آسمان وانیلی به کارگردانی کامرون کرو در سال ۲۰۰۱ ساخته شد. فیلم آسمان وانیلی کامرون کرو نمایش یک چهره کاملا اخلاقی است. این فیلم داستان مردی را تعریف می کند که تصور می کند، می تواند هر چیزی را که می خواهد به دست آورد. اما او آن ها را از دست می دهد که ممکن است به دلیل وجدان ناراحت او بابت دریافت آن ها باشد. و یا اینکه سرنوشت او اینگونه رقم خورده است. آسمان وانیلی فیلمی است که شما تمایلی به تجزیه و تحلیل آن ندارید تا زمانی که دو بار آن را دیده باشید.
راجر ابرت، منتقد می گوید دو بار فیلم را دیده است. راجر ابرت می گوید بعد از اولین بار تماشای آسمان وانیلی می دانستم که چه اتفاقی افتاده است، اما با این فکر که برخی موارد ممکن است به شکلی که فکر می کردم اتفاق نیفتاده باشد، برای بار دوم به تماشای آن نشستم.
حالا که دو بار آن را دیده ام، فکر می کنم آن را درک کرده ام. البته ممکن است اینطور هم نباشد. مطمئناً این فیلم برای مخاطب بسیار سرگرم کننده است. رابطه فوق العاده بین تام کروز و کامرون دیاز از یک طرف و کروز و پنه لوپه کروز از طرف به جذابیت فیلم افزوده است.
«آسمان وانیلی» مانند فیلم های مالهلند و ممنتو که پیش از این ساخته شده اند، مخاطب را ملزم می کند تا به دنبال سطح بالاتری باشد.
در ادامه مخاطب با داستان فیلم همراه می شود. درست در لحظه اوج فیلم احساس می کند که به پایین ترین نقطه سقوط کرده است. چه بسا که شخصیت اصلی فیلم از این منظر جای ترحم دارد.
تام کروز در آسمان وانیلی نقش دیوید ایمز، یک سرمایه دار ۳۳ ساله را ایفا می کند. وقتی پدر و مادر او در یک تصادف رانندگی کشته شدند، یک انتشارات بزرگ را به ارث برده است. در ادامه فیلم ما شاهد روابط عاشقانه ایمز هستیم که در آخر معشوقه او در ماشین در مقابل چشمان ایمز خود را می کشد. در واقع معشوقه او با بازی کامرون دیاز از او انتظار تعهد در قبال رابطهشان را دارد و اینجاست که پنه لوپه کروز وارد داستان می شود.
آسمان وانیلی؛ فیلمی پر از شگفتی
در این مرحله فیلم از شگفتی هایی پرده برداری می کند که نباید آنها را فاش کنم. ادامه فیلم در مورد این شگفتی ها است!
دیوید گرفتار رویاها و کابوس ها است، و مطمئن نیست که خیالات شبانه او به کجا ختم می شود و زندگی روزانه او آغاز می شود. درست وقتی فکر می کنید که متوجه داستان فیلم شده اید، چشم انداز رویایی آسمان وانیلی جهت گیری دیگری به خود می گیرد. دیوید یک جوان عیاش است. بچه ای ثروتمند که انتشارات پدرش را به ارث برده است. او همیشه هر آنچه را که می خواست داشته است.
او برای اهداف خودخواهانه از بسیاری از زنان استفاده کرده است و به نظر می رسد جولی آخرین فرد است. در حالی که او به دنبال رابطه با دختر دیگری است جولی، با عصبانیت آن تصمیم سرنوشت ساز را گرفت. دیوید از تصادف وحشتناک به سختی جان سالم به در می برد. صورت و بازوی او زخمی می شود و زندگی او نیز بهم می ریزد. کابوسهای او ممکن است اکنون جذاب تر از آنچه در واقعیت او باقی مانده است باشد.
در صحنه دیگری تام کروز در مقابل یک روانپزشک (کورت راسل) قرار گرفته است که در حال بازجویی از وی در مورد قتل است. او تأکید می کند که هیچ قتلی وجود نداشته است. شاید وجود داشته و شاید هم وجود نداشته باشد، و شاید قربانی همان کسی بود که فکر می کنیم چنین است، و شاید هم نیست.
“آسمان وانیلی” به گونهای شروع شده است که گویا درباره زندگی و دوست داشتن دیوید است. اما در ادامه یک جهت گیری کاملاً متفاوت را آشکار می کند، که ما قصد نداریم آن را آشکار کنیم. برای توضیح کامل جهتی که فیلم در پیش می گیرد نیاز به زمان بیشتری داریم.
