يادآوری درباره باشگاه كوه و تفريحات

یادآوری درباره باشگاه کوه و تفریحات

دو مطلب درباره یادآوری درباره باشگاه کوه و تفریحات  و گروه نیک اندیشان 

همه ی ما همراهان گروه نیک اندیشان یک از مسئولیت های بزرگی که بر عهده مان است این است که به” بودن “گروه فکر کنیم.اگر وارد این گروه شده ایم و اهداف این گروه را قبول کرده ایم و می خواهیم در راه ارتقای شخصی به همدیگر کمک کنیم وظیفه داریم که به “بودن” گروه هم  فکر کنیم.مطمئنا در راه پیشروی گروه در راه ایجاد یک بستر مناسب برای بیان عقاید و نظرات مشکلات عدیده ای سر راه گروه قرار می گیرد و حتی ممکن است در این راه گاهی ما از گروه رنجش هایی ببینیم ولی در همه ی این اوقات باید غیر از خودمان به گروه فکر کنیم و به “بودن” گروهی بیندیشیم که باید به راه خود با وجود تمام این مشکلات ادامه دهد چون ماها ممکن است سالیانی دیگر از این گروه برویم ولی باید به فکر دیگرانی باشیم که باید وارد این گروه شوند و بتوانند تاثیر مثبتی که ما در این دوره  از گروه پذیرفته ایم را آنها نیز بپذیرند
نوشته شده توسط سعید

مطلب دوم درباره یادآوری درباره باشگاه کوه و تفریحات

قطاری را تصور کنید که بعد از پشت سر گذاشتن پیچ راه می باشد. خوب اگر لکوموتیوران خردمند باشد وقتی پیش را رد کرد با شتاب به پیش نمی رود، زیرا اگر چنین کند واگنهای انتهای قطار که هنوز در حال دور زدن منحنی هستند از خط خارج خواهند شد. و اگر هم لکوموتیوران خردمند نباشد بعد از پیچ، دریچه بخار را تا آخر باز می کند و لکوموتیو به حرکتش ادامه می دهد و قطار به پیش می تازد و واگنهای انتهایی از خط خارج می شوند.

لکوموتیوران با خود می اندیشد که «اکنون مشکلی نداریم، خط مستقیمی پیش روی داریم و می توانیم مثل هر چیز دیگری آن را پشت سر بگذاریم غافل از اینکه دنباله اش هنوز در خط منحنی راه مانده است».

طبیعی است که کسی که چنین فرصتی پیش روی خود ببیند از حداکثر استفاده از آن روی نمی گرداند. خردش به وی چنین می گوید : « چرا نباید پیش رفت؟ تو از هر فرصت ممکن در جهان برخورداری». او نمی داند چرا افراد ورزیده و آگاه به این قضیه در این باره به او هشدار و گوشزد می دهند که نباید مانند لکوموتیوران آنقدر ناآگاه باشد که هنگامی که بقیه قطار هنوز از منحنی خارج نشده است با تمام قدرت به پیش بتازد. این همان چیزی است که ما فراموش می کنیم.

در برنامه های باشگاه کوه و تفریحات نیک اندیشان ،همه گروه کوهنوردی نقش قطار را دارد و نقش لکوموتیوران را جلودار گروه بر عهده می گیرد. و نقش واگن انتهایی را نیز عقب دار گروه بر عهده می گیرد. عقب دار باید حواسش به این باشد که کسی از او عقب نماند و اگر کسی دچار مشکل شد برای کمک به او در آنجا حاضر و آماده باشد. جلودار همچون لکوموتیوران باید به عقب خویش بنگرد اگر عقب دار را دید به راه خود ادامه دهد. این کار برای با هم بودن همه گروه و افزایش صمیمیت و دوستی بین همراهان و جلوگیری از چند تکه شدن گروه نیاز می گردد. با این یادآوری که خود مسوول باشگاه کوه و تفریحات نیز در نقش یک میان دار به همه شرکت کنندگان در برنامه سرکشی می کند و جویای حال آنها می شود و کسانی که در برنامه فعالیت کمتری دارند را به جنبش و تحرک بیشتر تشویق می کند. و هر از گاهی به جلودار می گوید که بایستد تا از حاضر بودن همه حاضران در برنامه اطمینان یابد…

اما متاسفانه بازهم می بینیم که در برخی موردها جلوداران و عقب داران به مسوولیت خویش بی تفاوت بوده اند. یا اینکه حاضران در برنامه کوهنوردی با این دوستان همراهی نمی کنند و از جلودار جلو می زنند…

بردیا

===============================================

یادآوری درباره باشگاه کوه و تفریحات

از کتاب اصول نظری و شیوه روانشناسی تحلیلی یونگ استفاده نمودم.

