چگونه با خوش بینی مسیر زندگی مان را به سمت موفقیت تغییر دهیم؟

چگونه با خوش بینی مسیر زندگی مان را به سمت موفقیت تغییر دهیم؟

خوش بینی یا همان حسن ظن نگرش مثبتی است که، افراد نسب به دیگران و یا حتی به مسائل و اتفاقاتی که برایش رخ می دهد دارد. البته منظور از خوش بینی توهم و خیالات واهی و ذهنی نیست. بلکه نگرشی مثبت است که با وجود چنین احساسی فرد از آرامش درونی بهرمند شده و به سوی خیر و خوبی حرکت می کند. در نتیجه چنین فردی از افکار و احساسات منفی که ممکن است در طول روز رخ دهد به سبب خوش بینی دوری می کند و یا سعی می کند برای مقابله با چنین مواردی راهکارهایی جایگزین پیدا کند.

پس منظور ما از خوش بینی یک شاخصه ی اساسی در زندگی است که زندگی سالم و پرنشاط را در پی داشته و منجر به تعالی و رشد انسان و جامعه می شود.

تفاوت خوش بینی و بدبینی

نقطه مقابل خوش بینی، بد بینی است. فرد بدبین به تمام قضایای اطراف خود با دیدی انتقادی نگریسته و به تمام امور مشکوک است، در نتیجه چنین احساسی منجر به آسیب، روح و روان فرد بدبین می شود.ت فاوت افراد خوش بین و بدبین شامل موارد زیر است:

به عقیده انسان بدبین اتفاقات بد و تلخ زندگی از شرایط ثابت و غیرقابل تغییر نشأت می گیرد. و اتفاقات خوب ناشی از شرایط موقت زندگی است. به طور مثال فرد بدبین عدم موفقیت در زندگی را، ناشی از بدشانسی می داند که همیشه برای او رخ می دهد. او معتقد است که برای همیشه بدشانس است و این موضوع روی تمام مسائل زندگی وی تاثیر می گذارد. او هر اتفاق خوبی را امری موقتی می داند که فقط گاهی برایش رخ می دهد.

در این خصوص توجه به عقیده مارتین سلیگمن روان شناس برجسته ی آمریکایی نیز جالب توجه است، او معتقد است:

افرادی که به این آگاهی رسیده اند که رویدادهای مثبت زندگی، همیشگی و اتفاق های منفی، ناپایدار و محکوم به گذرند، انسان های خوش بین هستند.

از دیگر تفاوت های افراد خوش بین و بدبین، این است که وقتی در زندگی آنان اشتباهی رخ می دهد و مشکلی پیش می آید، افراد خوش ببین خود را مقصر نمی دانند و حتی تقصیر را گردن اطرافیان نمی اندازند. بلکه با عقل و منطق موضوع را بررسی کرده و در جهت حل مشکل اقدام می کنند. اما در مقابل افراد بدبین، در پی سرزش خود و دیگران بوده و مشکل را لاینحل می دانند.

چگونه با خوش بینی مسیر زندگی مان را به سمت موفقیت تغییر دهیم؟

 تفاوت دیگر افراد خوش بین و بدبین

از دیگر تفاوت های قابل ذکر بین افراد خوش بین و بدبین نگرش آن ها است. در نگرش فرد خوش بین، هیچ مشکلی غیر قابل حل نبوده و برای تمام مشکلات حتما راه حلی وجود دارد. در نتیجه خوش بینی در کاهش مشکلات و استرس و بهبود سلامتی عنصری تعیین کننده محسوب می شود.

علاوه بر این موارد، فرد خوش بین دارای روحیه نوآوری و خلاقیت نیز است و به عبارتی قدرت ریسک در زندگی را دارد. زیرا به عقیده او، ریسک در زندگی و یا نوآوری منجر به بهبود وضعیت می شود. در نتیجه با رویی باز فرصت های جدید را کشف می کند و از این فرصت های تازه، استفاده های لازم را نیز می برد.

برعکس فرد بدبین، چنین رویکردی ندارد و مدام به خود تلقین می کند که خلاقیت و ریسک فایده ای ندارد. زیرا احتمال شکست در آن ها بالاست. او با این استدلال غلط تجربه فرصت تازه را از دست می دهد. به عبارتی چنین فردی عقیده دارد که زندگی او همیشه همین گونه است و هیچ تغییری در آن نباید رخ دهد و یا در هیچ شرایطی قادر به تغییر آن نیست.

