با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
| ||||||
نشست به روزگار ۸۵.۱۲.۱۵ گروه نیک اندیشان به ترتیب با گرد هم آمدن آقایان و خانمها باران، ساسان، مصطفی، مهدیه، بردیا، فربیرز، آرزو، حمید، شهاب، سینا، سولماز، میثم، سمیه، لیلا و معصومه در ساعت ۵ آغاز گشت. موضوع جلسه مدعی پرگوی و کم گوی بی ادعا بود و کتاب گانگ هو معرفی شد. در ساعت ۵:۳۰ نشست با خواندن آیین نشست در قالب توافقهای زیرتوسط دبیر این نشست رسمیت یافت. الف – موبایل های خود را روی گزینه سکوت ( بی صدا ) تنظیم می کنیم. ب – از کشیدن سیگار ( و مشابه آن؛ قلیان و… ) در حضور دیگر همراهان خودداری می کنیم. پ – در صورت نیاز به صحبت در مورد موضوعی خاص در همان اول نشست از دبیر، وقت درخواست می کنیم. ج – به سخن زیبا و معرفی کتاب گوش می سپاریم و از صحبت دو نفره خودداری می کنیم. ح – به عنوان همراه هم این موارد را به هم یادآوری می کنیم. حمید و سینا و بردیا وقتهایی را برای صحبت درباره موضوعات خاص در همان آغاز نشست خواستار شدند. قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.ساسان ادامه معرفی کتاب گانگ هو، مدیریت شگفت انگیز نوشته ‹‹کنت بلانچارد-شلدون بالز›› برگردان ‹‹صدیقه ابراهیمی›› را که از هفته پیش آغاز کرده بود را پی گرفت. ۲۰ دقیقه به اضافه ۱۲ دقیقه وقت اضافی به خاطر اهمیت این کتاب زمان برای معرفی این کتاب به ساسان داده شد. بخشهایی از این کتاب را در زیر با همدیگر مرور می کنیم: گانگ هو به معنی شور و اشتیاق و فداکاری در قبال هدف و مسوول بودن می باشد. ۱- روحیه سنجابها · باید بدانیم که ما دنیا را به مکانی بهتر تبدیل می کنیم. · همگی برای هدفی مشترک کار می کنیم. · بر اساس ارزشها همه طرح ها، تصمیم ها و عملیات را هدایت و رهبری می کنیم. · روحیه سنجابها تجلی حکمت پروردگار برای جنگلهاست. ۲- شیوه مدیریتها · کار با تسلط و مراقبت کامل تا رسیدن به هدف · عرصه ای با محدوده کاملا نشانه گذاری · افکار، احساسات، نیازها، رویاها و آرزوها محترم شمرده شوند. · انجام آن وظیفه شدنی است اما با مبارزه جویی و پشتیبانی ۳- رهاورد نمادها اولویت و اهداف انسانها را به پیش می برند ولی ارزشها پشتبان انسانها می باشند. برای گانگ هوا شدن باید به ارزشها توجه کرد. ارزشها در خود حوزه مدیریت تعریف می شوند. و این گونه ارزشها انسانها را رهبری و هدایت می کنند. ارزشها گر در مرحله عمل به انجام نرسند هیچ ارزشی ندارند. اهداف سنگریزه ها هستند که به راحتی جابجا می شوند ولی ارزشها کوه هایی هستند که باید به آنها تکیه کرد و این ارزشها را رهبران ورزیده و باتجربه تعیین می کنند. در پاسخ به این پرسش که می پرسد اگر سنجابها از اصولی که رهبران بر آن پافشاری می کنند پیروی نکنند چه کنیم؟ این موضوع مطرح شد که باید صمیمانه و صادقانه اعتماد آنها را جلب کنیم. این دشوار است و زمانبر. اگر هدف را پیروی کنند و صادقانه و صمیمانه آن را دنبال کنند سودهایی برای آنها در پی خواهد داشت و این اعتمادانگیز است. وقتی افراد حس کنند که همه چیز را می دانند صمیمانه و صادقانه اعتماد می کنند و این گونه در فضای گروه روح اعتماد دمیده خواهد شد. در ادامه حمید که مسوولیت خواندن سخنان زیبا را بر عهده داشت و بخشی از وقت خود را به ساسان معرفی کننده کتاب بخشیده بود رباعی هایی زیبا از مولوی را برایمان خواند. {این بخش در آینده در اینجا قرار خواهد گرفت.} حمید در ۲ دقیقه وقت درخواستی خویش به عنوان مدیر باشگاه کتابخانه، پویا را به عنوان معاون جدید این باشگاه به همراهان معرفی کرد. و همراهان را برای عضویت در آن باشگاه و هر چه پر بارتر کردن آن فراخواند. در ادامه حمید که مدیر باشگاه کلوب نیز می باشد بازهم همراهان را برای همکاری و همراهی بیشتر و بهتر در آن باشگاه فرا خواند.