===============================================

نوشته شده توسط بردیا

meeting

قوانین پایه برای برگزاری موثر جلسات

  1. سر جلسه به موقع حاضر شویم و جلسه را سر وقت آغاز کنیم و سر وقت پایان دهیم.
  2. تلفن‏های همراه خود را در حالت سکوت قرار دهیم و در صورت وجود تماس ضروری، آن را بیرون از اتاق جلسه پاسخ دهیم.
  3. در مورد موضوع جلسه از پیش مطالعه لازم را انجام دهیم.
  4. با رفتار مثبت و چهره بشاش در جلسه حضور به هم رسانیم.
  5. به موضوع بپردازیم، دستور جلسه را دنبال کنیم و از صحبت‏های حاشیه‏ای دوری کنیم.
  6. هربار یک نفر صحبت کند ، برای صحبت کردن نوبت را رعایت کنیم و با مدیر جلسه هماهنگ باشیم.
  7. برای درک بهتر گوش فرا دهیم و حرف کسی را قطع نکنیم تا از ایجاد تناقض پیش‏گیری کنیم.
  8. اجازه دهیم که توفان فکری ایجاد گردد و بدون ترس و بدون تلافی کردن سخن بگوییم.
  9. توجه داشته باشیم که نظرات متفاوتی وجود دارد و به نقطه نظرات دیگران احترام بگزاریم.
  10. در صورتی که مطلبی را متوجه نشدیم سوال کنیم.
  11. نکات مورد نظر را برای خود یادداشت کنیم.
  12. با شرکت کنندگان در جلسه با احترام صحبت کنیم و به موضوع حمله کنیم نه به افراد.
  13. در مورد نظرات ارایه شده با رعایت خونسردی و صبوری مذاکره کنیم.
  14. به یک تصمیم نهایی دست پیدا کنیم هرچند که تمام خواسته‏های ما را دربرنگرفته باشد اما بیشتر نیازهای ما را پوشش دهد.
  15. در انتهای جلسه ، مطالب باقی‏مانده برای جلسات بعد را مرور کنیم.
  16. در پایان جلسه ، مطالب را جمع‏بندی کرده و با مدیر جلسه چک کنیم.
highly-effective-people

هفت عادت مردمان موثر

 

کتاب هفت عادت مردمان موثر که اولین بار با نام انگلیسی The Seven Habits of Highly Effective People در سال ۱۹۸۹ توسط استفن آر کاوی نوشته شده، کتابی است بسیار مشهور در مورد مهارت‌های زندگی. این کتاب تا به حال به ۳۸ زبان ترجمه شده و ۱۵ میلیون نسخه از آن در تمام دنیا به فروش رفته است. کاوی در این کتاب با معرفی هفت عادت و آموزش قدم به قدم آن‌ها، چیزی که زندگی در شمال نام می‌برد را معرفی کرده و اخلاق منجر به موفقیت را آموزش می‌دهد.

این کتاب توسط گیتی خوشدل به فارسی ترجمه شده است.
Stephen R. Covey در کتاب “۷ عادت مردمان موثر” رویکردی جامع، یکپارچه و مبتنی بر اصول برای حل مشکلات شخصی و حرفه‌ای، ارائه می‌دهد.
Covey با ارائه بینش‌ها و حکایات ارزشمند، یک مسیر گام به گام برای زندگی با انصاف، صداقت، خدمت و کرامت انسانی را آشکار می‌سازد.
اصولی که به ما امنیتی برای تطابق با تغییر و دانش و قدرتی برای بهره‌بردن از فرصت‌هایی که تغییر ایجاد می‌کند، می‌بخشد.

