نشست های هفتگی: گفت و گو درباره خانواده – ۲۰ مهر ۱۳۸۹

گزارش نشست گروه نیک اندیشان به تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۸۹ به دبیری سینا . به زبان انگلیسی درباره خانواده صحبت کردیم.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
The Session was established on 5:30 By Sina and Vadie. Our Subject was Family. We talk about the subject and ate some food.

معرفی کتاب توسط :

گوینده سخن زیبا :

نکات قابل ذکر :

گفت و شنود آزاد با موضوع :  درباره خانواده Family
Family is whom you love or Family is who loves you. In general these sentences show us the base of family. In related to those sentences all Human beings can be family. But specifically we call our near relatives family like Father, Mother, Brother, Sister, Aunt, nephew, niece, Wife, husband. On the other hand we can say family members are in a blood connection.

زمان پایان نشست :
The session was over at 7:30.

برنامه نشست آینده :
Next Session Vadie will be responsible for Managing the session.

نشست های هفتگی: کتاب چگونه افکار یکدیگر را بخوانید – آگاهی – ۱۳ مهر ۱۳۸۹

گزارش نشست این هفته گروه نیک اندیشان به تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۸۹ به دبیری ودیعه. کتاب چگونه افکار یکدیگر را بخوانید را معرفی کردیم و درباره تشخیص آگاهی صحبت شد.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
ساعت ۵:۵۰ نششست را شروع کردیم.
همراهان ودیعه و سینا بودند.

معرفی کتاب چگونه افکار یکدیگر را بخوانید توسط : سینا
نویسنده: جرالد . آی. نایرنبرگ
مترجم: ضیا الدین رضا خانی
بعضی از سرفصل ها: کسب مهارت در درک اشارات / پی بردن به مفاهیم اشارات (چشم- چهره – راه رفتن و …)
این کتاب راهی برای شناخت بهتر یا درک منظور واقعی افراد است. اصلا ربطی به خواندن افکار ندارد بلکه هدف از روی درک اشارات به منظور پی بردن است. برای مثال گفته شده است: – مراقب فردی باشید که هنگام خنده شکمش نمی لرزد.

در این کتاب آمده :
– شرایط در ورای کنترل آدمی قرار دارد اما سلوک و رفتار انسان در ید قدرت اوست. “بنجامین دیسرائیلی”
– ای کاش بیگانه هایی آشنا بودیم. “شکسپیر”

گوینده سخن زیبا : –

نکات قابل ذکر :

گفت و شنود آزاد با موضوع : معیارهای تشخیص آگاهی در انسان
بعضی ها می گویند که آگاهی به سواد نیست. پس به چیه؟

معیار های آگاهی:
– قدرت تحلیل مساله
– حضور در حال
– احساس رضایت خاطر
– یکی بودن گفتار و کردار
– دیگران و اتفاقات خارجی نمی توانند انسان آگاه را ناراحت کنند.
– خودش هم با مثلا با افکار و توقعاتش خودش را ناراحت نمی کند.
– انسان های دیگر را آزار نمی دهد و به بیانی دیگر نوع انسان را دوست دارد و کسی را دشمن خود نمی پندارد مثلا کسی را نفرین نمی کند.
– سبک زندگی سلامتی را برمی گزیند. یعنی به خودش نیز آسیب نمی رساند.
– قدرت تحلیل – دانش زندگی – تجربه – اطلاعات عمومی خوبی دارد.
– هوش ذاتی ای که در انسان ها متفاوت است زمینه مناسبی را برای آگاهی تشکیل می دهد.

– یک نظر: اگر انسان چند تا از این معیارها را داشته باشد می توان گفت که در سطح خوبی از آگاهی است.

– انواع آگاهی: معنوی / مادی / فلسفی / اخلاقی و …
پس می توان آگاهی افراد را در زمینه های خاص نیز بررسی کرد.

– شعور یا آگاهی جمعی جامعه ما در حال یا گذشته: به نظر می رسد که وسایل کسب آگاهی در این دوران بسیار سهل الوصول هستند اما مثلا چنان غرق امور مادی برای گذران زندگی و سیر کردن شکم شده ایم که فرصتی برای کسب آگاهی نمی ماند. به دلایلش هم کاری نداریم. هر کسی خودش فکر کند!

