با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
چون در قرون وسطا بحث علمی و حکمتی تقریبا یکسره محدود بود به آنچه در مدرسه های دَیر و کلیسا گفته می شد و آموزش و پرورش، دربند و زندانِ قیدهای مدرسه های نامبرده بود به این خاطر دستور بزرگانِ دین مسیح و مدرسه را به زبان لاتین اسکولا می گفتند. از این روهمه دانش و حکمت و خرد آن دوره را نسبت به اسکولا دانسته اند و آنرا اسکولاستیک (Scolastique) نامیده اند. دانش و حکمت اسکولاستیک سه ویژگی داشته که هر گاه این واژه گفته می شود آن سه ویژگی در نظر پدیدار می گردد که در زیر در پی می آید:
ویژگی نخست : نخست به گونه ای کلی پژوهش های علمی و حکمتی در مدرسه های قرون وسطا برای اثبات اصول دین و استوار ساختن عقیده ها بود ، نه یافتن راستی ها و حقیقتها تا آنجا که بزرگان دین آن زمان و مکان بی پرده می گفتند ایمان بر خرد برتر و مقدم است یعنی برای ایمان ، فهم و شناخت لازم نیست اول باید ایمان آورد سپس در صدد فهم و شناخت بر آمد چه تا ایمان نباشد شناخت به دست نمی آید بنابراین این کوشش پژوهشگرانِ مدرسه های قرون وسطا همه متوجه بود به اینکه خرد و دانش را خدمتگذار ایمان قرار دهند و دانش را با احکام دین سازگار نمایند و به دیدگاه آنان اصول دین که از سوی خداوند به انسان داده شده راستین و شک ناپذیر است و خرد را نرسد که بتواند آنها را انکار نماید.
ویژگی دوم : استقلال اندیشه و آزادی دیدگاه در کار نبود در آغاز کار پایه و اساس و پنداشت های همه بر نوشته های کتابهای مقدس و احکام و آموزشهای بزرگان دین بود و هر کس که از آن آموزشها بیرون می رفت گرفتار تکفیر و زندان و آزار می گردید یا می بایست توبه و استغفار نماید و خواستار بخشش شود و آنچه را که گفته و نوشته انکار و نه نماید.و بسیارند کسانی که به خاطر پیروی نکردن از احکامِ بزرگانِ دین گرفتار بدبختی شده اند یا کشته می شدند یا زنده سوزانیده شده اند. و کتاب های بسیاری را فقط به خاطر اینکه مخالف اصول دین بوده اند سوزانیده اند. و پس از آنکه اهل تحقیق در چنین مدرسه هایی متوجه آموزشهای حکمای پیشین شدند و اندیشه های ایشان را با احکام اولیای دین موافق و همسو شاختند آموزشهای مزبور نیز همان کیفیت را پیدا کرد و برای نمونه اگر کسی نظری مخالف نظر ارسطو و … می داشت کفر گفته بود. نتیجه اینکه تحقیق علمی به جای آنکه مبنی بر مشاهدات و تجربیات و ورزیدگی های خردمندانه ی به روز و مکان (Updated) باشد، همگی بر اساس گفته های پیشنیان بود. اندیشه های نو پدیدار نمی ساختند و اصول و راستی و درستی ها و حقیقتهای نو نمی جستند و تنها آموزشهای دانشمندان دین یا خرد و حکمت گذشته را راست و درست و شک ناپذیر می پنداشتند!
ویژگی سوم : چون نمی شد که اصول و مبانی علمی یا دینی مورد پرسش و پژوهش قرار گیرد ، قوه ی خرد و عقلی فقط به بحث کردن می پرداخت و همواره بازار بحث منطقی را گرم می داشتند و دل خود را به بازی با واژه ها خوش می کردند. موضوع بحث ها هم از این قرار بود : آیا دانش خدا افزایش پذیر هست یا نه ؟ آیا کبوتری که روح القدس به صورت او درآمد حیوان راستکی بود یا نه؟ عیسا را چگونه به دار کشیدند دست و پا و پهلویش را چگونه زخمی کردند و سپس چگونه دوباره زنده شد؟ آیا جای زخمها در او مانده بود یا نه؟ پیش از آفرینش انسان فرشتگان کجا بودند؟ حضرت آدم هنگام هبوط به چه قد و بالا و اندازه ای بود!؟
در مشرق زمین و کشور ما نیز رگه هایی از اصول اسکولاستیک به روشنی دیده می شود. کشورهای غربی به خاطر رفت و آمد با شرقیان شناخت و خردمندی را آموختند و آنان به زودی بساط اسکولاستیک را برچیده و وارد مرحله های نوین شده و هفت شهر دانش و علم را کشتند و ما هنوز اندر خمِ یک کوچه ایم.
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
============================================
برگرفته و برگزیده از کتاب : سیر حکمت در اروپا
و رساله ی گفتار در روش راه بردن عقل رنه دکارت
جلد نخست
به نگارشِ محمد علی فروغی
نویسنده : بردیا