افراد خوش بین با داشتن دید مثبت به خود و دیگران علاوه بر این که می توانند در جهت بهبود زندگی خود موثر باشند، می توانند به بهبود زندگی دیگران، اعم از افراد آشنا و غیرآشنا نیز کمک کنند، زیرا خوش بینی را حالتی محدود نمی دانند. بلکه آن را عام و فراگیرمی دانند که می تواند در جهت کمک به تمام انسان ها مثمر ثمر واقع شود. در حالی که فرد بدبین، حتی قدرت کمک به خود را نیز ندارد.

تاثیر خوش بینی بر موفقیت

فرد خوش بین برای موفقیت در زندگی همیشه در حال تجسم ذهنی موفقیت است. به نحوی که او تصویر ذهنی موفقیت خود را مدام در ذهن خود تکرار می کند و تا به آن دست نیابد آرام نمی گیرد. او حتی برای رسیدن به مطلوب خود تلاش زیادی می کند.

چنین فردی از انعطاف بالایی برخوردار است. با وجود این انعطاف می تواند به مطلوب ترین خواسته ها برسد و در مقابل مشکلات سخت، مقاومت کند. به عبارتی کلی تر چنین فردی هرگز مسئله ای به نام نمی شود و یا نمی توانم در خود ندارد. ضرب المثل خواستن توانستن است، وصف حال چنین افرادی است. زیرا این افراد عامل محوری موفقیت را صرفا ایمان به خود می دانند و بدبینی در نظرشان توهمی بیش نیست.

در صورت شکست، عقیده  خوش بین ها بر این باور استوار است که شکست مانع موفقیت آنها نیست. آنان معتقدند، عدم موفقیت به منزله شکست نیست؛ بلکه راهی است که منجر به نتیجه نمی شود و این شکست تجربه ای مفید خواهد بود. درحالی که اگر افراد بدبین در کاری شکست بخورند، بر این باور خواهند بود که همیشه شکست خواهند خورد و راه گریزی از شکست برای شان وجود ندارد.

تفاوت خوش بینی حقیقی با خوش بینی کورکورانه

نکته مهمی که در مورد خوش بینی وجود دارد این است که نباید خوش بینی حقیقی را با خوش بینی کورکورانه خلط کنیم. در خوش بینی کورکورانه فرد بدون آگاهی و داشتن مهارتی خاص، مدام این عقیده را با خود زمزمه می کند که من می توانم. در حالی که در خوش بینی حقیقی، فرد با وجود شرایطی که در آن قرار دارد، و آگاهی و اطلاعات و با شناخت کامل، شعار توانستن را می دهد. در نتیجه موفق هم می شود.

راهکارهای ایجاد خوش بینی

برای دور شدن از بدبینی و ایجاد خوش بینی راهکارهای مختلفی وجود دارد که با رعایت آنها می توانید از بدبینی دور شوبد.

۱- دور شدن از فضاهای منفی

دور شدن از فضاهایی که حس منفی در انسان ایجاد می کند، به فرض مثال اگر انسان با قرار گرفتن در موقیعتی خاص، دچار بدبینی می شود، بهتر است که شرایط را طوری فراهم کند که در چنین موقعیتی قرار نگیرد.

۲- چشم پوشی از چیزهایی که تحت کنترل و اراده نیست

برخی از موارد در زندگی افراد وجود دارد که تحت کنترل و اراده فرد نیست؛ بلکه غیرقابل تغییر است. در نتیجه در این موارد، راه حل ساده این است که از آنها چشم بپوشید و روی موارد دیگری تمرکز کنید که قابل کنترل و در اراده است.

 ۳- تغییر نوع نگرش

نگاه کردن به قضایای زندگی با دیدی متفاوت و یا به عبارتی دیدن نیمه ی پر لیوان نیز یکی دیگر از راهکارهای ایجاد خوش بینی در زندگی است

چگونه با خوش بینی مسیر زندگی مان را به سمت موفقیت تغییر دهیم؟

۴- تقویت حس یقین و ایمان به عملکرد خود

این مورد، نیز می تواند راه کار مثبت دیگری در افزایش خوش بینی باشد، یعنی روی توانایی خود تمرکز کنید و بدانید که این تمرکز و توانایی در صورتی که مدیریت شود، می تواند نتیجه مثبت و عالی در پی داشته باشد. یعنی خود را علت موفقیت بدانید، نه معلول آن.