زمان پایان نشست :
ساعت ۷ به خاطر سرما (به دلیل برگزاری نشست در فضای آزاد) پایان جلسه را داشتیم.

برنامه نشست آینده :
به انگلیسی درباره family صحبت خواهیم کرد.
سینا دبیر خواهد بود.

نشست های هفتگی: معرفی و بررسی کتاب تفکر زائد – ۶ مهر ۱۳۸۹

گزارش نشست این هفته گروه نیک اندیشان به تاریخ ۶ مهر ۱۳۸۹ به دبیری سینا . کتاب تفکر زائد را معرفی و بررسی کردیم.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :

معرفی کتاب تفکر زائد توسط : همه
مطالعه کتاب تفکر زائد نوشته محمدجعفر مصفا برای ماه گذشته تعیین شده بود.

گوینده سخن زیبا :

نکات قابل ذکر :
کتاب بسیار خوبی است و نشست بررسی این کتاب بسیار پربار بود.

گفت و شنود آزاد با موضوع : کتاب تفکر زائد
این کتاب عملکرد ذهن را نقد می کند.
صفت ها و آموزه ها ، از بخش های مختلف ذهن هستند.
خصلت های هر فرد خاص خود آن فرد است و هویت فکری حاصل اسم گذاری قراردادی این خصلت هاست.
این اسم گذاری هر فعل و هر حس و هر حالت ، “من” را شکل می دهد.
فکر و “من” ، یک پدیده و جریان است که اگر فکر را متوقف کنیم، “من” ناپدید می شود.
از مشکلات هویت فکری :
– از ماهیت اصیل دور می شویم.
– از وحدت جدا می افتیم.
– ذهن را تکه تکه می کنیم.
– قسمتی از معنای کل را هر تکه جدا می تواند درک کند.

زمان پایان نشست :
نشست ساعت ۷:۳۰ پایان یافت.

برنامه نشست آینده :
نشست آینده در مورد معیارهای تشخیص سطح آگاهی صحبت خواهیم کرد.
ودیعه دبیر خواهد بود.
سینا کتاب معرفی خواهد کرد.

نشست های هفتگی: بحث پیرامون تعصب – ۳۰ شهریور ۱۳۸۹

گزارش نشست های هفتگی گروه نیک اندیشان به تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۸۹ به دبیری ودیعه . پیرامون موضوع تعصب صحبت کردیم.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
ساعت ۱۷:۴۰ با همراهی سینا و ودیعه نشست شروع شد.

معرفی کتاب – توسط : –

گوینده سخن زیبا : ودیعه
به صورت شنیداری به سخنرانی ای که در درباره نظریه ریسمان و تعداد ۲۶ بعدی که با فرمول های ریاضی اثبات شده اند و مثال هایی برای نزدیک شدن به آن مفهوم گوش کردیم.

نکات قابل ذکر :
این نشست در زیر آسمان مثلا آبی تهران برگزار شد.

گفت و شنود آزاد با موضوع : تعصب
چند معنی یا تعریف از تعصب:
– تعصب مرحله ای است که در آن مطلقا عقیده ای را درست می دانیم و حاضر به پذیرفتن نقایص آن نیستیم.
– تعصب به عقایدی گفته می شود که روی آنها فکر نشده است. این تعریف ترجمه کلمه prejudice است.
– تعصب پافشاری روی عقایدی است که یا روی آن ها فکر نشده است و یا حتا روی آن ها فکر هم شده است ولی به هر حال حاضر به مقایسه این عقاید با عقاید دیگران و یا حتا حاضر به گوش دادن به عقاید دیگران نیستیم.
– یک نظر: کسی که با تحقیق به “شناخت” رسیده است معمولا تعصب ندارد و وقتی تحقیقات دیگران را می شنود می گوید که شاید این هم درست باشد ولی کسانی که بدون تحقیق “یقین” دارند که مساله ای درست است و آن را بدون دلیل قبول کرده اند، وقتی کسی نظرشان را بپرسد، آن را (نظرشان را) به شخص دیگری نسبت می دهند یعنی به نوعی از دیگران تقلید می کنند.
– در باور عمومی تعصب بد است.
– خیلی ها فکر نمی کنند که تعصب دارند و فقط می گویند این عقیده یا باور من است. چه کسی این موضوع را تشخیص می دهد که ما باوری داریم یا با تعصب به قضیه ای نگاه می کنیم؟

زمان پایان نشست :
ساعت ۷ جلسه تمام شد.