این کتاب به روشنی نشان میدهد که موثر بودن خواه در زندگی شخصی خودمان و خواه در زندگی دیگران محصول ”منش“ (“character” ) ماست,نه ثمره قواعد و فنونی برای اداره یا کنترل کردن دیگران. از طریق این “هفت عادت “ می توانیم عناصر اساسی موثر بودن را در دراز مدت بیاموزیم و درونی سازیم. این “هفت عادت” برنامه ایی برای ایجاد تغییری بنیادی و پایدار و مادام العمر است‘ مشروط بر اینکه آنها را بدقت بیاموزیم و نیز به دیگران تعلیم دهیم و از همه مهمتر اینکه متعهد شویم آنها را هرروز در زندگی روز مره بکار ببریم. بعبارت دیگر با آنها زندگی کنیم و بخشی از وجود مان شوند.

هفت عادت مردمان موثر، برگرفته از کتاب استفان کاوی، به قرار زیرند:

۱.       عامل بودن؛

۲.       شروع از پایان درذهن؛

۳.       نخست به اولین ها پرداختن؛

۴.       برنده – برنده اندیشیدن؛

۵.       اول فهمیدن و سپس فهماندن؛

۶.       هم افزایی (سینرژی)؛

۷.       اره تیزکردن (پیشرفت مستمر و فرایندهای پیشرفت).

postman

پستچی

پستچی (انگلیسی: The Postman) فیلمی در سبک علمی–تخیلی، اکشن، درام، و رمانتیک به کارگردانی کوین کاستنر است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد.

بازیگران

  • ویل پاتون
  • اولیویا ویلیامز
  • جیمز روسو
  • تام پتی
  • کوین کاستنر
  • دانیل ون بورگن
  • جووانی ریبیسی
  • پگی لیپتون
  • مری استوارت مسترسون
  • تونی ویلسون
  • جو سانتوس
  • رکس لین
  • رایان هرست

 

کارگردانکوین کاستنر
تهیه‌کنندهوارنر برادرز
Steve Tisch
جیم ویلسون
فیلم‌نامه‌نویساریک روث
برایان هالگلند
David Brin
بر پایهThe Postman اثر
David Brin
بازیگرانویل پاتون
Larenz Tate
اولیویا ویلیامز
جیمز روسو
تام پتی
کوین کاستنر
دانیل ون بورگن
اسکات بایرستو
جووانی ریبیسی
پگی لیپتون
مری استوارت مسترسون
تونی ویلسون
Chip Esten
جو سانتوس
رکس لین
رایان هرست
Shawn Hatosy
موسیقیجیمز نیوتن هاوارد
فیلم‌برداریStephen Windon
تدوینPeter Boyle
شرکت

تولید

Tig Productions
توزیع‌کنندهوارنر برادرز
تاریخ (های) انتشار
  • ۲۵ دسامبر ۱۹۹۷
مدت
۱۷۷ دقیقه[۱]
کشورآمریکا
بودجه۸۰ میلیون دلار[۲]
گیشه۱۷٫۶ میلیون دلار[۲]
chocolat

شکلات

 

شکلات
کارگردانلاسه هالستروم
تهیه‌کنندههاروی وینشتاین
نویسندهجوان هریس – رابت نلسون جیکاب
بازیگرانژولیت بینوش
آلفرد مولینا
جانی دپ
جودی دنچ
کری آن موس
توزیع‌کنندهمیراماکس
تاریخ‌های انتشار۱۵ دسامبر ۲۰۰۰
مدت زمان۲ ساعت و ۱ دقیقه
زبانانگلیسی
بودجه۲۶ میلیون دلار

شکلات نام یک فیلم ساخته شده توسط میراماکس در سال ۲۰۰۰ (میلادی) است که بر اساس یک رمان از جوان هریس تولید شد. این فیلم داستان خیالی یک مادر (با بازی ژولیت بینوش) را نقل می‌کند که به همراه دختر شش ساله‌اش به یک شهر فرضی در فرانسه مهاجرت می‌کند. در این شهر کوچک که اهالی آن کم و بیش متعصب دینی می‌باشند و کشیشی سخت گیر در آن زندگی می‌کند پس از آنکه متوجه می‌شوند این مادر به دین آنها اعتقادی ندارد و به کلیسا نمی‌رود سعی در دشمنی با او می‌کنند و از طرفی مادر همراه با دخترش  ولید شکلات مشغول می‌شود و شکلات‌های او زندگی مردم این شهر کوچک را به سرعت دستخوش تغییراتی جالب و خنده دار می‌کند.

جوایز

این فیلم موفق به کسب چند جایزه از جمله موارد زیر شده‌است:[۱]

  • چهار جایزه از جوایز طرح تولید برتر (Excellence in Production Design Award) سال ۲۰۰۱
  • جایزه بوگی (Bogey Award) سال ۲۰۰۱
  • جایزه اروپایی فیلم (European Film Awards) در زمینه بهترین بازیگر زن (برای بازی ژولیت بینوش)

هم‌چنین این فیلم در جوایز اسکار سال ۲۰۰۱ در چهار زمینهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین تصویربرداری و بهترین فیلم‌نامه نامزد شد که در هیچ‌کدام موفق به کسب جایزه نشد.

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

scent-woman

بوی خوش زن

 

 
بوی خوش زن
Scent of a Woman.jpg

پوستر فیلم
کارگردانمارتن برست
تهیه‌کنندهمارتن برست
بازیگرانآل پاچینو
کریس اودانل
جیمزربهورن
گابریله انور
فیلیپ سیمور هافمن
موسیقیتوماس نیومن
تدوینهاروی روزن استوک
توزیع‌کنندهیونیورسال استودیوز
تاریخ‌های انتشاردسامبر ۱۹۹۲
مدت زمان۱۵۷ دقیقه
کشور ایالات متحده آمریکا
زبانانگلیسی
هزینهٔ فیلم۳۱ میلیون دلار[۱]
فروش گیشه۱۳۴ میلیون دلار

بوی خوش زن (Scent of a Woman) فیلمی درام به کارگردانی مارتن برست و محصول سال ۱۹۹۲ و شرکت یونیورسال استودیوز است. این فیلم بازسازی یک فیلم ایتالیایی با همین نام به کارگردانی دینو ریسی است. بازی ماندگار و به یادماندنی آل پاچینو در نقش سرهنگ کلنل در این فیلم تمامی جوایز مهم سینمایی از جمله اسکار و گلدن گلوب را برای او در همان سال به ارمغان آورد.نقشی که از آن به عنوان یکی از ماندگارترین نقش آفرینی های تاریخ سینما یاد میشود. سکانس رقص تانگو آل پاچینو در این فیلم بسیار تمجید شده و معروف است.

در این فیلم آل پاچینو، کریس اودانل و فیلیپ سیمور هافمن به ایفای نقش پرداختند. فیلم در مورد یک دانشجوی کالج می باشد که برای جبران هزینه تحصیل خود به دنبال کار می گردد و سرانجام شغل پرستاری آخر هفته از یک افسر نابینای ارتش آمریکا به نام سرهنگ فرانک اسلید با بازی آل پاچینو را به دست می آورد.

jerry-maguaire

جری مگوایر

جری مگوایر (به انگلیسیJerry Maguire) فیلمی ۱۳۹ دقیقه‌ای در سبک کمدی درام و ورزشی به کارگردانی کامرون کرو با بازی تام کروز، کوبا گودینگ جونیور و رنه زلوگر محصول سال ۱۹۹۶ است.[۱]

