آزادی و آبادی

آزادی و آبادی

” فرانسوآ میتران” رهبر حزب سوسیالیست فرانسه که در سال ۱۹۸۰ به یاری همه حزب های چپ ، برای مدت ۷ سال به رییس جمهوری فرانسه برگزیده شد و علا رغم (علی رغم) سرطان پروستات بار دوم به همین سمت برگزیده شد و در مجموع ۱۴ سال در راس هرم قدرت جمهوری فرانسه قرار داشت ،‌ در زمینه ی آزادی و آبادی نظریه جالبی داشت ، که هر ۲۵ کشور امروز عضو اتحادیه اروپا از آن پیروی می کنند. میتران که خاکستر کالبد سوخته ی وی در شیشه در یک دهکده دور افتاده ی فرانسه نگه داری می شود ،‌ به این باور داشت که :

آزادی و فضای باز در جامعه بدون آبادی و پیشرفت دوام ندارد.

آبادی و پیشرفت بدون آزادی و فضای باز دوام ندارد.

این دو با هم زوج پایدارند و هر یک به تنهایی نمی تواند یگانگی ، یکپارچگی و پویایی جامعه را تضمین کند. همه ی کشورهای عضو اتحادیه ی اروپا که امروز توانسته اند آمریکا را تا حدودی مهار کنند آزادی و آبادی را همزمان دارند.

ناپلئون اول امپراطور پر قدرت فرانسه که زمانی اروپا زیر نعل و سم اسب او می لرزید در آغاز سده نوزدهم در جزیره ی دور افتاده ی سنت هلن (آفریقا) و در نهایت غم و اندوه جان سپرد. او فرانسه ی بدبخت و گدا را به اوج قدرت رساند. هنوز قانون های مدنی زمان او در فرانسه اجرا می شود. هزاران کیلومتر راه کشید ، سدها سد زد ، کارخانه ها یی در پی جان گرفتند ، روستاها آباد شد. ولی امروز پس از ۲۰۰ سال ملت فرانسه او را یک دیکتاتور می داند که پر قدرت ترین شبکه پلیسی را داشت.

با همه ی آبادانی که ناپلئون در حق ملت فرانسه روا داشت امروز فرانسویان می گویند : عطایش را به لقایش بخشیدیم که او انقلاب کبیر فرانسه را که منادی حقوق بشر و آزادی اندیشه در قرن هجدهم بود در اروپا بسیار و بسیار بد نام کرد. ناپلئون انقلاب فرانسه را از محتوای آن که آزادی بود خالی کرد. و اما سال ها پس از این ، ناپلئون سوم به همین درد مبتلا شد. ناپلئون سوم با رای مردم به ریاست جمهوری فرانسه برگزیده شد ولی در سال ۱۸۵۰ با یک کودتای نظامی آزادی را منکوب کرد. مردان بزرگی چون ویکتور هوگو که نماد شعور و آزادی ملت بود تبعید کرد. این امپراطور مستبد به کمک یکی از وزیران پر قدرت خود ” هوسمن ” پاریسِ زیبا را به وجود آورد ، هزاران کیلومتر راه آهن کشید و در انقلاب صنعتی خیزش بزرگی داشت اما در روزگار ما به سختی کوره راهی در فرانسه به نام اش می بینید!

آزادی و آبادی جدا از هم نیستند

============================

برگرفته از ماهنامه ی گزارش

شماره ی ۱۶۲

برگ های ۱۷ و ۱۸

نویسنده : بردیا