improve

دوم بهمن ، روز رشد و ارتقای فردی

در جهان برای هر مناسبتی یک روزی را اختصاص داده اند و آن روز را به آن نام نهاده اند تا در آن روز در مورد
آن موضوع، اطلاعاتی رد و بدل شود و برای آن کنفرانس هایی برگزار شود و برای سال دیگر در آن مورد برنامه
ریزی گردد.
به طور نمونه روز زن که در جهان ۸ مارس ثبت شده است به این منظور است که همه ساله در این روز از مبارزان
زن در جهت احقاق حقوق زن تجلیل گردد و کنفرانس هایی در جهت بررسی حقوق زنان تشکیل گردد و برنامه ریزی
ها و دستورالعمل هایی در این راستا تدوین گردد که در سال آ ینده تا روز زن سال بعد پیگیری شده و گزارش آن در
روز زن سال دیگر در همین کنفرانس ها ارائه گردند .
در این میان بهانه ای است تا در مورد روز زن نکاتی را بنویسم .
در ایران سه روز به نام روز زن از طرف جمعیت های مختلف شناخته شده است . روز تولد فاطمه دختر پیامبر
اسلام ، ۸ مارس روز جهانی زن ، و سپندارمذ روز پاسداشت زن در ایران ، سه روز شناخته شده به عنوان روز زن
هستند که در ایران از طرف بسیاری هر سه این روزها پاس داشته می شوند .
سپندارمذ ، روز پنجم از ماه اسفند هست که برای گرامیداشت زنان در ایران جشنی در این روز برگزار می شده
است. بسیاری با تبدیل و محاسبات از گاهنامه جدید و قدیم آن را به ۲۹ بهمن منتقل می کنند که به نظر من همان ۵
اسفند زیباتر است.
تفاوت روز ولنتیان – که بسیاری معتقدند همان سپندارمذ است که از ایران به اروپا منتقل شده و بعد برای آن داستانی
ساخته اند و به خود ما تحویل داده اند – با روز سپندارمذ این است که روز ولنتاین روز عشاق است و دختر و پسر
هردو به صورت متقابل، عشق خود را به هم بیان کرده و از هم قدردانی می کنند اما سپندارمذ روز زن بوده و روز
قدردانی و گرامیداشت زن از طرف مردان می باشد. البته در این سال ها که به سمت برابری حقوق زن و مرد پیش
می رویم می توانیم روز سپندارمذ را همان روز عشاق بنامیم تا هر دو طرف بتوانند از هم قدردانی کنند تا برابری
احساس گردد.
حال که به طور خلاصه فلسفه روز زن به عنوان نمونه بیان شد ، پیشنهاد من این است که مناسبتی نیز لازم است ثبت
گردد که در این روز همه انسان ها به خود بپردازند . در “روز من ” برای وجود خود جشنی بگیریم و در این روز و
در این جشن به وجود هم تبریک بگوییم و برای داشتن وجودی بهتر برنامه ریزی کنیم . می توانیم به تنهایی یا در
دورهم نشینی و جشن برای سالی که در پیش رو داریم تا “روز من” سال آینده برنامه زندگی خود را تدوین کنیم .
اهداف شخصی خود “من” را مشخص کنیم و در تدوین این اهداف از دوستانمان کمک بگیریم و برای رسیدن به آنها
برنامه ریزی کنیم.
روزی که در آن به طور نمونه کوچکی از برنامه های سال آینده ، کتاب بخوانیم ، ورزش کنیم ، از دوستان و خانواده
احوال پرسی کنیم ، به خود بپردازیم ، ذهن خود را مرور کنیم ، علایق خود را بازبینی کنیم . اهداف خود را روشن
کنیم ، نگرش های خود را بتکانیم یا برنامه ریزی کنیم که چگونه نگرش های خود را در سا لی که پیش رو داریم
بررسی و بازبینی خواهیم کرد. از دوستان بپرسیم که چه روش های تقویت ذهنی می توانند به ما معرفی کنند . دورهم
نشینی با دوستان یا با خانواده داشته باشیم و همچون نشست های هفتگی گروه نیک اندیشان با موضوع خودمان و ارتقا
خودمان با هم به گفت و شنود بپردازیم. در این نشست هدف گذاری کنیم و برای رسیدن به این اهداف از دوستانمان
همراهی بگیریم و به هم قول بدهیم که در مورد رسیدن به اهداف همدیگر پیگیری و پرس و جو خواهیم کرد . به طور
مثال هر ماه با هم تماس خواهیم گرفت و خواهیم پرسید که آیا آن ورزش یا هنری را که برای زندگی خودت هدف
گذاری کردی پیگیری کردی؟ و با این روش در رسیدن به اهداف من ، همدیگر را همراهی خواهیم کرد . البته اگر
خود من از دیگری خواسته باشم که من را در رسیدن به اهداف من همراهی کند . یا به تنهایی به حد کافی اراده دارم یا
روش هایی می شناسم که اهداف من را خود پیگیری کنم .
پس در نهایت اینکه ، ضرورت وجود چنین روزی در زندگی ما احساس می شود . این روز می تواند هر روز باشد
همانطور که عشاق می توانند هر روز از هم قدردانی کنند . اما وجود یک روز خاص در یک سال ، سبب خواهد شد
که همه در این روز به این موضوع بپردازند و کنفرانس هایی نیز در این خصوص در جهت روش های ارتقا خود و
هدف گذاری و برنامه ریزی برگزار گردد .

 

روز دوم بهمن در اسناد قدیمی ایرانی به عنوان روز بهمن نامگذاری شده که روز بهتر شدن و به خود پرداختن است که می تواند به نام روز رشد و ارتقا فردی به صورت جهانی ثبت گردد.

