قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۲ مرداد ۱۳۸۶گفتگو پیرامون مشکلات شخصی همراهان – آرزو، عشق و …سعید
«به نام او»
نشست به دبیری سعید و کمک دبیری آرزو در تاریخ دوم مرداد سال ۱۳۸۶ و در ساعت ۵:۱۵ رسمی شد. خانم ها و اقایون  آرزو-سعید-سینا-زری-بردیا-الهام-ناهید-مهدی قاسملو-هدا-نغمه(میهمان هدا)-ساسان به موقع در نشست حاضر بودند  و در ادامه ی نشست هم سیاوش و حامد و محمد رضا و فائزه و  فرناز  به جمع ما پیوستند و قاسملو نشست را ترک کرد.
در ابتدا توافقات ۴گانه که در قالب آئین نشست تدوین شده اند (۱- موبایلهای خود را روی گزینه بی صدا تنظیم می کنیم ۲- طبق آئین کل گروه سیگار کشیدن در حضور همراهان دیگر ممنوع می باشد ۳- در صورتی که بخواهیم برای دیگر همراهان درباره موضوعی خاص صحبت کنیم از دبیر نشست درخواست وقت می کنیم ۴ – در هنگام خوانده شدن سخن زیبا یا معرفی کتاب، نگاه و گوش خود را متوجه معرفی کننده کتاب یا خواننده سخن زیبا می کنیم و از گفتگوهای دو نفره می پرهیزیم) خوانده شد و سپس

بردیا،سینا،سعید و ساسان درخواست وقت نمودند.
ساسان در مورد دعوت از همراهانی که دوست دارند تا در نشست گفتگو پیرامون کتاب ماهانه گروه که به صورت کارگاهی برگزار خواهد شد، سخن گفت.
سعید پیشنهاد داد در جلساتی که مربوط به مشکلات شخصی است،  شخصی که می خواهد مشکلش را بیان کند از قبل وقت این هفته را برای مشکلش رزرو کند تا در ایمیل اطلاع رسانی بیان شود که قرار است در مورد چه مشکلی صحبت کنیم تا دوستان وقت داشته باشند راجع به راه حل های این مشکل فکر کنند.بردیا در وقت خود برنامه ی تنگه واشی این هفته را کنسل اعلام کرد و اجرای این برنامه را به وقت دیگری موکول کرد.سینا برنامه ی پنج شنبه و جمعه مربوط به والیبال و رفتن به فرحزاد را اعلام کرد و اشاره کرد که همراهان برنامه های مختلف را به هم خبر دهند.
خواندن سخن زیبا بر عهده ی بردیا بود که برایمان در مورد تاریخچه ی ضرب المثل “آب زیر کاه” سخن گفت:
آب زیر کاه از ابتکارات قبایل و جوامعی بود که به علت ضعف و ناتوانی، جز از طریق مکر و حیله یارای مبارزه با دشمن را نداشته اند. به همین جهت برای آنکه بتوانند حریف قوی پنجه را مغلوب نمایند،در مسیر او باتلاقی پر از آب حفر می کردند و روی آب را با کاه می پوشاندند که هیچ رهگذری تصور نمی کرد “آبی زیر کاهی” باشد.

و در ادامه چند سخن زیبا برایمان خواند :
• به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک، چرا باید به دور تو بگردم ؟؟؟ ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی ، برو با دل بیا تا من بگردم

• هر چه بیشتر اوج بگیری در نظر مردمی که پرواز را نمی فهمند ، کوچیکتر به نظر میرسی. پس یا نظر مردم برایت مهم نباشد یا پرواز را فراموش کن

• فریدون فرخ فرشته نبود….ز مشک و ز عنبر سرشسته نبود
• به داد و دهش یافت آن نیکویی….. تو داد و دهش کن فریدون تویی

• ما همه ، هم خوب و هم بد ، هم خیر و هم شر هستیم و اگر شما هیچ ناپاکی و پلیدی در خودتان نمی بینید ، دلیلش آن است که خوب به خودتان نگاه نکرده اید… کوبریک

• کسی را که دوست داری،تورادوست نمی دارد کسی که تورا دوست دارد ،تو دوستش نمی داری اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به دشواری پیدا توان نمود شاید در پس  سده ها و هزاران سال پیدایش کنی…

 

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

• هرگز نمی توانید کسی را مجبور به دوست داشتن خود بکنید زیرا عشق و علاقه دیگران نسبت به شما آیینه ای از کردار و اخلاق خود شماست

• جرج آلن : اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته می‌مانند، می‌شکنند

• پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است ///  تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است…. گمونم برای سعدی باشه.

