marriage

ارتباط زن و مرد

شناخت تفاوت های زن و مرد چه فیزیکی و چه ذهنی، یادگیری ارتباط موثر در زوجین در پایان کارگاه شما را به سمت یک زندگی بدون تنش رهنمون خواهد شد.

    • شناخت تفاوت های این دو جنس از نظر جسمی و ذهنی تا چه حد ضروریست؟
    • چرا این دو جنس می خواهند با هم ارتباط داشته باشند؟
    • ارتباط مناسب این دو جنس چگونه امکان پذیر است؟
    • آشنایی و ازدواج
    • آشتایی با ارتباط جنسی مناسب
Motivation

داستانی برای هدف و انگیره

یک داستان واقعی تعریف کنم شاید انگیزه پیدا کردید

قبل از انقلاب که خوانندگان خانم در تلویزیون برنامه داشتند، یک نفر از روستا از یکی از خواننده های خانم در تلویزیون خوشش می آید

این یک نفر تصمیم می گیرد که از روستایشان بیاید تهران و یک شب با این خانم خواننده باشد

ایشان از روستایشان یک آشنایی در تهران داشته اند از طریق این آشنا می توانند ارتباطاتی پیدا کنند و به آن خانم خواننده پیغام بفرستند

پاسخ خانم خواننده مشخص است، نه

بعد از اصرار و پیغام، خانم خواننده پیغام می فرستد قبول است و ۷ هزار تومان طلب می کند

این روستایی زاده ۱۰۰ تومان در جیب نداشته

تصمیمش را می گیرد بر می گردد روستا و بر روی زمین های سیب زمینی کار می کند

بعد از ۶ ماه ۷ هزار تومان را جمع می کند و به تهران می رود

حدس شما برای ادامه داستان چیست؟

شخصیت این فرد را بررسی کنیم، هدف و انگیزه فرد را بررسی کنیم

بسیاری از افراد گاهی هنگامی که با این موضوع روبرو می شوند افسردگی می گیرند

یک نفر چند سال پیش در یکی از شهرهای ایران با تماشای دختری در سریال کره ای خودکشی کرد

اما شخصیت داستان ما تصمیمی می گیرد

بعد که پای تصمیم او مشکلی نهاده می شود عقب نشینی نمی کند و تلاش خود را صدچندان می کند

هفت هزار تومان اون موقع هفت میلیون تومان الان است. در شش ماه این پول را جمع می کند. اگر انگیزه و هدف نداشت تا آخر عمرش هم چنین پولی نمی توانست پس انداز کند همانطور که هم شهری هایش نتوانستند

اول اینکه این شخص یک شخصیت خاص دارد که اگر بخواهیم چنین عمل کنیم باید چنین شخصیتی در خود بسازیم

دوم انگیزه است، اگر هدفی داشتیم به چه میزان انگیزه باید در ما باشد تا به خود تکانی بدهیم

نوع هدف می تواند در ما انگیزه ایجاد کند یا گاهی خود هدف ، انگیزه ایجاد نمی کند اما ضرورت ایجاب می کند که به یک هدف برسیم پس باید خود را انگیزه مند کنیم

منتظر نتیجه داستان هستید؟

اون شخص در مسیر تهران به زحماتی که برای به دست آوردن این پول کشیده بود فکر می کرد

وقتی رسید تهران ، با خود گفت با ۱۰۰ تومان با هر خانم دیگری که بخواهم می توانم باشم و این پول را به او نخواهم داد

برگشت روستا و یک گاو خرید و بعد صاحب یک گاوداری شد ….

یک کار آفرین همت دارد و عقل هم دارد

همت یعنی به خود تکان دادن در راستای هدف و عقل انتخاب مسیر درست را نشان می دهد

حال شما برای ما بنویسید که هدف و انگیزه او چه بود و آیا هدف و انگیزه درستی انتخاب کرده بود و چطور شد که هدف و انگیزه اش تغییر کرد…؟

Relation right

برابری در حقوق همسری

چندین بار خانم هایی به من مراجعه کرده اند و شکایت داشته اند که همسرشان با یک خانم دیگر در ارتباط است.

من سوالی از ایشان داشته ام؛

آیا شما مسلمان هستید؟

همه بیان داشته اند که مسلمان هستند .

در پاسخ پرسیده ام مگر در قرآن به آقایان این حق داده نشده است که می توانند چند همسر اختیار کنند؟

در جواب به من گفته اند بله اما…

ادامه ندارد… می گویند اما … ولی سکوت می کنند.
می گویند این فرق دارد. می پرسم چه فرقی؟ نمی توانند احساس خود را بیان کنند.
بین اعتقاد و احساس خود مانده اند.
نه اسلام خود را به خوبی می شناسند نه احساس خود را.

شما نمی دانید که در اسلام مرد حق ازدواج های مجدد دارد؟ شما نمی دانید که در اسلام دیه زن نصف دیه مرد است؟ شما نمی دانید که در اسلام ارث رسیده به زن نصف ارث رسیده به مرد است؟

اینجا نمی توان همه مباحث را یک جا باز کرد پس یک مبحث را از نو بازنویسی می کنم.

در قرآن سوره نسا آیه ۲۴ خطاب به مردان آمده است؛ زنا نکنید اما اگر بهره مند شدید مهر دهید.

تحقیق در مورد تعریف و تفسیر زنا را به عهده خودتان می گذارم اما آنچه که روشن است و در تفاسیر وجود دارد مهریه هدیه ای است که در قبال بهره مند شدن مرد از زن از طرف مرد به زن پرداخت می شود.

حال سخن من اینجاست، خطاب من شما خانم هاست. تکلیف خود را روشن کنید یا خود را با آقایان برابر می دانید یا نمی دانید.
در قوانین حکومت ایران نیز امکانات بسیاری قرار داده شده تا شما خانم مسلمان بتوانید حقوق برابر خود را با آقایان داشته باشید.