● در حاشیه فیلم «جری مگوآیر»
▪ یک: کمرون کرو فیلمنامه نویس و کارگردان خوش ذوقی است. سینمادوستان ایرانی هم او را می شناسند. بیشتر فیلم هایش را دیده اند و همین «جری مگوآیر» یا «تقریبا مشهور» و «آسمان وانیلی» فیلم هایی هستند که دست به دست چرخیده اند. کمرون کرو یکی از معدود کارگردان هایی است که گوش موسیقی دارد، یعنی فرق موسیقی خوب و بد را تشخیص می دهد و می داند که بهترین نوازنده های جز، یا بلوز چه کسانی هستند و برای همین است که در بیشتر کنسرت های موسیقی شرکت می کند و یک شنونده حرفه ای موسیقی است و علاوه بر استفاده از بهترین ترانه ها در فیلم هایش، در بعضی از دیالوگ ها هم به این موسیقی ها ارجاع می دهد.
یک نمونه خوبش همین جری مگوآیر علاوه بر این، با بعضی از خواننده نوازنده ها هم دوست است. اما عمده شهرت کرو در ایران مدیون کتاب «گفت وگو با بیلی وایلدر» است که سال ۱۳۸۰ خانم «گلی امامی» آن را به فارسی ترجمه کردند. کارگردان هایی مثل کرو که فرصتی برای هم صحبت شدن با وایلدر کبیر پیدا کرده باشند، زیاد نیستند و کرو که خوب می دانست گفت وگو با این نابغه سینما چه لذتی دارد همه آن جمله ها را روی کاغذ آورد و منتشر کرد. کمرون کرو یک شیفته سینما است، یک بچه سینما.
▪ دو: جری مگوآیر را جزء کمدی رمانتیک ها دسته بندی می کنند. یعنی کمدی هایی که عاشقانه هم هستند و بعضی ها اصرار دارند بگویند نسلش منقرض شده. اما اگر فکر می کنید منظور از کمدی، صحنه های بزن بکوب اسلپ استیک است و آدم ها کیک های خامه ای را طرف هم پرت می کنند و پوست موز زیر پای دیگران می اندازند، اشتباه می کنید.
چون جری مگوآیر همچو فیلمی نیست و هرچند کمدی است، بعضی صحنه هایش ممکن است کاری کند که اشک در چشم هایتان حلقه ببندد. خب، پس کمدی جری مگوآیر، یک کمدی پیش پاافتاده نیست و به قول خود کمرون کرو، یک کار جدی است، یک جور تعقیب شرافتمندانه لحظه های زودگذر زندگی. اما مطمئن باشید که حوصله تان از دیدن فیلم سر نمی رود. یعنی بعید است سر برود.
▪ سه: نیمی از فیلم هایی که درباره آدم های موفق ساخته می شوند، داستان هایی واقعی دارند. فیلم هایی هستند زندگینامه وار درباره آدم هایی که آنها را می شناسیم، یا زندگی شان را قبلا خوانده ایم، یا آنها را در کتاب ها و مستندها و خبرهای تلویزیون دیده ایم. اما کمرون کرو در جری مگوآیر این قاعده را رعایت نمی کند. او آدم موفق خودش را می سازد، یک مدیر برنامه، یک برنامه ریز ورزشی که وقتی تصمیم می گیرد همه چیز را تغییر دهد، اخراجش می کنند.
چاره ای جز شروع دوباره دارد نه، ولی جز یکی دو دوست، همه او را ترک می کنند. جری مگوآیر داستان شروع کردن زندگی از صفر است، این که مردی با کلی ثروت و سرمایه یک دفعه شکست می خورد و برای اثبات خودش مجبور است دست به هر خطری بزند. جری مگوآیر یک جور کلاس درس است، یکی از آن کلاس هایی که در آن موفقیت در زندگی و چیزهایی مثل این را درس می دهند. ولی خوبی اش به این است که همه چیز را خیلی شیرین می گوید.
● موقع تماشای فیلم حواسمان به چه چیزهایی باشد
▪ یک: به خود فیلم. به این که چقدر آرام و بی ادعا داستانش را تعریف می کند و لزومی به ادا درآوردن و چرخاندن دوربین و سر و ته کردن داستان و چیزهایی مثل این ندارد. خوبی داستانی مثل جری مگوآیر در سرراستی اش است، در این که سراغ یک مدیر شخصیت معمولی نرفته. ما با یک ورزشکار اسطوره ای یا با یک خواننده و بازیگر روبه رو نیستیم. طرف مقابل ما یک مدیر برنامه ورزشکارها است. مدیری است که هدفی جز موفقیت ندارد. به این که زندگی در همه صحنه هایش جریان دارد و چیزی که می بینیم، شبیه یک زندگی واقعی است.
▪ دو: به فیلمنامه و کارگردانی کمرون کرو که استاد مسلم داستان گویی است، هرچند مثل خیلی از کارگردان های موفق دیگر مخالفانی دارد و این مخالفان بعد از نمایش عمومی کار آخرش، یعنی «الیزابت تاون» بیشتر هم شده اند. کافی است حواسمان را کمی جمع کنیم و ببینیم که او یک داستان به ظاهر ساده را داستان مردی که شکست می خورد و به پیروزی فکر می کند چگونه به فیلمی جذاب تبدیل کرده است.