بهمن از واژه اوستایی وهومن (Vohuman) به معنی “اندیشه نیک” گرفته شده است.

روز دوم از ماه بهمن ، ۲۲ ژانویه “روز جهانی من ” ، “روز رشد و ارتقا فردی” خجسته باد.

 

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

woman self respect

احترام زن

امشب سومین شب است که راجع به احترام و بخصوص احترام زن و مرد صحبت می کنیم

امشب اختصاصی در مورد احترام زن صحبت کنیم شبی دیگر در خصوص احترام مرد

لیلای عزیز البته من هم به تفکر مردان اشاره کردم اما نمی شه آمار دقیق از احترام متقابل زن و مرد در ایران ارائه کرد

چراکه طبقات و فرهنگ های متفاوتی در ایران زندگی می کنند و رفتارها و تفکرات متفاوتی دارند

یک شوخی با جمله شما بکنم؛ یعنی به نظر شما این مردان هستند که اصرار دارند مهریه بپردازند و مالکیت زن را به دست آورند؟

همانطور که نوشتم رفتارها و فرهنگ های مختلفی در جامعه وجود دارد و نمی توان نظر قطعی نوشت

من نمی توانم به تفکر اقشار مختلف جامعه جهت بدهم

من تنها می توانم نظر خود را ارتقا دهم و بیان کنم

 

و اگر فردی نیاز به همراهی برای ارتقا داشت در مسیر ارتقا خودم ایشان را نیز برای ارتقا خودش همراهی کنم

این نوشته ها نمی تواند جایگزین کوچینگ خصوصی باشد فقط برای آشنایی بیان می شوند تا اعلام گردد که هرگاه برای کوچینگ نیاز بود در خدمتم

لازم هست که همه ما با بخش های مختلف یک موضوع آشنا بشیم تا بتونیم درست تصمیم بگیریم

 

لازم هست در ابتدا زن به خودش احترام بگزارد بعد از جنس مقابل هم انتظار احترام داشته باشد…

 

همانطور که در جلسه قبل اشاره کردم اکنون زن در تلاش برای برابری با مرد است در حالی که در دوران های گذشته این موضوع چندان مورد توجه نبوده بنابراین لازم است که زن ابتدا احترام به خود را بیاموزد بعد به دنبال برابری باشد…

و همانطور که اشاره کردم موارد بسیاری به لحاظ فرهنگ های متفاوت وجود دارند که نمی توانم به همه آنها بپردازم به طور مثال خرده گرفتن به همدیگر در مورد حجاب در زنان دیده می شود…

 

و موارد بسیار دیگری که من مهریه را برای صحبت امشب برمیگزینم که در اکثر فرهنگ های موجود در ایران مشترک و مرسوم هست

بسیاری از دختران فلسفه مهریه را نمی دانند و از آن به عنوان سنت یاد می کنند…به نگرش مردان به این موضوع امشب کاری ندارم…

برخی از دختران آن را هدیه ای از طرف مرد می دانند

 

و برخی آن را ضمانت اجرایی عنوان می کنند

اگر از ابتدای فلسفه وجودی آن بدانیم شاید که بیشتر مایل باشیم که در خصوص احترام تامل کنیم…

قبل از اسلام در وادی عرب ها زن جایگاه خوبی نداشت و به عنوان یک وسیله تلقی می شد

 

پیامبر اسلام همانطور که به طور قطع اعلام نکرد که برده داری ممنوع است به طور قطع هم بیان نکرد که زن و مرد برابر هستند . و همچنان خرید برده و کنیز برچیده نشد…

 

اما برای اینکه کمی حق برای زنان قایل شده باشد در سوره نسا آیه ۲۸ خطاب به مردان آمده است که زنا نکنید اما اگر بهره مند شدید مهر دهید. تفاوت همسر با کنیز در این بود که هنگام خرید، پول را به صاحب کنیز می دادند و هنگام صیغه، پول را به خود زن می دادند

 

بنابراین تا آن زمان که زنان در وادی عرب ها بدون هیچگونه حقی مورد بهره برداری قرار می گرفتند از آن زمان به بعد با مهریه مورد مهر قرار گرفتند

 

بزرگان ایران بعد از اسلام ملاحظه کردند که بر طبق قوانین جدید حاکم شده بر ایران زنان با مهریه ای به خانه مرد می روند و مرد هرگاه که خواست مهریه را داده و زن را بیرون می اندازد و یا زنان دیگری می گیرد

در حالی که در ایران قبل از اسلام زنان جایگاهی نزدیک به مردان داشتند و از برابری با مردان چندان دور نبودند

 

بنابراین بزرگان ایرانی که توانایی تغییر قوانین حاکم را نداشتند از همان قوانین استفاده کردند و با بالا گرفتن مبلغ مهریه تا حدودی سلامت زندگی زنان را تامین کردند. و ارایه راهکارهای جدید همچنان ادامه دارد و در مجلس به تصویب می رسد تا هرچه بیشتر به برابری زن و مرد نزدیک شویم

 

پس تا اینجا می رسیم به اینکه در ایران مهریه تبدیل شد به ضمانت اجرایی در حالی که در هیچ کشور اسلامی دیگری چنین نیست و مهریه مبلغ بسیار پایینی در حد همان خرید و هدیه دارد

 

پس زن اگر بخواهد که به خود احترام قایل شود در وهله اول لازم است این موضوع را برای خود حل کند که حقوق برابر می خواهم و فروشی نیستم… البته اگر به برابری معتقدند…

 

