفی ، مجید ، امیرحسین ، علی ، سعیده ، سیاوش ، سولماز، شبنم ، حمید ، هما(میهمان) ، آرزو، رویا ، راضیه ، زهرا ، رضا ، آقای میثمی ،  ناصر ،ساسان ، فروغ

و راوی چنین روایت می کند : نشستی پیرامون حس های فردی ، جلسه ای پر بار البته کمی پر جنجال ، لاکن جنجالی دوستانه ، چون تپش قلبی که برای برقراری جمع دوستا نه ای می تپد.

نشست با کمی تاخیر ساعت ۱۷:۲۰ رسما به دبیری آرین(جایگزین دبیر غایب)آغاز شد.پس از به جا آوردن آیین نامه و خواندن آیین نشست هر کدام از دوستان که می خواستند در خلال نشست صحبت کنند از دبیر وقت گرفتند. اما چه گفتیم ، چه شنیدیم و چه نتیجه ای از آن بر گرفتیم.

فریبرز سخن نغز این نشست را از اشعار وحشی بافقی و قسمتی نیز از حافظ انتخاب کرده بود که با قدرت و تسلط فراوان آن را برای همراهان خواند.آنقدر رسا که آقای میثمی با ذوق و تجربه ی شاعرانه ی خود نام شاعر را در گوش من زمزمه کرد و من تایید کردم.البته به علت کمبود وقت فقط شعر وحشی بافقی را با هم شنیدیم.

پس از آن بر اساس آیین نامه و چون جلسات قبل معرفی کتاب داشتیم که به حق معرفی متفاوتی بود.معرفی ای به جز صرفا” خواندن متون و قسمت هایی از کتاب ! رضا در مورد کتاب و چیز هایی که از آن آموخته بود صحبت کرد.”سیمای دو زن” اثر سعیدی سیرجانی ، و محصول انتشارات پیکان بود.مطالب کتاب را به صورت چکیده بیان کرد و قسمتهای برگزیده ای از کتاب راخواند.رضا به کمک چند نفر از همراهان لیست کتاب هایی را در مورد زنان استخراج کرده و برای همه کپی گرفته بود که در زمان پذیرایی بین دوستان تقسیم شد.

پس از معرفی کتاب سینا با اینکه نفر اول بود ایثار سیاستمدارانه ای کرد و وقت را به حمید و بردیا داد.

حمید در مورد طرح گروه های سه نفره صحبت کرد و از این طرح استقبال کرد.ناگفته نماند که شهرداری این نشست به عهده ی گروه سه نفره ی حمید-مصطفی و معصومه بود.فعالیت آنها بی نتیجه نبود و این هفته نشست رنگ و لعاب دیگری داشت. رقابت می تواند باعث ارتقای گروه های همراه شود.البته نه مثل طرح های خصوصی سازی ! تا ببینیم گروه هفته ی آینده چه می کند.

نوبت به بردیا رسید که ابتدای جلسه با رعایت چهار چوب آیین نامه وقت گرفته بود و با زدن کورتومتر شروع به صحبت کرد.مدیریت باشگاه نشریه با بردیاست.سولماز و سعیده به عنوان دو نفر از اعضای جدید باشگاه نشریه معرفی شدند.بردیا در مورد وظایف سولماز و سعیده و نوع همکاری آنها با باشگاه نشریه توضیح داد.پس از شصت ثانیه کورنومتر ایستاد و سینا گوی ثبقت را از بردیا ربود.زمان آن فرا رسیده بود که چهارچوب آیین نامه پاسخ ایثار سینا را بدهد.سینا بر خلاف همیشه خیلی کوتاه ، از زحمات حمید وو گروهش تشکر کرد و نیز در مورد این طرح سخن گفت.هدیه ای تهیه کرده بود و به مناسبت تولد فوغ به دست سفیر قرمز پوش به فروغ تقدیم شد.اما خبر های شاد کننده به همین جا ختم نمی شد ، مکمل این شادی ها ؛ خبر ازدواج ۲ نفر از همراهان بود.همگی برای آن ها کف زدند و ساعت ۱۸ زمان پذیرایی اعلام شد.در زمان پذیرایی دوستان به رسم ادب ازدواج آنها را تبریک گفتند.

در مورد قسمت مهم پذیرایی کمتر حرف می زنم چون باید پیوسته اسم ساسان و در همه ی جمله ها استفاده کنم.مثل همیشه نقش اول را بازی می کرد.همراهان از خودشان پذیرایی کردند و از مصاحبت یکدیگر لذت بردند.بعد از پذیرایی چند نفر از دوستان به علت مشغله های شخصی از دیگران خداحافظی و جمع ما را ترک کردند.

به سختی و کمک فروغ و چند نفر از دیگر دوستان، دوباره گرد هم آمدیم تا در قسمت دوم پس از پذیرایی بحث را شروع کنیم.آ یین بحث در ابتدا خوانده شد(با تشکر از حمید). پنج دقیقه از وقت سینا (هنوز هم نفهمیدم چطور؟!) باقی مانده بود که در ابتدای قسمت دوم شنیدیم.

دبیر در مورد بحث این هفته توضیح داد.این هفته اولین جلسه ای بود که موضوع از پیش تعیین شده ای نداشتیم.از این پس به صورت آزمایشی یکبار در ماه جلسات به این شیوه برگزار خواهد شد.این طرح به طور موقت جایگزین برگه های نظرخواهی در مورد اعضا و نقد و بر رسی فعالیت های آنهاست. برگزاری این نشست ها به اعضا کمک می کند یکدیگر را بهتر بشناسند و آمادگی لازم را جهت اجرای طرح برگه های نظر خواهی کسب کنند.

در ادامه یکی از دوستان در مورد مشکل شخصی خودش صحبت کرد ، اشاره ای به قسمتی از کتاب زهیر-اثر پائولو کوئیلو- کرد و معتقد بود که با گفتن مشکلاتش در چنین جمعی می تواند با استفاده از نظرات دیگران موفق تر عمل کند.او که سال اول دانشگاه را می گذراند با مشکل تراکم فعالیت ها روبرو شده است.علاقه مندی وی کمک به دیگران است و انتخاب رشته ی او نیز در همین راستا بوده است.او می گفت دوستانم معتقدند که من به خودم احترام نمی گذارم و باید اولویت با خودم باشد.پس از ورود به دانشگاه در فعالیت های گسترده تری شرکت می کند.او روحیه همکاری بالایی دارد و این امر باعث شده تقریبا” به همه ی پیشنهاد های همکاری پاسخ مثبت بدهد.او معتقد است که فعالیت او در جهت ارضای حس درونی وی موثر است و کمک به دیگران این حس را مرتفع می کند.

نظرات و راه حل های زیادی خطاب به او ارائه شد که مختصرا” به آنها اشاره می شود.

–          قبل از هر چیز، اینکه تو به ارضای حس درونی خودت کمر همت بسته ای ، پس به خودت احترام می گذاری.

–          چند نفر لز دوستان اتفاق نظر داشتند که نباید انرژی خودت را روی گروه های متعدد و فعالیت های گسسته صرف کنی بهترین روش این است که انرژی خود را  در جهت قوت بخشیدن به گروهی که مورد علاقه ی توست و با آن احساس نزدیکی بیشتری می کنی صرف کنی.قوی تر کردن تیم همراه چون قوی تر کردن حلقه ای از زنجیر است که پیوسته با گروه های دیگر می تواند در کل موثر واقع شود.

–          یکی دیگر از دوستان به تجربه ی مشابهی اشاره کرد و گفت من هم در همین شرایط هستم و نظر دیگران را جویا شد.

–          یکی از حاضرین میهمان در این نشست موافقت خود را با ناصر اعلام کرد و گفت شاید یکی از ارزشمند ترین غعالیت های انسانی حس کمک به دیگر هم نوعان باشد و این حس را موهبت الهی دانست که خیلی ها از داشتن آن محرومند.

–          یکی دیگر از خانم ها کار او را مورد تمجید و تحسین قرار داد اما او معتقد است نباید خود را در کاری غرق کنیم.هر چند در آن کار هدفی ارزشمند را دنبال کنیم نباید خود را نادیده بگیریم.به نظر او باید بین کارها تعادل برقرار کرد و همیشه اولویت بندی در کار ها را رعایت کرد تا بتوانیم در جای خود موثر واقع شویم.و البته این حس نباید باعث متوقع شدن ما از دیگران شود.

–          یکی دیگر همراهان به نظر یکی از روان شناسان و تعریف او از بزرگ شدن اشاره کرد، به نظر این روان شناس انجام یک کار کامل نشانه ی بزرگ شدن و بلوغ شخصیتی فرد است.به تجربه های مشابه خود اشاره کرد و گفت باید در چنین شرایطی از تجربیات و آموخته های تاریخ درس گرفت و از آنها استفاده کرد.او گفت در مورد خودش ۴۰ سال گذشت تا فهمیدم کجا هستم.

–          دوستی که مشکلش را مطرح کرده بود صحبتش را کامل کرد و گفت اون هم می دونه که باید تعادل برقرار کنه و یا از دیگران و تجربیات آنها استفاده کنه ولی هیچ کس خودش در شرایط مشابه نتوانسته تعادل را بر قرار کنه و پس از مدتی به تکامل و بلوغی رسیده که خودش درک کرده در آن شرایط می بایست تعادل را بر قرار می کرده.

–          دوست دیگری در ادامه گفت به نظر او نحوه ی کمک کردن مهمترین چیز است،باید این حس را در هر مرحله از کاری داشت که “اگر ما نباشیم این کار چطور انجام می شودو چه اتفاقی می افتد.” او معتقد است برای رسیدن به اهداف بزرگ و ارزشمند می بایست اهداف کوچک را قربانی کرد.

–          از طرف دیگر یکی از دوستان این حس را نمود عشق برادرانه دانست و خود را با حس او همسو دانست.وی نیز مثل تعداد دیگری از همراهان معتقد است که فعالیت و شرکت در گروه های متعدد سودمند نیست و بهتر است فعالیت خود را روی گروهی که از لحاظ اولویت مهمتر رتبه بندی می شود متمرکز کرد.

–          چند نری از دوستان به استفاده از الگوها و تجربیات دیگران اشاره کردند.به نظر یکی از آنها نکته اینجاست که اگر او فکر می کند که تراکم فعالیتی بالایی دارد ایراد از او نیست – بلکه کار دانشگاه های ما از پایه غلط است.هدف از دانشگاه رفتن آموختن صرفا” فیزیک یا ریاضیات نیست بلکه هدف همین فعالیت های اجتماعی و حضور فعال است ، و همین حضور است که شخصیت اجتماعی فرد تحصیل کرده را نمایان می کند.

تقریبا” ساعت داشت از ۷:۳۰ میگذشت که دبیر یک تذکر آیین نامه ای گرفت و نمی دونم چند امتیاز گران بها از دست داد!!!

ولی یکی از دوستان در مورد خاطراتش صحبتی را آغاز کرده بود که به تشخیص  دبیر و کسب موافقت از دوستان صحبتش را ادامه داد.او تجربه ی شکست خورده ای از خودش گفت که دقیقا” به دلیل همین عدم تعادل در زندگی وی پیش آمده بود.او معتقد است که می بایست عقل و احساس به تعادل برسند.

یکی دیگر از همراهان که این نشست خیلی کم حرف شده بود نظری داد و گفت : هیچ وقت از راهی که رفتی احساس پشیمانی نکن . همیشه به یاد داشته باش که تو درآن موقعیت خاص یک تجربه ی نو کسب کرده ای و آن تجربه در زمان خودش درست ترین کاری بوده که می توانستی انجام بدهی.

دبیر از همراهی کلیه دوستان تشکر کرد و گروه شهر دار هفته آینده انتخاب و اعلام شد.

هفته ی آینده شهر دار گروه فریبرز زینب و سعیده انتخاب شد که بی صبرانه منتظریم ببینیم چطور می خواهند با درخشش گروه حمیدو مصطفی و سمیه رقابت کنند.

در زمان باقیمانده استاد میثمی برای همه شعر کوتاهی خواندند و همگی لذت بردیم.

جلسه آینده دبیری نشست به عهده ی هدی خواهد بود و سخن نغز و معرفی کتاب به ترتیب به تلاش سمیه و زینب اجرا خواهد شد.

نشست های هفتگی:درباره کتاب «هفت عادت مردمان موثر»- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۶گفتگو درباره کتاب «هفت عادت مردمان موثر»سینا
عصر روز ۲۵ اردیبهشت سال ۸۶، سه شنبه بهاری دیگری بود که در این فصل زیبا گرد هم آمدیم و به همراه سمیه، آرزو، فروغ، شهاب، سعیده، هدا، زینب، بردیا، اعظم، استاد میثمی(مهمان)، سینا، آقای ناصر طالبی، مصطفی، ناصر یوسف زاده،، آقای سیدزاده، فریبرز، حمید و سیاوش

اولین نشست گفتگو درباره کتاب «هفت عادت مردمان موثر» را برگزار کردیم. سینا دبیری نشست را بر عهده داشت و آرزو برای نوشتن گزارش نشست، مسئول یادداشت برداری شد. این کتاب نوشته استفان کاوی است که دو ترجمه از این کتاب از گیتی خوشدل وآل یاسین را در دست داشتیم. بعد از شروع نشست، مشخص شد که تعدادی از همراهان به دلایل گوناگون موفق به مطالعه کتاب هفت عادت مردمان موثر نشده اند. نشست را در ساعت ۵:۲۵ با صحبت درباره ی کسانی که کتاب را نخوانده بودند، آغاز کردیم و تعدادی از این همراهان دلایل خود را بیان کردند. مشغله های شخصی و کمبود وقت عمده ی دلایل این دوستان بود که در این مورد، گفتگویی بین همراهانی که کتاب را خوانده بودند و بقیه که کتاب را نخوانده بودند، شروع شد و با بیان مثالهایی از متن کتاب های «هفت عادت مردمان موثر» و «ویل دان» با هم بحث کردیم:
– ما به عنوان یک انسان دو انتخاب داریم، یا فاعل و عامل باشیم، یا مفعول و معلول. انسان عامل به جای گفتن جملاتی مثل مشغله داشتم یا وقت نداشتم می گوید، در اولویت من نبود.
– این که کتاب هفت عادت مردمان موثر را نخوانده ولی در نشست شرکت کنیم، نشان دهنده ی این است که این کتاب در اولویتهایمان بوده است.
– این که از داشته های دیگران استفاده کنیم و تنها شنونده باشیم، نشان می دهد که ما به جای عامل بودن، مفعول واقع شده ایم.
– همین که افراد با وجود نخواندن کتاب به اینجا آمده اند نشان می دهد که برایشان مهم بوده و می خواهند در خودشان تغییری ایجاد کنند.
– چون فکر نمی کردم که کتاب تا این اندازه برایم مهم باشد، کارهایم را اولویت بندی نکردم.
– اولویت کاملاً نسبی است  به خصوص در جامعه ما که جامعه نرمالی نیست، این گونه برخوردها آفت کار جمعی است و درست هم نیست، چون ما انسانیم و سنگ نیستیم.
–  کتاب هفت عادت مردمان موثر آموزش عامل بودن را می دهد و چون هنوز آن را نخوانده ایم، انتظاری هم از ما نمی رود. آمده ایم اینجا که یاد بگیریم.
– به کتابهایی که می خوانیم عمل کنیم و با ویل دان مثبت اندیشی را تمرین کنیم و نکات مثبت دیگران را ببینیم تا نکات منفی آنها.
– تصمیم بگیریم که در حد ویل دان بمانیم یا بالاتر برویم.
– ما شایستگی زیر سوال بردن افراد جمع و اولویتهایشان را نداریم.
– روش گروه ما شنیداری نیست و ما با رای خودمان برای بحث درباره کتاب هفت عادت مردمان موثر به اینجا آمده ایم نه فقط برای شنیدن نظرات دیگران.
– به اشتباهات دیگران خرده نگیریم، این یک امکان است برای ما که تجربه کنیم.
سینا از همه همراهانی که در برنامه سنگان شرکت داشتند تشکر کرد. سمیه برنامه تئاتر کودکان کار با نام «بابام تو کاغذا گم شد» در فرهنگسرای ارسباران را اعلام کرد. هدیه تولد سینا که کتاب «با زندگی برقصیم» نوشته سوزان جفرز بود به او داده شد و همه برایش دست زدیم. حمید درباره کلوب و عدم ایجاد تاپیکهای تکراری صحبت کرد.
بقیه نشست را به بعد از وقت استراحت موکول کردیم. در ۲۵ دقیقه وقت استراحت، با آبمیوه و شیرینی از خودمان پذیرایی کردیم وبا همدیگر به گفتگوهای دوستانه پرداختیم.
دوباره به سراغ بحث رفتیم، که خلاصه ی گفتگوهایمان و جملاتی که از کتاب خواندیم را می توانید در زیر مشاهده کنید:
عادت همان برداشت است و این هفت عادت می خواهند نگرش مارا تغییر دهند.
ثمرات این هفت عادت، عبارتند از: ۱- احترام به خود و اعتماد به نفس بیشتر ۲- تاثیر بر روابط ۳- می توانید در دیگران ایجاد انگیزه کنید ۴- خلاقیت و هیجان زیاد برای یاد گرفتن مهارتهای جدید
اگر می خواهید اشخاص را تغییر دهید، تصویری را که از نقش خود دارند را تغییر دهید.
همانیم که مدام به آن می پردازیم. پس تعالی، نه عمل، بلکه عادت است.عادت عبارت از نقطه تماس دانش و اشتیاق و مهارت است.
عادتهای ۱و۲و۳ مستقیماً به منش انسان مربوط می شوند و عادات ۴و۵و۶ به شخصیت انسان ارتباط دارند.
اندیشه یی بکار تا عملی درو کنی. عملی بکار تا عادتی درو کنی. عادتی بکار تا منشی درو کنی. منشی بکار تا تقدیری درو کنی.
اساسی ترین عادت، عامل بودن است یعنی مسئولیت خود را به عهده گرفتن. ضد عامل بودن واکنشی بودن است.
سه نوع جبرگرایی داریم: جبر گرایی ژنتیک، جبر گرایی روانی، جبر گرایی محیطی. افراد هر سه دسته، افرادی واکنشی اند نه انسانهایی عامل.
النور روزولت: هیچ کس بدون تمایل خودتان نمی تواند بیازاردتان.
گاندی: اگر خودمان احترام خود را به کسی ندهیم، احدی نمی تواند آن را از ما بگیرد.
به آرامی جلو برویم و به آهستگی عمل کنیم.
هر گاه می اندیشیم مشکل بیرون از ماست، خود آن اندیشه مشکل ماست.
«او مرا غمگین می کند» در این جمله من مفعول هستم و این جمله، نمی تواند جمله ی یک انسان عامل باشد.
اختیار زاییده اوضاع و شرایط است ، حال آنکه آزادی زاییده درون انسان است.
دکتر فرانکل: انسانها می توانند هر چیز ارزشمندی را از دست بدهند مگر بنیادی ترین آزادی بشری را، آزادی انتخاب- یعنی طرز برخورد یا شیوه واکنش نسبت به سرنوشت یا هر رویداد- و آزادی برگزیدن راه خویش را.
افراد عامل همه تلاشهای خودرا بر حلقه ی نفوذ خود،متمرکز می کنند.
عادت ۱ به این مفهوم است که خودتان برنامه نویس باشید. عادت ۲ بدین معناست که برنامه تان را بنویسید. عادت ۳ به این مفهوم است که برنامه ای که نوشته اید را اجرا کنید.
همواره دو آفرینش وجود دارد و هر گونه آفرینش مادی و فیزیکی به دنبال آفرینش ذهنی می آید.
بعضی جاها پا از حلقه ی نفوذ فراتر گذاشته و بدان عصیان کنیم هر چند که نگرانی هایمان بیشتر شود و گرنه ممکن است که به انسان منفعلی تبدیل شویم.
باید متعهد باشیم که از حلقه نفوذ فراتر برویم.
تا نیمه های عادت ۲ بحث کردیم و قرار شد که برای ماه آینده کتاب را به طور کامل بخوانیم و تا جایی که زمان بود در موردش بحث کنیم.
در پایان از آقای میثمی درخواست کردیم تا یکی از اشعار زیبایشان را برایمان بخوانند و ایشان هم درخواست ما را پذیرفته و ما را شعر نویی مهمان کردند:

« زندگی خاستن است و
جهانی بی بمب،  با گل نسترن آراستن است

آی! ای هندویان!
روح گاندی ز شما بی زار است
آزمایش آری
هسته ی مهر به دلها کارید
هسته ی هستی و عشق »

و نشست گروه نیک اندیشان در ساعت ۷:۴۵ دقیقه بعد از ظهر به پایان رسید.

هفته ی آینده لیلا دبیر خواهد بود، آقای سید زاده کتاب معرفی خواهند کرد و فریبرز سخنی زیبا خواهد خواند.

 

نشست های هفتگی: بحث پیرامون ارتقاء خود – ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۸۶/۰۲/۱۸ارتقاء خودفریبرز
روز سه شنبه ساعت ۱۷:۲۰ نشست هفتگی گروه نیک اندیشان حول موضوع ارتقاء خود با همراهی سینا، سعیده، سولماز، آرزو، حمید ، بردیا ، ساسان، آقای سید زاده ،آقای میثمی(مهمان) ،هدی ، زینب ، سمیه ، سعید ، رویا ، فروغ ، یوسف ، ناصر، سیاوش ، مهدیه ، حمید(۲ )، فریبرز، پویا ، الهام ،ناهید وآقای طالبی با تاخیر به جمع بقیه اضافه شدند.

قبل از مرور آئین نشست دبیرازهمراهان درخواست کرد مدت یک دقیقه برای بچه هایی که از لحاظ جسمی و ذهنی دچار ناتوانی هستند انرژی مثبت بفرستیم،البته این قضیه بدون هماهنگی بود. ازاین بابت از دوستان عذرخواهی می کنم.

بعد باهم آئین نشست رو که شامل(۱ موبایل هامون روی گزینه بی صدا تنظیم کنیم ۲ طبق آئین کل گروه سیگار کشیدن در نشستهای گروه نیک اندیشان در حضور دیگران ممنوعه ۳ در صورتی که بخواهیم موضوع خاصی رو مطرح کنیم از دبیر وقت می گیریم ۴ نگاهای خودمون رو بیین همه تقسیم می کنیم و از گفتگوهای دو نفره پرهیز می کنیم ) مرور کردیم.

دبیر از همراهان برای گرفتن وقت سوال کرد، که سینا،آرزو، بردیا برای صحبت کردن وقت گرفتند. بعد مطابق معمول ازسعید و حمید خواسته شد که به ترتیب سحن زیبا و معرفی کتاب رو شروع کنند، ولی بدلیل آماده نبودن دوستان بردیا و آرزو از وقتشون استفاده کردن تا سعید و حمید(چه هم قافیه)آماده بشن. بردیا درمورد باشگاه نشریه و تایپ کتابهای نایاب و، وجود باشگاه نشریه رو به دوستان یادآوری کرد. آرزو هم در ادامه صحبتهای بردیا در مورد کار تایپ و احتیاج به همکاری بیشتر اعضا برای کارتایپ تاکید کرد. واز اتمام تایپ کتاب فرهنگ و شبه فرهنگ خبر داد واز همراهان در خواست کرد که اگر پرینتهای کتاب رو تحویل ندادند (آقای عبدالغنی) هرچه سریعتر تحویل بدند. و درادامه در مورد ویرایش آئین نامه کلوب نیک اندیشان و در خواست از همراهان برای عضویت درکلوب وایجاد نکردن بحثهای تکراری نکاتی را یاد آور شد.