تنها مشکلی که در این توضیح وجود دارد این است که روند سردرگمیِ ما را توضیح می دهد، بجای اینکه دقیقا به ما بگوید چه اتفاقی افتاده است. به همین دلیل است که برای بار دوم آن را دیدم. به طور کلی، تماشای بار دوم فیلم آسمان وانیلی به من بسیار کمک کرد و من واضح تر وقایع را درک کردم.
جزئیات گیج کننده فیلم
اما جزئیات گیج کنندهای در این فیلم وجود دارد. در تماشای فیلم آسمان وانیلی برای بار دوم، متوجه شدم که اولین کلمات در فیلم (چشمانت را باز کن) با صدای شخصیت سوفیا، با بازی پنه لوپه کروز، بیان می شود. اگر توضیحات فیلم در مورد این صدا صحیح باشد، در آن مرحله از فیلم دیوید با سوفیا ملاقات نکرده، یا صدای او را نشنیده است.
چگونه مخاطب می تواند صدای او را پیش از مشاهده ظاهر او تشخیص دهد؟ شخصیتی در فیلم وجود دارد که به نیمه دیگر آن اشاره می کند. به ما گفته می شود که این نیمه در کجا قرار می گیرد. اما منبع این اطلاعات را در نظر بگیرید، نه شخص تهیه کننده اطلاعات، بلکه منبع اصلی آن را در نظر بگیرید. آیا اطلاعات قابل اعتماد است؟ البته که باید آسمان وانیلی را تماشا کنید و جواب سوالات خود را پیدا کنید.
توجه: در اوایل فیلم، یک نمای شگفت آور از تام کروز نمایش داده می شود که به تنهایی در میدان تایمز حضور دارد. ممکن است مثل من فرض کنید که به کمک رایانه و مونتاژ چنین نمایی خلق کرده اند، کامرون کرو اعلام کرده است که این صحنه ساختگی نیست. آنها برای ضبط این صحنه یک جواز شهری گرفته اند تا در روز یکشنبه سه ساعت میدان تایمز بسته شود و فیلم برداری این صحنه در آنجا صورت بگیرد.
عناصر مثبت آسمان وانیلی
فیلم، ایده انتخاب بین فانتزی های دلپذیر زندگی (رویاها و سرگرمی های دیگر) و واقعیت های خشن زندگی را بررسی می کند. بهترین دوست دیوید، برایان، چندین بار یادآوری می کند که زیبایی و درخشش زندگی فقط وقتی مورد تحسین واقع می شود که تلخی و محاکمات نیز کاملاً احساس و تجربه شوند. عواقب اقدامات شخص نیز سرنخی به ما می دهد، همانطور که تصور می شود که هرگز برای شروع دوباره دیر نیست.
هر دقیقه فرصتی دیگر برای تغییر است.
محتوای معنوی آسمان وانیلی
لحظاتی قبل از از بین رفتن زندگی آنها، جولی از دیوید سؤال می کند که آیا به خدا ایمان دارد (احتمالاً به این دلیل که قرار است به زودی با او ملاقات کنند). دیوید در تلاش است تا با مسئولیت های کاری خود را گول بزند، به منشی خود می گوید: «برای من مهم نیست اگر خدا هم تماس بگیرد، من بسیار درگیر هستم.»
محتوای خشونت آمیز آسمان وانیلی
تصادف ماشین بسیار وحشتناک است (اما سرنشینان خودرو هرگز نشان داده نمی شوند). صحنه های واضح تر و نگران کننده زمانی است که دیوید بی رحم می شود و در نهایت سوفیا (که به عنوان جولی ظاهر می شود) را می کشد. در صحنه دیگری، دیوید و برایان در یک مسابقه هولناک قرار می گیرند. دیوید با عصبانیت یک بطری را خرد می کند. خودکشی به کمک قرص نشان داده می شود.
زبان ناشایست در آسمان وانیلی
کلمه ای حدودا ۴۰ بار برای رابطه جنسی در طول فیلم به کار می رود. نام مستعار دیوید عموماً با استمناء مرتبط است. و اشاره مستقیم به روابط جنسی صورت می گیرد.
مواد مخدر و الکل
مهمانی ها در این فیلم برای نوشیدن ترتیب داده می شوند. و دیوید، برایان، سوفیا و جولی همه در مقاطع مختلف داستان با نوشیدن، مست می شوند.
نتیجه گیری نقد فیلم آسمان وانیلی
کارگردانی دقیق و جهت گیری های هوشمندانه آسمان وانیلی را به یک تجربه رنگارنگ و سورئال تبدیل می کند. آنچه شب را سیاه می کند، صحنه هایی مبهم، به همراه خشونت جنسی و قتل و سوء مصرف الکل است.