قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۱۴ فروردین ۸۵هنر عشق ورزیدنحمید
 

اولین جلسه گروه نیک اندیشان در سال ۸۶ در روز سه شنبه چهاردهم فروردین ماه با حضور سعید – آرزو – نرگس – بردیا – سینا – اعظم – فروغ – مصطفی – سمیه – حمید – پویا – مهدیه – معصومه – لیلا – ساسان – سعیده – سولماز و میثم و به دبیری حمید در ساعت پنج و بیست دقیقه آغاز شد .

موضوع جلسه هنر عشق ورزیدن بود.

ابتدا حمید سال نو را به همه همراهان تبریک گفت . سپس از بردیا خواست که سخن نغز را بخواند اما بردیا تذکر داد که توافقات نشست خوانده نشده ! پس دبیر سر به هوای جلسه توافقات نشست را که قرار بود از حفظ بخواند با نگاه های زیر زیرکی به کاغذ زیر دستش خواند و قضیه ختم به خیر شد .

 

بالاخره بردیا سخن نغزش را از کتاب دیباچه ای بر رهبری و قسمتی که حماسه ی ِ هیزم شکن نام داشت  ، خواند .

قسمتهایی از آن را با هم می خوانیم 🙁 توضیح بردیا: (( اندیشه ای نازیبا در قالب جملاتی زیبا بیان شده است )) )

‹‹ در گذرگاه زمان، هر کسی بدنبال گمشده ای می گردد… من نیز عمری است، در پی گمشده ی خود، بهرسو در تکاپو هستم. هر کس از گمشده ی من به قیاس گمشده ی خود، سراغی می دهد…

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

جنگل بانها گفتند، او پسر جنگل بود…

باغبان پیری گفت، او شاگرد من بود…

سراغ او را از شاگرد بقال ها گرفتم. گفتند او سالها، همقطار ما بود… از کتابفروشها پرسیدم. گفتند… او بجای نان، از اوراق کتابها، تغذیه می کرد…

.

.

در گذرگاه زمان، هر کس دنبال گمشده ای می گردد… من نیز، پس از عمری جستجو، عاقبت آنچه از گمشده ام یافتم، پیراهنی بود خونین که ابلیس آنرا به قندیل ایوان بارگاه هنر، نیاز کرده بود. تا رب النوع عقل، از گزند عفریت جنون، و مشاطه ی حسن، از چشم زخم بیوه ی عیار دهر، در امان باشد. ››

او به گمشده ی معبود خود، جلال خدائی، شکوه رسالت، وقار بعثت، جاذبه ی عصمت، کمال شجاعت، موهبت پایمردی، و عظمتی آسمانی می بخشد. پانزده سال در عشق او، مولوی وار، می سوزد و می سراید، و سرانجام چکیده ی این همه بی تابی و تلاش را، بصورت حماسه ای بی نظیر، در آزادی انسانها فرادست می نهد.

 

سپس نوبت به آرزو رسید تا کتاب هنر عشق ورزیدن نوشته اریک فروم ( روانشناس معروف آمریکایی ) و ترجمه پوری سلطانی را به همراهان معرفی کند.- توضیح اینکه این کتاب از بس قدیمی بود دبیر جلسه گمان کرده بود این کتاب قبل از اریک فروم و در اوایل دوره رنسانس تالیف شده است –

 

جملاتی که دبیر موفق به ضبط آن شده عبارتند از : ( توضیح : برای کسب اطلاعات بیشتر و اطمینان از صحت و سقم مطالب زیر به خود کتاب رجوع کنید )

 

* مشکل عشق ، معشوق است . فکر می کنیم دوست داشتن کاری ساده است .

* عاشق شدن با عاشق بودن متفاوت است

* عشق احتیاج به مراقبت دارد

* عشق دارای دو جنبه نظری و عملی می باشد ( قسمت عملی آن عشق ورزیدن است )

* انسان ها به علت تنهایی و جدایی ناشی از جبر زمانه _ آخ آخ اینو خوب اومد – دچار اضطراب می شوند و طبیعی است که در مقابل این اضطراب واکنشهایی از خودشان ساطع – ببخشید – نشان می دهند

– یک عده ای به سراغ عیاشی – وای وای – و میگساری می روند

– عده ای خودشان را با یک گروه همرنگ می کنند – توضیح : گروه نیک اندیشان از این قاعده مستثنی می باشد – که البته اینها موقت هستند و فقط مثل مسکّن مدتی درد را به تعویق می اندازند .

– عده ای دیگر خود را در کار و تفریح غرق می کنند و فکر می کنند که … ( اصلا فکری نمی کنند چون موقع تفریح کسی حال و حوصله فکر کردن نداره ! )

– یک عده معدودی به کارهای خلاقه می پردازند – خوبه ولی در نهایت این هم ختم به خیر نمیشه –

– و اما … این دسته ی ِ آخری به کاری دست می زنند که : عشق آسان نمود اول   ولی افتاد مشکل ها !!!

نویسنده کتاب هنر عشق ورزیدن معتقد است که انسانها با وصول به پیوند دو جانبه – عشق – می توانند اضطراب را از بین ببرند .

 

* عشق نه سلطه پذیری است و نه سلطه جویی

* در یک رابطه عاشقانه فردیت و وجود بی همتا حفظ می شود

* عشق یک فعل است ، یک فعالیت ، آن هم یک فعالیت روحی

* در یک رابطه عاشقانه دو طرف یا شاید هم فقط یک طرف این داستان از خودشان عشقولانه در وکنند !!

– احتمالا نگارنده شب قبل را در آب نمک سپری کرده که اینقدر مزه می ریزد –

* عشق حالتی دارد که تولید عشق می کند

* عشق اینها را دارد: دلسوزی – احترام – دانایی و احساس مسوولیت دارد

* اگر در عشق احترام نباشد تبدیل به سلطه جویی می شود – از عزیزان عاجزانه تقاضا داریم که طرف مقابلشان را همانطور که هست بپذیرند !! –

 

* انواع عشق : عشق مادر به فرزند – عشق زن و مرد به همدیگر – عشق برادرانه که از نظر نویسنده والاترین نوع عشق است – عشق به خود – عشق به خدا

 

آرزو به جای بیست دقیقه سی دقیقه صحبت کرد – بابا جان لکچر که نمیدی ! –

 

قبل از اینکه پذیرایی آغاز شود – بعضی از دوستان ارادت خاصی به این قسمت دارند ، ساسان جان اجازه میدی اسمت را اینجا به عنوان نفر اول ذکر کنم ؟ اگه راضی نباشی اسمتو نمیارم ، خیالت راحت !! – سینا در مورد سخن نغز توضیح داد که بهتر است شعر یا ضرب المثل باشد که فضای جلسه کمی نرم شود .

همچنین در مورد همراهانی که دیر می آیند و وسط جلسه زنگ می زنند ، از همراهان خواست تا آنها را تا نشستن روی صندلی هایشان همراهی کنند . سپس کتاب پنیر تو را من برداشتم را که به زبان انگلیسی نوشته شده بود برای روز تولد پویا – و احتمالا برای تقویت زبان انگلیسی پویا جان – توسط دبیر و از طرف همه همراهان به پویا اهدا شد – سینا این کتاب را از هند آورده بود ( تحفه ی ِ هندی ! ) . .. فکر می کنید الان دیگه نوبت پذیرایی هستش … نه … متاسفم براتون چون باید یه کم دیگه صبر کنید !…سینا امسال برای بچه ها به عنوان سوغاتی از پونای (pune ( هند کارت پستال های مربوط به کمپ اوشو را آورده بود که خیلی قشنگ بودند و سر انتخاب اونها نظم جلسه کمی تا قسمتی به هم خورد . بعد سینا از همراهان خواست که نوشته های پشت کارت پستال شان را بخوانند که این کار هم یک ربع وقت گرفت و بالاخره نوبت به شکموها رسید تا شیرینی ها و شربت ها را نوش جان کنند – اینجانب اعتراف می کنم که از هر سه نوع آبمیوه و شیرینی به مقدار لازم ( یعنی مقداری که نتونم خونه شام بخورم ) خوردم تا از سلامت اونها اطمینان حاصل کنم ، به هر حال دبیری هستش و هزار مسوولیت ( یکی نیست بگه پس چرا گزارش نشستت را به موقع نمی نویسی ) !! – در حین پذیرایی پویا حق ماهانه صندوق را جمع آوری کرد و تا خواستیم جلسه را شروع کنیم دیدیم ای دل غافل عده کثیری از دوستان جلسه را ترک کرده اند : سعیده ، سولماز ، میثم ، لیلا و معصومه

 

رسیدیم به قسمتی که بایستی حداقل ۷۵ دقیقه وقت برایش صرف کرد ولی متاسفانه ۴۰ دقیقه هم بهش زمان نرسید و خوب شد که حداقل ۱۵ دقیقه وقت جلسه تمدید شد . ببینم نظر همراهان در مورد موضوع این جلسه که عشق ورزیدن بود چه گفته اند :

 

* عشق مثل آتش روشن کردن است و اگر از آن مراقبت نشود بعد از مدت کوتاهی از بین می رود .

* عشق مثل پول است ، همانطور که پول ذخیره می کنیم باید عشقمان را هم جمع کنیم و آن را برای یک نفر خرج کنیم .

* برای اینکه بفهمیم عشق در بین مردم چقدر مهم است خوب است نگاهی به در و دیوارهای شهرمان بیاندازیم و جملاتی را که عشاق برای معشوقشان نوشته اند بخوانیم .

* عشق ورزیدن یعنی گذشتن از خواسته های خودمان ولی باید عقل و منطقی پشت آن باشد .

* عشق مادر و فرزند از یک به دو می رسد ( چون بچه ابتدا در شکم مادر است و مادر آن را جزیی از خود می داند) ولی عشق های دیگر از ۲ به یک می رسند .

* عشقی که مردم بیشتر می شناسند شیفتگی است . عشق ورزیدن واقعی بعد از دوست داشتن به وجود می آید

* در دوست داشتن انتظار وجود دارد ولی در عشق انتظار وجود ندارد ( در این جا شعری هم خوانده شد )

با چون منی نازک خیال     ابرو کشیدن از ملال

زشت است ای ابرو کمان   اما چه زیبا می کنی

* عشق می تواند عاقلانه باشد – عشقی که به مرور شکل می گیرد

* باید حواسمان باشد که عشقمان آسیبی به فرد مقابل نزند

* می توانیم به کل کیهان عشق بدهیم – تا زمانی که فکر می کنیم چیزی هستیم نمی توانیم عشق کل را درک کنیم و به همه عشق دهیم

* عشق را باید به مرحله عمل در آوریم

 

آقای طالبی در اواخر نشست به همراهان اضافه شدند .

 

ساعت ۷:۵۰ نشست پایان یافت

 

برای نشست بعدی در روز ۲۱ فروردین ماه :

سعیده : دبیر

آرزو : سخن نغز

ساسان : معرفی کتاب

 

با کلی آرزوهای خوب واسه ی همتون …

 

حمید

 

ببخشید دیر شد .

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

پست قبلیNext Post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

+ 26 = 36