برنامه نشست آینده :
درباره کتاب تفکر زائد از محمد جعفر مصفا کفت و شنود خواهیم داشت.
سینا دبیر خواهد بود.

نشست های هفتگی: بحث پیرامون زبان بدن – ۲۳ شهریور ۱۳۸۹

گزارش نشست هفتگی گروه نیک اندیشان به تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ به دبیری سینا ، با موضوع زبان بدن. بحث این هفته را با زبان انگلیسی انجام دادیم.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
Vadie and Sina are present in this session on 5. We talked about group and nature and beauty of the park. The session was started on 5:30 on its subject.

معرفی کتاب توسط :

گوینده سخن زیبا :

نکات قابل ذکر :

گفت و شنود آزاد با موضوع : Body language
Body language is a form of non-verbal communication, which consists of body posture, gestures, facial expressions, and eye movements. Humans send and interpret such signals subconsciously.

In the first, When 2 people see each other, eyes talks. Then people say something like “Hi” or “Hello”, and finally they touch each other in hand or shoulder or with hugging. In the reason of that the eye contact is first step to start communication. This is the importance of body language.

In west when someone wants to say “No” with his body, He move his head left and right , and to say “Yes” He move his head up and down. In Iran when someone to say “No” , She move his head up , and when she wants to say “Yes” , She move her head down. This is the difference of cultural body language.

زمان پایان نشست :
The session was over on 7:30.

برنامه نشست آینده :
Next session we have discussion about prejudice.