۵- فکر کردن به نتایج مثبت خوش بینی

مثلا به این فکر کنید که در صورت خوش بینی علاوه بر حصول موفقیت در کارها، سلامتی تان نیز تامین می شود. فکر کردن به این نتایج، باعث افزایش طول عمر، کاهش افسردگی، کاهش بیماری های قلبی عروقی، تقویت سیستم ایمنی، می شود. هچنین منجر به داشتن روابط بهتر با دیگران نیز می شود.

در نتیجه نگاه بهتری به زندگی پیدا خواهید کرد. درصد امید به آینده تان نیز، به طور قابل توجهی افزایش می یابد. این ویژگی منجر به داشتن آرامش و حس خوب و خوش خلقی در افراد می شود و در راستای آن فرد خوش بین می تواند بهترین و درست ترین تصمیم ها را گرفته و به طور کلی در هر شرایطی عملکرد مطلوبی داشته باشند.

۶- یادداشت کردن جملات کوتاه در خصوص خوش بینی

این کار می تواند در افراد منجر به افزایش باور، توانستن شود. در نتیجه باید جملاتی یادداشت شود که مشاهده ی آنها، یادآور تغییری باشد که  قصد دارید به آن برسید. جملاتی که در این خصوص می توانید یادداشت کنید، باید جملاتی انگیزشی بوده و روحیه تلاش برای تغییر را در شما بیدار کند.

۷- با افرادی معاشرت کنید که با بودن در کنارشان، روحیه ی خوبی بدست می آوردید

برای انتخاب افرادی که بتوانند در بهبود روحیه شما کمک کنند لازم است که، خودشان افراد خوش بینی باشند و  شما هم با شناخت کافی به سمت چنین افرادی بروید. زیرا ممکن است افراد مختلف جهت گیری های مختلف و متفاوتی در زندگی داشته باشند. به همین خاطر لازم است که بدانید، هدف ارتباط گیری با این افراد چیست؟ و این افراد تا چه اندازه و چگونه می توانند به شما کمک کنند.

کلام آخر

با پی بردن به مولفه های بدبینی و خوش بینی و دانستن راهکارهای ایجاد خوش بینی، می توانید در جهت تغییر زندگی و موفقیت خود نقش موثری ایفا کنید. پس اگر با خواندن این مقاله فکر می کنید تا امروز آدم چندان خوش بینی نبوده اید، برای تغییر دیر نیست. می توانید از همین امروز و همین لحظه، زندگی جدید، با نگرش جدید برای خودتان درست کنید.

 

تغییر زندگی با نویستندگی

تغییر زندگی: نویسندگی چطور باعث تغییر زندگی می شود؟

تمام رازها در همین جمله است!

جسد آن‌قدر خوب نگه‌داری شده بود که انگار تازه مرده است

 ششم ماه می سال ۱۹۵۰. دانمارک

کارگران محلی جسد مردی را پیدا کردند که در گل‌ها فرورفته بود و اوضاع وحشتناکی داشت. او را مرد تولاند نامیدند. روی سرش کلاهی بود. به دور کمرش هم کمربندی آویخته. البته طنابی هم به دور گردنش گره‌خورده بود. علاوه بر این نشانی‌ها، او هیچ لباسی در تن نداشت. طبق بررسی‌های پزشکی قانونی پزشکان ۴۰ نوع حبوبات مختلف در معده‌اش یافتند: یعنی آخرین غذای او بوده است. این شواهد وحشتناک و رمزآلود، یک شایعه‌ عمومی را شکل داد.

