درود بر همراهان عزیز
از لطفی که به من و نوشته هام دارید ممنونم..برخی از دوستان در همینجا و برخی در تلگرام اظهار محبت می کنند…
امشب در مورد بخش های مختلف تئوری انتخاب براتون می نویسم
شب های دیگری هم در این مورد نوشتم اما همه بخش های این تئوری رو به طور خلاصه اینجا جمع می کنم…
در مورد این تئوری در اکثر کارگاه هام نکاتی رو بیان می کنم….
آقای دکتر گلسر معتقد هست که هر رفتاری که از ما سر می زنه به انتخاب خودمون هست بنابر این اسم نظریه اش رو نظریه انتخاب گذاشته…
در بخشی از این تئوری بیان می شه که هر رفتاری که از ما سر می زنه در راستای برآورده کردن ۵ نیاز اساسی و ژنتیکی ماست…
آقای گلسر در ابتدا معتقد بوده که ۳ نیاز اساسی و ژنتیکی داریم ولی بعد متوجه ۵ نیاز شده که معتقد هست این ۵ نیاز در ژن انسان ها وجود داره….
بقا، عشق و احساس تعلق، آزادی، قدرت ، تفریح
ترتیب اونها اهمیت اونها رو نشون نمی ده ولی به طور مثال اول بقا تامین می شه تا بتونه به عشق بپردازه…
در ضمن اینکه بقا و تفریح می تونند به تنهایی برآورده بشند اما بقیه برای برآورده شدن نیاز به نفر دیگر داره…
اینها همه توضیحات مفصل داره که من امشب خلاصه وار بخش های مختلف تئوری رو می نویسم…
در بخش دیگری از این نظریه، آقای گلسر بیان می کنه که هر رفتار ما یک کل هست که از چهار جز تشکیل شده… فکر، عمل ، احساس، فیزیولوژی بدن
ایشون این چهار جز رو که یک رفتار رو می سازند چهار چرخ یک اتومبیل در نظر گرفته
که چرخ های جلو، فکر و عمل و چرخ های عقب احساس و فیزیولوژی هستند…
دو چرخ جلو در مقایسه با دو چرخ عقب در اتومبیل چه خاصیتی دارند؟
اینجا نکته خاصی وجود داره که در کارگاه هوش هیجانی بسیار تاکید می شه…
دو چرخ جلو اتومبیل توسط فرمان ما قابل جهت دادن هستند
و چرخ های عقب تابع چرخ های جلو خواهند بود
آقای دکتر گلسر با این تعبیر تاکید می کنه که با می تونیم در فکر و عملمون تغییر ایجاد کنیم و احساس و فیزیولوژیمون رو تحت تاثیر قرار بدیم….
در مبحث هوش هیجانی هم به این موضوع اشاره می شه که ما نمی تونیم احساسمون رو به طور مستقیم تغییر بدیم
سوال می شه که پس با احساس بدمون چکار کنیم؟!
پاسخ در همین اتومبیل هست … شما با تغییر جهت دادن به فکرتون می تونید احساستون رو به طور غیر مستقیم و با واسطه فکر یا عمل تغییر بدید….
به طور مثال اگر احساس غم دارید و نمی خواهید مثل بعضی ها با گوش دادن به موسیقی غم انگیز غمتون رو حفظ کنید می تونید تصویر یک کودک در حال خندیدن رو به یاد بیارید و لبخند بر چهره شما ظاهر خواهد شد و احساستون تغییر خواهد کرد…
امتحان کردین؟
در بخش دیگری از تئوری انتخاب آقای گلسر از دنیای مطلوب شخص صحبت می کنه…
اگر ما از چیزی خوشمون بیاد اون رو در دنیای مطلوب خودمون قرار می دیم و اگر بدمون بیاد او رو در دنیای مطلوب خودمون راه نمی دیم
به طور مثال اگه از زیتون یا پرسپولیس خوشمون بیاد یا از شخص خاصی خوشمون بیاد اون رو در دنیای مطلوبمون قرار می دیم…
هنگامی که این موضوع رو پیشتر توضیح می دادم به فیلم inside out اشاره کردم…
در اون فیلم پنج احساس اساسی ما یعنی شادی، غم، انزجار، خشم، ترس نشون داده می شند و دنیای مطلوب نیز به تصویر کشیده شده
هر کدوم از این احساس ها دلیل وجود خودشون و توضیحات خودشون رو دارند که سر فرصت بهشون می پردازیم….
می رسیم به بخش بعدی از تئوری انتخاب که آقای گلسر روشی رو به ما پیشنهاد می کنه که ما با اجرای اون می تونیم وارد دنیای مطلوب یک نفر بشیم….
پیشنهاد ایشون جایگزین کردن روانشناسی کنترل بیرونی با روانشناسی کنترل درونی هست…
یعنی به جای ۷ عادت کنترل بیرونی یعنی عیب جویی کردن، سرزنش کردن، غرولند کردن، شکایت کردن، تنبیه کردن، تهدید کردن، باج دادن
از ۷ عادت کنترل درونی یعنی گوش سپردن، تشویق کردن، حمایت کردن، احترام گزاردن، اعتماد کردن، پذیرفتن طرف مقابل به همان گونه که هست، صحبت کردن همیشگی در خصوص موارد مورد اختلاف
استفاده کنیم
چرا اسمشون رو گذاشته کنترل بیرونی و کنترل درونی…
آقای گلسر معتقده که ما نمی تونیم کسی رو کنترل کنیم مگر خودمون رو و کسی هم نمی تونه ما رو کنترل کنه بغیر از خودمون
پس با هفت عادت اول سعی داریم طرف مقابل رو کنترل کنیم که میشه کنترل بیرونی اما با هفت عادت دوم خودمون رو کنترل می کنیم و رابطه رو می سازیم….
شب های دیگه فرصت شد برای هر کدوم از این بخش ها بیشتر توضیح می نویسم… سوالاتتون رو مطرح کنید…
شبتون خوش ، خواب خوبی داشته باشید
سینا یاوریان
سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی