حكومت از نگاه شارل دو منتسكيو

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

حکومت از نگاه شارل دو منتسکیو[۱]

نهایت سعادت من این است که کاری بکنم که فرمان دهندگان بر وظیفه ی خود آگاه تر شوند و فرمان برندگان از فرمان بردن دلخوش باشند.

حکومت در جهان بر سه گونه دیده شده است : جمهوری[۲] و پادشاهی[۳] و خودسرانه یا دلخواهی[۴].

جمهوری حکومت مردم است و آن بر دو گونه است. اگر همه مردم در حکومت موثر باشند دموکراسی[۵] گویند  یعنی حکومت عامه و اگر بخشی از مردم فرمانروا باشند اریستوکراسی[۶] گویند یعنی حکومت خواص. به هر رو بنیاد این گونه حکومت (دموکراسی و آریستوکراسی) یعنی شرط آن میهن پرستی است و قانون خواهی  و رعایت برابری میان مردم و احترام حقوق هر کس و حاضر بودن حکومت کنندگان به این که خوبی و نیکی همگان را بر سود شخصی برتری دهند و برای ادای وظیفه فداکاری کنند و از خواسته های شخصی خویش بگذرند.

حکومت پادشاهی آن است که حکومت با پادشاه باشد و او بر اساس قانون با مردم رفتار کند و شرط این گونه حکومت این است که میان پادشاه و زیردست ، طبقه های متوسطی باشند دارای برتری هایی که بتوانند خواسته ی پادشاه را به زیردستان برسانند و نیازهای زیردستان را به پادشاه بنمایند و بنیاد این گونه حکومت بر شرافت و غیرت و آبرومندی طبقه های متوسط و میانه است که نگاهدار امانت و راستی و درستی و پاکی خویش باشند.

حکومت خودسرانه و دلخواهی آنست که در روابط میان حکومت و مردم قید و بندی نبوده و هوا و هوس فرمانروا باشد به سخن دیگر کارها فقط به زور پیش می رود و بنیاد این گونه حکومت ترس است.

نمونه درست از حکومت جمهوری دموکراسی، دولت آتنی یونان باستان و از دولتهای نوین امروزی سویس و هلاند است. و نمونه درست از حکومت جمهوری آریستوکراسی دولت روم باستان است. نمونه درست از حکومت پادشاهی دولت انگلیس است و نمونه درست حکومت خودسرانه آنست که نزد قبیله های وحشی دیده می شود.[۷]

این حکومت های گوناگون هر گاه بنیادی که برای آنها گفتیم سست شود فاسد می گردند پس حکومت جمهوری دموکراسی فاسد می شود هر گاه میهن پرستی و قانون خواهی و احترام به برابری میان مردم سست گردد، و جمهوری آریستوکراسی فسادش بیشتر از این راه است که ویژگان و خواص که حکومت به دست آنهاست قدرت خود را بی قاعده به کار برند و برای منافع شخصی از آن سوء استفاده کنند یا تن پرور شوند و از زحمتی که برای حکومت درست کردن باید کشید خودداری داشته باشند و حکومت پادشاهی فاسد می شود هر گاه در طبقه های میانی و متوسط حس شرافت و غیرت ،کمتر و خوار شود و همه کسانی که در این طبقه های میانی به سر می برند به سوی منافع شخصی بروند. اما حکومت خودسرانه و دلخواهانه فاسد شدن ندارد چون خود به ذات فاسد است و به درستی حکومت نیست زیرا غرضی که از حکومت منظور است یعنی حفظ آزادی و آسایش مردم از آن بدست نمی آید. چون مبتنی بر ترس است سکوت حکمفرماست اما سکوتی که دلیل بر رضا نیست، برابری هست اما در بندگی است این گونه حکومت را که ویژه وحشیان است باید سنجش کرد به کاری که از وحشیان دیده ایم که هر گاه به میوه خوردن روی می آورند درخت را می اندازند تا به میوه دسترس داشته باشند.

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

و از پژوهش های منتسکیو این است که حکومت خواه جمهوری(دموکراسی یا آریستوکراسی)باشد خواه پادشاهی سه وظیفه دارد. نخست قانون گذاری(پارلمان) دوم اجرای قانون (دولت) سوم حق گذاری بر اساس قانون و برای این که مقصود از حکومت که نگاه داشتن آزادی و آسایش همگانی است به خوبی بدست آید این سه قوه بایستنی است که از همدیگر جدا باشند و به کار یکدیگر کاری نداشته باشند تا قدرت حکومت تعدیل شود چه هر گاه این سه قوه یا هر سه وظیفه با هم یک جا گرد هم آیند بیم آنست که قانونهای ستمگرانه وضع شود و ستمگرانه اجرا گردد و اگر چنین شود نتیجه ای جز بی قانونی در پی نخواهد داشت.

منتسکیو بسیاری از کارهای ناشایست آن زمان اروپا را سرزنش کرد از آن جمله می توان خرید و فروش بندگان و شکنجه و بدرفتاری با کسانی که پیگرد می شدند را نام برد. و اصرار دارد که کسی حق ندارد هم نوع خود را بنده خویش نماید و کسی که متهم به تقصیری می شود تا تقصیرش ثابت نشده به او آزار نباید کرد پس از آن هم که تقصیرش ثابت شد در دادگریش بی رحمی نباید کرد و نباید به عقیده های دینی و مذهبی و وجدانی مردم هم تعرض نمود.

منتسکیو در برای اقتصاد و چگونگی وضع مالیات نیز دستورهای نیکویی داده است. می گوید مالیات بخشی است هر کس از دارایی خود باید به دولت بدهد تا مانده ی داراییش نگاهداری شود و دولت در مالیات گرفتن باید میزان نیازهای درست و راستکی خود را در نظر بگیرد و برای هوا و هوس مالیات بر مردم نبندد و رعایت آسایش حال مالیات دهنده را هم داشته باشد و نیازهای اساسی مردم را به نام مالیات نگیرد و نیز بر دولت بایستنی است که از بینوایان دستگیری کند اما نه این که صدقه بدهد بلکه برای بیکاران کار فراهم کند زیرا بینوا آن نیست که دارای ندارد بلکه آن است که کار ندارد.

 

[۱] -Charles de Montesquieu(1689-1755 میلادی)

[۲] -Republique

[۳] -Monarchie

[۴] -Despotisme

[۵] -Democratie

[۶] -Aristocratie

[۷] -اینها همگی تحقیق های منتسکیو که برای بیش از به ۲۵۰ سال پیش است می باشد.(زمان الان ۲۰۰۶ میلادی) که بر اساس این تحقیق در آن دوره زمانی و مکانی دولت هلاند جمهوری و دولت فرانسه پادشاهی بوده و بسیاری از دولت های امروزی یا وجود نداشتند یا به گونه ی امروزی نبودند.

============================================

  • برگرفته و برگزیده از کتاب : سیر حکمت در اروپا
  • و رساله ی گفتار در روش راه بردن عقل رنه دکارت
  • جلد دوم
  • به نگارشِ محمد علی فروغی

============================================

نویسنده : بردیا 

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

پست قبلیNext Post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

+ 32 = 36