در مرحله بعد اگر حقوق برابر به دست نیامد، مهریه و حربه های دیگری را به عنوان ضمانت اجرایی نه به عنوان هدیه به کار گیرد

 

اینها رو نوشتم فقط به این خاطر که شخص در ابتدا باید خود و خواسته هایش را بشناسد و بعد طلب خواسته بکند نه اینکه دنباله رو هر آنچه که از دیگران می شنود باشد…

 

اینجا راهکاری برای حقوق برابر در ازدواج ارایه نمی کنم فقط به فلسفه موضوع اشاره کردم تا خود راه را انتخاب کنید در ضمن اینکه موضوع ما احترام بود…

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری…

شب خوش و در آرامش

 

 سینا یاوریان 

سخنران، مدرس و مشاور روانشناسی

cosmic

رابطه عشقی هوشیارانه

تا زمانیکه در یک رابطه عشقی، هر دو نفر به فرکانس هوشیاری (Consciousness) و به وضعیت حضور کامل در لحظه نرسند(یا به عبارتی رشد درونی وضعیت چاکراها توسط هر دو طرف)، هرگونه رابطه عشقی نهایتا زمین گیر میشود و دیر یا زود، هر طرف، طرف مقابل را عامل اصلی تخریب رابطه خواهد دانست…مدتی خوب پیش میرود، کمی بعد بد پیش میرود، اندکی بعد دوباره همه چیز خوب میشود، اما اینبار برای مدت بیشتری همه چیز خراب میشود و نهایتا برای همیشه رابطه به جدایی تبدیل میشود…
در رابطه های ناکارآمد، افراد از طرف مقابل برای فرار از درون و رسیدن به حس درونی خوب استفاده میکنند، چیزی که هدف آفرینش و مسیر رشد شما نیست و هرگز جواب نخواهد داد…یک رابطه دائم، بینظیر و همیشگی، فقط رابطه ایست که در آن، افراد بصورت مجزا خود را رشد میدهند و هر یک به تنهایی کاملا هوشیار هستند و در لحظه حضور دارند و به ذهن و وجود خود مسلط شده اند…

مهم نیست چقدر عاشق هم هستید و چندسال است که برای هم میمیرید ! تضمین میکنم اگر هدف اول هردوی شما رشد درونی خود در تمام ابعاد نباشد(یا به عبارتی رشد وضعیت چاکراها که بیانی نمادین است)، بهترین رابطه جهان هم به سادگی و دیر یا زود خواهد پاشید…مهمتر از اینکه عاشق طرف مقابل باشید، عاشق رشد درون خودتان بودن اهمیت دارد…زیرا اگر هردو بصورت مستقل درون خود را رشد دهید، تضمین میکنم که غیر ممکن است رابطه شما حتی برای لحظه ای خراب شود…

https://unlimitedpower.ir/

jerry-maguaire

جری مگوایر

جری مگوایر (به انگلیسیJerry Maguire) فیلمی ۱۳۹ دقیقه‌ای در سبک کمدی درام و ورزشی به کارگردانی کامرون کرو با بازی تام کروز، کوبا گودینگ جونیور و رنه زلوگر محصول سال ۱۹۹۶ است.[۱]