هنگام ازدواج و همسر گزینی و شریک شدن دو گزینه دارید که از ذهنیت شما ناشی می شود؛

۱- یا خود را برابر با آقایان می دانید که در قبال لذت از همدیگر نیازی نیست از هم مبلغی دریافت کنید ( مهریه ) و می توانید حقوق برابر را در عقد خود قید کنید؛

– وکالت حق طلاق
– سرپرستی فرزند
– حق مسافرت
– حق انتخاب محل زندگی
– حتا در این گزینه می توانید بنویسید که حق هیچگونه ازدواج مجددی را به همسر خود نمی دهید. به دلیل اینکه در قوانین حکومت ایران آمده است که برای ازدواج مجدد آقایان اجازه همسر فعلی لازم است. این قانون در قوانین هیچ کشور اسلامی دیگر وجود ندارد به طوریکه مرد می تواند بدون اطلاع همسران فعلی خود تا ۴ همسر رسمی و چند همسر غیر رسمی اختیار کند.

اما وقتی که ادعای برابری دارید برابر هزینه می کنید و برابر مشورت می کنید و تصمیم می گیرید. دیگر وسط کار باز یادتان نیفتد که مهریه در عرف و شرع وجود داشته است. برای برابری تلاش می کنید و جسارت به خرج می دهید.

۲- اگر می خواهید مهریه بگیرید به این معنی است که در قبال اینکه ایشان از شما بهره مند می شود هدیه دریافت می کنید.

البته در تمام کشورهای اسلامی مهریه یک هدیه است و در همان شب عقد پرداخت می شود اما در ایران اجداد ما از این بند شرعی استفاده کردند تا ضمانت اجرایی برای دخترانشان داشته باشند. پس با در نظر گرفتن مبلغ بالایی برای مهریه ، در ایران مهریه تبدیل شد به ضمانت اجرایی که تا حدودی بتواند حق انسانی زن را تامین کند.
حال اگر شما خانم محترم این عقیده را دارید که آقا از شما یک طرفه بهره می برد و لازم است در ازای این بهره بردن به شما هدیه ای پرداخت کند (که این معنا را دارد که شما برابر نیستید) ،
یا اگر در حال حاضر شما خانم محترم همچنان از لحاظ مادی به همسر خود وابسته هستید و چاره ای جز جنس دوم بودن ندارید و چاره ای جز پذیرفتن مهریه ندارید بنابراین حقوق بسیاری را در همان شب عقد می پذیرید که به همسر خود بدهید ؛

– چند همسری
– حق طلاق
– حق سرپرستی فرزند
– حق انتخاب محل زندگی

و در نهایت، تمکین کامل در هر صورتی

حق انتخاب با خود شماست که در حال حاضر کدام گزینه را انتخاب کنید.

شما خانم های ایرانی تا زمانی که تکلیف خود را روشن نکرده اید همچنان از تبعیض ها خواهید نالید.
اما هم خدا هم خرما نمی شود. یکی را انتخاب کنید یا مهریه یا برابری.

البته اگر این گزینه ها را نمی پسندید گزینه سومی هم وجود دارد که در نوشته های قبلی خود نیز به آن اشاره کرده ام و آن تحریم ازدواج است تا زمانی که قوانین بهتری برای خانم ها از شرع استنباط شده و وضع گردند.

اگر برابری را انتخاب کردید فکر نکنید که مشکلی نخواهید داشت. هر گزینه ای را که انتخاب کنید مشکلات همواره وجود دارند و لازم است که همواره برای رفع مشکلات از عقل و شعور خود یا مشاوره با مشاور یا واسطه خانواده ها و راه حل های بسیار استفاده کنید.

هر فعالیتی جسارت خود را نیاز دارد.

ما در کشوری زندگی نمی کنیم که همه مشکلات را اجداد ما حل کرده باشند و ما به راحتی در رفاه زندگی کنیم. ما در حال حاضر اجداد انسان هایی هستیم که قرار است مبارزه کنیم و حقوقی انسانی را حاکم کنیم که آنها در رفاه زندگی کنند.

در کشورهای پیشرفته نیز همین اتفاق افتاده است. تنبلی بس است.

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

woman

ارتباط دو جنس

   
 
۱- دو جنس مخالف و حتا متضاد ، نیازهای متفاوتی دارند. لازم است که ارتباط آنها در چارچوب خاصی شکل گیرد تا هر دو از آسیب مصون بمانند. 
اینطور نیست که شما خانم ها بخواهید نیاز هم صحبتی خود با جنس مخالف را برآورده کنید و نیاز او را برآورده نکنید. لازم است که بپذیریم که این دو جنس نیاز متفاوتی دارند و نمی توانند از هم توقع داشته باشند که نیازهایشان را تغییر دهند و مثل نیاز طرف مقابل بکنند. پس دیگر جنس مخالف نخواهند بود.
خانم ها با آقایان تماس می گیرند و نیاز هم صحبتی خود را ارضا می کنند و به آقا می گویند همانطور که من دارم با شما صحبت می کنم شما هم صحبت کن چرا چیز دیگری از من می خواهی. 
لازم است که بپذیریم که نیازهایمان متفاوت است.
هنگامی که شما به یک آقا نزدیک می شوید احساسات او را بر می انگیزید. باز نگویید احساسات سکسی. نه . احساسات دوست داشتن او را بر می انگیزید که از طریق نیاز به بغل کردن و بوسیدن و … نمود بیرونی می یابد. نمود بیرونی احساسات این دو جنس نیز متفاوت است. از جنس مقابل انتظار نداشته باشید همچون شما بیاندیشد و رفتار کند.
خانم ها چاره ای ندارید یا باید خود را کنترل کنید و به خاطر برآورده کردن نیاز هم صحبتی خود زیاد به آقایان نزدیک نشوید یا اگر خود را کنترل نکردید و همچنان خواستید که نیاز خود ( که یکی از آنها هم صحبتی با جنس مرد است) را ارضا کنید از طرف مقابل هم انتظار نداشته باشید که ارضای نیاز خود را کنترل کند.
پس ارتباط را محدود نگهدارید و فکر نکنید که مقصر طرف مقابل است که نمی تواند خود را کنترل کند. این طبیعت دو جنس است که هر دو لازم است در کنترل آن کوشا باشند نه فقط یک طرف. ( اگر لازم است که کنترل شود)
 
۲- سه سال پیش در پاسخ به خانمی که می گفتند “پسرها این روزها دیگه مرد نیستند ، ابروهاشون رو نازک می کنند ، صداشون رو نازک می کنند و با ناز صحبت می کنند ” گفتم ” در روزهایی که خانم ها خشن شده اند ، آقایان چاره ای ندارند برای ایجاد موازنه در ارتباط ، نازک و ظریف و لطیف شوند”
این روزها پسر ها نمی دانند با کدام ساز دخترها برقصند. خودشان باشند می گویند خشن هستند ، به رفتار و روش دخترها عمل کنند می گویند مرد نیستند!؟؟!؟!
 