بالاخره دوستان آماده شدن، سعید یه ترجیع از سعدی رو آماده کرده بود که چند بیتش رو براتون

میآرم.

ای سرو بلند قامت دوست           وه که شمایلت چه نیکوست

در یای لطافت تو میراد           هر سرو سهی که بر لب جوست

نازک بدنی که می نگنجد          در زیر قبا چو غنچه در پوست

مه پاره اگر به بام برآید         که فرق کند که ماه یا اوست؟

آن خرمن گل نه گل به باغست    نه باغ ارم که باغ مینوست

بدلیل طولانی بودن شعر از آوردن همه ابیات معذورم از این بابت عذرخواهی می کنم.اینم بگم که چون هفته قبل به سعدی کم لطفی شده بود سعید این شعرو در دفاع از سعدی آورده بود.

حمید هم کتاب متافیزیک از نگاه فیزیک رو آورده بود که معرفی کنه، نویسنده کتاب فرد آلن ورد

و باب تودن ، از انتشارات یاهو.

قسمتهائی از کتاب متافیزک از نگاه فیزیک.

جهان مادی به صورت مستقل از اندیشه موجوداتش وجود ندارد

*  ما در ورای زمان به خودمان و یکدیگر ساختار می دهیم.

* نحوه نگاه ما به خودمان و دیگران ، به گونه ای بسیار ظریف ، دائما  مارا به هویتی جدید تبدیل می کند.

*چگونگی مشاهده ما نسبت به جهان پیرامونمان ، بر آنچه مشاهده می کنیم به گونه ای بسیار ظریف اثر می گذارد.

* تا زمان کشف نظریه جدید کوانتوم تصور می شد که جهان مادی و تفکر ما درباره آن کاملآ جدای از یکدیگر باشند. فیزیک کوانتوم به ما نشان داد آنچه به تصور می آوریم همان چیزی است که می بینیم. به عبارت دیگر ، تصور ما از جهان و شیوه ای که جهان به نظرمان می رسد به طور بنیادینی به هم ربط دارند.

* فیزیک کوانتوم میگوید که هیچ شیئی محدوده کاملآ مشخصی ندارد و اگر فقط برای لحظه ای بتوانیم یک صندلی را بدون وجود خود تصور کنیم ، محدوده مکانی صندلی هم نامعین خواهد شد!

* منظور خاصی از کلمه << ساختار دادن >> داریم. قصدمان این است که نشان دهیم آنچه در مورد خود و دیگران می اندیشیم ،  تعیین کننده این است که برای دیگری و خود چگونه هستیم. واین به یکباره عملی نمیشود ، بلکه احتیاج به زمان دارد. آنگونه که من هستم و آنگونه که شما هستید ، طی تفکرات طولانی ، دقیق و سخت شکل گرفته است. باید بگویم آنچه هستم ساختار ویژه ای از تفکر است. با دگرگون کردن افکار درباره خودم و شما ، خودم و شما را تغییر خواهم داد.

* هیچ آغازی وجود ندارد ، هیچ پایانی در کار نیست ، آنچه هست تحول و دگرگونی است .

* واقعیت معمول و متداولی که دریافت می کنیم تنها مربوط به یک جهان نیست بلکه هماهنگی فازهای حرکتی تعداد نامحدودی از جهان ها است .

* فضا از ساختار فکر است . همه جهان می تواند درون نقطه ای جای گیرد .

* هر جزء جهان دربردارنده کل آن است .

* فضا تلاطمی است مستمر از پدیدار شدن و ناپدید شدن حفره های سیاه و سفید  ِ کوچک .

* هر چیزی متشکل از حفره سفید / حفره سیاه است . پس ماورا فضا- زمان جایی دوردست یا فراسوی کهکشان ها نیست بلکه درون هر چیزی وجود دارد .

* از طریق فیزیک کوانتوم می توان برای پدیده های فوق طبیعی مثل روان حرکتی ، هاله ، تله پاتی ، تله پورتیشن ، شفا بخشی از طریق ذهن و درمان از طریق دست ها دلایل علمی پیدا کرد .

* عالم درون چیزی نیست ، عالم درون خودش قرار دارد .

* وقتی که خواهان وضعیتی هستید همین خواستن شما ، وضعیت را تغییر می دهد . نمی توانید تنها با خواستن در فضا شناور شوید ولی می توانید به عمل شناوری عشق ورزیده و از زیبایی و توازن آن آگاه شوید . و شاید روزی لایه ای از جهان که در آن شناورید با درک شما مرتبط شود .

* مجبور نیستیم یادبگیریم که چطور انرژی را کنترل یا هدایت کنیم ، در حقیقت این کار به نوعی خطرناک است . تمامی آنچه که باید انجام دهیم این است که بگذاریم آگاهی ما را پیدا کند . آنگاه می توانیم با آن هماهنگی که در آنجا میز حرکت داده شده است مرتبط شویم .

* من واقعی در ورای فضا- زمان است . آنچه هست فقط تغییر است .

* زمانی که تفکر و تجربه با هم یکی می شوند آگاهی تغییر می کند .

بعد از معرفی کتاب نوبت پذیرائی رسید. بعد از صرف شیرینی و آبمیوه که از قبل تهیه شده بود، گفت و شنود با موضوع ارتقاء خود شروع شد. البته قبل شروع، توافقات گفت و شنود باهم مرور کردیم.که شمل بندهای زیر می باشد. ( ۱ اگر کسی خواست صحبت کنه با بالابردن دست از دبیروقت بگیره ۲ صحبت دیگران رو قطع نمی کنیم و از گفتگوی دو نفره خود داری می کنیم ۳ تو نوبت خودمون صحبت می کنیم ۴ به اندیشه های دیگران احترام می زاریم ۵ روی عقاید خودمون پا فشاری نمی کنیم ۶ از خطاب قرار دادن دیگران، چه درتائید یا رد نظرات دیگران خود داری می کنیم و نگاه هامونو بین همه تقیسم می کنیم ۷ شنیدن رو تمرین می کنیم و تحمل خودمون رو افزایش می دهیم ۸ اگر بحث ازموضوع خودش خارج شد یا دبیر هوشیار نبود با، بالا بردن دست و باز وبسته کردن اتگشتان به دبیر تذکر می دهیم ۹ همه ما بعنوان همراه وظیفه داریم این نکات رو به همدیگه یادآوری کنیم).

 

در ابتدا بدلیل آماده نبودن همراهان برای شروع بحث، یکی ازدوستان از سینا درخواست کرد که کمی به موضوع جهت بده. ولی سینا نه تنها با جهت دادن به بحث ها موافق نبود بلکه مخالف بود و ادامه که من در تمام نشستها سعی می کنم که به بحثها جهت ندم . و یادآور شد که من به بحثها جهت نمی دم و از بحثها هم نتیجه گیری نمی کنیم تا عقیده ای بر جمع حاکم نشود.این مقدمه ای بود تا بحث رو شروع کنیم .