▪ سه: به «تام کروز» که یکی از بهترین بازی های عمرش را ارائه داده است. کروز را خیلی ها جدی نمی گیرند، حتی حالا که سن و سالش دارد بالا می رود و چروک ها روی پیشانی اش نشسته اند. اما واقعیت این است که او هم مثل هر بازیگر خوب دیگری به کارگردان های خوب نیاز دارد، به آدم هایی که درست هدایتش کنند. برای همین است که در فیلمی مثل همین جری مگوآیر که دقیقا ده سال پیش ساخته شده یا «چشمان باز بسته» که کار آخر استنلی کوبریک بود یا «آسمان وانیلی» که باز هم کار کمرون کرو است این قدر خوب بازی می کند.
▪ چهار: به رنی زل وگر که نقش روبه روی تام کروز را بازی می کند و در آن سال هایی که فیلم ساخته شد، به اندازه حالا شناخته شده نبود. زل وگر در همه صحنه هایی که با تام کروز همبازی است، سعی می کند پابه پای او پیش بیاید و کم نیاورد. کار سختی است. چون کروز همان موقع هم یک ابرستاره بود و اگر کسی می خواست زیر سایه او نباشد، باید کلی زحمت می کشید. و رنی زل وگر واقعا زحمت کشیده است.
● درباره نسخه دوبله فارسی
▪ یک: متاسفانه، این بار هم با دی وی دی طرف نیستیم، چیزی که پیش روی ما است، یکی از همین وی سی دی هایی است که شرکت های تولید و توزیع فیلم در ایران، به بازار می فرستند و معمولا فیلم ها را در دو سی دی عرضه می کنند. البته می شود امیدوار بود که روزی روزگاری این فیلم درجه یک را روی دی وی دی هم به بازار عرضه کنند. چون فیلم، فقط روی دی وی دی معنا می دهد. دست کم تا موقعی که تکنولوژی برتری به بازار نیامده است.
فقط زمانی که مجبورید فیلم را روی چیزی جز دی وی دی ببینید. اما بعضی ها حتی در این صورت هم حاضر به مصالحه و کنار آمدن نیستند که حق دارند. بنابراین، از آن منوهای متحرکی که در دی وی دی ها هست و هر کدامشان بخشی از فیلم هستند خبری نیست. خبری از انتخاب زبان و زیرنویس هم نیست. فقط می توانید صدای دوبله فارسی را گوش کنید، حتی نمی توانید راجع به دالبی بودن یا سراند بودنش تصمیم بگیرید و تازه این را هم داشته باشید که پشت جلد این وی سی دی نام دوبلورها را ننوشته اند. نوشتن نام دوبلورها، احترام به آنها است، معرفی آنها است به فیلم دوست هایی که دارند یک فیلم دوبله را می بینند. با این همه چنین چیزی را از تماشاگر جری مگوآیر دریغ کرده اند. خب، تصمیم نهایی با شما است. فیلم را می بینید
▪ دو: مدیر دوبلاژ فیلم «سعید مظفری» است و دوبله شخصیت اصلی فیلم، یعنی جری مگوآیر را هم خودش به عهده دارد. یعنی به جای «تام کروز» حرف زده است. مهم ترین ویژگی صدای منحصربه فرد سعید مظفری جوان بودنش است. بنابراین، صدای شنیدنی اش را خیلی وقت ها می شود روی چهره های جوان شنید و اینجا هم می شود باور کرد که اگر تام کروز می توانست فارسی حرف بزند و واقعا صاحب صدایی خوش بود، چنین صدایی داشت و اگر هنوز یادتان نیامده که صدای سعید مظفری را به جای چه کسانی شنیده اید، کافی است به خاطره هایتان مراجعه کنید تا صدای «ریوزو» در «دور از خانه اوشین» در گوشتان بپیچد، یا صدای «کلینت ایستوود» در «دنیای کامل» که همین چند ماه پیش از شبکه سوم پخش شد. جری مگوآیر مثل خیلی از فیلم های دیگری که سعید مظفری مدیریت دوبلاژشان را به عهده داشته، دوبله ای شنیدنی دارد و این، در وانفسای دوبله های سردستی و نامربوطی که این روزها از تلویزیون پخش می شود یا در شبکه ویدئویی موجود است، کم چیزی نیست.
و البته این خوش اقبالی ماست که فیلمی مثل جری مگوآیر به فارسی دوبله می شود.
● شناسنامه فیلم
▪ جری مگوآیر Jerry Maguire
▪ فیلمنامه نویس و کارگردان: کمرون کرو، مدیر فیلمبرداری: یانوش کامینسکی، تدوینگر: جو هاتشنیگ، انتخاب بازیگرها: جیل لوین، موسیقی متن: نانسی ویلسن، باب دیلن، فرد وایز، نیل یانگ، بازیگرها: تام کروز، کیوبا گودینگ جونیر، رنی زل وگر، کلی پرسن، جری اوکانل، جی موهر، بانی هانت، رجینا کینگ، جاناتان لیپینکی، تاد لوئیسو و اینگرید بیر، تهیه کننده ها: جیمز ال. بروکس و کمرون کرو، محصول: ایالات متحده آمریکا ۱۹۹۶، دوبله و پخش در ایران: تصویر دنیای هنر TDH
محسن آزرم
منبع : روزنامه شرق
Amy-Cuddy