این روزها دخترها به دو دلیل خشن شده اند؛
الف – فکر می کنند که با این روش می توانند حقوق برابر با مردان را به دست آورند. 
اما نمی دانند که با روش مردانه نمی توانند حقوق زنانه خود را به دست آورند.
ب‌- به دلیلی که در بالا اشاره کردم فکر می کنند که با خشن بودن می توانند رابطه را محدود و کنترل شده نگه دارند
راه حل هیچکدام خشن بودن نیست
البته این موضوع یک گذار است که شاید دو نسل بعد ، فمینیست ایرانی متوجه بشود که با رفتار مردانه نمی تواند حقوق زنانه برابر با مردان را به دست بیاورد.
(در این زمینه مطالب قبلی من رو بخوانید )
 
زن بودن را بیاموزید. البته قبول دارم که هر دو جنس در ایران نیاموخته هستند . هر دو جنس لازم است که خود بودن را بیاموزند و طرف مقابل خود را نیز بشناسند تا شاید که یک ارتباط صحیح ایجاد گردد. این موضوع در آموزش و پرورش غرب لحاظ شده و چندین نسل است که زن و مرد در غرب همدیگر را شناخته اند.
 
 
خود را بشناس و آنگاه طرف مقابل تو نیز بر تو شناخته خواهد شد.
 
شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

 

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Girl-Boy

برابری در آشنایی دختر و پسر

برای آشنایی و دوستی چه شیوه ای پیشنهاد می کنید تا بتوانیم برابری را لمس کنیم؟

اگر دختر هستیم و انتظار داریم که اول پسر ناز ما را بکشد و اگر با توهین با او برخورد کردیم نیز او به روی خود نیاورد و همچنان برای آشنایی و دوستی اصرار ورزد تا آشنایی و دوستی و ازدواج شکل بگیرد چگونه می توانیم انتظار برابری داشته باشیم.

موضوع ارتباط ، که ارتباط زن و مرد یکی از انواع آن است ، موضوعی پیچیده و دیالکتیکی است. به این معنا که متقابل است و تمام موارد آن به هم مرتبط است. وقتی از باکرگی می نویسیم لازم است موارد دیگر را نیز در نظر بگیریم وقتی از برابری می نویسیم لازم است موارد دیگر را نیز در نظر بگیریم. پیشتر در مورد برابری حقوق به مهریه اشاره داشته ام حال در مورد موضوع باکرگی به ارائه پیشنهاد برای آشنایی اشاره می کنم.

پسر لازم است که پروپوزال های متنوعی ارائه کند تا اگر برای دختر خوش آمد بپسندد و در نهایت جواب مودبانه بله بگوید – با ناز و عشوه. چه چیزی را دختر می خواهد عرضه کند که ناز و عشوه می فروشد و خریدار می طلبد؟!؟!

چنانچه خود با تفکر و نگرش برابر به این قضیه نگاه نکنیم چگونه برابری بخواهیم. آیا چنین نیست که هرگاه به طور برابر با هم آشنا شدیم و برابر رفتار کردیم آنگاه از همدیگر برابر نیز انتظار داشته باشیم؟

هر گاه این بازار عرضه و تقاضا را خود با رفتارمان برچیدیم آنگاه همه چیز حل خواهد شد و نیازی نیست از سنت ها و قوانین و شرع و غیره گله کنیم.

دو انسان برای آشنایی در ابتدا لازم است برخورد چشمی داشته باشند ، سپس به هم لبخند بزنند ( نوشتم به هم ، ننوشتم پسر لبخند بزند و دختر رویش را آن طرف برگرداند به این معنی که اگر خواستی خودت باید اقدام کنی من اقدامی نخواهم کرد حتا لبخند!!!!) . بعد به سمت هم آمده و موضوعی را مطرح می کنند جهت آشنایی….

برای من جالب است که دخترها می گویند ما حق انتخاب نداریم بلکه باید منتظر باشیم تا انتخاب شویم در حالی که سوال من این است چرا رفتار خود را تغییر نمی دهید و هنگام مبادله لبخند خودداری می کنید و انتخاب نمی کنید و همچنان منتظر اقدام طرف مقابل هستید؟!؟؟! و اگر اقدامی نکرد در دل حسرت می خورید و به زبان به دوست خود می گویید ارزش من را نداشت به درد من نمی خورد.

خطاب به دختر خانم ها ؛ خودت نگرش خودت را در مورد باکرگی و چیزی که برای عرضه داری تغییر بده و انتخاب کن که انتخاب کننده باشی نه انتخاب شونده. نگرش ناز کردن را کنار بگذار. اگر فکر می کنی که برابر هستید هر دو برای دوستی چیزهایی دارید و نیازی نیست که کسی ناز دیگری را بکشد.

قصه بسیار است. تا زمانی که نگرش خود را به سمت نگرش برابر تغییر نداده ایم نمی توانیم برابری را طلب کنیم.

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Man-Woman girl-Boy

گونه های یکسان ، دنیاهای متفاوت

زنان و مردان با هم متفاوت اند .

هیچ یک بر دیگری برتر نیست.

تنها نقطه مشترک آنها تعلق به یک گونه است.

زنان همیشه مردان را به خاطر بی احساس بودن ، گوش نکردن ، گرم و صمیمی نبودن و خونسرد بودن مورد انتقاد قرار داده اند . آنها معتقدند که مردان با درک نکردن شور و عشق زنانه ، بیشتر طالب رابطه جنسی هستند تا عشق.

مردان نیز زنان را به خاطر بسیاری چیزها به باد انتقاد می گیرند ؛ بد رانندگی کردن ، ناتوانی در خواندن صحیح کتاب راهنمی خیابان ها ، سر و ته گرفتن نقشه ، نداشتن شم جهت یابی، حاشیه رفتن به جای پرداختن به اصل موضوع، نشان ندادن شور جنسی به اندازه کافی، …

مردان از اینکه یک زن می تواند با ورود به سالنی پر جمعیت ، بی درنگ درباره حاضران نظر بدهد تعجب می کنند. زنان نیز نمی توانند باور کنند که مردان آن قدر بی توجه هستند. مردان از اینکه زنی چراغ چشمک زن تمام شدن روغن ماشین را نمی بیند ولی می تواند یک جوراب کثیف را از فاصله ۵۰ متری در گوشه تاریکی تشخیص دهد گیج می شوند. زنان نیز از دست مردها که به راحتی و فقط  با کمک آینه بغل ، یک اتومبیل بزرگ را در جایی تنگ پارک می کنند اما نمی توانند مدخل آلت جنسی را بیابند کلافه می شوند.

مردان و زنان متفاوت از یکدیگر تکامل یافته اند . آنها مجبور بودند که متفاوت تکامل یابند. مردان شکار می کردند و زنان میوه و محصول جمع آوری می نمودند. مردان محافظت می کردند و زنان غذا می پختند و عهده دار پرورش فرزندان بودند.در نتیجه بدن و مغز آنها تکامل متفاوتی یافته است.

در گذر قرن های متمادی ، ساختار مغزی مرد و زن تحت تغییرات مستمری قرار گرفت. اکنون ما می دانیم که کارکرد مغزی این دو جنس متفاوت است. آنها درک متفاوتی از اولویت ها و رفتارها دارند.

هورمون ها ، ساختار مغز و برنامه ریزی مغز این دو جنس مسئول اصلی رفتارها ، حالات و سلیقه های این دو است. این بدان معناست که اگر دختربچه ها و پسر بچه ها در جزیره ای دور افتاده بدون هیچ گونه سیستم اجتماعی و نظارت والدین بزرگ شوند، باز دختر بچه ها دوست دارند مورد ناز و نوازش قرار گیرند ، عروسک بازی کنند و در کنار دوستان خود باشند . در حالی که پسربچه ها ترجیح می دهند با یکدیگر زورآزمایی کنند، مسابقه دهند و گروه هایی با سلسله مراتب مشخص تشکیل دهند.

همانطور که خواهید دید، چگونگی برنامه ریزی مغز و هورمون های مترشحه بدن دو عامل تعیین کننده تفکر و رفتار ما قبل از تولدمان می باشند. غرایز ما به طور ساده همان ژن هایی هستند که طرز رفتارمان را در شرایط خاص معین می کنند.

دادن عروسک های باربی به دختربچه ها و دادن سربازها و آدمکهای کوکی به پسربچه ها ، سازنده رفتار آنها نیست بلکه رفتارهای ذاتی آنان را تشدید می کند.

زن همانند رادار

یک زن به راحتی می تواند بفهمد که چه وقت زن دیگری افسرده یا رنجیده است در حالی که یک مرد تنها هنگامی که اشک کسی جاری می شود به اندوه یا رنجیدگی او پی می برد.

چشمان قوی در زنان

یک مرد در توضیحاتش از رنگ های اصلی مانند قرمز ، آبی و سبز استفاده می کند اما یک زن از رنگ های استخوانی، لاجوردی، ارغوانی و زیتونی سخن به میان می آورد.

سفیدی چشم زنان بیشتر از سفیدی چشم مردان است . سفیدی بیشتر امکان دریافت یا ارسال سیگنال های چشمی زیادتری را در جهت حرکت چشم فراهم می کند.

چشم زن وسعت بیشتری را می تواند ببیند ( آیا او پشت سر هم چشم دارد؟) مرد می تواند به وضوح و دقت روبه روی خود را ببیند . در این حال چشمان او مانند یک دوربین دو چشمه عمل می کند.

مرد به عنوان شکارچی نیازمند نوعی بینایی بود که امکان تمرکز روی هدف و دنبال کردن آن از مسافت دور را بدهد. او به طعمه اش خیره می شد تا آن را در تیررس نگاهش نگه دارد.

زن احتیاج به چشمانی داشت که با دادن امکان دید وسیع تر به او از نزدیک شدن هر خطر احتمالی به آشیانه جلوگیری کند.

با توجه به این حقایق می توان دریافت که چرا مردان امروزی می توانند به راحتی راهشان را در جاده پیدا کنند اما هرگز نمی توانند شی مورد نظر خود را در یخچال ، کمد یا کشوها بیابند.

شما می توانید مانند خلبانان جنگی دامنه دید خود را با تمرین افزایش دهید.

این تفاوت دید تبعات زیادی در زندگی ما دارد. به طور مثال آمار بیمه اتومبیل نشان می دهد که زنان در تقاطع ها تصادفات کمتری از قسمت پهلو دارند. حوزه دید گسترده زنان به آنها امکان می دهد تا جوانب اتومبیل خود را بهتر تحت نظر داشته باشند. بیشتر تصادف آنها از ناحیه جلو یا عقب و بخصوص هنگام پارک دنده عقب می باشد که این مسئله به ضعف در ادراک سه بعدی آنها برمی گردد.

