با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
| ||||||||||
| ||||||||||
کوه های اطراف حصارک تهران -۱۴ مرداد ۸۹ طبق قرار قبلی همراهان و جمعی از دوستان (ساحل – احسان – خانم امیری – مهین – بهروز) در میدان آزادی حاضر بودند. خیلی سریع به جلوی دانشگاه علوم تحقیقات رسیدیم و از آنجا همه با هم به سمت کوه های اطراف حصارک تهران حرکت کردیم. در ابتدا بیشتر همراهان نگران گرمی هوا بودند ولی کمی که جلو تر رفتیم و درخت ها را دیدند، خیالشان راحت شد و با دل راحت همان ابتدای راه نشستیم و حسابی صبحانه خوردیم. راه را که کمی جلو رفتیم همه شگفت زده شده بودند که در این روزهای گرم تابستانی و در این فاصله نزدیک به تهران چه هوایی و چه مناظری وجود دارد! تقریبا یک کلاس آموزشی برای شناسایی انواع درخت ها به صورت خود جوش در طول راه با همکاری همه برگزار شد. هر چند قدمی که می رفتیم، به یک محیط زیبا و دیدنی می رسیدیم و هی هوس می کردیم که دوباره بنشینیم و دوباره صبحاانه بخوریم. بیشتر این مسیر زیبا از دره ای می گذشت که جوی آبی زلال و خنک در آن روان بود و دو طرف جوی را درختانی سبز با طراوتشان زیبا تر کرده بوند و دره را خنک می کردند. در مسیر غارهای کوچکی بود که آب خنک چشه های درون کوه را به بیرون می رساندند. بعد از این پیاده روی در دره سبز به آبشاری فوق العاده رسیدیم که نوعی کولر طبیعی بود و محیط اطراف را حسابی خنک کرده بود و چشمه زلال و خنکی پایین اش بود که همه از آبش نوشیدیم و کنارش استراحت کردیم. برای عبور از آبشار و ادامه مسیر از کوه بالا رفتیم و دوباره از پشت آن به پایین آمدیم و کمی جلوتر، در فضایی باز کنار آب نشستیم و ناهار خوردیم و گپ زدیم. در آخر هم کفش ها را کندیم و پاها را به خنکای آب سپردیم. قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.در راه برگشت با سرعت بیشتری حرکت کردیم و خیلی زود به پایین رسیدیم. |