سینا دبیر مسوول گروه در وقت خود از همراهان برای بهتر شناختن ساختار گروه سپاسگذاری کرد. و گفت که موسی تقی زاده به گروه افتخار داده اند که از سال آینده در هر ماه یک نشست را با گروه نیک اندیشان خواهد بود. از انتقاد موسی از همراهان گروه اینکه آن چنان که شایسته و بایسته است از حضور او استفاده نکرده اند سخن گفت. و این نکته را یادآور شد که می توان از ۲۰ دقیقه وقت کتاب و ۱۰ دقیقه وقت سخن زیبا در قالب معرفی یک مقاله در ۳۰ دقیقه نیز استفاده کرد.در ادامه او همراهان باشگاه نشست هفته را از آغاز به کار یک سری برنامه ها در قالب کارگاهی در آن باشگاه آگاهانید. همچنین او پیشنهاد کرد که به خاطر تلاقی برنامه جشن چهارشنبه سوری آخر سال با برنامه باشگاه نشست هفته، نشست هفته دیگر در روز چهارشنبه برگزار شود و در این باره رای گیری شد و حاظران به آن رای دادند که در نهایت قرار بر این شد که تشکلیل آن نشست توسط مدیر باشگاه نشست هفته(پویا) از همه همراهان گروه نظرسنجی شود و نتیجه به آگاهی همگان برسد. بنابراین تصمیم گرفته شد که در قالب باشگاه کوه و تفریحات جشن چهارشنبه سوری سال ۱۳۸۵ برگزار شود. سینا درباره خواندن کتاب ویل دان نوشته آقای بلانچارد بازهم یادآوری نمود که دوستان برای پایانی نشست فروردین ماه که آن کتاب در یک نشست به طور کامل گفت و شنود خواهد شد آماده باشند. و آن را همراه با نت برداری به نیکی مطالعه نمایند.
بردیا نیز در وقت درخواستی خویش از طرف پویا حمید را به عنوان مسوول جمع آوری حق عضویت ماهانه از طرف پویا به گروه معرفی کرد. و از حمید که در این باره خواستار یک وقت ۵ دقیقه ای بود خواهش کرد که در وقت پذیرایی این مهم را به انجام رساند. و به این ترتیب بخش پذیرایی آغاز گشت. پس از پایان وقت پذیرایی دوباره نشست با اعلام دبیر نشست، رسمیت یافت. آیین گفت و شنود در قالب توافق های زیر برای بهترداشت گویمانی نیک همچون سالیان گذشته چندباره و چندباره یادآوری شد. الف – برای صحبت، با بالا بردن دست از دبیر نشست نوبت می گیریم. ب- صحبت یکدیگر را قطع نمی کنیم. پ – پرسش های خود را در نوبت خود بیان می کنیم. ج – به اندیشه های دیگران احترام می گزاریم و اندیشه خود را در نوبت خود بیان می کنیم. چ – اندیشه خود را برای جمع مطرح می کنیم و شخص خاصی را خطاب قرار نمی دهیم ( حتی اگر در تایید یا خلاف صحبت کسی سخن بگوییم) و نگاه خود را بین همراهان تقسیم می کنیم. ح – شنیدن را تمرین می کنیم و تحمل خود را افزایش می دهیم. خ- بر اندیشه خود اصرار و پافشاری نمی کنیم. د- در مواقع اضطراری دبیر نشست را با بالا بردن دست و باز و بسته کردن انگشتان آگاه می کنیم به طور نمونه هنگام منحرف شدن بحث یا تذکر به دبیر اگر که هوشیار نیست. ذ- همه به عنوان یک همراه گروه نیک اندیشان، مسئولیم که این موارد را به همدیگر یادآوری کنیم.
