نشست روز۲۱/۱/۸۶ گروه نیکاندیشان با موضوع هنر عشق ورزیدن و عاشق بودن ، به ترتیب با حضور دوستان بردیا، شهاب، فریبرز، معصومه، لیلا، آرزو، سعیده، سولماز، میثم، پویان، پیام، آقای سیدزاده، آقای طالبی، پویا و مصطفی در ساعت ۵:۳۰ با خواندن آیین نشست توسط دبیر این نشست آغاز شد. الفـ موبایلهای خود را روی گزینه بیصدا تنظیم میکنیم. بـ از کشیدن سیگار در حضور همراهان خودداری میکنیم. پـ در صورتی که قصد بیان موضوع خاصی را داشته باشیم در ابتدای نشست از دبیر، درخواست وقت میکنیم. جـ به سخن زیبا و معرفی کتاب گوش میسپاریم و همچنین از صحبتهای دو نفره خودداری میکنیم. حـ این موارد را بهعنوان یکی از همراهان نیکاندیشان به هم یادآوری میکنیم. لیلا و سینا با درخواست وقت از دبیر در مورد موضوعات خاص صحبت کردند. سخن زیبا توسط آرزو که چند غزل از حافظ بود در قبل از هرچیز انجام شد. سپس ساسان به معرفی کتاب که درواقع معرفی استاد شهریار بود، پرداخت. بخشهایی از زندگینامه استاد شهریار که توسط ساسان برای همراهان انجام شد به این شرح است: در سال ۱۳۲۵ هجری قمری یا ۱۲۸۶ شمسی در تبریز بازارچه میرزا نصرالله بدنیا آمد. در قنداق که بود زمان انقلاب مشروطیت بود که او را به ده بردند، تا ۶ سالگی در منزل عمهاش بود (با قرآن و حافظ در تا ۵-۶ سالگی بزرگ شد). در ۷ سالگی اولین شعر خود را به ترکی گفت، در ۹ سالگی دومین شعرش را و البته به زبان فارسی گفت، و در سن ۱۳سالگی ۵ شعر گفته بود. به ۴ زبان فارسی، ترکی، عربی و فرانسه مسلط بود. اوایل سال ۱۳۰۰ به همراه دوستش سید ابوالحسن خان شیوا (شهیار) که هم سنش بود به تهران رفت، در تهران جهت تخلص خود به حافظ پناه بردند: سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امیدواران زد دوام عمرو ملک او بخواه از لطف حق ای دل که چرخ این سکه دولت به نام شهریاران زد بار دوم چنین آمد: چرا نه در پی عزم دیار خود باشم چرا نه خاک سرکوی یار خود باشم غم غریبی و غربی چو مرغی تابم به شهر خود روم و شهریار خود باشم و به این شکل به شهریار تخلص یافت. در مرداد ۱۳۳۲ با معلمی به نام عزیزه ازدواج کرد که ۳ فرزند حاصل این ازدواج بود. منظومه حیدربابا در تبریز سروده شد و قبل از چاپ همه آن را از بر کردند. در اواخر عمر پس از دوران کودکی برای اولین بار به دامنه کوه حیدربابا رفت. و در آخر در سن ۸۳ سالگی در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ در بیمارستان مهر تهران درگذشت و مقبرهالشعرای تبریز دفن گردید. سینا دبیر مسئول گروه در وقت خود اشارهای به تاریخچه گروه کرد و در مورد برنامههای آینده گروه نیز صحبت کرد. توضیحات سینا توسط ایمیل برای همراهان گروه فرستاده میشود. بعد از صحبتهای سینا وقت پذیرایی آغاز شد. پس از پذیرایی نشست با اعلام دبیر نشست، دوباره رسمیت یافت. آیین گفتوشنود توسط دبیر ذکر شد و بحث در مورد «هنر عشق ورزیدن» آغاز شد. الفـ برای صحبت، با بالا بردن دست از دبیر نشست نوبت میگیریم. بـ صحبت یکدیگر را قطع نمیکنیم. پـ پرسشهای خود را در نوبت خود بیان میکنیم. جـ به اندیشههای دیگران احترام میگذاریم. چـ صحبت هریک از همراهان باید خطاب به جمع باشد و شخص خاصی مورد خطاب قرار نگیرد. حـ بر اندیشه خود اصرار و پافشاری نمیکنیم. خـ شنیدن را تمرین میکنیم و تحمل خود را افزایش میدهیم. د- در مواقع اضطراری دبیر نشست را با بالا بردن دست و باز و بسته کردن انگشتان آگاه میکنیم. ذـ همه بهعنوان یک همراه مسئولیم که این موارد را به همدیگر یادآوری کنیم. در آغاز هریک از همراهان نظر خود را در مورد موضوع مورد بحث بیان کردند و بحث ادامه یافت. نظر همراهان در مورد «هنر عشق ورزیدن»: عاشق بشیم و عاشق بمونیم. عاشق بشیم و دوست بداریم. عشق احساسی است که در همه بدون آموزش وجود دارد و معشوق خوب بودن هم به همین ترتیب. برای عاشق شدن باید محاسبه کرد که آیا نفر مقابل هم عاشقه یا نه! عشق مادر و فرزندی بدون محاسبه است، مادر خواه ناخواه به فرزندش عشق میورزد و این عشق هیچوقت از بین نمیرود. عشقهایی که از پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود عشق مختص دو جنس مخالف نیست، و ممکن است این اتفاق به شکلهای مختلف صورت بگیرد. عاشق شدن مهارته، هرکسی نمیتواند عاشق باشد. عاشق واقعی کم است و رسیدن به عشق واقعی باعث خلق چیز جدیدی میشود. اول عشق اتفاق میافتد بعد به عشق ورزیدن میرسیم یا اول عشق بورزیم بعد عاشق بشویم. آموزش عاشق بودن از همان ابتدا با عشق مادر به فرزند آغاز میشود. نباید به عشق بیاعتنا بود، عشق یعنی گذشت. اینکه عشق کوره درسته و عشق و عقل تطابقی با هم ندارند. ایدهآلها برای عشق متفاوت است. دوستیهای بین دو جنس مخالف در سنین پائین مفهوم عشق را کمرنگ میکند. در ساعت ۷:۳۰ جلسه در حالی که موضوع «هنر عشق ورزیدن» برای گفتمان بیشتر به جلسه دیگری موکول شد به پایان رسید. برنامه نشست آینده از پیش تعیین شده و به نقد کتاب «ویل دان» خواهیم پرداخت. شاد باشید |