● در حاشیه فیلم «جری مگوآیر»
▪ یک: کمرون کرو فیلمنامه نویس و کارگردان خوش ذوقی است. سینمادوستان ایرانی هم او را می شناسند. بیشتر فیلم هایش را دیده اند و همین «جری مگوآیر» یا «تقریبا مشهور» و «آسمان وانیلی» فیلم هایی هستند که دست به دست چرخیده اند. کمرون کرو یکی از معدود کارگردان هایی است که گوش موسیقی دارد، یعنی فرق موسیقی خوب و بد را تشخیص می دهد و می داند که بهترین نوازنده های جز، یا بلوز چه کسانی هستند و برای همین است که در بیشتر کنسرت های موسیقی شرکت می کند و یک شنونده حرفه ای موسیقی است و علاوه بر استفاده از بهترین ترانه ها در فیلم هایش، در بعضی از دیالوگ ها هم به این موسیقی ها ارجاع می دهد.
یک نمونه خوبش همین جری مگوآیر علاوه بر این، با بعضی از خواننده نوازنده ها هم دوست است. اما عمده شهرت کرو در ایران مدیون کتاب «گفت وگو با بیلی وایلدر» است که سال ۱۳۸۰ خانم «گلی امامی» آن را به فارسی ترجمه کردند. کارگردان هایی مثل کرو که فرصتی برای هم صحبت شدن با وایلدر کبیر پیدا کرده باشند، زیاد نیستند و کرو که خوب می دانست گفت وگو با این نابغه سینما چه لذتی دارد همه آن جمله ها را روی کاغذ آورد و منتشر کرد. کمرون کرو یک شیفته سینما است، یک بچه سینما.
▪ دو: جری مگوآیر را جزء کمدی رمانتیک ها دسته بندی می کنند. یعنی کمدی هایی که عاشقانه هم هستند و بعضی ها اصرار دارند بگویند نسلش منقرض شده. اما اگر فکر می کنید منظور از کمدی، صحنه های بزن بکوب اسلپ استیک است و آدم ها کیک های خامه ای را طرف هم پرت می کنند و پوست موز زیر پای دیگران می اندازند، اشتباه می کنید.
چون جری مگوآیر همچو فیلمی نیست و هرچند کمدی است، بعضی صحنه هایش ممکن است کاری کند که اشک در چشم هایتان حلقه ببندد. خب، پس کمدی جری مگوآیر، یک کمدی پیش پاافتاده نیست و به قول خود کمرون کرو، یک کار جدی است، یک جور تعقیب شرافتمندانه لحظه های زودگذر زندگی. اما مطمئن باشید که حوصله تان از دیدن فیلم سر نمی رود. یعنی بعید است سر برود.
▪ سه: نیمی از فیلم هایی که درباره آدم های موفق ساخته می شوند، داستان هایی واقعی دارند. فیلم هایی هستند زندگینامه وار درباره آدم هایی که آنها را می شناسیم، یا زندگی شان را قبلا خوانده ایم، یا آنها را در کتاب ها و مستندها و خبرهای تلویزیون دیده ایم. اما کمرون کرو در جری مگوآیر این قاعده را رعایت نمی کند. او آدم موفق خودش را می سازد، یک مدیر برنامه، یک برنامه ریز ورزشی که وقتی تصمیم می گیرد همه چیز را تغییر دهد، اخراجش می کنند.
چاره ای جز شروع دوباره دارد نه، ولی جز یکی دو دوست، همه او را ترک می کنند. جری مگوآیر داستان شروع کردن زندگی از صفر است، این که مردی با کلی ثروت و سرمایه یک دفعه شکست می خورد و برای اثبات خودش مجبور است دست به هر خطری بزند. جری مگوآیر یک جور کلاس درس است، یکی از آن کلاس هایی که در آن موفقیت در زندگی و چیزهایی مثل این را درس می دهند. ولی خوبی اش به این است که همه چیز را خیلی شیرین می گوید.
● موقع تماشای فیلم حواسمان به چه چیزهایی باشد
▪ یک: به خود فیلم. به این که چقدر آرام و بی ادعا داستانش را تعریف می کند و لزومی به ادا درآوردن و چرخاندن دوربین و سر و ته کردن داستان و چیزهایی مثل این ندارد. خوبی داستانی مثل جری مگوآیر در سرراستی اش است، در این که سراغ یک مدیر شخصیت معمولی نرفته. ما با یک ورزشکار اسطوره ای یا با یک خواننده و بازیگر روبه رو نیستیم. طرف مقابل ما یک مدیر برنامه ورزشکارها است. مدیری است که هدفی جز موفقیت ندارد. به این که زندگی در همه صحنه هایش جریان دارد و چیزی که می بینیم، شبیه یک زندگی واقعی است.
▪ دو: به فیلمنامه و کارگردانی کمرون کرو که استاد مسلم داستان گویی است، هرچند مثل خیلی از کارگردان های موفق دیگر مخالفانی دارد و این مخالفان بعد از نمایش عمومی کار آخرش، یعنی «الیزابت تاون» بیشتر هم شده اند. کافی است حواسمان را کمی جمع کنیم و ببینیم که او یک داستان به ظاهر ساده را داستان مردی که شکست می خورد و به پیروزی فکر می کند چگونه به فیلمی جذاب تبدیل کرده است.
▪ سه: به «تام کروز» که یکی از بهترین بازی های عمرش را ارائه داده است. کروز را خیلی ها جدی نمی گیرند، حتی حالا که سن و سالش دارد بالا می رود و چروک ها روی پیشانی اش نشسته اند. اما واقعیت این است که او هم مثل هر بازیگر خوب دیگری به کارگردان های خوب نیاز دارد، به آدم هایی که درست هدایتش کنند. برای همین است که در فیلمی مثل همین جری مگوآیر که دقیقا ده سال پیش ساخته شده یا «چشمان باز بسته» که کار آخر استنلی کوبریک بود یا «آسمان وانیلی» که باز هم کار کمرون کرو است این قدر خوب بازی می کند.
▪ چهار: به رنی زل وگر که نقش روبه روی تام کروز را بازی می کند و در آن سال هایی که فیلم ساخته شد، به اندازه حالا شناخته شده نبود. زل وگر در همه صحنه هایی که با تام کروز همبازی است، سعی می کند پابه پای او پیش بیاید و کم نیاورد. کار سختی است. چون کروز همان موقع هم یک ابرستاره بود و اگر کسی می خواست زیر سایه او نباشد، باید کلی زحمت می کشید. و رنی زل وگر واقعا زحمت کشیده است.
● درباره نسخه دوبله فارسی
▪ یک: متاسفانه، این بار هم با دی وی دی طرف نیستیم، چیزی که پیش روی ما است، یکی از همین وی سی دی هایی است که شرکت های تولید و توزیع فیلم در ایران، به بازار می فرستند و معمولا فیلم ها را در دو سی دی عرضه می کنند. البته می شود امیدوار بود که روزی روزگاری این فیلم درجه یک را روی دی وی دی هم به بازار عرضه کنند. چون فیلم، فقط روی دی وی دی معنا می دهد. دست کم تا موقعی که تکنولوژی برتری به بازار نیامده است.
فقط زمانی که مجبورید فیلم را روی چیزی جز دی وی دی ببینید. اما بعضی ها حتی در این صورت هم حاضر به مصالحه و کنار آمدن نیستند که حق دارند. بنابراین، از آن منوهای متحرکی که در دی وی دی ها هست و هر کدامشان بخشی از فیلم هستند خبری نیست. خبری از انتخاب زبان و زیرنویس هم نیست. فقط می توانید صدای دوبله فارسی را گوش کنید، حتی نمی توانید راجع به دالبی بودن یا سراند بودنش تصمیم بگیرید و تازه این را هم داشته باشید که پشت جلد این وی سی دی نام دوبلورها را ننوشته اند. نوشتن نام دوبلورها، احترام به آنها است، معرفی آنها است به فیلم دوست هایی که دارند یک فیلم دوبله را می بینند. با این همه چنین چیزی را از تماشاگر جری مگوآیر دریغ کرده اند. خب، تصمیم نهایی با شما است. فیلم را می بینید
▪ دو: مدیر دوبلاژ فیلم «سعید مظفری» است و دوبله شخصیت اصلی فیلم، یعنی جری مگوآیر را هم خودش به عهده دارد. یعنی به جای «تام کروز» حرف زده است. مهم ترین ویژگی صدای منحصربه فرد سعید مظفری جوان بودنش است. بنابراین، صدای شنیدنی اش را خیلی وقت ها می شود روی چهره های جوان شنید و اینجا هم می شود باور کرد که اگر تام کروز می توانست فارسی حرف بزند و واقعا صاحب صدایی خوش بود، چنین صدایی داشت و اگر هنوز یادتان نیامده که صدای سعید مظفری را به جای چه کسانی شنیده اید، کافی است به خاطره هایتان مراجعه کنید تا صدای «ریوزو» در «دور از خانه اوشین» در گوشتان بپیچد، یا صدای «کلینت ایستوود» در «دنیای کامل» که همین چند ماه پیش از شبکه سوم پخش شد. جری مگوآیر مثل خیلی از فیلم های دیگری که سعید مظفری مدیریت دوبلاژشان را به عهده داشته، دوبله ای شنیدنی دارد و این، در وانفسای دوبله های سردستی و نامربوطی که این روزها از تلویزیون پخش می شود یا در شبکه ویدئویی موجود است، کم چیزی نیست.
و البته این خوش اقبالی ماست که فیلمی مثل جری مگوآیر به فارسی دوبله می شود.
● شناسنامه فیلم
▪ جری مگوآیر Jerry Maguire
▪ فیلمنامه نویس و کارگردان: کمرون کرو، مدیر فیلمبرداری: یانوش کامینسکی، تدوینگر: جو هاتشنیگ، انتخاب بازیگرها: جیل لوین، موسیقی متن: نانسی ویلسن، باب دیلن، فرد وایز، نیل یانگ، بازیگرها: تام کروز، کیوبا گودینگ جونیر، رنی زل وگر، کلی پرسن، جری اوکانل، جی موهر، بانی هانت، رجینا کینگ، جاناتان لیپینکی، تاد لوئیسو و اینگرید بیر، تهیه کننده ها: جیمز ال. بروکس و کمرون کرو، محصول: ایالات متحده آمریکا ۱۹۹۶، دوبله و پخش در ایران: تصویر دنیای هنر TDH
محسن آزرم
منبع : روزنامه شرق
pride-prejudice