نفوذ حکمت و عرفان ايراني در غرب

نفوذ حکمت و عرفان ایرانی در غرب

در موضوع تأثیر و نفوذ اندیشه ها و نگره های ایرانی اولا بر فکر و نظر و حکمت یونانی ، ثانیا بر باورداشت های دینی یهودیت و مسیحیت ، بالاخص بر آن جریان عرفانی موسوم به « گنوسیسم » (=مزداگری) فهرست کتاب ها و رسالات ومقالات- که خود شرق شناسان و ایران شناسان غربی یا علمای متتبع اصحاب حکمت و اهل ملل و نحل عالم نوشته اند- بی گزاف خود یک کتاب شناسی مفصل و مبسوط خواهد شد. هم خود ایشان می گویند از وقتی که کتاب دینی ایرانیان (=اوستا) در دسترس اروپاییان قرار گرفت (قرن ۱۹) ، موضوع مبادی فکری شرقی بالاخص خاستگاه ایرانی در فلسفه یونانی مطمح نظر گردید ؛ البته این اندیشه قدیمی هم هست که فیثاغورس را شاگرد زردشت دانسته اند{البته این مطلب مستند نبوده و به نظر نمی رسد وی شاگرد مستقیم زردشت باشد } ؛ آشکار است که بحث کلی در این گونه موضوعات همانا تأثیر دین ایرانی بر فلسفه یونانی است. ما اکنون نمی توانیم در این نگاه گذرا به یکایک آن مؤثرات فکری و نظری حتی اشارتی کنیم ؛ ولی سراسر متن این رساله ، ضمن نتایج بحث و بررسی ها ، گویای چگونگی تأثیر و نفوذ پردامنه اندیشه های بنیادی کلامی-فلسفی ایرانیان بر منتار(mentality) عمومی حکیمان یونانی ، رواقی و نوافلاطونی و رسولان مسیحی و مزدیکان(Gnostics)* است. تنها نمونه وار و یکی از بسیار را می توان همان جهان شناسی آتشین هراکلیت اِفسوسی یاد کرد ، یا اندیشه خورشید شاهی جمشیدی که بعدها با « مهر آیینی » منطبق گردیده ، گویند که با نگره افلاک «آناگزیماندر» همسان باشد ؛ چه نظام وایی (=فضایی) روشنی بی پایان مغانی ایرانی برگرفته؛ بر روی هم تأثرات آناگزیماندر و امپدوکلس (=انباذقلس) خصوصاَ در نگره « دو بن » و جز اینها به عنوان « تماس های یونانی-ایرانی » مطرح شده است.
در خصوص افلاطون که حتی به عنوان « تاراجگر» دین و دانش ایرانی آوازه یافته [ جامعه نوین،ش۱ / تابستان ۱۳۵۳ش ، استفان پانوسی ، ص ۷۴] ، علاوه بر نگره «مُثُل» (=فروهران / مینوگان )- که مشهور است- اندیشه بلند « روح جهانی » (=گوشورون) زردشت- که در تیمائوس آمده – ، همانستی میثره (=مهر) با فیدون ، و جز اینها مقوله «لوگوس» (=منثره / اشه – ارته )هم به واسطه هراکلیت ، سایر آموزه های جهانشناسی ایرانی ، نگره های راجع به عناصر طبیعی ، تطابق جهان مهین با جهان کهین که غالب تحت عنوان « فلسفه عجم » هم به واسطه مکتب رواقی و نوافلاطونی در نزد فیلون یهودی متبلور شده است. ژاک دوشن گیمن طی گفتار خود به عنوان خرد ایرانی در جامعه یونانی به دیگر نگره های دخیل در فکر فلسفه یونان اشارت کرده ؛ اما حسب مشابهات بین آموزه های زردشت و تعالیم افلاطون با بازیابی آنها در گات ها مبدأ نهضت گنوستیکی (=مزدایی) را از همان دانسته ؛ دین شناس بزرگ استاد گئو ویدن گرن اساساَ خاستگاه و سرچشمه « مزداگری » (Genosism) را در جهان یکسره ایران و ایرانی می داند. در خصوص دوشن گیمن این نکته را باید افزود که در طرح مسائل دین شناسی تطبیقی مورد بحث ، دانشمندی قاطع و با یقین ، ولی در نتایج حاصل از مباحث تحقیق خود – که آشکارا مبین فضل تقدم ایرانیان و حاکی از تأثیر قطعی اندیشه ها و نگره های ایشان بر حکمت ها و فلاسفه یونان می باشد- بعضاَ پژوهشگری مردد و ناباور به نظر می آید ؛ چه استنباط وی در غالب موارد اخذ و اقتباس و تراوش آشکار و بی چون و چرا ، مبنی بر وجود عناصر مشترک کهن هند و اروپایی است. مثلاَ وجود تعالیم مشابه در آثار بقراط و در متون هندوایرانی را وی فوراَ به همان منشاَ مشترک کذایی مؤول می دارد که بعد ها در یونان تجدید حیات کرده است. اسم کتاب او به عنوان پاسخ غرب به زردشت خود ناظربه همین معناست. در عین حال انصافاَ در موضوع «لوگوس» هراکلیت ، مأخوذ از مغان ایران ، و جز آن نیز ثابت قدم است. باید گفت که استناد پیوسته ما بدان خالی از حکمتی نباشد ؛ چه ، حکمی که از طرف یک محقق شکاک و مردد ابراز می گردد ، کسی که بر حسب شک دستوری عمل می کند ، لابد هم از موضوع علم الیقین باشد که بسا درجه اعتبار و صحت آن بیشتر است.