زبان بدن شما ، شخصیت شما را می سازد

در این ویدئو “ایمی کودی” در مورد تاثیر ذهن بر روی زبان بدن و همچنین تاثیر بدن بر ذهن سخن می گوید.

Amy Cuddy’s research on body language reveals that we can change other people’s perceptions — and even our own body chemistry — simply by changing body positions.

Emotion

آگاهی و هیجان

انتخابات تموم شد و چه خوبه که همین شور رو نگهداریم و اون رو در جهت ارتقا خودمون استفاده کنیم…
چهارشنبه گذشته با پیک موتوری که برای من ناهار میاره صحبت از رای دادن شد،
گفت مگه روحانی در این چهار سال چه کرده، این همه بیکار… تورم
براش از اشتغال و کارخانه و اقتصاد گفتم ، قبول نکرد
بهش گفتم ویدیوی خاتمی رو دیدی؟
گفت نه
با تعجب گفت مگه خاتمی حمایت کرده؟
ویدیو رو نشونش دادم ، گفت رای می دم
اولش نمی خواست تو انتخابات شرکت کنه
هرچه برای ایشان از علم اقتصاد و آگاهی گفتم اثر نکرد
اما وقتی احساساتش رو تحریک کردم، چون خاتمی رو دوست داشت بلافاصله هم رای شد

ده سال پیش مطلبی با عنوان آگاهی و هیجان در وبلاگم نوشتم
چند درصد تصمیم هایی که می گیریم از روی آگاهی هست؟
هیجان ها نقش بسیار مهمی در زندگی ما ایفا می کنند
در بسیاری موارد افراد مختلف می توانند با تهییج ما به اهداف خودشون برسند…
اگر آگاهی ما به حد مطلوبی نباشد.
در مطلب آگاهی و هیجان مثال کمک به گدا را مطرح کرده ام
در خیابان دیدن پسر بچه ای که در سرما ایستاده ما را تهییج می کند که به او کمک کنیم
اما در موارد کمی پیش می آید که وقتی از ما برای مشارکت در سازمانی برای ساماندهی بچه های کار کمک طلب می شود مشارکت می کنیم
البته شاید این مثال مناسبی نباشد چراکه بیشتر مردم در مورد مسایل خیریه به هر روشی تهییج می شوند
اما تا چه میزان در NGOهای اجتماعی و فرهنگی مشارکت می کنیم که آگاهانه و نه براساس هیجان هست
چند درصد از روی آگاهی رای دادیم و چند درصد از روی هیجان؟
کدام بهتر است؟ آگاهی یا هیجان؟
البته در کار خیر شاید، انگیختن هیجان لازم به نظر برسد
اما حتا بعد از هیجان زده شدن هم چه بهتر است که از روی آگاهی تصمیم نهایی گرفته شود
اینجا دو فاکتور مطرح است؛ آگاهی و هیجان
یعنی به همان نسبتی که لازم است هیجان مدیریت گردد
به همان نسبت نیز نیاز به بالا بردن آکاهی وجود دارد
یعنی ما اگر هیجان خود را مدیریت کنیم اما دانش کافی و آگاهی کافی برای تحلیل مسئله نداشته باشیم، به ناچار راه انفعال را پیش خواهیم گرفت…
همونطور که نوشتم لازم هست که توجه کنیم که دو فاکتور رو همزمان داریم، اینطور نیست که یکی را داشته باشیم و کافی باشد که جایگزین دیگری کنیم..

بنابراین در حین اینکه سطح آگاهی خودمون رو بالا می بریم، روش های مدیریت هیجان ها رو هم می آموزیم که خود این هم جزوی از آگاهی هست…

به هر صورت هر کسی در هر برهه ای بر اساس دانش و آگاهی خود و هیجانات خود تصمیم می گیره
به همین خاطر اول صحبتم نوشتم که این شور رو نگهداریم و این انرژی رو مسیر بدیم در جهت رشد و ارتقا خودمون و مشارکت در مسایل اجتماعی و فرهنگی و هیچگاه اجازه ندیم که این شور ، خاموش بشه…
پس ما در کارگاه هوش هیجانی ، روش های مدیریت هیجان ها رو می آموزیم و در کارگاه های دیگر دانش های دیگری رو که منجر به بالا رفتن سطح آگاهیمون می شند رو دریافت خواهیم کرد
در واقع همه این کارگاه ها به سطح آگاهی ما کمک می کنند امشب ، هوش هیجانی رو از اونها جدا کرده و بررسی کردیم.
شاداب و سلامت باشید
aim

در مورد هدف و آرزو از کارگاه انگیزه و هدف

ما ممکن هست که خیلی چیزها بخواهیم که آرزو هستند اما برای به دست آوردن آن مواردی از آرزوهایمان که برنامه ریزی و تلاش می کنیم هدف ما هستند

پس همونطور که اکثرمون می دونیم، فقط آرزو کردن چیزی ما را به آن نخواهد رساند

برای رسیدن به چیزی لازم هست که با شدت بیشتری آن را آرزو کنیم، به دست آوردن آن را جزو یکی از اهداف خود قرار دهیم و برای به دست آوردن آن برنامه ریزی کنیم

می توان گفت اولین مرحله ای که آرزو را با هدف متمایز می کند میزان انگیزه فرد برای به دست آوردن آن هست

بسیاری از افراد بارها می گویند که فلان چیز را به شدت خواهانند اما هیچ گامی در جهت به دست آوردن آن نمی کنند چرا؟ همانطور که نوشتم انگیزه به دست آوردن آن و تبدیل آن به یک هدف مهم ترین موضوع در این مرحله هست

در کارگاه انگیزه و هدف در مورد تبدیل آرزوها به اهداف صحبت می شه

چه چیزهایی می تونند در ما انگیزه ایجاد کنند؟ چه انگیزه هایی می تونند در ما انگیزش ایجاد کنند تا آرزوهامون رو دنبال کنیم؟ موضوع دیگری هم که مطرح هست اینه که چگونه در خود انگیزه رو افزایش بدیم تا به حدی برسه که عاملی بشه تا هدف تعریف کنیم .

بعد از اینکه هدف تعریف کردیم هم همچنان سطح انگیزه رو باید بالا نگه داریم تا بتونیم برنامه ریزی کنیم، و همینطور انگیزه رو باید بالا نگهداریم تا

در مسیر تلاش برای رسیدن به اون هدف کم نیاریم، در مسیر نه تنها انگیزه نباید افت کنه بلکه باید بیشتر و بیشترش هم بکنیم چون که در مسیر مشکلات بسیاری پیش میاد که به احتمال زیاد انیگیزه بسیار بیشتری لازم داره تا استقامت کنیم و جا نزنیم

به همین خاطر هست که من این کارگاه رو طراحی کردم چون مورد بسیار مهمی در زندگی هست که شاید بسیاری از افراد حتا متوجه اهمیت اون نباشند

یک ویدیو در کانال در مورد انگیزه ارسال کردم، انگیزه بیرونی و انگیزه درونی رو در اون توضیح دادم

برای هدف گذاری ما بیشتر به انگیزه درونی نیاز داریم تا انگیزه بیرونی

البته برای بسیاری از مردم ، چشم هم چشمی یک انگیزه بیرونی باشد که بسیار انگیزشی باشد و به مرور درونی شده باشد

اما در چشم همچشمی آسیب روانی و در نتیجه آسیب جسمی وجود دارد

پس مبحث دیگر در اینجا اینه که در تعریف اهداف خود و انگیزه مند کردن خود لازم است به سلامت خودمان اولویت بدهیم

باز در این مورد ویدیوهایی رو ارسال خواهم کرد اما خودتون رو برای کارگاه ها آماده کنید، به زودی شرایط کارگاه ها رو اعلام می کنم

شاداب و سلامت باشید