غرور و تعصب

 

غرور و تعصب (به انگلیسیPride & Prejudice) به کارگردانی جو رایت برگرفته از کتاب بسیار مشهور غرور و تعصب از نویسندهٔ انگلیسی، جین آستن است.

کیرا نایتلی (به انگلیسیKeira Christina Knightley) بازیگر انگلیسی تبار هالیوود برای بازی در این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زنشده‌است.

خلاصه داستان

سال ۱۷۹۷، انگلستان. قبل از مرگ آقای بنت، همسرش کوشیده تا پنج دخترش- جین، الیزابت، مری، لیدیا و کیتی- را برای یافتن شوهری مناسب آماده کند. چون این کار را تنها راه دستیابی یک زن به رفاه و آسایش می‌داند.

زمانی که سر و کله جوان ثروتمند و خوش سیمایی به نام بینگلی و دوستش آقای دارسی در همسایگی آنها پیدا می‌شود، خانواده بنت سخت دچار هیجان می‌شود. به زودی جین با آقای بینگلی دوست می‌شود و به نظر می‌رسد که الیزابت نیز به آقای دارسی بی توجه نیست. اما رفتار آقای دارسی خودپسند الیزابت هوشمند را که در سایه پرورش پدری دختری باشهامت و خودگردان بار آمده، خوش نمی‌آید. از این رو به زودی کشمکش و درگیری زبانی میان آنان آغاز می‌شود.

شایان توجه آنکه شخصیت دارسی در این فیلم بیشتر کمرو و رومانتیک است. زبان آدمهای داستان بیشتر امروزی است. خانم بنت زنی خردمند، هوشمند و تقنن گراست. آقای بنت کشت کار آقازاده ای است، ساده و روان سخن می گوید و از اشاره‌های ریشخندآمیز در سخنانش هیچ نشانی نمی توان یافت. تاکید فیلم بیشتر بر احساسات عاشقانه زوجهاست تا بر درگیری آنها بر سر خودخواهی یکی و پیش داوری‌های ناخواسته و ناروای دیگری که دست آخر سبب آزار و دلخوری دیگران می شود.

جلد نسخه انگلیسی کتاب غرور و تعصب

Vanilla_sky

آسمان وانیلی

 

آسمان وانیلی
Vanilla sky post.jpg
کارگردانکامرون کرو
بازیگرانتام کروز
کامرون دیاز
پنه لوپه کروز
کرت راسل
جیسون لی
نوآه تیلور
موسیقینانسی ویلسون
فیلم‌برداریجان تول
توزیع‌کنندهپارامونت پیکچرز
تاریخ‌های انتشار
  • ۱۴ دسامبر ۲۰۰۱
مدت زمان
۱۳۶ دقیقه
کشورایالات متحده آمریکا
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۶۸ میلیون دلار
فروش گیشه۲۰۳٬۳۸۸٬۳۴۱ دلار

(به انگلیسیVanilla Sky) فیلمی به کارگردانی کامرن کرو محصول سال ۲۰۰۱ آمریکا است که از بازیگران اصلی آن می‌توان به تام کروز، کامرون دیاز، پنه لوپه کروز، کرت راسل، جیسون لی، نوآه تیلور، تیموتی اسپال، تیلدا سوئینتن، مایکل شنون، کن لئونگ، شالوم هارلو، ایوانا ملیسویک، جانی گالکی، آلیشیا ویت، جنیفر آسپن و استیون اسپیلبرگ اشاره کرد.

این فیلم نسخه هالیوودی فیلم اسپانیایی چشمانت را باز کن محصول سال ۱۹۹۷ است. فیلم اصلی توسط آلخاندرو آمانبار نویسنده، کارگردان و آهنگساز مشهور شیلی-اسپانیایی ساخته شده است و ادواردو نوریگا،پنه‌لوپه کروز و نجوا نمیری در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند.

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

karate-kid

پسر کاراته کار

 

کارگردان :  Harald Zwart

نویسنده : Robert Mark Kamen. Christopher Murphey

بازیگران :

Jaden Smith …  Dre Parker

Jackie Chan …  Mr. Han

Taraji P. Henson …  Sherry Parker

Wenwen Han …  Meiying

و……………

ژانر : اکشن

درجه سنی : PG ( مناسب برای تمام سنین اما توصیه می شود که والدین همراه کودک باشند )

مدت : ۱۳۶دقیقه

دری پسری است که به تازگی بخاطر شغل مادرش از دیترویت آمریکا به کشور چین سفر کرده است و مجبور است مدتی را در این کشور سپری کند . اما دری در مدرسه مشکل دارد و به این علت که خارجی است مورد اذیت همکلاسی هایش قرار می گیرد. اما در یک روز وی با فردی به نام آقای هان آشنا می شود که متخصص در کونگ فو است و به این ترتیب آقای هان تصمیم می گیرد که به دری کونگ فو یاد دهد و….

این فیلم می تواند از نظر صبر ، استقامت ، عشق ورزی ، مبارزه در زندگی و نقطه نظرات بسیار دیگر آموزنده باشد اما نقد زیر فقط به اکشن بودن فیلم توجه دارد!

موج بازسازی فیلمهای دهه ۸۰ ی داغ است و ” پسر کاراته کار ” تازه ترین ساخته این موج جدید است . چند هفته پیش نیز فیلم ” کابوسی در خیابان الم ” اکران شده بود  و پیشتر هم سری فیلمهای ” رامبو ”  و ” جان سخت ” و… . به نظر می رسد که امروزه مردم بعد از گذشت ۲ دهه از آن دوران ، بار دیگر به این نوع فیلمها علاقه پیدا کرده اند  و دوست دارند تا آنها را بار دیگر بر پرده سینماها ببینند. دهه ۸۰ زمانی بود که در آن افراد هنرپیشه ها نقش پاک کننده داشتند! و اکثرا در فیلمها هیچ کس جلودارشان نبود و یک تنه همه را نابود می کردند که از آن جمله می توان به ” آرنولد شوارتزنگر ” ، ” سیلوستر استالونه” ، ” ژان کلود ون دام ( فرانکی ) ” ،  ” استیون سیگال ” و… کلی دیگر اشاره کرد . اما این فیلم برای کودکان است و داستان آن هم از سری داستان هایی است که معمولا فیلمهای چینی از آن برخوردارند. پسری که مورد اذیت قرار می گیرد و سپس بعلت یادگیری کونگ فو می تواند بر حریفان غلبه کند. سابقه اینگونه فیلمها به فیلمهای ساخته ” بروس لی ” بر می گردد که در آن همه چی در کونگ فو خلاصه می شد! و طرفداران زیادی هم در کشورمان دارد .

اما فیلم ۱۳۶ دقیقه ای ” پسر کاراته کار ” بیشتر از آنکه اکشن داشته باشد بر پایه رابطه شخصیت می چرخد و این یکی از مشکلاتی است که تماشاگر با آن روبروست . یکی از امتیازات فیلمهای دهه ۸۰ علی رغم اغراق بیش از حدشان این بود که بدون تعلل وقت به سراغ موضوع اصلی که همان اکشن بود می رفتند ! .در تریلرهای این فیلم که منتشر شده بود اکثرا به این قضیه اشاره می شد که فیلم اکشن است ولی مشاهده می کنیم که فیلم بیشتر به موضوعات دیگر می پردازد تا اکشن. یکی دیگر از موضوعاتی که بیشتر وقت تماشاگر را می گیرد رابطه دری با دختر چینی است. واقعا چه کسی اهمیت می دهد که بیشتر وقت یک فیلم اکشن صرف صحبتهای عجیب و غریب دو بچه شود؟! اما متاسفانه در این فیلم این مشکل وجود دارد و دوستداران این فیلم باید با آن کنار بیایند. حضور ” جکی چان ” نیز یکی دیگر از دلایلی بود که تماشاگر را امیدوار می کرد بعد از مدتها یک اکشن ناب ببینیم اما او هم مانند نقشش در فیلم بیشتر نقش پیشکسوت را بازی می کند که تجربیاتش را در اختیار دیگران قرار می دهد.

جیدن اسمیت ” که پسر ستاره هالیوود ” ویل اسمیت ” است بازی خوبی در نقش دری از خود به نمایش گذاشته است. اما ظاهرا از ماهیچه ها و هیکل بزرگ پدرش چیزی به او ارث نرسیده است! .بازی  ” جیدن ”  در این فیلم یکی از دلایل دیدن فیلم است . ” جکی چان ” نیز نقش خود را به خوبی ایفا کرده است اما به مانند جوانی دیگر چابک و سریع نیست.  شاید شما هم مانند بنده از دیدن او که بسیار پیر شده است ناراحت شوید اما  بالاخره باید قبول کرد که ستاره های سینما هم پیر خواهند شد

هارالد زوارت ” که فیلم قبلی اش ” پلنگ صورتی ۲ ” بود ، خیلی سعی کرده است که فیلم را وفادار به گذشته حفظ کند اما در عین حال هم خواسته است که مولفه های امروزی را در فیلم بگنجاند اما ماحصل چیزی شده که بیشتر باعث سردرگمی مخاطب می شود که تکیف خودش را نداند که آیا این فیلم اکشن است یا درام ! اما با این حال هنوز هم فیلم ” زوارت ” چیزهای زیبایی برای دیدن دارد که می توان به بازی های خوب بازیگران و فیلمبرداری خوب اشاره کرد .

پسر کاراته کار ” فیلمی است که برای افراد کم سن و سال ساخته شده است و با اینکه مدت زمان آن کمی طولانی است و آشفتگی هم در کارگردانی آن مشاهده می شود اما باز هم می تواند افراد کم سن و سال را راضی کند و پیشنهاد می کنم که این فیلم را برای فرزندانتان تهیه کنید .

میثم کریمی

برگرفته از
–  http://moviemag.ir/cinema/movie-reviews/world/333-the-karate-kid#sthash.PfLpG9Dr.dpuf

click

کلیک

Click- کلیک

کلیک (به انگلیسیClick) فیلمی کمدیفانتزی به کارگردانی فرانک کوارکی محصول کشور آمریکا است که در سال ۲۰۰۶ ساخته شده است.

داستان فیلم

مایکل (آدام سندلر) معماری است که با همسر و دو فرزندش (یک دختر و یک پسر) زندگی نسبتاً آرامی دارند. او از این که کنترل‌های بسیاری در خانه‌اش است ناراضی‌ست. او به فروشگاه می‌رود که کنترلی چندکاره بخرد. ولی مرد مرموزی را ملاقات می‌کند که به او یک کنترل جادویی و عجیب می‌دهد. او از کنترل (که آن را مجانی به دست می‌آورد و حق پس دادن آن را ندارد) راضی می‌شود و با آن کارهای عجیبی می‌کند مثلاً زمان را به جلو و عقب می‌برد و… تا این که زندگی بدی پیدا می‌کند و ده سال در کما می‌ماند. وقتی به هوش می‌آید همسرش با مرد دیگری ازدواج می‌کند و بچه‌هایش به او اهمیتی نمی‌دهند. او در یک شب بارانی از بیمارستان به دنبال بچه‌هایش راه می‌افتد و می‌میرد. همسر و فرزندانش کنار جسد او گرد می‌آیند و مایکل در همین زمان از تخت خواب فروشگاه بیدار می‌شود.

کلیک Click
CLICK.jpg

پوستر فیلم کلیک
کارگردانفرانک کوارکی
نویسندهاستیو کورن

مارک اوکیف

بازیگرانآدام سندلر

کیت بکینسیل

کریستوفر واکن

هنری وینکلر

دیوید هسلهاف

جولی کاونر

جنیفر کولیج

شان آستین
ریچل درچ

موسیقیروپرت گرگسون-ویلیامز
توزیع‌کنندهکلمبیا پیکچرز
مدت زمان
۱۰۷ دقیقه
کشورایالات متحدهٔ آمریکا
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۸۲٫۵ میلیون دلار
فروش گیشه۲۳۷٬۶۸۱٬۲۹۹ دلار
her

Her او

Her
Her xlg-691x1024.jpg

پوستر فیلم
کارگرداناسپایک جونز
تهیه‌کننده
نویسندهاسپایک جونز
بازیگران
موسیقیآرکید فایر
فیلم‌برداریهویته ون هویتما
تدوین
  • اریک زومبرنن
  • جف بوچانان
شرکت

تولید

Annapurna Pictures
توزیع‌کنندهبرادران وارنر (United States)
Entertainment Film
(United Kingdom)
تاریخ (های) انتشار
  • ۱۳ اکتبر ۲۰۱۳ (NYFF)
  • ۱۸ دسامبر ۲۰۱۳ (United States limited)
مدت
۱۲۵ دقیقه[۱]
کشورآمریکا
زبانانگلیسی
بودجه$۲۳میلیون
گیشه$۴۷,۳۵۱,۲۵۱[۲]

او (به انگلیسی: Her) فیلمی در گونه کمدی-درام رمانتیک علمی-تخیلی است که اسپایک جونز نویسندگی و کارگردانی آن را برعهده داشته است. در این فیلم ستارگانی چون خواکین فینیکس، امی آدامز، رونی مارا، اولیویا وایلد و اسکارلت جوهانسون(که صداپیشه سامانتاست) حضور دارند. محوریت داستان درمورد مردی است که با یک سیستم‌عامل هوشمند رایانه‌ای که دارای صدا و شخصیت یک زن است رابطه عاطفی برقرار می‌کند. این اولین فیلمنامه‌ایست که جونز به تنهایی نوشته است. او نخست در سال ۲۰۱۳ در فستیوال فیلم نیویورک به نمایش در آمد و پس از آن در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۳ بصورت عمومی در ایالات متحده اکران شد.[۳][۴]

در ۴ دسامبر ۲۰۱۳،National Board of Review Awards این فیلم را بعنوان برترین فیلم سال ۲۰۱۳ انتخاب کرد.[۵]او همچنین در Los Angeles Film Critics Association Awards با فیلم گرانش بصورت مشترک مقام بهترین فیلم را بدست آورد.[۶] در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۳، این فیلم نامزد سه جایزه گلدن گلوب شد: جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم موزیکال یا کمدی، بهترین فیلمنامه و جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی که موفق به دریافت یکی از آنها یعنی بهترین فیلمنامه شد.[۷] او هم‌اکنون نامزد پنج جایزه اسکار شده است که از آن جمله‌اند: جایزه بهترین فیلم و جایزه بهترین فیلمنامه اصلی (غیر اقتباسی، اوریجینال).[۸]