چرا او بدون لباس بوده؟ غذای ترکیبی حبوباتی عامل مرگ اوست؟ اصلاً چرا باید او کشته می‌شد؟

تنها برخی از شواهد دلیل‌های قطعی داشتند: او در قرن ۴ پیش از میلاد مرده بود. به سنی تقریباً ۴۰ ساله. بااین‌حال، نظریه‌های دیگری هم می‌شد یافت. این مرد ذاتاً کشاورزی بود که انگار به خاطر عدم ستایش خدایان، اعدام‌شده بود. حبوبات توی معده‌اش هم نوعی از قربانی شدن او بودند که بعد از مرگش، رشد می‌کنند. البته شاید هم او یک برهنه‌ی بیکار بوده است که در زمان اشتباهی در مکانی اشتباه قرارگرفته است.

تغییر زندگی با نویستندگی

حقیقت هرگز آشکار نمی‌شود، اما نویسندگی یعنی قدرت تغییر زندگی!

همه‌ی ما انسان هستیم و اغراق هم جزئی از وجود ما. شواهد علمی نشان می‌دهد که برای فعال کردن بخش‌های زبانی، اکسی تاکین –گونه‌ای از مواد داخل بدن – تشرح می‌شود. برای همین به داستان‌گویی علاقه‌مندیم. این جسد گل‌آلود نمی‌تواند یک جسد ساده باشد که از کنارش بگذریم. باید برای او نام تعیین کنیم – داستان بسازیم – و او را بخشی از تاریخ کنیم.

داستان‌ها، انسان‌ها را تغییر می‌دهند تغییری جادویی. این مورد یعنی تغییر زندگی برای تمام عمر.

قدرت تغییر زندگی مردم با افکار شما

درک من از قدرت داستان‌گویی به سال ۲۰۱۴ برمی‌گردد. پشت میز کوچک در اتاق کوچک‌ترم در وسط هیچ جا، نشسته بودم. من مشغول نوشتن داستان‌هایی بودم که بسیار بیشتر از شرکت‌های تولید نویسنده، مخاطب جذب کرده بود.

راست می‌گویم. نوشتن، یکی از اصلی‌ترین کارهای بدون سرمایه است. وقتی من خوابیده بودم، داستان‌هایم در کل جهان دست‌به‌دست می‌شد. با نوشتن توانستم تغییر زندگی خود را احساس کنم.

اگر نمی‌توانی برنامه‌ریزی کنی، کتاب بنویس. وبلاگ طراحی کن و سپس فیلم و فایل صوتی ضبط کن. این رسانه‌ها، موقع خواب شما، به‌کل جهان سفرکرده و برایتان پول می‌آورند. این رسانه‌ها، در کل دنیا برایتان فرصت می‌جویند.

ناول رویکانت

دیدن قدرت کلمات در تغییر مردم، نوعی توانایی است. همین‌که از پشت میز کوچکم توانستم به خواسته‌ام برسم حس خوبی دارم. اما در انتهای یک وبلاگ متنی رمزآلود نوشته‌شده بود که شیوه‌ی نویسندگی مرا برای همیشه تغییر داد. می بینید این قدرت نویسندگی در تغییر زندگی و باورهای من و همه ی خوانندگانم است.

تغییر زندگی با نویستندگی

من این راز را ابتدا میان کلمات یک پست وبلاگی پیدا کردم که در سال ۲۰۱۳ نوشته بودم. حتی چند بار خواندن این پست هم فایده‌ای نداشت. باید کتم را برمی‌داشتم و به یک پیاده‌روی طولانی می‌رفتم تا آنچه کشف کرده‌ام را هضم کنم. من انگلیسی‌زبان نبودم و به توانایی‌هایم اعتماد نداشتم اما این راز تمام مهارت‌های لازم نویسندگی را به من آموخت. این گونه اولین تغییر زندگی من شروع شد. بله این راز بود که هسته‌ی استراتژی‌های داستان‌گویی ما را تغییر داده است.

قدرت نویسندگی در تغییر زندگی است

یک جمله، قدرتی مانند اسب بخار دارد

رازی که من کشف کرده بودم، بخشی ازجمله‌ی چارلز بوکاوسکی بوده است.

بله راز اصلی در همین جمله است. یک جمله، قدرتی مانند اسب بخار دارد.

یادم می‌آید که در آن روز سرد ژانویه دوان‌دوان به سمت خانه آمدم تا تمام الهاماتی که از این جمله‌ی بوکاوسکی گرفته بودم را بنویسم. از آن روز به بعد، دیگر پست‌های کم‌تری در این مورد را می‌خواندم.