سپس موضوع « مدعی پرگوی …. کم گوی بی ادعا » که یکی از همراهان آنرا در بخش بحث های پیشنهادی قرار داده بود و بالاترین مجموع امتیاز همراهان دیگر گروه را بدست آورده بود و آگاهش این موضوع بوسیله مدیر باشگاه نشست هفتگی (باشگاه اصلی گروه) به همراهان این باشگاه و در نهایت ابلاغ این موضوع برای گفت و شنود شدن در نشست هفته به دبیری دبیر انتخاب شده بر اساس حروف الفبا، آغاز گردید.
در آغاز به ریشه لغوی واژه مدعی پرداخته شد و مطابق معمول گفت و شنود از پیشنهاد دهنده این گفت و شنود آغاز گردید و به نوبت دوستان نظرشان را بیان کردند و در ادامه نیز با بالا بردن دست و گرفتن وقت توضیحات بیشتر بیان شد که در زیر چکیده ای از اندیشه های به میان آمده را خواهیم خواند.
برای مدعی دو دسته معنی زیر از فرهنگ معین وجود دارد : الف- ادعا کننده، خواهان، درخواست کننده یک نمونه : پس اگر مدعی علیه انکار کند دعوی مدعی را…(ترجمه النهایه طوسی.چا.سبزواری) ب- کسی که بغیر حق ادعای فهم و دانش کند، حقه باز، شارلاتان یک نمونه : با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی(حافظ)
اما اندیشه های گفت و شنود شده :
مدعی کسی که به ناحق ادعا دارد و فقط لاف می زند.
شاید مدعی باید آنقدر حرف بزند تا سرانجام به این واقعیت برسد که بگوید من نادانم. شاید او نیاز دارد به اینکه تجربه کند.
کم گوی گزیده گوی چو دُر
به کردار توجه کنیم و که این کردار به ما نشان خواهد داد که کم گوی بی ادعا بهتر است.
در بیشتر زمانها هر چه از ما می پرسند ادعا گونه درست یا نادرست پاسخ می دهیم در صورتی که نمی دانیم می توانیم بگوییم نمی دانیم.
مدعی بودن رابطه ای مستقیمی با خودپسندی دارد.
مدعی در پی تایید ادعاهایش از سوی دیگران است. شکست های فراوانی در زندگی خورده است و اینگونه می خواهد که با تایید ادعاها و لاف هایش از سوی دیگران تاثیر این شکست ها را کمرنگتر نماید.
در انتخابات کسانی که شعار و حرف زیادی می زنند مقبول و پسندیده هم می افتند. اما افراد کم گوی بی ادعا صبرشان زیاد است.
ادعا کردن های زیاد لذتی را در زندگی فرد ایجاد می کنند و می پندارد که زندگیش این چنین به تعادلی می رسد. اما آنکه در زندگی خود تعادل دارد نیازی به ادعا ندارد. و بیشتر و بهتر از همیشه عمل می کند و شخصیتش بیشتر کرداری است.
تاریخچه خانوادگی انسان ها و تاثیر این نهاد بر آنان در اینکه آنها کم گوی بی ادعا شوند یا اینکه پرگوی پرادعا شوند موثر است.
آنکه ادعا زیاد می کند کمبود دارد و می خواهد یک خلاء هایی را در شخصیتش پر کند، اما آنکه ادعایی ندارد و کردار دارد صمد و بی نیاز است.
تا زمانی که ادعای فرد در رفتارش به انجام و کردار در نیاید آن ادعا بی ارزش است.
آنها که در پی آگاهی و دانش و عشق اند وقتی برای لاف زنی ندارند.
این دو تیپ شخصیتی هم وجود دارند. کسی که ادعایی ندارد و پرگو هم هست. و کسی که ادعا دارد و کم گو است. چگونه می توان این دو تیپ شخصیتی را از همدیگر شناخت؟!
گفتن و پرگویی بسیار دلیلی بر ادعا نیست.
