با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
| ||||||
نشست هفتگی گروه نیک اندیشان روز سه شنبه ۱۴/۶/۸۵ در خانه هنرمندان برگزار شد. موضوع انتخاب شده مشکل دنیای مدرن بود. جلسه ساعت ۵:۳۰ با حضور مهدیه،حمید،پویا،لادن،آرین،حسن،سینا،سعید و آرزو شروع شد و افشین (عضو جدید) و عسل (به عنوان مهمان) حدود ساعت ۶ به جمع ما پیوستند و حسن ساعت ۷ با اطلاع دبیر زودتر جلسه را ترک کرد. معرفی کتابدر این نشست آرزو دبیر بود و مهدیه به معرفی کتاب «راهنمای تصویری کامل زبان تن» نوشته دکتر ژوزف بریسیج، ترجمه دکتر باقر ثنایی و فرشاد بهاری از انتشارات بعثت پرداخت. «دانشمندان علوم اجتماعی ثابت کرده اند که %۷۰ پیامها در خلال ارتباط به صورت پیام غیر کلامی یعنی زبان تن است. این کتاب به وجوه غیر کلامی روابط رودررو یا زبان تن می پردازد. حرکات نیمه خودآگاه یا زبان تن بیش از کلمات اداشده، حقیقت را نشان می دهد. خانمها نسبت به نشانه های غیر کلامی از آقایان حساسترند. بررسی های دیگری نشان می دهد که خانمها در تشخیص عواطف گوناگونی که هنرپیشه های زن یا مرد به صورت غیرکلامی از خود بروز می دهند، از آقایان برترند و در درک مفاهیم گفتگو از مردها برترند. مردهایی که در رشته های هنری مشغولند. اگر بیشتر از خانمها به نشانه های غیرکلامی حساس نباشند لااقل به همان اندازه حساسند. زبان تن از میل به تکمیل و تدریس هنر مذاکره و گفتگو سر برآورده است. زبان تن طریقه ایست برای دیدن انچه دیگران فکر می کنند. بسیاری از حرکات بدنی اشخاص نشان دهنده حالات روحی و نگرشهاست. وقتی کسی نسبت به رفتار غیرکلامی آگاهی پیدا می کند و می کوشد زبان تن دیگران را تعبیر و تفسیر کند، نسبت به حرکات جسمانی خودش هم خودآگاهی می یابد و در نتیجه، ارتباط دوجانبه موثرتر است.» مهدیه توضیحاتش را با نشان دادن تصاویر کتاب همراه کرد و بچه ها هم با اشتیاق، گوش می دادند: «حرکات جنبه ملی و فرهنگی دارد و لذا ممکن است در خارج از کشور مبدا، معنی و مفهومی نداشته باشد مثل شیوه های مختلف شمردن با انگشتان در بین ملل مختلف…» تصاویری از شیوه های متفاوت گرفتن توپ در دخترها و پسرها، گفتگوی تلفنی و شروع آشنایی و خواستگاری نشان داده و توضیح داده شد که حالات مختلف چگونه معانی مختلفی را می رسانند، که برای همه جالب بود. سخنان نغزسپس حمید گفتار نیکو (در نشست این هفته پیشنهاد شد که از این به بعد به جای استفاده از ترکیب سخن نغز، گفتار نیکو را به کار ببریم) یی را با عنوان «هیچ شگفتی سحر آمیز تر از آن نیست که دریابیم دوستمان دارند ، که این محبت انگشت خداست بر روی شانه انسان» که از کتاب سوپ جوجه برای روح زوج ها نوشته باربارا دی آنجلیس انتخاب کرده بود برای سایرین خواند که قسمتی از آن در زیر آمده است: « ولی جایی در درونم می دانستم که آن اولین دیدار عشق است. پس از آن شب جالب به خاطر آوردم این نخستین بار نیست که کسی سعی کرده است مرا با سوزان آشنا کند. همه چیز به یادم آمد نامش را برای زمان درازی همه جا شنیده بودم. از این رو تا دیگر فرصتی داشتم با برایان تنهایی حرف بزنم و درباره آن از او پرسیدم. او به خود پیچید و سخن را عوض کرد. من پرسیدم “برایان جریان چیست ؟” او گفت که تو باید با سوزان صحبت کنی. همین کار را کردم. او گفت :”می خواستم به تو بگویم، می خواستم به تو بگویم.” “زود باش سوزان به من بگو موضوع چیست؟ نمی توانم بلا تکلیف بمانم” او گفت: “سالها بود من عاشق تو بودم و از زمانی شروع شد که برای اولین بار تو را از پنجره اتاق نشیمن خانواده آدیسن دیدم. بله، من بودم که که آنها قصد داشتند به تو معرفی کنند ولی تو نگذاشتی کسی مارا به یکدیگر معرفی کند. تو حرف کارن را که می گفت ما یکدیگر را دوست خواهیم داشت قبول نکردی. گمان می کردم هرگز تو را ملاقات نکنم.” قلبم از عشق آکنده شده بود و به خودم می خندیدم و گفتم :” کارن حق داشت قوانین من احمقانه بود “» قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.درباره گروهدر ادامه سینا صحبت کرد و بار دیگر اعلام کرد که مسئولیت گروه را به طور موقت به پویا واگذار کرده است و به بیان دلیل این کارش پرداخت تا نقاط ابهام احتمالی که برای اعضا وجود داشت برطرف شود و از بچه ها درخواست کرد که با پویا همکاری کنند و همچنان گروه را حمایت کنند. در مورد غیبت کردن صحبت شد و از اعضا خواسته شد که برای حفظ گروه از غیبت و بدگویی بپرهیزند. لادن تعدادی کارت را به عنوان معرفی و تبلیغ بین اعضا توزیع کرد و سعید هم مهمانش را به گروه معرفی کرد و بچه ها هم در مقابل یکی یکی اسمهایشان را گفتند. بعد نوبت به سنت حسنه ی صرف آبمیوه و بیسکوییتی رسید که لادن زحمت تهیه اش را کشیده بود و بچه ها هم زحمت میل کردن آن را با ابزار مدرنی با نام لیوان یک بار مصرف کشیدند. آیین گویمان توسط دبیر خوانده شد و گفتگوی هفته با موضوع «مشکل دنیای مدرن» شروع شد. سعید که پیشنهاد این موضوع را داده بود توضیحاتی در مورد آن ارائه داد: «مشکلات جسمی که زمانی مشکل محسوب می شدند، امروزه توسط بشر برطرف شده اند. مشکل روحی مشکل دنیای مدرن ماست. بیماریهای روحی از ویژگیهای دوران مدرن است: ترس، اضطراب و عدم امنیت. در ادبیات و سینمای مدرن هم این عناصر را می بینیم که دلیل این مشکلات را خیلی ها عقل گرایی می دانند. مردم به عقل روی آورده اند. انسان به وجود خود بیشتر اعتقاد پیدا کرده و خداباوری اساطیری جای خود را به خداباوری مدرن داده است. آیا واقعاً ریشه سه مشکلی که بیان شد به ایمان نداشتن به یک خدای اساطیری و روی آوردن به عقل گرایی بر می گردد؟» در ادامه بچه ها اندیشه های خود را در این مورد بیان کردند: « بنیان و کانون خانواده از هم گسیخته شده است حتی در کشورهای مدرن هم این از هم گسیختگی خانواده را می بینیم، رو به تنهایی و انزوا می رویم» « دنیای مدرن مشکلی ندارد، بلکه خواص مدرنی دارد که هنوز نتوانسته ایم این خواص را درک کنیم و نظراتمان را درباره آنها عوض کنیم» « این خواص جدید با انسان سازگار نیست، مثلاً در پارک نشسته ایم ولی باید سر و صدای خیابان را هم تحمل کنیم، این ذات زندگی صنعتی است که مخالف زندگی انسان است» « خانواده قبلاً هم نظام مند نبوده و مردم جمعی زندگی می کردند، مثل حالا که خانواده های گروهی و چند نفره را می بینیم» « تعاریف را باید عوض کنیم. چون این ترس و عدم امنیت را داریم که خدای اساطیری را کنار بگذاریم، نمی توانیم خدای تعاریف جدید را قبول کنیم. زندگی با یک خدای جدید و مدرن برای ما سخت است در حالیکه برای نمونه آرامشی که با مدیتیشن و روشهای جدید حاصل می شود تعریفش با خدای مدرن فرق دارد» « خیلی ابزار و وسایل مدرن وارد ایران شده مثل موبایل و چت و… ولی فقط شکل ظاهرش به ایران آمده و فرهنگش هنوز وارد ایران نشده است در واقع ما زندگی سنتی داریم که وسایل مدرن واردش شده است» « فقط مصرف کننده هستیم و فرهنگ استفاده از این ابزار را نمی دانیم» « انسان معلول اگر قهرمان جهان نشود خودش باعث شده نه معلولیتش. مشکل ما این است که همیشه دنبال یک ریسمان یک معجزه هستیم» « روز به روز جمعیت جهان اضافه می شود ولی انسانها روز به روز بیشتر احساس تنهایی می کنند. احساس می کنند که درک نمی شوند و کمتر احساس دوست داشتنی بودن و ارزشمند بودن می کنند. به دنبال ساختن محیط ها و روشهای مجازی (مثل اینترنت و چت) می افتند که دیگران را به ایده آلهای خود نزدیکتر کنند ولی این روشها مسکنهایی هستند که موجب هر چه ضعیف تر شدن روابط عمومی و ارتباطات بشری می شوند و باعث می شوند که انسانها هر چه بیشتر در تنهایی خود فرو روند» « سختی مسافرت با شتر بود که انسان را به فکر اختراع اتومبیل انداخت. مدرنیته به کمک ما آمده ولی نتوانستیم دنیای مدرن و سنتی را با هم داشته باشیم. همین اتومبیل به خاطر رعایت نکردن قوانین (معنویات داخل اتومبیل)، به صورت مشکل خودش را نشان می دهد» « دنیای مدرن به ما کمک کرده و اگر بخواهیم مدرن زندگی کنیم ناچاریم فرهنگ استفاده از وسایل مدرن را یاد بگیریم نه اینکه به وسایل مدرن ایراد بگیریم» « چون انسان به این نتیجه رسید که نمی توان کاملاً مدرن زندگی کرد، پست مدرن به وجود آمد که عقل و احساس را در کنار هم داشته باشیم» « خدای مدرن و خدای اساطیری را تعریف کنید؟» « خدای اساطیری خداییست که انسان را از گل آفریده است ولی نظریه ای وجود دارد که انسان تکامل یافته میمون است. خدای مدرن وجود متعالی ای که هر انسانی می تواند به آن برسد» « سنت و مدرنیته در یک راستا نمی توانند حرکت کنند، مثل اینکه بگوییم روشنفکر دینی. اینها از دو جنس مختلفند. غرب رنسانس را طی کرد، مدرن را طی کرد تا الان به پست مدرن رسید» « به نظر من روشنفکر بودن با مذهبی بودن تناقضی ندارد و اگر بخواهیم یک روشنفکر دینی باشیم باید یک رنسانس را در درون خود داشته باشیم» « مدرنیته می گوید که این جمع شدن سنت و مدرنیته را به خانه و خلوت خودت منتقل کن، در دنیای مدرن حق مزاحمت برای دیگری مثلاً با صدای بلندگوی مسجد ا نداریم» « تنهایی ایجاد افسردگی می کند. این زندگی مدرن انسان را به سمت تنهایی سوق می دهد مثل چت کردن به جای صحبت کردن با یک دوست» « در هامبورگ ۴میلیون اتومبیل تردد می کنند ولی مساله ای به نام ترافیک ندارند چون تدابیر درستی برای روبرو شدن با مدرنیته دارند» « بشر در دنیای مدرن نتوانست ابزار را به سلطه خود در آورد بلکه تکنولوژی به انسان تسلط پیدا کرد» « صحنه سر کار رفتن فیلم عصر جدید چاپلین نشان می دهد که همان طور که انسان گوسفند را به کار می گیرد، ماشین هم انسان را به کار می گیرد. انسانهایی که می روند تا به مدرنیته خدمت کنند. مردم همواره نزول