ماجرای فیلم[ویرایش]

ماجرای فیلم در سال ۲۰۲۵ رخ می‌دهد. تئودور توامبلی (خواکین فینیکس) که مردی درون گرا و منزوی است، در شرکتی کار می‌کند که نامه‌های زیبا و عاطفی برای متقاضی‌هایی که خود قادر به نگارش چنین نامه‌هایی نیستند، می‌نویسد. او زیاد خوشحال نیست چون در آستانه طلاق از همسرش قرار دارد، کاترین (رونی مارا)، زنی که از دوران کودکی با هم بزرگ شده‌اند. تئودور نرم‌افزاری گویا دارای هوش مصنوعی خریداری می‌کند، نرم‌افزار به گونه‌ای طراحی شده تا با صاحب خود تطابق پیدا کرده و به روز شود. تئودور صدای زنانه را برای نرم‌افزار انتخاب می‌کند و نرم‌افزار (اسکارلت جوهانسون) خود را سامانتا معرفی می‌کند. تئودور از قابلیت‌های سامانتا در شناخت حالت‌های روحی انسان شگفت زده می‌شود. سامانتا در گفتگوهایش با تئودور شخصیتی زنانه از خود بروز می‌دهد، همیشه در دسترس است و با علاقه و دقیق به حرف‌های تئودور گوش فرا می‌دهد. از او حمایت کرده و زحمتی برای تئودور ندارد. سامانتا تئودور را ترغیب می‌کند که با زنی که از طرف نرم‌افزار معرفی خواهد شد رابطه برقرار کند؛ و البته آن زن (اولیویا وایلد) قبول کرده بود که مطابق نظر نرم‌افزار عمل کند ولی این قرار موفق از کار در نیامد چون اطلاعات زیستی نرم‌افزار از همه جوانب از قبیل نیاز بشر به تنفس و اکسیژن کامل نبود. در گفتگوهای بیشتری که بین تئودور و سامانتا رد و بدل شد کم‌کم سامانتا احساس تجسم کرد. او حس می‌کرد پشتش می‌خارد! و حتی تئودور او را می‌خاراند. آن دوبیشتر به هم احساس وابستگی می‌کردند که اثر خوبی در کار و نامه نگاری‌های تئودور داشت. امی (امی آدامز) همکلاسی قدیم تئودور پس از یک مشاجره بی اهمیت در آستانه طلاق از شوهرش چارلز (مت لشر) قرار گرفت و به تئودور گفت که با نرم‌افزار مونثی که شوهرش از خود بجا گذاشته دوست صمیمی شده است و تئودور هم ماجرای سامانتا را به امی گفت. در ملاقاتی که بین تئودور و کاترین در یک رستوران برای امضا ی برگه‌های طلاق صورت پذیرفت، کاترین از ماجرای دوستی بین تئودور و سامانتا با خبر شد و تئودور را به غیر عادی بودن و ناتوان از برقراری رابطه‌ای انسانی با جنس بشر متهم نمود. در جای دیگری از فیلم هنگامی که تئودور متوجه می‌شود سامانتا با نرم‌افزار دیگری که از فیلسوفی انگلیسی به نام آلن واتس (برایان کاکس) گرته برداری شده دوست شده است، احساس حسادت کرد. وقتی سامانتا برای مدتی از دسترس خارج شد و خاموش بود احساس نگرانی شدیدی به تئودور دست داد. سامانتا گفت در این مدت در حال ارتقای سیستم خود بوده است تا ضمن ارتباط با سایر نرم‌افزارها سبب افزایش کارایی‌های خود شود (فناوری تمرکز داده‌ها technological singularity). تئودور از او پرسید آیا با فرد دیگری هم ارتباط دارد که سامانتا گقت آری با ۸۳۱۶ نفر که با ۶۴۱ نفرشان رابطه عاشقانه داشته است. سامانتا تاکید کرد این موضوع نه تنها سبب افت عشق فی‌مابین آنها نشده بلکه آن را مستحکمتر کرده است. روز بعد سامانتا دیگر در دسترس نبود، او با تفاق سایر نرم‌افزارها رفته بودند تا توانمندی‌های خود را بهتر بشناسند. تئودور بسراغ امی رفت، او نیز از رفتن نرم‌افزارش اندوهگین بود. تئودور نامه‌ای زیبا با تمام مهارت حرفه‌ای خود نوشت، این بار برای کاترین، و از عشق گذشته‌شان به نیکی یاد کرد. در نمای آخر فیلم، تئودور و امی بر بام بلند آپارتمان خود کنار یکدیگر طلوع خورشید را به نظاره نشسته‌اند.

Brave-town

شهر شجاعان

 BraveTown- شهر شجاعان

نام فیلم : Bravetown
ژانر : درام | موزیکال
کارگردان : Daniel Duran
نویسنده : Oscar Orlando Torres
بازیگران : Maria Bello, Josh Duhamel, Laura Dern
محصول : آمریکا | کانادا
زبان : انگلیسی
سال ساخت: ۲۰۱۵
خلاصه داستان : داستان فیلم درباره ی مرد جوانی به نام جاش هاروست می باشد که استعداد خارق العاده ای در زمینه ی موسیقی دارد و برای رسیدن به هدفش سفری ماجراجویانه را شروع می کند که…