ما ایرانی ها خیلی نابغه ایم. فرار مغزها داریم و … ولی ما در زمینه های دیگر هم نابغه ایم با وجود ۳ دقیقه مطالعه در ماه ادعای جامعه شناسی و روان شناسی و … داریم.
اگر کسی حرف نزند عیب هنرش نهفته باشد.
مزن بی تامل به گفتار دم نکو گوی اگر دیر گویی چه غم مشکل ما در پرگویی و زبان پریشی ماست خوب گوش نمی سپاریم و با هر کسی باید به گونه ای ارتباط برقرار کرد ولی ایرانی کم تمرین شنیدن می کند به همین خاطر این در پر مدعی شدن ما موثر است.
برخی از گفتن ها و ادعاهای بسیار ریشه در مشکلهای درونی شخص دارد که به آنها پرداخته نشده است و شنیده نشده اند.
آیا باید ادعا کنیم و بگوییم می دانیم در حالیکه نمی دانیم و ادعای دانا بودن بکنیم؟! ما ادعا می کنیم که اگر کسی صحبت کرد او را شناخته ایم! شناخت درست با نیک صحبت کردن و نیک شنیدن و نقد و انتقاد درست و سازنده به دست می آید.
ما در کردارمان سختتر می توانیم ادعا کنیم و در گفتارمان به سادگی ادعا می کنیم.
با مدعی ای که بغیر حق ادعای فهم و دانش کند چگونه رفتار کنیم؟
باید به ریشه ها پرداخت که او چرا اینگونه شده است؟ دیگران(خانواده و دوستان)چرا همراهی اش نکردند که این گونه نباشد؟ چرا آنها تا زمانی که او هنوز انسان بود اراده نکردند و به یاریش نیامدند و او را همراهی نکردند که این گونه نباشد. (برگفته از کتاب «هدف ادبیات» قرار داده شده در بخش کتاب و مقاله های وب سایت) برخی از ادعا کنندگان به معنای بغیر حق ادعای فهم و دانش کردن شاید در پی جلب توجه دیگران هستند پس با اندکی توجه به او می توان او را صمیمانه و صادقانه خوشحال و آگاه به رفتار نادرستش کرد. و او را در مقام کردار به توسط خودش ارزیابی کرد. اما در کنش و واکنش با آنها که در پی آسیب رساندن و فریب و تزویر هستند بایستی هشیارانه تر عمل کرد.چنین افرادی همچون یک نوار ظبط شده یک جمله را که همان ادعایش است تکرار می کند. در پاسخ به چنین افرادی می توان به آنها گفت که تا چه به کردار آید؟!
ادعا کننده با معنای « ادعا کننده، خواهان، درخواست کننده» که عمل می کند و ادعایش را به کردار در می آورد.و می داند که ادعا کردن مسئولیت می آورد و مسئولیت هم در کردار و انجام اثبات می شود. چنین فردی شایسته آفرین و ستایش است. اما در جامعه ایرانی ما چنین افرادی معمولا زیر فشار دیگران قرار دارند به گونه ای که همه مایلند که او را شکست دهند تا اینگونه ناآگاهانه خود را راضی گردانند. پاسخ چنین افرادی به این فشارهای ناشایست می تواند این چنین باشد که شما از رفتار و گفتار به کردار در آمده من تا چه پذیرید! آزادید هر بخش را که دوست داشتید بپذیرید یا نپذیرید!
انسان مدعی را از راه شنواییش می توان تشخیص داد. او به گونه ای گوش می سپارد که انگار همه چیز را می داند و چیزی نیست که او نداند؟ اینها در حالی روی می دهد که او اصلا گوش نمی دهد!
ممکن است که اطرافیان فردی که ادعا می کند و درستی ادعاهایش را هم ثابت می کند به او انتقاد کنند که تو در اشتباهی
NLP یک گونه راه ارتباطی با انسانهاست که بایستی در راه درست استفاده شود که متاسفانه برخی از سودجویان از این راه برای آسیب زدن به دیگران بهره می برند.
برنامه نشست آینده به وسیله مدیر باشگاه نشست هفتگی به آگاهی همراهان گروه خواهد رسید.
خوشدل و خرم باشیم در هشیاری و آگاهی |