یکی از دوستان پرسید که ارتقاء خود چگونه صورت می گیرد؟ آیا نیاز به استاد داریم؟ ما برای ارتقاء خود نیاز به استاد نداریم وفقط بایدازتجربیات بسیاری ازاساتید وتجربیات خود را برای ارتقاء استفاده کنیم .و بر باورهای گذشته خود تعصب نداشته باشیم و همه چیز را با این باور محک بزنیم و به باور خود شک و باورهای دیگر را مطالعه کنیم برای ارتقائ خود در این گروه بسترهایی پیشنهاد شده ، برای نمونه بالابردن عقیده پذیری، انتقاد پذیری، تمرین شنیدن و …

گاهی بجای ارتقاء خود به فکر ارتقاء دیگران هستیم. اما ارتقاء خود مقدم است.و برای کمک به دیگران نیز انتقاد صحیح رو تمرین کنیم.

یکی دیگه از همراهان گفت.اولین پله برای ارتقاء خود شناخت توانائی و ضعف های خود است.

دوست دیگری با اشاره ای به کتاب پر ارزش ماهی سیاه کوچولو یکی از مشخصه های لازم برای ارتقاء خود را جسارت دانست و تغییر دیدگاه و موضع حتی از نظر مکانی دانست.

یکی دیگه ازعوامل ارتقاء خود، از دید این همراه اعتقاد به تکامل که ارتقاء در آن نهفته است کنار گذاشتن تعصب( این است و جز این نیست) پذیرفتن طبیعت به عنوان یک استاد بزرگ که به ما تحول میآموزد.

یکی از دوستان گفت، ارتقاء رسیدن و دست پیدا کردن به مفهومی است که در عمق وجود به دنبال آنیم و زندگی بدون آن تباه است. ویکتور فرانکل نیاز به دست یابی به مقصود را از عمیق ترین نیازهای بشردانست. با نزدیک تر شدن به آن به ارتقاء نزدیک تر می شویم .موفقیت و ترقی و تکامل شخص، منحصر به فرد و وابسته به ذهن است. ذهن شاد، مثبت و با اعتماد به نفس مانعی برای تکامل نمی شناسد.

دیگری گفت، ما در دنیای جمعی آفریده شده ایم. تور بزرگی را تصورکنید که انسانها گره های آن هستند، اگر من بالا بروم آن تور را با خود به بالا می کشم. باارتقاء خود باید دیگران را هم ارتقاء داد.

دوست دیگری گفت، باید اول یه نگاهی به درون خود بندازیم علایق خودمون رو بشناسم و اونارو تقویت کنیم و صادق بودن هم در ارتقاء خود موثر است.

یکی از همراهان از کلیشه ای بودن بحث انتقاد کرد و پرسید که ارتقاء در چه زمینه ای و چرا؟ گاهی ارتقاء ما با دیگران هم سو نسیت و شاید ظرفیت آن را نداشته باشد.و تا کجا باید ارتقاء پیدا کنیم ؟ آیا حد و حدودی برای ارتقاء وجود داره؟ گاهی اوقات جسارت در راه ارتقاءاگه ازحدش بگذره شکل گستاخی به خود می گیره.

دوست دیگری یاد آور شد که ما به طور فطری تمایل به تکامل و رشد داریم، یکی از راههای تکامل شجاعت دانست و گفت ترسوها در جا می زنند. ما نباید ازروبرو شدن مسائل و مشکلات بترسیم.

یکی گفت اگر بخواهیم راجع به ارتقاء حرف بزنیم، ابتدا باید انقلابی را که ممکن است درون ما پیش آمده و اهداف زندگی ما رو تعیین کند در نظر بگیریم. این انقلاب چند بار ممکن است پیش آید. اما چون عمر ما کوتاه است و انرژی که برای رسیدن به هدف صرف کرده و به آن نزدیک می شویم ارتقاء محسوب می شود.این تلاش ماست که ارزش دارد ما باید بدانیم که از زندگی چه می خواهیم.

نفر بعدی گفت برخی دوست ندارند پیشرفت کنند. برای ارتقاء باید انعطاف داشت. اگرلازم شد باید شرایط و افراد را به مرور تغییر دهیم .

همراهی یاد آورشد، اگه کسی اعتقاد به تفاوت امروز و دیروز دارد و بخواهد که بقاء داشته باشد باید ارتقاء یابد و گرنه احساس طرد شدن خواهد کرد. در جمع بهتر ارتقاء پیدا می کنیم ، چون در جمع ما ضعف های خود را حذف و قدرتهای خود را ارتقاء می دهیم و در گروه است که به خودشناسی دست پیدا می کنیم.

دوستی از تصادف که تو راه کرده بود صحبت کرد و گفت که خیلی از مطالب از سرم پرید و یکی به شوخی گفت چون کلاه موتور سوار ازروی ماشین پرت شده، این خودش نوعی ارتقاء است!.

و ادامه داد که ارتقاء فقط شخصی نیست، و اشاره کرد به اینکه اولین کنفرانس در مورد ارتقاء خود در با توجه به جهانی شدن و پیشرفت در سال ۱۹۸۶ بود. ودر همین راستا کنفرانسهای مختلفی بر گذارشد که به چند اولویت اشاره می کند. ترویج مسولیت پذیری خود و شخص و جامعه ، افزایش ظرفیت اجتماع و توانمندی افراد ، گسترش سرمایه گذاری برای توسعه سلامت ، ایجاد چهار چوب و ساختار عملی برای ارتقاء سلامت خود.

دیگری گفت باید با توجه به توانهایی های خود باید برای رسیدن به هدف تلاش کرد که این راهی برای ارتقاء خود است.

بعدی اشاره کرد که ما برای ارتقاء خود باید نیاز به ارتقاء رو در خودمون حس کنیم، و گفت که ما در صورتی می توانیم که دیگران و ارتقاء بدیم که خودمون ارتقاء داده باشیم.

دیگری به مهم بودن خودسازی اشاره کرد. وخود سازی رو به بدن انسان تشبیه کرد و ادامه داد بدن غذا رو به انرژی برای سوخت ساز بدن تبدیل می کند و ذهن هم به غذایی احتیاج دارد که خود سازی است.این غذا بصورت فعالیتهای اجتماعی ، ارتقاء و نمود پیدا می کند.واضافه کرد، بچه در رحم مادر بعد از نه ماه به یک دنیای بزرگتر سوق داده می شود، چون درلحظه تولد نیاز به ارتقاء رو به صورت یک تلنگر عملی احساس می کند. بعد اشاره کرد به جمله سقراط: خودت رو بشناس . و سخنی از موسی رو گفت که بدن خودت بشناس که جمع اضداد بدن را که در هماهنگی کامل است بشناس و در جامعه بسط بده.

همراه دیگری، اضافه کرد آیا حد ارتقاء رو ما تعیین می کنیم یا جامعه.

دوستی سوال کرد، آدم ها در شرایط جامعه محدودند وقتی نمی توانیم تمام شرایط رو تجربه کنیم چطورمی توانیم بفهمیم در چه زمینه ای توانیهای داریم.

دیگری، کتاب هفت عادت مردمان موثر را وسیله برای ارتقاءخودمون دانست و ادامه داد که در ابتدای هر کاری انگیزه لازم است، و به کتاب لطفا گوسفند نباشیم اشاره کرد و گفت این جمله ، یعنی کسی نباشیم که دنبال ارتقاء نیستیم. و در ادامه اشاره کرد به کتاب هفت عادت مردمان موثر و عادت اول که عامل باشیم، تا وقتی که باور نکنیم خودمان تعیین کننده ایم چیزی تغییر نخواهد کرد. و به سوال پرسیده شده اشاره کرد و افزود ما به همه امکانات برای سنجیدن خود و رسیدن به ارتقاء را نیاز نداریم، پس اگرهوشیار باشیم میتوانیم سطح خود را در جامعه نسبت به دیگران بسنجیم و چقدر مانده به پیش قراولان برسیم.

 

نشست در ساعت ۱۹:۴۰ به پایان رسید.

