تبدیل شدن به رهبر یا مدیر بهتر یک مهارت است. برخی مدیران اظهار می کنند که شور و اشتیاقی که در اعماق قلبشان حس میکنند، تحت الشعاع انجام برنامهها و وظایف شان با انرژی کافی تا رسیدن به تعطیلات آخر هفته، قرار می گیرد.
شاید شما هم این احساس را تجربه کرده باشید. ممکن است به جایی رسیده باشید که شور و اشتیاق و اهدافی که در سر داشتید، تسلیم فشار کار و تولید و فشار زندگی باب میل و انتظار دیگران شود. حقیقت این است که راه مشخص و تعیین شده ای برای زیستن وجود ندارد. زندگی شما در واقع فراتر از چیزی است که در حال حاضر بتوانید درک کنید. کافی است که بتوانید رهبر بهتر باشید. رویاها و شور و اشتیاقتان، شما را در آنچه هستید، متمایز میکند تا بتوانید تفاوتی اثربخش و مثبت در افرادی که تحت تأثیر و نفوذ شما هستند به وجود آورید و مدیر بهتری باشید. به همین دلیل، بسیار مهم است که به آن ها اجازه ندهید استرس سرکوب شان کند.
بر اساس پژوهش های انستیتوی استرس آمریکا، ۸۰ درصد کارکنان، در شغل خود استرس را تجربه می کنند.
نزدیک به نیمی از آن ها می گویند که به یادگیری کنترل و مدیریت استرس نیازمندند. ۴۲ درصد از آن ها نیز می گویند که همکاران شان نیز به این یادگیری احتیاج دارند.
چگونه می توان یک مدیر بهتر و با اعتماد به نفس شد؟ چهار روش برای ارتقای مهارت مدیریت
بسیاری گمان می کنند که از بین بردن کامل استرس، هدف مهم زندگی و مدیریت است. اگر بخواهیم ساده بگوییم، این حرف از واقعیت بسیار دور است. من بیش از ۳۵ سال در سمت رهبری و مدیریت بوده ام و در این مدت آموخته ام که چیزی به نام زندگی بدون استرس جود ندارد. چنین چیزی هیچ گاه ندیده ام و شما نیز نخواهید دید. به جای فرار از استرس، باید یاد بگیرید که چگونه به طور مؤثر آن را مدیریت کنید تا یک مدیر بهتر باشید. در آخر باید بگویم که اگر شما احساس ناامیدی می کنید، عصبی هستید و حس می کنید به شما بها داده نشده است، این نکته را بدانید که: مشکل شما داشتن استرس نیست، بلکه مشکلتان نداشتن مهارت و ظرفیت است.
ظرفیت: مدیریت استرس در برابر پریشانی
هر کسی باید ظرفیت خود را افزایش دهد تا بتواند به مدیر بهتری تبدیل شود. هر کدام از ما با هر درجه از ظرفیت و با حرکت در مسیر زندگی، باید توانایی مدیریت چالش ها، فشارها و استرس هایی را که در راهمان به آن ها بر می خوریم، در خود تقویت کنیم. اگر در این زمینه شکست خوردیم، همواره در پریشانی و اضطراب به سر خواهیم برد و در این صورت زندگی می تواند ترسناک شود. همانطور که قبلا گفتم، چیزی به نام زندگی بدون استرس وجود ندارد. در هر صورت، تفاوت زیادی بین استرس و پریشانی وجود دارد. برای بیشتر مردم، وقتی نتوانند مدیر بهتری برای کنترل صحیح استرس خود باشند، استرس به پریشانی تبدیل می شود، مشکلات به قلبشان می رسد که نتیجه آن، حالت مداوم و قدرتمند اضطراب و میزان متغیر افسردگی در آنان است. می خواهم راحت و رک بگویم:
استرس بخش طبیعی زندگی است اما پریشانی نه.
بسیاری از افراد، اصرار دارند که استرس را به هر قیمتی از خود دور کنند، به جای آن که آن را از راهی صحیح مدیریت کنند. آن ها عقب نشینی می کنند و به طور کامل از موقعیت ها و علل استرس زا، دوری می کنند. در هر صورت، دست کشیدن از استرس به طور کامل، به قیمت عدم رشد مناسب شخصی تمام می شود. برای حرکت در جهت زندگی ایده آل خود، با توسعه ظرفیت خود و تبدیل شدن به رهبر بهتر ، استرس امری کارگشا برای دستیابی به رویاها و اهداف شما می گردد، نه یک مانع.
منابع استرس در زندگی شما چیست؟
مسائل شخصی مربوط به تربیت و سابقه خانوادگی شما، می تواند تأثیر زیادی بر سلامت ذهنی و عاطفی شما بگذارد. البته برخی اوقات هم چالش ها یا بحران های غیرمنتظره بر سر شما هوار می شود. بیشتر اوقات، ریشه دلایل استرس در شما تنها یک مسئله نیست، بلکه ترکیبی از موارد است که اغلب مجموعه ای از موارد خارجی غیرقابل کنترل به شمار می روند. اگر استرس شما را فلج کرده است، می خواهم دیدتان را وسیع تر کنم تا ببینید که این امر لزوما به شما آسیب نمی زند و یا ظرفیت تان را کاهش نمی دهد. در واقع این مسأله، باعث رشد شما به عنوان یک رهبر بهتر و یا فردی می شود که می تواند استرس را مدیریت کند. فردی که به عنوان مدیر بهتر ، استرس را به خدمت خود در می آورد نه در مقابل خود.
ظرفیت: یادگیری این که چگونه از خود مراقبت کنید تا بتوانید از دیگران نیز مراقبت کنید
به عنوان یک رهبر بهتر ، افراد زیادی هم از لحاظ عملی و هم عاطفی، به شما اتکا می کنند. در جامعه امروزی، اصلی که معمولا نادیده گرفته می شود این است که تا شما چیزی را خود در اختیار نداشته باشید، نمی توانید آن را به دیگران هدیه دهید؛ مانند سلامت روح، ثبات احساسی و آرامش خاطر. اولین قدم در افزایش ظرفیت تان در این زمینه این است که اگر به صورت منظم، به سلامت روح و روان خود توجه نکنید، خود را در موقعیتی ناخوشایند می بینید که در آن علی رغم مد نظر قرار دادن اهداف تان، هیچ گونه انرژی، خلاقیت، انگیزه و یا نظم و انضباطی برای رسیدن به آنان ندارید.
دوستان من، بیایید مانند کودکان فکر نکنیم. ما شکست ناپذیر و خستگی ناپذیر نیستیم. ظرفیت هر کسی ممکن است با فردی دیگر متفاوت باشد، اما ظرفیت هیچکس پایان ناپذیر نیست.
بنابراین اگر قصد دارید که ظرفیت خود را افزایش دهید و مدیر بهتری باشید، باید به خوبی بتوانید بین مسئولیت های خود، که در پستی و بلندی های زندگی با آن ها مواجه می شوید، تعادل ایجاد کنید. آیا شما در عمل به خوبی استراحت کرده اید؟ آیا از سلامت ذهنی و عاطفی خود مراقبت می کنید؟ آیا برای برنامه ریزی تفریحی اقدامی آگاهانه انجام می دهید تا در نتیجه آن، خلاقیت و وجدان کاریتان تکمیل شود؟
از خودتان بپرسید که من چقدر آدم ثابت قدمی هستم؟ آیا در حالات عاطفی خود همواره از ارتفاعات شادی به پستی های غم در حال نوسان هستم؟ روابط من چگونه است؟ سلامت فکری من چطور است؟ اگر در پاسخ ها و رفتار خود نوسانات شدید دارید، نمی توانید ظرفیت عاطفی خود را برای پیش بردن چالش ها و سختی های پیش رو، گسترش دهید. از روح و روان خود مراقبت کنید. عادات متعادل و پایداری برای خود بسازید که سلامت روحی، جسمی و ذهنی شما را پرورش دهد و شما را رهبر بهتر می کند.
زندگی با تعادل عاطفی، می تواند موجب ثبات در زندگی، رفتار و در تمام افرادی شود که شما رهبریشان می کنید.
ظرفیت: برخورد با ناامیدی های حل نشده و شکاف میان انتظارات و واقعیت
برای اینکه مدیر بهتر باشیم باید بدانیم که عقب نشینی ها، ناامیدی ها، انتظارات برآورده نشده و حتی بحران های شخصی، متاسفانه بخشی از زندگی در این دنیای ناکامل است. پرهیز آگاهانه از درد و ناراحتی به هر قیمتی، استعداد شما برای گسترش و تقویت مهارت هایی که برای سازگاری با زندگی هر روزه لازم است را غیرفعال می کند و در نتیجه از ثبات عاطفی، ذهنی و روحی شما می کاهد.
برای اغلب ما که می خواهیم مدیر بهتری باشیم، تجربیات دشوار و حتی فاجعه بار زندگی، به اهمیت نگهداری و حفاظت از ذرات باقی مانده واقعیت وجودیمان می افزاید و اجازه نمی دهد که به هر قیمتی، به خاطر ترس از زیان و غیرمنتظره بودن، آن را رها کنیم. این، حفاظت از خویشتن در بهترین حالت است.
می بینید که که فاصله میان انتظارات و واقعیت، ناامیدی است و به میزانی که توقعات شما از واقعیت فاصله می گیرد، به همان مقدار شما ناامیدی را تجربه می کنید. بگذارید قضیه را مقداری شخصی کنم. شاید شما فکر کنید که اکنون باید ازدواج کرده باشید، برای خودتان کار می کردید و یا بدهی نمی داشتید؛ هر چه باشد، توقعات برآورده نشده، عواقب تغییرناپذیر ناامیدی و ناامیدی حل نشده، می تواند آینده و پتانسیل شناخته نشده در شما را نابود سازد. هیچ کسی نمی تواند درد و رنجی که شما با متحمل شدن ضرر و زیان تجربه کرده اید، از بین ببرد.
ظرفیت شما به تنهایی برنده نمی شود. شما به موانع نیازدارید تا بتوانید شخصیت و قدرت پشتکار خود را توسعه دهید.
من آموخته ام که برخی اوقات برای رفتن راهی طولانی به جلو به عنوان مدیر بهتر، لازم است که قدمی به عقب برداریم. عقب نشینی ها، احساس ضرر و زیان را در شما بیدار می کند، اما هنگامی که می بینید عقب نشینی ها و مشکلات، فرصت رشد و پیشرفت را موجب می شود، نه تنها دیدگاهتان تغییر می کند، بلکه دریچه فرصت به روی رشد ظرفیت شما باز می شود. ظرفیت ها نه در مشکلات، بلکه در غلبه بر آنان، افزایش می یابد.
ظرفیت: یادگیری بله گفتن به آنچه که بیشتر اهمیت دارد
مشغولیات کار و زندگی و به دنبال آن زندگی شتاب زده و پرسرعتی که در پی دارد، شما را به عنوان مدیر بهتر از یک زندگی پرزحمت، زندگیای که در آن شاهد به حاصل نشستن تک تک نتایج باشید، دور می کند. همانگونه که زندگی شما رو به جلو می رود و ظرفیت شما افزایش می یابد، نمی توانید سهم بیشتری برای خود قائل شوید مگر این که بتوانید کارهای کمتری را به عهده بگیرید. شما باید از خود بپرسید: می خواهم چه کاری انجام دهم؟ چه چیز را باید ادامه دهم و چه چیز را نه؟
اوقاتی پیش می آید که شما نیازدارید که برخی وظایف و اهداف خود را که توجه شما را به خود جلب کرده اما همزمان شما را از این که مدیر بهتر و هدفمندی باشید دور کرده است، واگذار کنید؛ چرا که وقت و انرژی زیادی از شما می گیرد. به عنوان یک رهبر بهتر، شما باید بیاموزید که به موارد خاصی نه بگویی تا بتوانید به آن چه که اهمیت بیشتری دارد جواب مثبت دهید.
اکنون چگونه می شود تشخیص داد که چه چیز را باید رها کرد و چه چیز باید ابقا شود؟ در ادامه لیستی آورده شده که به شما کمک می کند تا تصمیم بگیرید چگونه بار خود را سبک کنید و ظرفیت و بهره وری خود را افزایش دهید.
- اهداف شما چیست؟
- آیا این کار به شما برای انجان اهدافتان یاری می کند؟
- آیا کس دیگری می تواند آن را انجام دهد؟
- آیا انجام این کار برای آن چه می خواهید به دست آورید، ضروری است؟
- آیا این کار برای رسیدن به هدفی واقعی، مؤثر است؟
- چگونه به حصول پیشرفت در شما کمک می کند و یا کاری وجود دارد که تنها به خاطر این که آن را همیشه انجام داده اید، همچنان آن را انجام دهید؟
- آیا این کار موجب حواسپرتی می شود؟
کلید پاسخ دادن به این سوالات، ظرفیت شما برای خلق حد و مرزی است که شما برای بله گفتن به چیزهایی که بازدهی بالایی دارند، به آن نیاز دارید و سپس کارهای غیرضروری را محول کنید.
اگر زندگی تان با حواسپرتی ها، مسئولیت ها و وظایف غیرضروری سرریز شده است، بگذارید که این نقطه عطفی برای ایجاد تغییرات در زندگی شما و کسانی باشد که آن ها را رهبری می کنید.
اگر می خواهید که در مهارت مدیریت خود رشد کنید، تأثیری ماندگار بگذارید و در حوزه نفوذ خود، سرمایه گذاری کنید، پس ناگزیرید که توسعه ظرفیت در خود را بیاموزید. همچنین تلاش هدفمندانه برای گسترش مدیریت مؤثر استرس، مراقبت از خود و در نتیجه مراقبت از دیگران، غلبه بر ناامیدی ها و موانع و یادگیری «بله» گفتن به کارهایی که اهمیت بیشتری دارند، از جمله این موارد است. من باور دارم که بهترین روزهای شما در پیش است.
در پایان، باید بدانید که راز تبدیل شدن به مدیر بهتر، در ثبات و دیرپایی است.