حتی امروز هم وقتی کسی را می‌بینم که متنی با جملات سخت و قلمبه‌سلمبه نوشته است، به یادداشت‌هایم از این جمله فکر می‌کنم:

هدفت از انتشار و نوشتن پست‌های آنلاین چیست؟

-تا آنچه نوشته‌ای خوانده شود

پس هدف اصلی‌ات از سر تیترها – تصاویر گرافیکی – فونت خاص متن و بقیه‌ی قسمت‌های متن چیست؟

-تا جمله‌ی اولم خوانده شود.

و هدفت ازجمله‌ی اول چیست؟

-تا جمله‌ی دومم خوانده شود. شاید کمی ساده و یا گیج‌کننده به نظر برسد.

اما همه‌ی رازها در این خط نهفته است. اگر هیچ‌کسی مطلب تو را نخواند، همه‌چیز بربادرفته است. کلید ترغیب فرد به خواندن، استفاده‌ی به‌موقع ازجمله است. یعنی خواننده را مطمئن کنی که بعدازاین جمله، باید جمله‌ی بعد را هم بخواند.

تو نمی‌توانی این قضیه را همیشه همین‌طور ادامه دهی. حتی به‌موقع هم تمامش نمی‌کنی لعنتی. اما اگر قدرت اسب بخار مانند تک‌تک جملات در ذهنت باشد، شاید چیزی بنویسی که قابل‌خواندن و به اشتراک گذاشتن باشد. شاید هم بی‌هدف انتشارش دهند.

این موضوع بسیار مهم است؛ زیرا اگر تو تمام جزئیات «توزیع کلمات و محتوا» را حرفه‌ای و زیرکانه نیز به کار بگیری، با طرز نوشتن بد به هیچ جا نمی‌رسی. درست بنویس. خط به خط را دقیق بنویس.

تغییر سبک نوشتن یعنی تغییر زندگی لحظات خودت و تمام کسانی که به امید آن ها می نویسی. این تغییر زندگی می تواند اساسی و حتی بسیار ریز باشد اما گام بسیار مهمی است.

این رویکرد توجه به تک‌تک جملات، شیوه‌ی نوشتار و در نتیجه زندگی مرا تغییر داد. بنابراین توانستم دو شغل عالی در این دنیای پر از مدعی نویسندگی برای خودم داشته باشم. اما اگر به دنبال سؤالم نمی‌رفتم این تأثیرات هم نبود.

هر جمله‌، عمری دارد

من نکات اصلی استراتژی‌های داستان‌گویی را در متنی نوشتم که بدون ریزه بینی‌هایش، ۱۱.۳ میلیون بازدیدکننده داشت. و در مقاله‌ی اخیر به این نکته پرداخته‌ام که چرا نویسندگی مؤثر، امری اساسی- واضح و ساده است.

تغییر زندگی با نویستندگی

اما این نظرها تا زمانی که شما با افکارتان کلنجار نرفته و کلمات را در زمان مناسب به صفحه‌ی سفید ننویسید، مفید نیست.

این راز در ثانیه‌های سکوتی نهفته است که شما می‌فهمید که باید ذهن پر ادااطوار و میمون وار شمارا مجبور به تمرکز به برگه‌ی خالی رو به رویش کنید. واقعیت این است که هیچ موسیقی پس‌زمینه‌ای هم نیست. فقط در لحظات سکوت و آرامش است که می‌پذیرید که هیچ محصول تولیدی یا نرم‌افزار نویسندگی، نمی‌تواند ذهن شما را از تمرکز بر صفحه‌ی خالی، وادارد.

خوب نوشتن یعنی خوب فکر کردن

بنابراین قصد دارم جمله‌ی معروف دیوید مک کلا را بیان کنم:

نوشتن یعنی تفکر و خوب نوشتن یعنی خوب فکر کردن.

البته تفکر دقیق و نوشتن در هر جمله، چندان ساده نیست. اما کافی است رمز «عمر تک‌تک جملات» را به یاد بیاوردید. شما می‌توانید جملات را به نحوی به هم متصل کنید که دقیقاً موردپسند خوانندگان باشد. با کلمات می توانید جادوگری کنید. مرده ای را زنده کنید. بزرگترین تغییر زندگی او باشید و یا در یک لحظه او را اعدام کنید. زندگی بخشی و حتی تغییر زندگی آنها، در دستان شماست.