• انسان
دشواری وظیفه است
انسان…
کهنه رند خدایی ست بی گمان
از احمد شاملو – لحظه ها و همیشه

به جای معرفی کتاب این هفته( که به عهده فروغ بود ولی در نشست حضور نداشت) در ادامه ی جلسه به گپ و گفتگو با یکدیگر پرداختیم و دوستان به معرفی خود و علاقمندی هایشان  پرداختند سپس به مدت ۲۰ دقیقه دوستان از خودشان پذیرایی کردند.

آئین گفت و شنود توسط دبیر بیان شد :
(۱- برای صحبت کردن با بالا بردن دست از دبیر اجازه می گیریم ۲- صحبت یکدیگر را قطع نمی کنیم ۳- پرسشهای خود را در نوبت خود بیان می کنیم ۴- به اندیشه دیگران احترام می گذاریم و اندیشه خود را در نوبت خود بیان می کنیم ۵- اندیشه مان را برای جمع مطرح می کنیم و شخص خاصی را مخاطب قرار نمی دهیم و نگاه خود را بین همراهان تقسیم می کنیم ۶- شنیدن را تمرین می کنیم و تحمل خود را افزایش می دهیم ۷- بر اندیشه خود اصرار نمی کنیم ۸- در مواقع ضروری مثلاً موقع خارج شدن بحث از موضوع یا هشیار نبودن دبیر، با بالا بردن دست و باز و بسته کردن انگشتان به دبیر تذکر می دهیم ۹- همگی مسئولیم که این موارد را به عنوان یک همراه گروه نیک اندیشان به یکدیگر یادآوری کنیم)

بحث این هفته ی ما در مورد مشکلات شخصی بود که دوستان به ترتیب مشکلات خود را بیان کردند:

 

۱. من مشکلم اینه که هیچ آرزویی ندارم و بنابراین همه چیز برام پوچ و بی اهمیته و هیچ آرزویی ندارم که دوست داشته باشم برآورده بشه،

راه حل ها:
– خودت را بهتر بشناس.
– شاید بیش از حد معمول وقتت آزاد است.
– تصور انسان ها از آرزو تغییر کرده است .ما آرزوهایمان را با توانایی هایمان تنظیم می کنیم در صورتی که آرزو می تواند خیلی بزرگ تر از توقعات ما باشد.
– آرزو اگر دست نیافتنی باشد ما دیگر هیچ تلاشی برای رسیدن به آن انجام نمی دهیم، زیرا برآورده شدن آن را خیلی بالاتر از سطح توانایی مان می بینیم.
– آرزو خیلی چیز بزرگی نیست می تواند یک چیز خیلی کوچک و روزمره باشد.
– لزومی ندارد که آرزو ها دست یافتنی باشد،آرزو می تواند دست نیافتنی باشد چون خود انسان هیچ حدودی ندارد.اگر هم خواسته ای به نظر دست نیافتنی می آید این نقص ماست.
– بهتر است خودت را بشناسی منتظر اتفاقی بیرون از خودت نباش زندگی لذت ها و خوشبختی های کوچک اطراف ماست.
– کتاب انسان در جستجوی معنا(نوشته ی فرانکل) را بخوان این کتاب می تواند کمک زیادی به تو در رفع این مشکلت بکند.
– آرزوی بزرگ داشتن خوب نیست چون صحبت کردن و فعالیت هایی که در راستای رسیدن به آن آرزو داریم خود به خود ما را ارضا می کند. بهتر است دغدغه های خود را بیابیم.