به دلیل داشتن دامنه وسیع دید به ندرت می توان زنی را هنگام چشم چرانی غافلگیر کرد. تقریبا تمام مردان گاهی متهم به چشم چرانی جنس مخالف می شوند. اما زنان کمتر در مظان این اتهام قرار دارند. به نظر محققان روابط جنسی ، زنان به همان اندازه و یا حتی بیشتر از مردان به هیکل و بدن جنس مخالف خود نگاه می کنند اما به علت برخورداری از دامنه دید وسیع کمتر غافلگیر می شوند.

ادامه دارد

 برگرفته و خلاصه شده از کتاب “چرا مردان گوش نمی دهند و زنان نمی توانند نقشه بخوانند” 

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

girl boy friendship

در ادامه آشنایی دختر و پسر

 

بسیاری از دختر و پسرهای ایرانی برای آشنایی با هم همچنان به روش قدیمی عمل می کنند. هرچند که امروزه اینترنت و وسایل ارتباطاتی زیاد شده است اما در اینترنت نیز به روش قدیمی عمل می شود . در اینترنت نیز همان سوالات کلیشه ای پرسیده می شود که شغل شما چیست؟ که سن شما چند است ؟ که هدف شما از این آشنایی چیست؟

هنگامی که دختر خانمی در فضای مجازی از آقا پسری می پرسد هدف شما از این آشنایی چیست ، اگر آقاپسر پاسخ دهد که هدفش ازدواج است و دختر خانم خوشحال شود و به آشنایی اینترنتی با ایشان ادامه دهد و بعد با هم قرار دیدار بگذارند و آقاپسر بعد از دیدار ، دخترخانم را نپسندد، دختر خانم بر اندیشه گذشته خود پافشارتر خواهد شد که آقایون انسان نیستند و اون پسره هم مثل پسرهای دیگه به دنبال سکس بود که وقتی نتوانست به من دست پیدا کنه من رو ترک کرد!!!!

دست از این روش های قدیمی برداریم و به فکر شناخت همدیگر از راه های بهتری باشیم.

از من بپرسید که چه راه هایی و من خواهم گفت که هیچگاه بدون ۳ جلسه دیدار حضوری هیچ روش دیگری را برای شناخت هم دنبال نکنید و در آن ۳ جلسه حضوری نیز از سوال های کلیشه ای خودداری کنید.

از من بپرسید که چرا آشنایی اینترنتی همچون آشنایی به روش گذشته اشتباه هست و من خواهم گفت که شروع آشنایی در همه جا خوب است چه اینترنت و چه خیابان اما نباید این شروع بیشتر از ۵ دقیقه طول بکشد. شماره تلفن رد و بدل شود و تماس ۵ دقیقه ای برقرار گردد تا قرار دیدار حضوری گذاشته شود و در همان مکالمه اولیه قرار برای حداقل سه دیدار برای آشنایی توافق شود. غیر از این اشتباه خواهد بود. چرا؟

توضیح این است که اگر آقاپسری با دختر خانمی از طریق اینترنت یا تلفن مصاحبت کنند و این مصاحبت بدون اینکه آشنایی ایجاد کند تا مدتی ادامه یابد بین این دو یک وابستگی ایجاد خواهد شد. این وابستگی بخصوص در دخترخانم ها بیشتر است. بدون اینکه طرف مقابل را بشناسند نیاز به مصاحبت پیدا می کنند و منتظر هستند که با طرف مقابل به گفتگو با تلفن یا اینترنت بنشینند.  در ضمن احساس امنیت نیز دارند و فکر می کنند که این موضوع برایشان مشکلی پیش نخواهد آورد. اما غافلند که وابستگی یک موضوع  بسیار مهمی است.  بعد از مدتی که مصاحبت تلفی و وابستگی ادامه پیدا کرد این دو می خواهند همدیگر را ملاقات کنند. این ملاقات به صورت کورکورانه خواهد . به این دلیل که وابستگی مانع عملکرد صحیح اندیشه می شود و نکات مثبت و منفی طرف مقابل را در دید فرد تغییر می دهد و به آن به اصطلاح سوگرانه می گویند. یعنی شخص با سوگیری مثبتی که از وابستگی ناشی می شود در مورد نکات مثبت و منفی طرف مقابل خود قضاوت خواهد کرد. به این صورت که نکات منفی طرف مقابل خود را نادیده گرفته و نکات مثبت را بزرگنمایی خواهد کرد. این سبب خواهد شد که شناخت مناسبی از طرف مقابل به دست نیاید و در نتیجه بعد از مدتی که تازگی رابطه از بین رفت و به اصطلاح “شگفت زدگی” در ارتباط کم رنگ شد نکات منفی بیشتر جلوه گر می شوند و در نهایت با دلخوری از هم جدا خواهند شد و طرف مقابل را مقصر قلمداد خواهند کرد که به او دروغ گفته است.

بنابراین راهکار این است که بیشتر از ۵ دقیقه مکالمه در اینترنت و تلفنی نداشته باشیم و بلافاصله برای ۳ جلسه ۲ ساعته حضوری توافق کنیم تا از وابستگی که سوگیری در شناخت را سبب می شود جلوگیری کرده باشیم.

و در ادامه یادآوری کنم که از سوال های کلیشه ای خودداری کنیم چراکه به مرور در این سه جلسه پاسخ آن سوال ها را بدون اینکه پرسیده باشیم به دست خواهیم آورد و برای ادامه رابطه تصمیم خواهیم گرفت.

به طور مثال نیازی نیست که به طور مستقیم در همان جلسه اول بپرسیم که شغلتان چیست؟ بهتر است در مورد آب و هوا و دکوراسیون کافی شاپ و مسائل مختلف دیگر صحبت کنیم و در این میان خود به خود صحبت ها به شغل و سن و هدف و مسائلی از این دست کشیده خواهد شد. به طور نمونه یکی از طرفین حین صحبت خواهد گفت که “هر روز صبح که سر کار می رم ….آخه می دونی من بیمارستان کار می کنم و اونجا …  “. بعد از اینکه صحبتشان تمام شد شما غیر مستقیم می پرسید پس شما بیمارستان کار می کنید و ایشان تا جایی که مایل باشه و اعتماد کنه شغلش رو براتون توضیح می ده. نباید طرف مقابل رو با سوالاتمون در تنگنا قرار بدیم که برامون تشریح کنه که کارش چیه. این یک بی ادبی هست چرا که ایشان تا جایی که مایل هست می خواد براتون توضیح بده و ممکنه در جلسه سوم بخواد که همه چیز رو به شما توضیح بده و یا نخواد و اگر شما اصرار کنید اون رو در تنگنا قرا دادید و معذب خواهد بود و در عذاب،  پاسخ شما رو خواهد داد اما رنجش خواهد داشت.