البته این مرحله، با توجه به نوشتارتان شروع می‌شود. بنابراین لازم است که از کلماتتان به‌درستی استفاده کنید. در دنیایی که فقط با یک خط خسته‌کننده مخاطبینتان را از دست می‌دهید، توجه لازم و زمان گذاشتن برای هر جمله، مخاطبین شمارا حفظ می‌کند.

به نمونه‌ای از مقدمه‌های ساده و دوستانه‌ای که امروزه در اینترنت منتشر می‌شود توجه کنید. همه‌ی آن‌ها از الگویی خاص پیروی می‌کنند:

آیا شما هم بعد از صرف شکلات‌های خوشمزه، احساس تنهایی می‌کنید؟ مطمئنم که شما هم‌چنین حسی دارید. همه‌ی ما انگار این‌چنین می‌شویم درست است؟ می‌دانم. شما تنها نیستید. در این پست، به شما یاد می‌دهم که چطور خوش‌گذرانی خود را کنترل و در این کار موفق شوید.

به‌جای اینکه انتظار داشته باشید که خواننده خودش برای جلب‌توجه به ادامه‌ی متن تلاش کند، داستان خود را طوری بنویسید که گویی هر جمله را در زمانی متفاوت می‌نویسید. به این صورت، خوانندگان جذب جمله‌ی بعد می‌شوند و مجبورند جمله‌ی بعد را هم بخوانند.

تغییر زندگی با نویستندگی

کلمات و جملات پراکنده‌ی شما می‌توانند با یکدیگر متحد شوند.

اینکه مردم را جذب خواندن داستان‌ها – یا انشاهای طولانی و یا پست‌های وبلاگ – خود کنید، فقط به زمان کمی نیاز دارد که نوشتنی دقیق و عمقی با ایجاد ارتباطات هوشمندانه با هر فردی در هر جای جهان را می‌طلبد.

با هر کلمه می توانید تغییر زندگی یک انسان را داشته و بهتر از آن، سطح تغییر زندگی واقعی و خیالی خود را نیز بهتر کنید.

با دقت از کلمات استفاده کنید

با دقت از کلمات استفاده کنید. ارزشمندی تک‌تک جملات را در داستان مرد گل‌آلود به خاطر بیاورید. دیدید می توانید تغییر زندگی او را منجر شوید. هر جمله می توانست برداشتی جدا داشته باشد. اما تردید برانگیز بودن جملات، شما را هم واردار کرد که ببینید شایعه مرگ او چه بوده است و تا خطوط پایانی پیش رفتید.

اگر تولید کلمات به این آسانی نبود، به نظر می‌رسد که مردم با توجه بیشتری با کلمات  و حتی خودشان برخورد می‌کردند.

مرکام هید

اگر یاد بگیرید که چگونه بنویسید، زندگی‌تان را تغییر می‌دهید. کافی است برای هر جمله وقت گذاشته و تناسب بین متن را رعایت کنید. شما باید حواستان باشد که مخاطب هر لحظه ممکن است توجهش به سمت دیگری جلب شود. پس او را میخ کوب پای متن خود نگه دارید. نویسندگی یعنی تغییر حالت ها، تغییر زندگی و بهبود کیفیت زندگی در کنار نوشتن.

تمام رازها در همین جمله است!

Motivation

انگیزه برای تغییر

درود بر شما همراهان

 

دوستمون نوشته:

> اگر تو مسیر تغییر آدم دلسرد یا بی انگیزه بشود چه جوری برگرده به همون قبل

در پاسخ نوشتم:

>دوست عزیزی در سال ۸۳ همین موضوع رو مطرح کرد و گفت که از خواندن کتاب های روانشناسی مایوس شده

من اسم چند کتاب رو گفتم و ایشون تایید کرد که همین کتاب ها رو خونده

بهش گفتم با خوندن این کتاب ها و نتوانستن برای عمل کردن به اون ها البته که مایوس می شید

مثل این می مونه که با نیم ساعت صحبت در اینجا من بهتون قول بدم که می تونید رفتارتون رو تحلیل کنید و وقتی شما نتونید فکر می کنید که شما مشکل دارید ولی در واقع اون کتاب ها مشکل دارند…

چند جلسه با ایشون داشتم و کتاب هایی هم بهشون معرفی کردم…

بعد از دو سال با من تماس گرفت و گفت داره برای کنکور روانشناسی می خونه…

ارشد دولتی قبول شد و ادامه داد….

وقتی در مسیر نادرست قرار بگیرید بهتون حق می دم که انگیزه اتون رو از دست بدید

ولی همیشه راه درست وجود داره و نباید از گشتن به دنبال اون نا امید شد… از یک راه نشد راه دیگه رو امتحان کنید…

 

شاداب و سلامت باشید

شب خوش و در آرامش

 

 سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

metacognition

ِاسناد

درود بر شما همراهان

 

دوست ناشناسمون پرسیدند:

>وقتی درگیر تصورات غلط ذهنی باشیم باید چیکار کنیم

من پرسیدم:

>منظورتان را از تصورات غلط ذهنی با مثال بیان کنید

ایشون پاسخ نوشتند:

>مثلا من به دوستم زنگ میزنم اون جواب نمیده بعد با خودم فکر میکنم

 

>دوست عزیز این موضوع که مطرح کردید در روانشناسی اِسناد با کسره الف نامیده شده

اسناد با فتحه الف به معنی سندها هست و اسناد با کسره الف به معنی نسبت دادن یا استناد کردن هست…

ما در مورد اینکه دیگران چگونه هستند و چگونه می اندیشند نظری داریم که ممکن هست درست یا اشتباه باشه…

در مورد تحلیل رفتار متقابل صحبت کردیم و مورد اسناد رو هم می توان با این روش تحلیل کرده و بهتر عمل کرد

به طور مثال همراه ناشناسمون مثالی نوشته به این صورت که وقتی دوستی تلفن ایشون رو پاسخ نمی ده ایشون فکر می کنه که دوستش به عمد جواب نداده

با نظریه تحلیل رفتار متقابل می تونیم بپرسیم که در ذهن من کدام بخش از من هست که داره می گه دوستم به عمد پاسخ نداده…

خوب اینطور فکر رو ممکنه کودک بگه یا ممکنه والد بگه..

کودک درون ما میگه اون من رو دوست نداشته که پاسخ نداده…

یا ممکنه والد درون ما بگه من می دونم اون خیلی افاده ای هست…

 

> خوب اینطور فکر رو ممکنه کودک بگه یا ممکنه والد بگه..

 

به هر حال همونطور که گفتیم در هر زمینه ای لازم هست بالغ ذهنمون رو فعال کنیم تا بالغانه موضوع رو تحلیل کنیم…

دوباره دوستمون نوشتن:

> موضوع مهم این هست که تو این موقعیت واقعیت دیده نمیشه

در پاسخ نوشتم:

>بله اسناد همین هست که شما از واقعیت اطلاع ندارید و فکر خودتون رو به موضوع اسناد می دید

 

> به هر حال همونطور که گفتیم در هر ضمینه ای لازم هست بالغ ذهنمون ر

موضوع اسناد رو من در کارگاه های ‘هوش هیجانی’ ‘ ارتباط انتقاد مذاکره’ و ‘ ارتباط زن و مرد’ کامل توضیح می دم…

دوستمون نوشته:

> خوب چی میشه که بالغ فعال نمیشه

در پاسخ:

>بالغ همیشه می تونه فعال بشه اگر فرد اشراف کافی به این سه بخش داشته باشه و اطلاعات خوب برای تحلیل داشته باشه

پس حجم دانش همونطور که در مورد رفع استرس مطرح کرده بودم اینجا هم به کمک میاد

اول باید بتونید تشخیص بدید که والد داره صحبت میکنه یا کودک یا بالغ

خوب این تمرین لازم داره

دوره تحلیل رفتار متقابل مثل بقیه کارکاه ها هشت جلسه دو ساعته هست

با نوشتن دو مثال در اینجا شما فقط اسمشون رو می شنوید و مهارت تحلیل اونها رو نمی تونید در اینجا به دست بیارید

 

شاداب و سلامت باشید

شب خوش و در آرامش

 

 سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی