اپيكتيتوس (Epictete)

اپیکتیتوس (Epictete)

اپیکتیتوس اصلا یونانی و در رم در آغاز از بندگان بود که پس از مدتی آزاد شد. در پایان سده ی نخست و آغاز سده ی دوم پس از زادروزِ مسیح می زیست احوالش به روشنی آشکار نیست در فلسفه تنها متوجه اخلاق بود.

بنیاد تحقیق های او این است که کارهای این جهانی بر دو بخش می باشد. بخشی که در اختیار و توانِ ما هست و بخشی که در توان و اختیار ما نیست. آنچه در اختیار ما هست اندیشه و فکر و اراده و خواستنِ خود ماست پس اگر بر خویشتنِ خویش فرمانروا باشیم و توانِ عزم و خواستن و اراده داشته باشیم آزاد و رها و مستقل خواهیم بود. چه هیچکس نمی تواند بر خرد و خویشتنِ ما فرمانروا شود. سایر چیزها از اشخاص و اموال و غیر آنها از ما نیستند و از اختیار و توانِ ما بیرونند و نباید جز آنگونه که هستند آرزو و چشم داشتی داشته باشیم توجه به این گوشزد مایه ی آسایش خیال و فراغ خاطر ما خواهد بود و به این راه به درستی و راستی خوش و شاد خواهیم زیست.

به درستی و آشکاری احوال آن فیلسوف با این فلسفه همسو بوده و بردباری و خودداری تمام داشته است چنانکه آگاهانده اند در زمان بندگی و بردگی روزی خواجه اش که مردم آزار بود پای او را با وسیله های شکنجه ، رنجه می کرد. او بی آه و ناله با آرامی گفت : پایم را خواهی شکست و سرانجام چنین شد و باز او دگرگون نشده و به همان آرامی گفت نگفتم پایم را می شکنی؟

============================================

برگرفته و برگزیده از کتاب : سیر حکمت در اروپا

و رساله ی گفتار در روش راه بردن عقل رنه دکارت

جلد نخست

به نگارشِ محمد علی فروغی

نویسنده : بردیا