نشست های هفتگی: نقد دوستان -معرفی کتاب فرنی و زوئی- ۴ اردیبهشت ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۴/۲/۱۳۸۶نقد دوستان معرفی کتاب فرنی و زوئیسولماز

جلسه    ۴/۲/۱۳۸۶
موضوع نشست : نقد دوستان
دبیر: سولماز
معرفی: کتاب حمید
سخن : زیبا معصومه

همراهان :سینا- حمید- مهدی- بردیا- ناصر- فروغ- فریبرز- میثم- رضا- شهاب- ساسان-آرین- سمیه- آقای میثمی( مهمان)- لیلا- معصومه- مهرناز- زهرا- زینت- هدی- سولماز- پویان- سیاوش.

در ابتدا معصومه در وقت خود گروه را به شنیدن اشعاری از کتاب محمد علی بهمنی دعوت کرد.
حمید کتاب ” فرنی و زوئی ” نوشته “جی دی سلینجر” را در زمان مختص به کتاب معرفی کرد که کتابی فلسفی – عرفانی بود فیلم پری اثر داریوش مهرجویی نیز بر اساس این کتاب ساخته شده است. با درخواست حمید برای۲ دقیقه وقت اضافه به اتفاق آرا موافقت شد.
” ناتور دشت” اثر معروف این نویسنده است.
نکاتی چند از کتاب :
– تحصیلات تحت هر عنوانی جستجو برای داشتن نه برای دانستن آغاز شود همان پشیمانی را به دنبال خواهد داشت.
– نجات ابنای بشر هر چند بی‌شمار
– کشتن نفسیات پر توان
– آموختن زندگی هر چند بی‌اندازه
– دستیافتن به حقیقت بودا هر چند دور از ذهن

مسیح می‌گوید : انسانها باید همه جا دعا کنند و در این کار استقامت ورزند.
دعای مسیح همیشه و همه جا مورد قبول خداست..
– دانش باید به حکمت و معرفت منتهی شود اگر نه مفت نمی‌ارزد اما کسی به آن اشاره نمی کند، کلمه معرفت به گوش آدم نمی‌خوره. اثر از حکمت و معرفت در سخنان از ویژگی های استاد واقعی نامبرده شده است.
– اثر دعای مسیح : رسیدن ذاکر به آگاهی و شناخت مسیح
– بی طرفی نکته مهم در زندگی مذهبی

درباره فیلم پری به جهت شباهت داستان با کتاب معرفی شده،  اظهار نظر شد یکی از همراهان تجربه خود از دیدن این فیلم را با باقی گروه در میان گذاشت و این پیشنهاد که سوال باید خودش ایجاد شود ایجاد سوال در ذهن نوجوان دردسر بزرگی است.و اینکه استفاده نادرست از معنویات و مدیتیشن ایجاد دردسر می‌کند و اعتدال روحی را بر هم می‌زند.
از آنجایی که موضوع نشست نقد دوستان بود، توضیحاتی در‌باره فرم های تهیه شده توسط کارشناس مشاوره در این مورد، به دوستان ارائه شد و این که منظور از نقد گفتن نکات مثبت و منفی بطور یکسان می‌باشد.
این فرمها شامل ۳ صفحه یا ۳ فرم مجزا بوده که در این جلسه ما فقط به فرم شماره ۱ پرداختیم که نکاتی از قبیل احترام به دیگر اعضا، توجه مثبت به موضوع، گوش دادن فعال، همکاری گروهی، مسئولیت پذیری، دگر خواهی، اعتماد به نفس، جسارت، توجه به وقت، دادن فرصت گفتگو به دیگر اعضا، صحبت به موقع، کنترل خشم، هیجانات، عصبانیت، رعایت قوانین گروه، بهانه‌گیری، نق زدن، انتقاد پذیری، شوخی بجا، خندیدن بجا، توجه به تذکرات، حضور به موقع، را در رفتار همراهان مورد بررسی قرار می‌داد. با عدد و شماره گذاری به همدیگر رتبه دادیم و اجازه داده شد که اگر مورد خاصی هست در کاغذ دیگری ذکر شود تا در ویرایش بعدی اعمال شود..مجموع امتیازات این فرم به جدول امتیازات  گروه به نام امتیاز داده شده توسط همراهان دیگر، اضافه می‌شود.
پیشنهاد شد که بهتر می‌بود اگر طراح فرم هم در جلسه حضور می‌داشت.
نظرات متفاوتی درباره نقد دوستان بیان شد اعم از اینکه نقد به این طریق جامع نخواهد بود و اینکه این راه ورود به حیطه‌ی شخصی افراد است و دقت خاص خود را می طلبد و نیاز و آموزش دارد بدون آموزش کافی و ارائه یک مقدمه جامع ما از نقد صحیح دور خواهیم شد و دیگر اینکه انسان بهتر است اول خود نقد شود بعد از رشد کافی و احراز صلاحیت لازم دیگران را نقد کند.دلایلی  برای لزوم نقد ارئه شد :
۱- پذیرش اصل تکامل
۲- تدریجی بودن این تکامل و این که پرش در این زمینه استثنا است
۳- نسبیت آگاهی
۴- تفکر اجتماعی به یقین مقدمه پذیرش نقد است. انسان جایز الخطا نیست انسان ها ممکن الخطا هستند.
۵- در مرحله نقد کردن نقد شونده باید با نقاد همکاری کند چرا که کسی را که خواب است می‌شود بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده نمی‌شود.!
در جای دیگر پیشنهاد شد که اصلا انتقاد نکنیم چون نتیجه عکس می‌دهد.چر که ممکن است باعث  این مسئله شود که ‌شخص در موضوعی که در جمعی مورد نقد قرار گرفته دست به پنهان کاری در رابطه با آن موضوع بزند.
در این باب به بحث نشستیم که این بعد بستگی به شرایط و جا و مکان فرد و موضوع نقد شده و ظرفیت فرد دارد و اینکه حتی اگر پنهان کاری هم باشد می‌تواند با تبدیل شدن به عادت دائمی شود. دیگر اینکه هیچکس ما را کامل نمی‌شناسد در نتیجه نقد آنها قطعی نخواهد بود.و دیگر اینکه در هر شرایط و موضوعی باید به شواهد دقت کردو توجه به این نکته که شاید شناخت بچه های گروه از همدیگر شناخت کافی برای مورد نقد قرار دادن کافی نباشد.
در موردی هم پیشنهاد شد که در هر جلسه وقتی را به نقد دوستان اختصاص دهیم.
در پایان جلسه استاد میثمی که به عنوان مهمان در جلسه حضور داشتند همراهان را به شنیدن چند بیت از اشعار خودشان دعوت کردند، که این شعر به صورت مناظره میان دو دانشمند می‌باشد:
دو دانشمند؛
تو دانشمند بی فرهنگ انسانی
تو ای ابزار دست زر پرستان ، بی‌نهایت پست
تو بمب میکروبی سازی
که نسل آدمی از بن براندازی
همین تو را آید از دست
برو ای بینهایت پست
یکی دیگر به پیجویی برای پیدا کردن امراض و درمان
ز انسانیت نشان دارد
یکی آن سان یکی این سان
ز انسانها درودش باد
یکی آن سان یکی این سان

 

نشست های هفتگی: نقد کتاب ویل دان – ۲۸ فروردین ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۲۸ فروردین ۸۶نقد کتاب ویل دانسینا
سومین جلسه نیک اندیشان در سال جدید با موضوع نقد کتاب ویل دان با حضور همراهان :

معصومه ، لیلا، بردیا ، سعیده ، شهاب ، فریبرز ، مهدیه ، حمید ، رضا ، فروغ ، ساسان ، سینا  و پویا  آغاز شد که در ادامه ، سیاوش و یوسف هم به همراهان اضافه شدند .

سینا به عنوان دبیر جلسه از پویا ( دبیر شورای مرکزی  و مسوول صندوق باشگاه ) خواست تا گزارشی از وضعیت صندوق و شورا در سال هشتاد و پنج  ارایه دهد . پویا پس از ارایه گزارش در مورد صندوق گروه ، گزارشی مختصر هم از عملکرد شورا در سال هشتاد و پنج ( تصویب بندهایی از آیین نامه که در مورد باشگاه ها و نحوه امتیاز بندی بوده و همچنین تغییر شکل آیین نامه ) داد و در پایان اشاره ای هم به سایت گروه کرد و عنوان کرد که سایت در سال گذشته به صورت واقعی در آمد . سپس حمید به عنوان مدیر باشگاه های کلوب و کتابخانه، گزارشی  در مورد این باشگاه ها ( تعداد اعضا ، زمان تاسیس ، آیین نامه این باشگاه  ها و … ) ارایه کرد و پس از حمید نوبت به بردیا رسید تا به عنوان مدیر باشگاه های اندیشه نیک ، یاهو گروپ نیک اندیشان ، نشریه  و  کوه و تفریحات  و همچنین بازرس شورا ، در مورد باشگاه های تحت مدیریتش گزارش دهد که به علت کمبود وقت ، نتوانست به برنامه های آینده اش برای این باشگاه ها اشاره کند . در گزارش بردیا هم به تعداد اعضای هر باشگاه و کارهایی که باشگاه در سال گذشته انجام داده بود ، اشاره شد . و به عنوان بازرس شورا درباره شاخه اهواز و اصفهان گروه نیک اندیشان صحبت کرد .

سپس سینا در مورد مجمع عمومی که ایمیلش را برای یاهوگروپ نیک اندیشان فرستاده بود و در آن از همراهان خواسته بود که در صورت تمایل ، حضورشان در مجمع را اعلام کنند ، صحبت کرد و نام کسانی که به این ایمیل پاسخ داده بودند را اعلام کرد که این افراد عبارتند از ( به ترتیب حروف الفبا ) :

آرزو فضل الله ، بردیا نظری ، پویا زاده کوچک ، پویان فخرایی ، حمید عبدالغنی ، ساسان موسوی ، سعید شجاعی زاده ، سینا یاوریان ، فروغ قره داغی  و معصومه محمدزاده .

در ادامه سینا به این نکته اشاره کرد که گروه در سال آینده ( هشتاد و هفت ) مسوول نخواهد داشت و در واقع اعضای شورای مرکزی هر یک نقش مسوول را برای گروه ایفا می کنند . و دبیر شورا هم فقط نقش هماهنگ کننده شورا را بر عهده خواهد داشت .

همچنین مقرر شد در جلسه بعدی شورای مرکزی ، حمید و آرزو و شیوا به عنوان همراهان آزمایشی شورا و سینا و بردیا و پویا به عنوان همراهان اصلی شورا ، نشست شورا را برگزار کنند .

 

سپس بیست دقیقه وقت پذیرایی فرا رسید و همراهان شیرینی و آب میوه ای را  که سینا مسوولیت تهیه آن را بر عهده گرفته بود میل کردند .

و قسمت پایانی نشست به نقد و بررسی کتاب ویل دان اختصاص داشت .

به خاطر اینکه اولین باری بود که در نشست ، کتاب نقد می شد ( و مقرر شده است که هر ماه یک کتاب نقد شود ) جلسه حالت آزمون و خطا داشت تا همراهان ببینند که چه روشی برای نقد کتاب مفید تر می باشد . سینا مسوولیت هدایت بحث را به عهده داشت .  و اینک نظرات همراهان درباره این کتاب :

 

* ویل دان کتابی است درباره مدیریت ، مدیریت تفکر ، ارتباطات و …. ( اینها نظرات مختلف همراهان درباره این سوال بود که این کتاب درباره چیست )

 

* بهتر است قبل از خواندن کتاب ویل دان، نویسنده آن را بشناسیم و ببینیم چه نوع طرز تفکری  دارد  . یکی از همراهان توضیح مختصری درباره کنت بلانچارد ، نویسنده کتاب ویل دان، ارایه داد . و در ادامه یکی دیگر از همراهان ، صحبت درباره نویسنده را با این جمله ادامه داد : مهمترین سوالی که نویسنده این کتاب و کتابهای دیگری که در زمینه مدیریت و انگیزش می نویسد این است که (( چرا روحیه کارکنان دم در شرکت کشته می شود ))

 

* اعتماد به عنوان اولین مسا له ای است که نویسنده در کتاب ویل دان به آن اشاره کرده است و تا این اعتماد شکل نگیرد نمی توان قدم دیگری به جلو برداشت . در همین مورد از همراهان سوال شد که به نظر شما چه عواملی باعث ایجاد اعتماد می شود و جوابی که داده شد این ها  بودند  : صداقت و صمیمیت – آسیب نرساندن – بازی کردن ( با نهنگ ها ) – عدم وجود بازخواست – وجود نکات مثبت ِ بیشتر که منجر بع اعتماد بیشتر می شود . همچنین یکی از همراهان به این نکته اشاره کرد که برای ایجاد ارتباط ( که پیش زمینه اعتماد است ) باید دیوارهای ذهنی فرو بریزد تا امکان برقراری ارتباط فراهم آید

 

* نویسنده در بیشتر قسمتهای کتاب تاکید فراوانی بر تشویق ، بزرگ نمایی مثبت ها و اعتماد سازی دارد

 

* راهکاری را که خود نویسنده در کتاب به آن اشاره کرده است : ۱- بلافاصله افراد را تحسین کنید ۲- کاری را که خوب یا کاملا درست انجام داده اند ، بطور مشخص بیان کنید ۳- احساس خوب خود را از کار مثبتی که آنها انجام داده اند ، با آنها سهیم شوید ۴- آن ها را به ادامه کار خوبشان تشویق کنید

 

* نظر یکی از همراهان این بود که این راهکارها را نباید تعمیم داد به انسان . اما بعضی از همراهان نظر دیگری داشتند . آنها معتقد بودند که وقتی به حیوان که موجود زبان نفهمی است می توان از این طریق آموزش داد پس به انسان راحت تر می توان آموزش داد . در این بین عده ای معتقد بودند که اعتماد سازی در حیوانات بسیار آسان تر از انسان است و عده ای معتقد بودند که این کار در انسان آسان تر است ( هر چند که ممکن است این اعتماد کاذب باشد )

 

* بعضی از چیزها در همه انسان ها منفی است . اما مهم نوع برخورد ما با آن مساله است . همراهی که در این مورد صحبت می کرد ماجرایی که در شرکت مایکرو سافت اتفاق افتاده بود را برای توضیح صحبتش مثال آورد :

یکی از مدیران رده بالای این شرکت بر اثر اشتباهی یک میلیون دلار به شرکت زیان وارد کرده بود ، بعد از این اتفاق او تصمیم به استعفا می گیرد . اما ببینید برخورد بیل گیتس ( رییس مایکروسافت ) با این اتفاق چگونه است . او به مدیرش گفت اشتباه شما تجربه ای است که ما به قیمت یک میلیون دلار آن را به دست آوردیم و من اجازه نمی دهم که شما این تجربه را با خود به جای دیگری ببرید .

 

* نوع تشویق ها متفاوت است و باید ابتدا کسی را که قرار است تشویق شود شناخت بعد اقدام به تشویق کرد ، تا این تشویق انگیزه ای شود برای حرکت رو به جلو آن فرد . یکی از همراهان هم به این نکته اشاره کرد که مانند تماشاچیان مسابقه فوتبال نباید منتظر ماند تا تیممان گل بزند و بعد تشویقش کنیم بلکه در طول مسیر هم باید شخص را تشویق کنیم .

 

* یکی از همراهان روشی برای نقد کتاب به طور علمی بیان کرد :

۱- طرح مساله ۲- هدف مساله ۳- چگونگی بیان مساله ۴- پیشینه مساله ۵- مدل ریاضی مساله ۶- نتیجه گیری  و در آخر هم ارزیابی

در ارزیابی هم باید به این موارد توجه داشت :

۱-      عنوان مورد مساله چه بود ؟

۲-      آیا مساله را تونستیم درست بیان کنیم ؟

۳-      آیا توانسته ایم مساله را اثبات کنیم ؟

۴-      اهمیت اهداف آیا درست بود یا مجازی ؟

۵-      فواید کاری چه بود ؟

۶-      نتیجه گیری

 

نشست در ساعت ۷:۴۵ به اتمام رسید .

 

برنامه هفته آینده :

 

سولماز دبیر خواهد بود .

سمیه مسوولیت خواندن سخن نغز را به عهده می گیرد

حمید ، کتاب معرفی می کند

 

شاد باشیم و آگاه در هوشیاری

نشست های هفتگی: هنر عشق ورزیدن و عاشق بودن – ۲۱ فروردین ۱۳۸۶

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۲۱ فروردین ۸۶هنر عشق ورزیدن و عاشق بودنسعیده

نشست روز۲۱/۱/۸۶ گروه نیک‌اندیشان  با موضوع هنر عشق ورزیدن و عاشق بودن ، به ترتیب با حضور دوستان بردیا، شهاب، فریبرز، معصومه، لیلا، آرزو، سعیده، سولماز، میثم، پویان، پیام، آقای سیدزاده، آقای طالبی، پویا و مصطفی در ساعت ۵:۳۰ با خواندن آیین نشست توسط دبیر این نشست آغاز شد.
الف‌ـ موبایل‌های خود را روی گزینه بی‌صدا تنظیم می‌کنیم.
ب‌ـ از کشیدن سیگار در حضور همراهان خودداری می‌کنیم.
پ‌ـ در صورتی که قصد بیان موضوع خاصی را داشته باشیم در ابتدای نشست از دبیر، درخواست وقت می‌کنیم.
ج‌ـ به سخن زیبا و معرفی کتاب گوش می‌سپاریم و همچنین از صحبت‌های دو نفره خودداری می‌کنیم.
ح‌ـ این موارد را به‌عنوان یکی از همراهان نیک‌اندیشان به هم یادآوری می‌کنیم.
لیلا و سینا با درخواست وقت از دبیر در مورد موضوعات خاص صحبت کردند.
سخن زیبا توسط آرزو که چند غزل از حافظ بود در قبل از هرچیز انجام شد. سپس ساسان به معرفی کتاب که درواقع معرفی استاد شهریار بود، پرداخت.
بخش‌هایی از زندگینامه استاد شهریار که توسط ساسان برای همراهان انجام شد به این شرح است:
در سال ۱۳۲۵ هجری قمری یا ۱۲۸۶ شمسی در تبریز بازارچه میرزا نصرالله بدنیا آمد. در قنداق که بود زمان انقلاب مشروطیت بود که او را به ده بردند، تا ۶ سالگی در منزل عمه‌اش بود (با قرآن و حافظ در تا ۵-۶ سالگی بزرگ شد). در ۷ سالگی اولین شعر خود را به ترکی گفت، در ۹ سالگی دومین شعرش را و البته به زبان فارسی گفت، و در سن ۱۳سالگی ۵ شعر گفته بود.
به ۴ زبان فارسی، ترکی، عربی و فرانسه مسلط بود.
اوایل سال ۱۳۰۰ به همراه دوستش سید ابوالحسن خان شیوا (شهیار) که هم سنش بود به تهران رفت، در تهران جهت تخلص خود به حافظ پناه بردند:
سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد  به دست مرحمت یارم در امیدواران زد
دوام عمرو ملک او بخواه از لطف حق ای دل      که چرخ این سکه دولت به نام شهریاران زد
بار دوم چنین آمد:
چرا نه در پی عزم دیار خود باشم   چرا نه خاک سرکوی یار خود باشم
غم غریبی و غربی چو مرغی تابم   به شهر خود روم و شهریار خود باشم
و به این شکل به شهریار تخلص یافت.
در مرداد ۱۳۳۲ با معلمی به نام عزیزه ازدواج کرد که ۳ فرزند حاصل این ازدواج بود. منظومه حیدربابا در تبریز سروده شد و قبل از چاپ همه آن را از بر کردند. در اواخر عمر پس از دوران کودکی برای اولین بار به دامنه کوه حیدربابا رفت.
و در آخر در سن ۸۳ سالگی در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ در بیمارستان مهر تهران درگذشت و مقبره‌الشعرای تبریز دفن گردید.
سینا دبیر مسئول گروه در وقت خود اشاره‌ای به تاریخچه گروه کرد و در مورد برنامه‌های آینده گروه نیز صحبت کرد. توضیحات سینا توسط ایمیل برای همراهان گروه فرستاده می‌شود.
بعد از صحبت‌های سینا وقت پذیرایی آغاز شد.
پس از پذیرایی نشست با اعلام دبیر نشست، دوباره رسمیت یافت. آیین گفت‌و‌شنود توسط دبیر ذکر شد و بحث در مورد «هنر عشق ورزیدن» آغاز شد.
الف‌ـ برای صحبت، با بالا بردن دست از دبیر نشست نوبت می‌گیریم.
ب‌ـ صحبت یکدیگر را قطع نمی‌کنیم.
پ‌ـ پرسش‌های خود را در نوبت خود بیان می‌کنیم.
ج‌ـ به اندیشه‌های دیگران احترام می‌گذاریم.
چ‌ـ صحبت هریک از همراهان باید خطاب به جمع باشد و شخص خاصی مورد خطاب قرار نگیرد.
ح‌ـ بر اندیشه خود اصرار و پافشاری نمی‌کنیم.
خ‌ـ شنیدن را تمرین می‌کنیم و تحمل خود را افزایش می‌دهیم.
د- در مواقع اضطراری دبیر نشست را با بالا بردن دست و باز و بسته کردن انگشتان آگاه می‌کنیم.
ذـ همه به‌عنوان یک همراه مسئولیم که این موارد را به همدیگر یادآوری کنیم.
در آغاز هریک از همراهان نظر خود را در مورد موضوع مورد بحث بیان کردند و بحث ادامه یافت.
نظر همراهان در مورد «هنر عشق ورزیدن»:
عاشق بشیم و عاشق بمونیم. عاشق بشیم و دوست بداریم.

عشق احساسی است که در همه بدون آموزش وجود دارد و معشوق خوب بودن هم به همین ترتیب.

برای عاشق شدن باید محاسبه کرد که آیا نفر مقابل هم عاشقه یا نه!

عشق مادر و فرزندی بدون محاسبه است، مادر خواه ناخواه به فرزندش عشق می‌ورزد و این عشق هیچوقت از بین نمی‌رود.

عشق‌هایی که از پی رنگی بود   عشق نبود عاقبت ننگی بود

عشق مختص دو جنس مخالف نیست، و ممکن است این اتفاق به شکل‌های مختلف صورت بگیرد.

عاشق شدن مهارته، هرکسی نمی‌تواند عاشق باشد. عاشق واقعی کم است و رسیدن به عشق واقعی باعث خلق چیز جدیدی می‌شود.

اول عشق اتفاق می‌افتد بعد به عشق ورزیدن می‌رسیم یا اول عشق بورزیم بعد عاشق بشویم.

آموزش عاشق بودن از همان ابتدا با عشق مادر به فرزند آغاز می‌شود.

نباید به عشق بی‌اعتنا بود، عشق یعنی گذشت. اینکه عشق کوره درسته و عشق و عقل تطابقی با هم ندارند.

ایده‌آل‌ها برای عشق متفاوت است.
دوستی‌های بین دو جنس مخالف در سنین پائین مفهوم عشق را کمرنگ می‌کند.

در ساعت ۷:۳۰ جلسه در حالی که موضوع «هنر عشق ورزیدن» برای گفتمان بیشتر به جلسه دیگری موکول شد به پایان رسید.
برنامه نشست آینده از پیش تعیین شده و به نقد کتاب «ویل دان» خواهیم پرداخت.
شاد باشید