باری آنچه مورد اجماع محققان جهان می باشد-که هدف این رساله نیز یکسره مقصور بر آن گردیده – همانا تأثیر فلسفی – کلامی ایران در خصوص دوگرایی بر یونان و یهود به لحاظ مبادی مسیحیت و مزداگری (=گنوسیسم) است. بنیاد مسیحی گری بر مهرپرستی ایرانی استوار است ؛ چه ، مشترکات مهرگرایی و مسیحی گری یکسره ایرانی است. در بررسی عناصر یا مناهل ایرانی « مزداکری» دین شناس مشهور ، مولتون ، تا بدان حد رسیده که سخت اعتقاد یافته ، « مسیحی گری دیهیم زردشتی گری است ». یک دانشمند آکسفوردی که به هر حال یونانی مآب است تا ایرانی گرا ، « ال . اچ . میلز » تعبیر جالبی دارد وقتی که تقریر خود را در مقایسه اوستای زند با متون مقدس ماقبل مسیحی تدوین نموده ، اسم کتابش را چنین گذاشته : دین خود ما در ایران باستان (۱۹۱۳و۱۹۷۷). نفوذ اندیشه های مغان ایرانی تا بدان حد است که حتی گفته اند ایمان کاتولیک بر پایه رسالت زردشت بوده باشد. به علاوه از نگاه مسیحیت ، ایران همواره میهن سه مغ خردمند است که در بیت لحم بشارت ظهور مسیح دادند.مغ های انجیل – هم به تعبیر غربیان – بدین مفهوم باشد که نگرش « مهدیانه » ایرانی تحقق می یابد. همچنین ایران سرزمین مانویت است که سرچشمه مسیحیت قرون وسطایی است ؛ مزداگری مسیحی هم به ویژه پیوند استوار با مانوی گری دارد. مفاهیم « خرد » و « فره » و « مینو » و جز اینها یکسره مقولات ایرانی است ، روح القدس خود همان « سپنته مینو » زردشتی است که فیلون یهودی در واقع آموزه ایرانی را بدان بازگو می کند.شباهت بین « سوشیانس » ایرانی و« مسیح » یهودی در همان تنبی مغان ایرانی انجیل متی نسبت به موعود مزبور کاملاَ هویداست.[ Opera Minora,II,pp 68,69,72,74,185/The western response…,pp.4-5,27,86-91]
باید که در باب تأثیر آراء و عقاید مذهبی ایرانیان بر تعالیم یهودی و مسیحی ، خصوصاَ نفوذ عمیق نگره معادشناسی زردشتی بر سنت یهودی – مسیحی ، بهترین جستار اروپایی و جامع ترین مطالعه تطبیقی – که تاکنون دیده ام – به قلم « جان هینلز » است ، تحت عنوان تصور منجی زردشتی و تأثیر آن بر عهد جدید ( در مجله تاریخ ادیان ) که مبادی تأثیر وسیع و نافذ مزبور را هم از دیرباز ( با پیشینه ای از عهد هخامنشی و حسب مقایسه بین زردشت و فیلون یهودی ) همانا در مقوله « پادشاهی خدا و پسر انسان » مورد بحث ساخته است.[NVMEN,vol.XVI,fas.3,Dec.1969,pp.161-185] لیکن نظر ایران شناس نامدار و ریچارد فرای و بر آن است که تأثیرات ایرانی مزبور از دوره سلوکی نخستین-پس از تازش اسکندر مقدونی به ایران – واقع شده است.وی طی گفتاری در نقد کتاب نوای دیرین عرفانی رایتسنشتاین که هم در باب تأثیر ایرانی-زردشتی بر یهودیت به ویژه در موضوع « روح جهانی » (= «گوشورون» گاثاها ) است و مناسبات فلسفی بین روم و یونانیان را همان گونه دانسته که پیشتر بین ایران و بابل وجود داشته است. گوید که موضوع تأثیرات از جمله در باب انسان نخستین مربوط به همان منشأ مشترک در بین اقوام هند و اروپایی- ایران و هند و یونان – بوده باشد(=همان نظر دوشن گیمن) و اینکه هیچ مکتب فلسفی ماقبل پارتی در ایران نبوده است.
نکته ای که لازم است در ختام کلام افزود و اینکه ماسینیون فقید – که تا پایان عمر گرانمایه خویش یک مسیحی مؤمن و معتقد بود – چنان به گزاف در باب تأثیر اعتقادات مسیحی بر آراء حلاج و تأثر و تشبه وی بدو داد سخن داده که گویی وی ایرانی نبوده یا گویی اعتقادات و نظریات نیاکانی در او چندان تأثیری نداشته است. با این همه ماسینیون توفیق کشف اینهمانی « حق » حلاجی را با « کلمه » مسیحی نیافته است ؛ زها که افتخار علمی چنین فرایافتی و جز آن هم باید به اسم یک نویسنده دلسوخته ایرانی ثبت شود.
حرف آخر اینکه هر کس از زلال « معرفت » نوش جان می کند ، هشدار که نادانسته یا ناخواسته سرچشمه ایرانی و نیاکانی آن را با خس و خاشاک انیرانی گل آلود نکند ؛ و بداند همان طور که شیخ احمد غزالی فرموده : « آتش پارسی هنوز نمرده است ».
_________________________________________________

* – « گنوسیس » (Genosis) اصطلاح یونانی « عرفان » که راقم این سطور آن را ترجمه نام خدای ایرانی زروانی – زردشتی « مزداگ » ( در وجه مصدری ) اعلام داشته ، باید بگویم که از زمان طرح این فرضیه هر روز که می گذرد یک سلسله ادله عقلی و نقلی و شواهد تاریخی بیشتری در اثبات نظر به حاصل می آید. اولاَ باید مطمئن بود که وجه اشتقاق اصطلاح «صوفیه» (و از آن «تصوف» یا صوفی گری) – که بر اهل «عرفان» اطلاق شود – دیگر «پشمینه پوش» کذایی یا « اهل صفه و صافی اعتقاد » و از این قبیل نباشد؛ حکم محققانه استاد ابوریحان بیرونی در این خصوص ، کلام فصل است که « صوفیا» همانا معرب کلمه یونانی «سوفیا»(sophia) به معنای حکمت است ( فیلسوفی/فلسفه هم « حکمت» دوستی باشد).فلذا «صوفی» در اصل یعنی «حکیم»[تحقیق ماللهند، صص ۲۴-۲۵]. ثانیاَ « حکمت » همانا آیین مغان مزدایی بوده ؛ چه ، یونانیان ، مغان ایرانی را « حکیم»(sophos) می خواندند؛ عالمان و حکیمان بزرگ یونان « آیین مغان » را عالی ترین و نافع ترین مذاهب فلسفی شمرده اند.تعبیری که افلاطون از « حکمت » داشته (sophia) مطابق با آیین مزدایی و موافق با سلوک عرفانی است ، چنان که در جمهور گوید : « حکیم کسی است که در همه حال از راستی [= ارته] پیروی کند؛ و همواره در راه شناخت و دریافت حقیقت [=اشه] کوشا باشد ». افلاطون «حکیم ترین»(sophotatos) مردمان را استادان پارسی یاد کرده ، که آیین مزدایی را تعلیم می دهند ؛ و اما « مزدا » خود به معنای « دانا و حکیم » است [ شهر زیبای افلاطون ( دکتر مجتبایی)]. به شرحی که گذشت ما همچنان راسخانه معتقدیم که اصطلاحات « گنوستیک» یونانی و « عارف بالله » یا « عرفان » عربی دقیقاَ ترجمه نامخدای « مزداه » و صفت « مزدیک/مزداک » مغانی ایرانی است ، همچنان که «صوفی» (=عارف) نیز معرب کلمه یونانی «سوفیا» (=حکمت) به معنای «حکیم»(=مزدا) است.
– در متون مانوی «منوهمید» پهلوی را معادل با «gnosis» ، یعنی « عرفان/معرفت» گرفته اند ؛ و منوهمید وزورگ را به «روح بزرگ» یا «عرفان کبیر» تعبیر نموده اند.

