با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
اخوان در سال ۱۳۳۲ از طرف نظام به خدمت فراخوانده شد اما پس از ۱۵ روز خدمت با نوشتن برای مؤید ثابتی که با وزیر جنگ وقت آشنایی داشت نوشت و بطور موقت از خدمت معاف شد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ اخوان که جزو حذب توده بود دستگیر و روانه زندان شد . ولی چون جرم سنگینی نداشت می توانست با نوشتن تعهد نامه از زندان خارج شود ولی او از این کار امتناع کرد و چندین ماه در زندان ماند .او در شعر
(( نادر یا اسکندر )) لحظه ای را تصویر می کند که مادرش به دیدار او می آید و از او می خواهد که با امضای تعهد نامه از زندان آزاد شود ولی او نمی پذیرد :
((آخر انگشتی کند چون خامه ای ،
دست دیگر را بسان نامه ای.
گویدم: ((بنویس و راحت شو-)) به رمز،
((– تو عجب دیوانه و خود کامه ای.))
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
من سری بالا زنم چون ماکیان
از پس نوشیدن هر جرعه آب .
مادرم جُنبانَد از افسوس سر،
هر چه از آن گوید، این بیند جواب.))
سرانجام او با وساطت دیگران و با نوشتن شعری توانست از زندان آزاد شود و پس از آن تا آخر عمر هیچگاه برای حزب و دسته خاصی فعالیت نکرد و از کارهای روزمره سیاسی کناره گیری کرد و توجه خود را به افزایش غنای ادبی و فرهنگی خود کرد و در این سالها همواره با دوست جوانش حسین رازی جنگ هنر و ادب را منتشر کرد. او پس از شماره دوم جنگ ادب و هنر ، مجموعه دوم شعرش را با نام (( زمستان)) منتشر کرد. انتشار زمستان آغاز جدیدی در عرصه فرهنگ و هنر آن زمان بود.شعر زمستان که بعدها معروفترین شعر اخوان شد در آن زمان دست به دست گشت و سینه به سینه نقل شد تا جاییکه به اعتقاد برخی از ناقدان ادبی این شعر سرود ملی مردم ایران شد. پس از انتشار این مجموعه اخوان در بین اهل فکر و فرهنگ نامدار شد و خاص و عام او را شناختند.
((سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند ،
که ره تاریک و لغزان است
و گر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون ؛
.
.
مسیحای جوانمرد من !
ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی
دمت گرم و سرت خوش باد !
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای !
.
.
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ، درختان اسکلتهای بلور آجین،
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه ،
زمستان ست . ))
پس از نشر ((زمستان)) او با ابراهیم گلستان آشنا شد که آشنایی با گلستان سرآغاز دوره جدیدی از زندگانی او بود. گلستان او را در شرکت فیلمسازی خودش برای نظارت ضبط صدا و دوبله کردن گفتار فیلمهای مستند و رسیدگی به متن دعوت به کار کرد . ((زمستان )) و ((ارغنون)) تجدید چاپ شده بودند و چند شعر از ((آخر شاهنامه)) در مطبوعات چاپ شده بود. اخوان در سال ۱۳۳۸ مجموعه ((آخر شاهنامه)) را با هزینه شخصی خود و با کمک ابراهیم گلستان منتشر کرد . (( آخر شاهنامه)) حاوی برخی از بهترین اشعار اخوان است. شعرهایی چون (( مرداب)) ، ((غزل ۳ )) ، ((آخر شاهنامه))،(( میراث)) ، ((قاصدک)) و چند شعر دیگر .
بعد از اتمام کار با استودیو گلستان اخوان به دعوت ایرج گرگین رییس برنامه دوم رادیو به رادیو دعوت شد تا مسولیت مستقیم برنامه های ادبی را بر عهده گیرد . در این دوره مسولیت چند برنامه ادبی رادیو بر عهده او بود. او تا سال ۱۳۴۴ با خیالی آسوده و فکری نسبتا راحت در رادیو فعالیت کرد چون هم می توانست به خانواده اش برسد و هم حرف دلش را به مخاطبان شعرش برساند . در این دوره اخوان ماندگار ترین اشعارش را سرود و آنها را تحت عنوان (( از این اوستا)) چاپ و منتشر کرد . قصه شهر سنگستان ، کتیبه ، مرد و مرکب ، نماز ، سبز، ناگه غروب کدامین ستاره و غیره برخی از معروفترین اشعار این دفتر شعر هستند .
نویسنده : حمید