 

– به نظرم مشکل بر سر آرزوی بزرگ یا کوچک داشتن نیست، مشکل بر سر نوعی احساس بی تفاوتی و بی انگیزگی است که شاید زودگذر باشد.
– بهتر است به جای از این شاخه به آن شاخه پریدن و امتحان کردن فعالیتهای گوناگون، روی یک نوع فعالیت تمرکز کنیم.
– همان طور که برای مشکلات جسمی مان پیش متخصص می رویم برای مشکلات روحی مان هم  بهتر است پیش متخصص برویم و مشاوره بگیریم وقتی که احساس می کنیم مشکلمان حاد شده و خودمان نمی توانیم آن را حل کنیم.
– هر کسی این مشکل را با مشکل خودش مقایسه می کند و راه حل ارائه می دهد و چون هیچ کسی اشراف کامل به مشکل شخص ندارد.
– تو یک مجموعه ای و فقط روی یک چیز تمرکز نداری و این عدم تمرکز شاید به نظر بیاید که پراکنده و جسته گریخته فعالیت می کنی یا هدفی نداری ولی در واقع این گونه نیست.
– از تعدادی از بچه ها دو نوبت تست گرفته اند.اولی مربوط به زمانی بود که تازه شروع به صحبت کرده بودند و دیگری در ۶ سالگی.باور کردنی نیست که خلاقیت بچه ها در تست دوم ۹۵ درصد کاهش یافته بود چون خلاقیت آنها با گفتن هدفشان از بین رفته بود.
-چرا ما بیهوده دنباله یک دغدغه ی کلی می گردیم و به همین منظور تمام  زندگیمان از این ناراضی هستیم که هیچ چیزی دغدغه ی ما نیست.دغدغه های ما در علاقیاتمان متمرکز شده و در هر بازه ی زمانی که از چیزی لذت میبریم آن دغدغه ی آن وقتمان را تشکیل می دهد.

حضرت علی : از هر چیز که می ترسی خودت را با آن درگیر کن.

۲. من مشکلم اینه که کسی رو دوست دارم و نمی دونم بهش بگم یا نه میترسم جواب بدی دریافت کنم یا اون شرایطش مناسب نباشه نمیدونم اون چقدر من رو دوست داره ولی خیلی به هم نزدیک هستیم.
راه حل ها:

– باید روش ها و تکنیک ها را یاد بگیریم، صادق و صمیمی باشیم. خودمان باشیم و از بیان احساساتمان نترسیم و از جوابی که به ما داده می شود هراسی به خود راه ندهیم.

– بیان کردن سه جمله بسیار مشکل است :دوستت دارم، کمکم کن، متاسفم.

با شهامت حرفت را بزن فقط به مدت یک ساعت فکر کردن را کنار بگذار و به نتیجه فکر نکن.-
– چون نتیجه برایت مهم است شرایط را مناسب کن، لغات و واژه ها را بشناس و در نهایت توکل کن بعد حتماً مساله را مطرح کن. شناخت آدم ها مشکل است و همه ی دم ها روحیه ی گفت و گو ندارند.
– اگر قرار است کسی به سختی بیفتد بگذار به سختی بیفتد معنی زندگی در همین رنج کشیدن هاست.

– نگرانی تو از آینده بیشتر باعث می شود که فرکانس منفی بفرستی و این کار را خراب تر می کنه. بهتر است در ابتدا تکلیفت را با خودت روشن کنی.

۳. مشکل من اینه که چیزهایی که برای دیگران سرگرمی به حساب می آید برای من پوچ است . بعد از انجام یک کار خودم را سرزنش می کنم که چرا این کار را کرده ام. چرا اجازه می دهم افراد هر چیزی که دلشان می خواهد به من بگویند.
– نباید با همه صمیمی شد و اجازه داد که وارد حریم مان شوند و نباید عده زیادی از مردم را در سطح عالی با آنها رابطه داشت و این دقیقاً به رفتار خودمان بستگی دارد.
– مشکل ما این است که مرزی بین احترام و صمیمیت قائل نیستیم.
– شناخت انسانهای اطرافمان مشکل است و برای همین انتخاب فرد مناسب برای دوستی در محیطی مثل خوابگاه مشکل و زمان بر است. همه افراد روحیه گفتگو ندارند و به همین دلیل نمی توان به سادگی ناراحتی مان از رفتار آنها را بیان کنیم.
– زندگی در خوابگاه را به چشم یک تجربه نگاه کن.

در اواخر نشست باران ملایمی قطره قطره شروع به باریدن کرد و با وزش ملایم باد، هوا لطیف و لطیف تر شد.

با یک ربع تمدید وقت جلسه در ساعت ۷:۴۵ بعد از ظهر به پایان رسید.

برای هفته ی بعد سعیده و اعظم به ترتیب دبیر و کمک دبیر خواهند بود. فروغ کتاب معرفی خواهد کرد و سعید سخنی زیبا خواهد خواند.

آرزو

 

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

پست قبلیNext Post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

47 + = 54