(چکیده ای از مقاله “خاستگاه ایرانی کلمه حق” به قلم استاد فرزانه پرویز اذکایی

 

نویسنده: الهام

بررسي شعر اخوان از آغاز تا انجام ( قسمت پاياني)

بررسی شعر اخوان از آغاز تا انجام ( قسمت پایانی)

در حیاط کوچک پاییز در زندان :

این مجموعه اولین بار در سال ۱۳۵۵ چاپ و منتشر شد . این مجموعه شامل شعرهایی است که بخشی از آنها در سال ۱۳۴۵ و در زندان سروده شده اند ولی بنا به دلایلی با چند سال تاخیر چاپ شد .

شعرهای موفق این دفتر شعر عبارتند از : ((خطاب)) ، (( دستهای خان امیر)) ، ((غزل۷))، (( درین همسایه)) ، (( دریغ و درد)) و ((خوان هشتم و آدمک ۱ )) می باشند.

زبان اخوان در این سالها روی روال خود افتاده ولی شعرها از مضمونهای جالبی برخوردار نیستند و شاعر کم کم اسیر پر گویی می شود .

 

زندگی می گوید اما باز باید زیست :

مجموعه زندگی می گوید اما باز باید زیست یاد گزاری است منظوم از خاطرات اخوان از زندان و آدم هائی که در زندان دیده . البته به قول خود شاعر این یادگزاره ی ِ منظوم ، شعر به معنای معهودش نیست بلکه نوعی نظم و نظام است که برای خواننده ی ِ رمز آشنا ، دار و ندارش پیداست که چیست . هیچکدام از شعرهای این مجموعه قابل مقایسه با شعرهای دیگر اخوان نیستند و اخوان خود از این موضوع آگاه است و به آن اذعان دارد ولی می خواهد این سبک را هم امتحان کرده باشد که چندان موفق از آب در نمی آید . تنها شعر این مجموعه که با بقیه متفاوت است ، شعر (( هستن)) نام دارد و شاعر در آن با درد و اندوه فراوان از (( هستن)) خود می نالد و آرزو می کند که به شهیدان راه مبارزه در طریق آزادی بپیوندد :

(( ما به هست آلوده ایم ، آری

همچنان هستان ِ هست و بودگان بوده ایم ، ای مرد !

.

.

پاک می دانی کیان بودند ؟

آن کبوتر ها که زد در خونشان پر پر

سربی ِ سرد سپیده دم .))

دوزخ اما سرد

 

دوزخ اما سرد دفترهفتم از دفتر شعر های مهدی اخوان ثالث بنام دوزخ اما سرد برای اولین بار درسال ۱۳۵۷ چاپ ومنتشر شد.این مجموعه شامل شعرهائی در قالب نیمائی ، غزل ، دوبیتی و نوخسروانی است. این دفتر شعراگر چه در مقایسه با دفتر شعر زندگی می گوید اما باز باید زیست از شعرهای بهتری برخوردار است و نوعی تجربه نثر منظوم نیست اما در هیچ کدام از شعرهای این مجموعه اندیشه های سیاسی و اجتماعی اخوان حضوری فعال ندارد بلکه آنچه که اخوان در این شعرها مطرح می کند گروهی از اندیشه های عمومی بدون خاستگاه فکری مشخص است .

در آخرین شعر مجموعه شعر های اخوان شعری آمده است بنام ((مردم ، ای مردم!)) که در آن اخوان همه چیز را ازآن مردم میداند ومی گوید اگر به جائی رسیده به خاطر مردم بوده است.

((مردم ، ای مردم

من اگر جغدم به ویران بوم

یا اگر برسر

سایه از فر هما دارم

هرچه هستم ازشما هستم

هرچه دارم از شما دارم

مردم! ای مردم

من همیشه یادم است این ، یادتان باشد.))

 

تو را ای کهن بوم بر دوست دارم

 

در میان شاعران معاصر هیچ شاعری به اندازه اخوان به سنت های ادبی وفرهنگی وفادار نبود.ازشعرهای ارغنون گرفته تا مجموعه ((تو را ای کهن بوم و بر دوستت دارم))، همگی نشانگراین واقعیت است که اخوان شاعر ایرانی است وایران وفرهنگ وهنر ایران وجه تمام وکمال در شعرهای او جمال بروز یافته است.

اخوان در دهه پنجاه و شصت بعلت اندیشه غیر پویائی که دارد به قواعد وقوالب سنتی روی می آورد.او دراین سالیان آخر عمر خسته وملول است ، شعرهائی هم که می گوید تقریبا همگی از سر نوعی تفنن وسرگرمی است ونه برای کسب اعتبار هنری.

مجموعه تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم شامل ۶۲ غزل ،۱۸قصیده،۲۳رباعی،۸۲قطعه،۱۳مثنوی،۱۰دوبیتی ،۱ترکیب بند،دو نو خسروانی و ۴۶ تک بیتی است.شعرهای این مجموعه با تک بیتی ها آغاز می شوند .

تک بیتی هائی که می تواند هر یک مطیع غزلی زیبا باشد مثل:

((هرچه میگویم نر است، این زندگی گوید به دوش!