اگر سوالی هست بپرسید

شاداب و سلامت باشید

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

دختر و پسر

دوستی دختر و پسر ( قسمت دوم: اروپا)

 

در جوامع اروپایی اگر لباس های زنان در یک قرنٍ پیش و پِیشتر رو نگاه کنیم همانند لباس های زنان امروزی ما بودند. لباس هایی بلند و روسری و حتی اشراف زادگان نوعی فلز گرد برای دامن هایشان داشتند که به نوعی باسن را از جلوه پنهان می کرد. 
در مورد روابط مرد و زن، همه بسیار پایبند اصول کلیسا بودند و غیر از این اصول مورد تنبیه همگان قرار می گرفت. همه، متخلفین رو طرد می کردند و کلیسا آنها را به مجازات می رساند. حتی در فرانسه که شاید می توان گفت اولین مکان آزادی روابط زنان و مردان بود مرد خاطی به زندان می رفت و به شانه زن خاطی داغی نهاده می شد که شناخته شود و کسی با او ازدواج نکند.
چطور شد که الان این همه تفاوت بین قوانین آن زمان و اکنون در اروپا پیش آمد تا جایی که در انگلیس ازدواج مرد با مرد قانونی شد.
قبلاً اگر محدودیت های کلیسا نبود هرج و مرج پیش می آمد و پلیس وجود نداشت که در همه جا حضور داشته باشد و حامی مردمان درستکردار باشد. بنابراین حجاب برای زن و محدودیت های مختلف و ایجاد ترس از کلیسا و خدا برای هر دو یعنی زن و مرد، امنیت را تأمین می کرد.
وقتی حکومت های مستقل با توان اجرایی قوی از طرف مردم بر سر کار گمارده شدند و قوانین مشخصی برای همه چیز تدوین شد و مردم آموزش داده شدند و این قوانین با دین آمیخته شد و آداب مشخصی بو جود آمدو مردم پایبند اصولی شدند که مغایرتی با اصول گذشته نداشت اما تفاوت آن در امنیت بود، آزادی در حجاب و سپس آزادی در انتخاب و آزادی در دوست شدن و آزادی در سکس شکل گرفت.
این که گفته می شود امنیت ، منظور برقراری امنیت در مقابل کسانی که همواره وجود داشته و دارند که یا درست آموزش ندیده اند یا در مکان هایی بزرگ شده اند که نمی دانند آموزش یعنی چه و یا شرایط ذهنی خاصی دارند. در هر صورت این افراد همواره در همه جوامع وجود داشته اند(البته الان در سوئیس وجود ندارند. چون همه مناطق کاملاً تحت پوشش آموزش قرار دارند.) پس باید امنیت به طریقی ایجاد شود یا با ترس و دین و یا با حضور قانون. وقتی مأموران انتظامی در همه جا حضور داشته باشند دیگر زن دلیلی نمی بیند که خود را در پارچه های ضخیم بپیچد یا شب از خانه بیرون نیاید. 
امنیت رابطه مستقیم با فرهنگ دارد، و اگر فرهنگ به حد متناسبی نرسیده باشد لازم است که نیروی انتظامی در همه جا حضور داشته باشد برای محافظت از مردم البته نه فضولی در کار مردمان که در مقاله های پیش به آن اشاره شده است. همه می دانند که دزدی خلاف است پس اگر پلیس دزدی را ببیند او را بازداشت خواهد کرد. همه می دانند که تجاوز به حریم یک زن و یا ایجاد مزاحمت برای او درست نیست و باید پلیس با آن مقابله کند. ولی اینکه در کار مردمان دخالت کند و برای آنها کسب تکلیف کند بدون اینکه زیانی به دیگران رسانده باشند نه تنها امنیت را برقرار نمی کند که به بی امنی دامن می زند. 
مقاله بعد در مورد عامل دیگر تغییر قوانین در اروپا خواهد بود.

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Girl Boy Friendship

دوستی دختر و پسر

 

    از من خواستن که در مورد دوستی دختر و پسر بنویسم و این خواسته کاملاً کلی بوده و با وجودی که پرسیدم که اگه منظور مورد خاصی هست بنویسم ولی جوابی دریافت نشد. به نظر میاد که منظور در همه موارد هست. 
قبلاً هم نظرات خودم رو در مورد دوستی دختر و پسر در مقالات مختلف نوشتم ولی مقاله خاصی رو به این مورد اختصاص ندادم ، می خوام یک سری مقاله در سطح معلومات خودم در این مورد بنویسم.
 
از آنجایی که انسان حیوانی متفکر است و جمعی زندگی می کند، برای بهتر شدن زندگی خود، برای رفتارها و عملکردهای افراد جامعه خود قوانینی وضع کرده است. این قوانین در هر جامعه به اقتضای آن جامعه وضع شده اند و در برخی موارد با قوانین جوامع دیگر متفاوت هست. بطور مثال پاک کردن دماغ(فین کردن) در جمع در اروپا حتی سر میز غذا عیب محسوب نمی شود ولی در ایران زشت است.
این قوانین به مرور گروه بندی شده و گروهی آداب معاشرت ، گروهی فرهنگ اجتماعی و گروهی قوانین خانواده یا تجارت یا اقتصاد و غیره نامیده شده اند.
این قوانین در اکثر جوامع با پدیده ای به نام دین ایجاد شده اند و به صورت اعتقاد در وجود انسان ها کاشته شده اند تا همه به آنها پایبند باشند تا جامعه بتواند از پس حل بسیاری از مشکلات برآید.
 
اما همواره مشکلات در حال تغییر هستند و اکثر مشکلات بعد از حل شدن یا مشکلات دیگری را در پی دارند یا جای خود را به مشکلات جدیدی می دهند که ارتباطی به مشکلات قبلی ندارند و ناشی از تکنولوژی و چیز های نو ظهور است. در هر صورت مشکل وجود دارد و انسان باید با روش های تازه تر برای رفع آن ها اقدام کند. یک نمونه از تغییر مشکل وجود بیماری های مختلف در سده های مختلف است. که به طور مثال طاعون در سده ای بسیاری از جان ها رو گرفت ولی راه حلی برای آن یافت شد. حال ایدز بیداد می کند و دانشمندان در صدد یافتن راه حلی برای آن هستند. نمونه دیگری از مشکلات، پی آمد راه حلی برای تعدد فرزندان در چین بود که در مقاله ای در همین وبلاگ آن را توضیح داده ام که در آرشیو موجود است.
 
و اما دوستی دختر و پسر؛ انسان و همه حیوانات دیگر جفت آفریده شده اند ، اما در اثر مشکلاتی که انسان در جامعه خود مشاهده کرد راه حل هایی برای رفع این مشکل ارائه کرد. مشکلاتی همچون تملک زن از طرف یک مرد و نگاه مرد دیگر به آن زن که جنگ هایی را در پی می آورد. این موضوع الان بین حیوانات به چشم می خورد. که حتی نر، بچه های یک ماده را می کُشد تا بچه های خود را بِکارد.
 
قوانینی برای رفتار های زن و قوانینی برای رفتارهای مرد وضع شد که با دین های مختلف این قوانین مستحکم تر شد و با اعتقادهای مختلف در خون و پوست افراد جامعه رسوخ کرد و شاید اصل مطلب (که این قوانین برای چه بوجود امده اند) فراموش شد.
 
ادامه دارد…

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

شاه خوبان

شاه خوبان_ اندر معنای عشق

 این متن قسمتی از بخش “اندر معنای عشق” از کتاب پزشک و روح نوشته دکتر ویکتور فرانکل می باشد. عنوان مقاله از من است.

بخش “اندرمعنای عشق” بسیار پربار است و این تنها قسمتی از این کتاب است ، قسمت اصلی این بخش به معنای عشق راستین و روش های عشق ورزی و تحلیل آنها می پردازد.
همانطور که اکثر دوستان می دانند کتاب معروف دکتر ویکتور فرانکل که به عموم توصیه می شود ” انسان در جستجوی معنا” می باشد.
هر دو کتاب در سایت گروه نیک اندیشان در دسترس خواهد بود.