می کنند و حقیر می شوند و این به خاطر وجود نظام سلطه گری ا ست که خودمان آنرا بر خود مسلط کرده ایم» « سن سکته در آقایان به سی سال رسیده و یکی از دلایل سکته فشارهای روحی ست. می توانیم بگوییم امروزه آسایشمان بیشتر شده ولی آرامشمان کمتر» « ما خودمان چقدر نسبت به نسلهای قبلی تغییر می کنیم که الان انتظار داریم پدرانمان نسبت به ما تغییر کنند؟» « انسان حتی از لحاظ جسمی هم کامل نشده و هنوز هم جهشهای ژنتیکی را در کروموزمها شاهد هستیم. به لحاظ روانی نیز در حال تکامل هستیم و این در حالیست که گذر سنت به مدرنیته هم وجود دارد. سودها و مضراتی هم دارد. در ابتدا مساله اصلی برای بشر مساله تغذیه بود، با برطرف کردن این مساله، محدودیت جنسی به عنوان مشکل جوامع توسط فروید مطرح شد. بعد آدلر گفت که ما باید روی رفتارها و آداب معاشرتمان کار کنیم و در نهایت با بهبود دردهای رفتاری مساله روانشناسی لوگوتراپی نیز مطرح شد و گفته شد که انسان از ابتدا در جستجوی معنا بوده و برای چرا هستم و فلسفه خود می جنگیده است. جامعه ما هر سه مشکل را با هم دارد. نه محدودیتهای جنسیتی برطرف شده نه روی آداب معاشرتمان کار کرده ایم و به دنبال خدا هم هستیم. چون هنوز به این رشد نرسیده ایم که به هم کمتر آسیب بزنیم، وجود دین لازم است» « من دانشجوی شهرستان بودم و تنهایی را تجربه کرده ام. آدمها بعضی وقتها نیاز دارند که تنها باشند و در دنیای سنت این نوع تنهایی وجود نداشته و ارتباطات خیلی زیاد بوده است» « مدرنیته آمد تا به اجتماعی تر بودن ما کمک کند. با استفاده از ابزار مدرن، در وقت صرفه جویی می شود تا ما بتوانیم بیشتر با هم بودن و ارتباطات بیشتر را داشته باشیم ولی اشتباه فهمیدیم و اشتباه به خدمت گرفتیم» « سرعت دگرگونی در دنیای مدرن بسیار بالاست. زندگی شتاب دارد چون همه سرعتشان بالاست. این خاصیت صنعتی شدن و البته اجتناب ناپذیر است. نمی توانیم با تکنولوژی مخالفت کنیم همه باید خودشان را به سرعت با این تغییرات وفق دهند وگرنه زیر چرخهای در حال حرکت مدرنیته له می شوند» « با مدرنیته کارها خیلی روتین شده است که این بیشتر انسان را افسرده می کند» « اگر تعریف درست هر وسیله ای را یاد بگیریم و آن را در کنار تعریف خودمان از آن وسیله قرار بدهیم، یک برآیند مفید بدست می آوریم، برآیندی که به کسی آسیب نزند» « روی سنت یا مدرنیته ارزش گذاری نکنیم هیچ کدام خوب یا بد نیست» «همدم داشتن باعث می شود که ترس انسان فروکش کند» « جامعه ای به فرزانگی می رسد که خواندن کار هر روزش باشد،خود غربی ها هم می دانند که مدرنیته مشکلاتی داردو در تلاشند که این مشکلات را حل کنند» «نا همگونی سرعت بشر با تکنولوژی باعث می شود که همیشه یک سری ناشناخته داشته باشیم.این عدم شناخت باعث ترس ما می شود.ترسمان را کنار بگذاریم و به راههای جدید هم فکر کنیم» «درست است که در دنیای مدرن امکان تنها بودن را داریم ولی این تنها بودن موقت نیست دائمی شده.قدیمی ها همه همدیگر را می شناختند ولی الان روابط سرد شده و انسانها در آپارتمان هایشان در تنهایی می میرند»
در نشست آینده آرین دبیر خواهد بود و سعید و آرین به ترتیب معرفی کتاب و گفتار نیکو را به عهده گرفتند.
آرزو |