در این مطلب سه قطعه شعر درباره انسان از مطالب وبلاگ گروه نیک اندیشان قرار می دهیم.پیشنهاد می شود استفاده کنید و این اشعار زیبا را بخوانید. جماعتی شاگردان داشتم ، از روی مهر ، و نصیحت ، ایشان را ، جفا می گفتم ! می گفتند : – آن وقت که کودک بودیم ، . . . از این دشنام ها ، نمی داد ! مگر سودایی شده است ؟ ! مِهرها را ، می شکستم ! . . . ============================================ ============================================ جنگ طوفان در آمد و دو درخت را به جنگ هم انداخت درخت ها دشنام در دهان دست در گیسوی هم آوردند. شاخه ها می شکست و برگ بر برگ می افتاد. و خورشید وقتی برای آشتی آنان طلوع کرد که کشته ی هر دو بر زمین افتاده بود. ============================================ برگرفته از کتاب : سلیمانیه و سپیده دم جهان هست یار : شیرکو بی کس سید علی صالحی محمد رئوف مرادی ============================================ ساده است… این شبها و روزها این شعر شاملو رو زمزمه می کنم. و حیران در این سادگی می مانم… این شعر درباره انسان و روحیات است. ساده است نوازش سگی ولگرد شاهد آن بودن که چگونه زیر غلتکی می رود وگفتن اینکه سگ من نبود ساده است ستایش گلی چیدنش واز یاد بردن که گلدان را آب باید داد ساده است بهره جویی از انسانی دوست داشتن بی احساس عشقی او را به خود وانهادن و گفتن که دیگر نمیشناسمش ساده است لغزشهای خود را شناختن با دیگران زیستن به حساب ایشان و گفتن که من این چنینم ساده است که چگونه می زیم باری زیستن سخت ساده است و پیچیده نیز هم امان از روزی که ریا و دروغ بر ناآگاهی چیره شود.امان از یگانگی دورغ با ناآگاهی و جهل.امیددار آن روزی که این عرف نادرست در جامعه مان جای خود را به فرهنگ روراستی و یگانگی و یکدلی راستی با آگاهی بدهد… ادامه ی این شعر زیبا که شاملو به فارسی برگردانده است و همچنین برخواسته از احساس خودم هست را آهسته زمزمه می کنم… ساده است پشت سر او صحبت کردن و به هنگام دیدنش با او خندیدن و خوش و بش کردن ساده است این شعر را خواندن و به آن صادقانه کردار نکردن… و چه سخت ساده است پیشاپیش بخشیدن |