هرچه می گویم که افتادم زپا،گوید،بکوش!))

 

نویسنده : حمید 

تعليمات دن خوان

تعلیمات دن خوان

–  نه ! هرگز از کسی عصبانی نمی شوم! هیچ انسانی نمی تواند کار مهم یا کافی برای آن بکند. تو وقتی از مردم عصبانی می شوی که احساس می کنی عملشان مهم است ،  و من دیگر چنین احساسی ندارم.

– وقتی یک مرد ، یک عزم راسخ و روش داشته باشد ، احساسات مانعی نیست چون او قادر به کنترل آن می باشد.

– تو یک شخص جدی هستی ، اما جدیت تو به آنچه انجام می دهی مربوط است نه آنچه خارج از دسترس توست. تو روی خودت خیلی تکیه می کنی. این باعث زحمت و خستگی وحشتناکی می شود. بگرد و اعجاب اطراف خود را ببین ، تو از تنها نگاه کردن به خودت خسته می شوی و آن خستگی ، ترا برای همه چیزهای دیگر کر و کور می کند.

– انسان همانطور به سوی دانش می رود که به سوی جنگ، هوشیار و چالاک ، با ترس ، توقع و اطمینان مطلق.

*********************************

برگرفته از کتاب “تعلیمات دُن خوان”

نوشته “کارلوس کاستاندا”

********************************

  نویسنده : سینا 

هند را دوست داريم-از كتاب دوزندگينامه ويل و آريل دورانت

هند را دوست داریم-از کتاب دوزندگینامه ویل و آریل دورانت

هند را دوست دارم

فردا هند را خواهیم دید. تنها در عرشه تفریحی نشسته ام، نوک دکل را که راه خود را به آرامی در میان ستارگان پیش می گیرد تماشا می کنم. از خود می پرسم چرا چنین راه دور و درازی آمده ام تا سرزمینی را که اینهمه با من غریبه است ببینم. نه برای اینکه تقریبا به بزرگی کشور من است- « بزرگی دلیل پیشرفت و رشد نیست» – و نه برای اینکه جمعیتش حدود سه برابر جمعیت کشور من است – خدا می داند که افزایش دهنها اسباب دردسر است و نه دلیل موفقیت. می خواهم هند را ببینم برای اینکه برایم غریبه است، برای اینکه تمدنش ، ادبیاتش ، فلسفه اش ، مذاهبش ، شیوه و منشهایش ، اخلاقیاتش ، هنرهایش با آنچه تاکنون شناخته ام اینهمه تفاوت دارد. گمانی نیست که همه آنها در من دگرگونی و شورشی ایجاد خواهد کرد، زمین روانم شخم خواهد خورد، خاک اطراف ریشه هایم با چهره ها و شیوه های نوین و دیدگاهای غریب زیر و رو خواهد شد و هوای تازه ای بر آن خواهد دمید. شاید اگر یاد بگیرم که‌ آن همه فرهنگهای ناهمگون با خود را درک کنم، جهانم اندکی گسترده تر و ژرفتر شود و کمتر از گذشته کوته بین و متعصب باشم.

ویل دورانت

============================================

  • برگرفته  از کتاب : دو زندگینامه ویل و آریل دورانت

  • سرگذشت و روزگار ویل و آریل دورانت

  • برگرداننده به فارسی : هرمز عبداللهی

============================================

  نویسنده : بردیا 

The vspace of the wall

The vspace of the wall

بالا
تا زیر گلوم
و بعد،
آروم آروم،
می‌ره پایین‌و، دیگه بالا نمی‌یاد.

دور گلوم یخ می‌زنه.
یخای جدید و نوک‌تیز،
نه از اون یخای کش‌دار یقه‌ی دلقک‌های قرمز.
قورت‌ش می‌دم.
می‌بُرّه.
پشه‌ها دور گلوم جمع می‌شن.

قورت‌ش می‌دم.
می‌ره پایین و، دیگه بالا نمی‌یاد.
می‌بُره و می‌ره پایین و، دیگه بالا نمی‌یاد.

نمی‌خوام هم که بیاد.

نویسنده : آرین