    …
تأکید بر ظاهر ، به بها دادن بیش از حد به ارزش “زیبایی” در زندگی شهوانی منتهی می شود. در عین حال شخص از این شمار بی ارزش شده است. در “زیبا” دانستن زن چیزی تحقیر کننده وجود دارد. آیا استفاده از این صفت در نهایت به این معنا نیست که ما تعمداُ از کاربرد صفت های دیگر دوری می کنیم و از داوری درباره کیفیات ذهنی زن می پرهیزیم؟ برآوردی گزاف در مقوله ای نسبتاُ کم ارزش این ظن را بر می انگیزد که ما عمدتاُ مایل به برآوردن مقولاتی با ارزش والاتر نیستیم. به علاوه، تأکید بر ظواهر نه تنها مؤید بی ارزش شمردن شخصی است که مورد داوری قرار گرفته است، بلکه هم چنین نشانه بی ارزش شمردن داوری است. زیرا اگر من درباره زیبایی زنی سخن بگویم ، این امر نشانه آن است که نه تنها چیزی مناسب درباره شخصیت آن زن ندارم ، بلکه رغبت چندانی هم نسبت به شخصیت وی ندارم – زیرا به کیفیات شخصیت بها نمی دهم.
تمام عشوه گری ها ، همه عاشق پیشگی ها ی معمولی گذشته و حال، به شخصیت درونی یار به طور ناخودآگاه توجه ندارند. یگانگی و تفرد دیگری عمداُ در این گونه برخوردها نادیده گرفته می شوند. مردمی که داوطلب این گونه عشق ورزی های سطحی اند ازتعهدات عشق واقعی می گریزند، از هر نوع حس داشتن پیوندهای واقعی با یار فراری اند – زیرا این پیوندها مسؤولیت به بار می آورد. این عده در مفهومی جمعی پناه می گیرند و یک “سنخ” را ترجیح می دهند؛ یارشان در هر موقعی کم و بیش نماینده اتفاقی آن سنخ است. ایشان بیش تر سنخ بر می گزینند تا شخصی بخصوص را . عشق ایشان معطوف “دیدهای” سنخی ولی غیرشخصی است. آن سنخ زنانه ای که بیش تر مورد پسند واقع می شود، دختری است که در گروه همسرایان کار می کند.
هنگامی که شخصیت این سنخ را تجزبه کنیم به آسانی می توان وی را درک کرد. دختر همسرا ، به اصطلاح سمبلی است از دختران “عمده فروش” . او نمونه ای جدایی ناپذیر از ساز و کاری معین است: تمام گروه. او عضو گروه رقص است و به این تربیت بخشی از یک گروه جمعی. با این حساب وی نمی تواند از چهارچوب آن گروه پا فراتر بگذارد، او نمی تواند در دسته ای که روی صحنه هستند از خط گروه خارج شود. مردم معمولی امروزی این نوع زن را به عنوان زن آرمانی برای عشق ورزی برمی گزیند، زیرا این زن ، با بی شخصیتی خود نمی تواند به مرد مسؤولیت تحمیل کند. این نوع زن همه جا هست. همان گونه که در نمایش ، دختری را می توان جای دختر دیگر نشاند، این دسته از زنان در زندگی به آسانی جابه جا می شوند. دختر سمبلیک گروه رقص و آواز زنی است بی شخصیت که هر مردی بدون نیاز به رابطه شخصی و تعهد می تواند به وی نزدیک شود؛ زنی که این مرد می تواند داشته باشد و از این رو به عشق نیازی ندارد. این گونه زن مانند شیئی است بدون خصیصه های شخصی ، بدون ارزش شخصی. تنها شخص انسان می تواند معشوق را دوست داشته باشد، بی شخصیتی دختر رقصنده را نمی توان دوست داشت. در این زنان مشکل، وفاداری وجود ندارد؛ بی وفایی تابع بی شخصیتی است. نه تنها بی وفایی در این گونه روابط شهوانی محتمل است؛ بلکه ضروری نیز هست. زیرا آن جا که سعادت در عشق موجود نباشد، این فقدان را باید با کمیت لذت جنسی جبران کرد.
این نوع عشق ورزی ، نشانه ای از شکل معیوب عشق که اغلب این جمله را درباره شان به کار می برند؛ “من این زن را داشته ام” . این جمله بطور کامل ماهیت این گونه عشق ورزی را به معرض نمایش می گذارد. آن چه که “دارید” می توانید دور بیندازید؛ آنچه که مالک آنید، می توانید تغییرش دهید. هرگاه مردی ” مالک زنی باشد، به آسانی می تواند وی را مبادله کند، حتی می تواند برای خود زنی دیگر بخرد.”
این رابطهء “داشتن” در نگرهء زن نیز رونوشتی دارد. زیرا اینگونه عشق ورزی سطحی که تنها به سطح یار ، ظاهر بیرونی وی توجه دارد، خود برای زن هم موضوعی سطحی است. آنچه که شخصی به اینگونه “هست” به حساب نمی آید، تنها چیزی که به حساب می آید مقدار نیازی است که شخص به عنوان یار احتمالی جنسی دارد. آنچه که دارید ممکن است برهم بریزد، همینطور “سطح” زن نیز – با آرایش- قابل تغییراست. بنابراین نگرهء زن با نگره مرد تطبیق می کند. این زن آن چه در قدرت دارد، به کار می برد تا کیفیت های شخصی خود را پنهان سازد، تا مرد را با آنها آزار ندهد، و به مرد آن چیزی را بدهد که در جست و جویش است؛ یعنی چیزی که مرد ترجیح می دهد. این زن – یا بهتر است گفته باشیم “عروسک” شهری معاصر – به طور کامل در ظاهر خود غرقه است. او می خواهد که “مورد مصرف” واقع شود. ولی نمی خواهد که به شدت مورد مصرف واقع شود ، و نمی خواهد برای آن چه که به واقع هست به کار گرفته شود؛ یعنی شخص آدمی با همه وحدانیت و تفردش. او می خواهد به عنوان عضوی از یک جنس به کار گرفته شود، و از این رو تن اش را ، با تمام کیفیات غیر اختصاصی آن در معرض دید می گذارد . او می خواهد بی شخصیت باشد و نمایندهء آن دسته زنانی که طرفدار مد روزاند و نمایش دهندهء اتفاقاتی که در بازار بیهودگی های شهوانی روی می دهد. این زن هرچه برده وارتر خواهد کوشید این سنخ مردمی را تقلید کند، و در انجام این کار الزاماُ باید به خود و خویشتن خود وفادار نباشد.
برای مثال ، این زن می تواند نمونهء خود را از میان هنرمندان سینما برگزیند. او بارها و بارها خود را با سنخ می سنجد. سنخی که نمایش دهندهء خود او یا نمونهء زن آرمانی مردی است که با او است. او ابداُ نیازی ندارد بر شخصیتی که در تمام موجودات انسان یگانه و مقایسه ناپذیر است تأکید کند.
این زن حتی اشتیاقی هم ندارد که خود نوع جدیدی از زن دیگر بیافریند، و برای ارائه شیوه ای جدید هم اقدامی نمی کند. وی به جای آفریدن دسته ای جدید، به این راضی است که نمایندهء دستهء خود باشد. این زن با شادی، و در کمال آزادی، خود را به مردی از آن دسته که ترجیح می دهد، عرضه می کند. این زن هرگز خویشتن را در اختیار مرد قرار نمی دهد، هرگز عاشقانه خویشتن را تسلیم نمی کند.
با پرداخت این چنین گمانه ها و طی کردن این گونه خط سیر، بیش تر و بیش تر از حقیقت دور می افتد و تجربهء شهوانی را کام می بخشد. زیرا مردی که از این قماش زنان بر می گزیند، ابداُ خواهان او نیست؛ این مرد در واقع قماش خود را برگزیده است. این زن با تبعیت از امیال مرد، در واقع به آن چه مرد نیاز دارد و می خواهد ” دارا” باشد، پاسخ می گوید. و هر دو طرف معامله دست خالی هستند. به جای جستجوی یکدیگر و یافتن خویشتن هم دیگر ، یافتن وحدانیت و تفرد که به تنهایی برای عاشق یکدیگر بودن و زندگی ارزشمند داشتن کافی است، این زن و مرد خود را فریب داده اند. زیرا هر مرد در کار خلاق خود، آشکارساز وحدانیت و تفرد خویش است، ولی در عشق وحدانیت و تفرد یار خود را به خویش می گیرد. در تسلیم دو جانبهء عشق ، در داد و دهش میان دو انسان ، شخصیت هر یک از طرفین به جای خود می آیدو تکانهء عشق تا آن لایه ای از وجود پیش می رود، که در آن هر وجود شخصی آدمی ، دیگر نمایندهء “دسته ای” خاص نیست، بلکه نشانهء خود او است، غیرقابل مقایسه ، جایگزین ناپذیر و دارای شوکت کامل وحدانیت خویش. این شوکت ، شوکت آن فرشتگانی است که به عقیدهء فلاسفه اسکولاستیک نشانهء نوع نیستند؛ بلکه از هر کدام شان تنها یک مورد وجود دارد.

 
شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای
قدر این مرتبه نشناخته ای یعنی چه
 
شاداب باشیم در هوشیاری و آگاهی
 

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی