goal-aim-motivation

انگیزه و هدف

در این کارگاه، شما با انگیزه مندی صحیح و هدفگذاری اصولی آشنا شده و توانایی خود را برای پیگیری اهداف خود تقویت خواهید کرد.

    • انگیزه چیست؟
    • روش های افزایش انگیزه چیست؟
    • هدف چیست؟
    • روش های رسیدن به هدف کدامند؟

 

هدف و انگیزه
TransactionalAnalysis

تحلیل رفتار متقابل – ۲

درود بر همراهان عزیز

می خوام در مورد تحلیل رفتار متقابل بنویسم که به تصمیم گیری مربوط می شه

شما برامون بنویسید که تصمیم گیری با انگیزه در ارتباط هست؟

آقای اریک برن در نظریه تحلیل رفتار متقابل خودآگاه رو شامل سه عنصر والد و بالغ و کودک می دونه

در چند مطلب به این موضوع اشاره کردم

>امشب می خوام با یک مثال کارکرد این سه عنصر بالغ، کودک و والد رو توضیح بدم و این یک مثال کاربردی هست که می تونید با عمل به اون به خیلی از مسایل ذهنتون پاسخ بدید

من برای نظری تحلیل رفتار متقابل یک مثالی ابداع کردم که از شیشه اتومبیل کمک می گیرم

شیشه خودرو قابلیت بالا و پایین رفتن داره

کودک درون ما خیلی مواقع دوست داره که باد صورتش رو نوازش بده پس می خواد که شیشه ماشی پایین باشه

والد درون ما می گه بهتره شیشه رو بدم بالا وگرنه سرما می خورم

ما بسیاری اوقات این خودگویی ها رو با خودمون داریم

در مواردی که می خواهیم بین دو یا چند موضوع یکی رو انتخاب کنیم

این موضوعات ممکنه درونی و ذهنی خودمون باشند یا چیزهایی در بیرون باشند که لازم باشه انتخاب کنیم

در موقعیت شیشه خودرو لازم هست که بالغ بیاد وسط و تصمیم نهایی رو با تحلیل منطقی بگیره

پس بالغ درون با منطق و تحلیل تصمیم نهایی رو می گیره

پس لازمه که تشخیص بدیم که کدوم خواسته خواسته والد درون هست، کدوم خواسته، خواسته کودک درون هست و والد چطور می شه که وارد مساله می شه

بالغ که حاضر می شه یعنی ما به خودمون می گیم که در مورد موضوع فکر و تحلیل کن ، بالغ بررسی رو شروع می کنه

بالغ می بینه که خودرو در حال حرکت با سرعت بالا هست و باد با سرعت به صورت ما برخورد می کنه در ضمن هوا سرد و پاییزی هست

بنابراین نظر والد درون رو تایید می کنه و تصمیم نهاییش این می سه که شیشه رو بدیم بالا

حالا اگه در یک روز بهاری گرم با سرعت کم در حال حرکت باشیم، بالغ تحلیل می کنه و می بینه که باد ملایم ضرری نداره و کودک می تونه که از نوازش باد لذت ببره، پس نظر کودک رو می پذیره و ما از نوازش باد لذت می بریم

پس نه والد و نه کودک درون ارجحیت ندارند بلکه این بالغه که تصمیم نهایی رو براساس مقتضای زمان و مکان می گیره

پس لازمه که همیشه هوشیار باشیم که بالغ خودمون رو در موقعیت های مختلف فراخوانی کنیم تا در زمان و مکان نامناسب در دام والد یا کودک درونمون نیافتیم

خیلی از مواقع والد یا کودک سبب تصمیم های بسیار نادرستی می شند

اما در عین حال هر دو والد و کودک هم در بسیاری از مواقع ما رو در زندگی بهتر همراهی می کنند

در شب های بعد در مورد اینکه این عنصرها چطور شکل گرفتند و چطور می شه اونها رو شناسایی کرد می نویسم

به طور مثال هر فکری که به دنبال لذت بردن هست از کودک درون ما میاد

این یک نظریه هست و نظریه کاربردی هست که در بسیاری از موارد می تونه به ما کمک کنه

اگر سوالی هست در خدمتم

شاداب و سلامت باشید

Inovation

خلاقیت و سلامتی

دیروز ویدیوی دوچرخه سواری خودم رو  به گروه تلگرامم فرستادم که هم انگیزه ایجاد کنم برای ورزش و هم می خواستم در مورد خلاقیت براتون بنویسم

با یکی از دوستان که کارگاه خلاقیت برگزار می کنند و اینجا هم حضور دارند صحبتی داشتیم

چه چیزی مانع خلاقیت می شه؟

اگه این ویدیو رو دیده باشید من یک کلاه لبه داری زیر کلاه دوچرخه بر روی سرم دارم

هرچیزی رو که لازم داشته باشم می سازمش

این سایه بان هم فکر نکنید یه کلاه ساده است

کلی روی اون کار انجام شده

خیلی ها که من رو با این کلاه می بینن تحسین می کنند و فکر می کنند اروپایی هستم

خیلی های دیگه هم که می دونند ایرانی هستم مسخره می کنند

مسخره شدن مانع بسیار بزرگی برای خلاقیت هست

اگر ما به حرف های دیگران اهمیت بدیم باختیم

اگر بخواهیم که نگران مسخره شدن باشیم حتا بعد از درست کردن اون وسیله ازش استفاده نمی کنیم

ژاپنی ها چرا پیشرفت می کنند؟؟؟

توی فیلم های ژاپنی وقتی یک دسته چوبی که پنجه هم داره برای خاراندن پشت ابداعش کردند دیدم لذت بردم

چرا ما تو ایران همچین چیزی برای راحتی خودمون ابداع نکردیم

هر وقت به فکر راحتی و سلامتیمون بودیم مسخره شدی و نازنازی خطاب شدیم

برای همین سعی می کنیم قوی جلوه کنیم و به سلامتیمون اهمیت ندیم !!!!!

ببینین از کجا می شه به کجا رسید

ریشه بسیاری از مسائل، فرهنگی هست…حتا توجه نکردن به سلامتی

می خوای برای سلامتیت پول خرج کنی؟ !!!!!!!

می خوای برای سلامتیت بری کلاس؟ !!!!!

این جملات مانع حرکت ما برای سلامتیمون می شن

اما اگه بخواهیم بریم دکتر و کلی هم خرج دارو و درمان کنیم کسی مسخرمون نمی کنه

چرا؟؟؟؟ !!!!!!

فرهنگ پیشگیری در ایران جا نیافتاده

فرهنگ توجه به سلامتی جا نیافتاده

حتا به همین خاطر خیلی ها مریضی سایکوسوماتیک یعنی اختلالاتی که از روان در جسم ایجاد می شه دچار می شند تا بتونند برای درمان پیش پزشک برند بدون تمسخر شدن ، چونکه نمی تونند بدون تمسخر شدن به سلامتیشون بپردازند قبل از اینکه بیمار باشند !!!!!!

به خاطر اینکه متهم می شند به نازنازی بودن

البته نسل امروز تونسته تا ۵۰ درصد بر تمسخر دیگران در این زمینه غلبه کنه و بینیش رو عمل کنه

این یک پیشرفت در فرهنگ مقاومت در مقابل مسخره شدن هست که با وجود زیرسوال بردن زیبایی بینی و سلامتی در کنار اون، همچنان دارند بینیشون رو عمل می کنند و با وجود اینکه از اطرافیانشون کنایه هایی می شنوند تا ۵۰ درصد اهمیت نمی دن و مقاومت می کنند

برسیم به مقوله پیشگیری برای سلامت از طریق کارگاه “یوگای تن و روان

تا یادم نرفته بنویسم که اگه کسی با دیدن این ویدیو به کلاه من خندیده می تونه اینجا بنویسه تا حلالش کنم، اگه اینجا ننویسه، اون خنده براش حرامه_ شوخی کردم به هر بهانه ای بخندید.

براتون در روزهای قبل نوشتم که با یادگیری این روش که در کارگاه “یوگای تن و روان” ارائه می شه می تونید تا حدودی از بیماری ها پیشگیری کنید و یا تا حدودی دردها رو تسکین بدید و ترمیم زخم ها رو تسریع کنید

آقای رحیمی اقدم و خانم امید شاهد بودند که من با دوچرخه با چه شدتی روی آسفالت زمین خوردم

بلافاصله دوچرخه رو برداشتم و اومدم رو شانه خاکی نشستم

آقای رحیمی اقدم و خانم امید بلافاصله خودشون رو بالای سر من رسوندن

ازشون فرصت خواستم، ۵ دقیقه نشد گفتم که بریم ، خوب شدم

زانوم بد درد گرفته بود ولی همونجا ترمیمش کردم

بعد که اومدم خونه دیدم که بدجور زخمی شده و خون اومده ولی به زودی خوب شد

دوستان زیادی به من مراجعه می کنند و از دوستانشون و عزیزانشون برام می گن و براشون کمک می خوان ولی خودشون برای آموزش مراجعه نمی کنند

یکی از تومور مغزی نزدیکانشون می گه، یکی از سکته مغزی ….

 

ویدیوی کسی که پا نداره و یک دست داره رو در حال ورزش های مختلف برای گروه تلگرامم فرستادم که ببینیم چطور می شه قوی بود

و همچنین برای این فرستادم که کمی هم در مورد خودمون هوشیار بشیم که آیا ما استثنایی هستیم و چنین اتفاقاتی فقط برای دیگران می افته؟؟؟ !!!

آیا فقط دیگران فشار خون می گیرند یا سکته می کنند؟ !!

برادر همکارمون ۳۴ ساله، شب خوابیده ، صبح همسر جوانش رفته سراغش دیده سکته قلبی کرده و دیگه نیست!!!!!! همین ماه گذشته ….

به خودمون بیاییم، ما هم در این جامعه داریم زندگی می کنیم و لازمه که پیشگیری کنیم تا این مسائل برامون اتفاق نیافته

الان امکانی براتون فراهم شده که این کارگاه به شما معرفی شده، از دستش ندید، به دوستانتون هم معرفی کنید شاید کسی نیاز داشته باشه

شاداب و سلامت باشید

شب خوش در آرامش

quantum

کوانتوم و هولوگرافیک


درود بر شما همراهان عزیز

.. کمی از کوانتوم بنویسم که بخشی از کارگاه “سلامت تن و روان” هست

همانطور که در نشست قبل نوشتم هدف یوگا، اتحاد تن و روان هست، مفهوم کوانتوم در ارتباط تنگاتنگ با اتحاد هست

چند نفر از دوستان با هولوگراف آشنایی دارند؟

اخیرن تکنولوژی فیلمبرداری هولوگرافیک در حال توسعه هست و ژاپن قول داده که جام جهانی رو با این نوع فیلبرداری به همه استادیوم های جهان به طور زنده ببره

تکنولوژی هولوگراف کمک می کنه که تصویری سه بعدی در وسط سالن ایجاد بشه که شما فکر می کنید خود مایکل جکسون زنده شده و داره شو اجرا می کنه… که اینکار رو انجام دادند

اینها رو نوشتم که کمی در شما انگیزه ایجاد کنم که به بقیه مطالب با شوق بیشتری گوش بسپرید

در ابتدا که نقش هولوگرافیکی از یک سیب رو بر روی یک ورق هولوگرافیک ایجاد کردند، وقتی به اون ورق که مثل ورق عکاسی رادیولوژی هست نگاه می کردید یک تصویر توفان رو می دیدید

وقتی به اون عکس هولوگرافیک، نور تابیده می شد و نور از چند منشور و عدسی عبور می کرد یک سیب بر روی میز نمایان می شد

یک سیب سه بعدی که وقتی می خواستی برش داری دستت از درونش عبور می کرد چون چیزی جز نور نبود

خاصیت جالبی که می خوام از هولوگرام براتون بگم اینه که اگر اون ورق هولوگرام رو با قیچی به چند قطعه تقسیم می کردی

و فقط به یکی از قطعه ها نور می تابوندی ، باز هم یک سیب کامل رو بر روی میز داشتی !!!

تفسیر شما از این موضوع چی هست و چه ارتباطی با کوانتوم داره؟

این موضوع یه مطلبی از ساختار کائنات رو به ما یادآور می شه که هر قطعه ای از کائنات اطلاعات کل رو در درونش داره !!!

هر چند که اون سیب کامل کمی محو و کم رنگ بود اما کامل بود

کائنات از چی تشکیل شده

همه اجزا این کیهان از ذرات ریزی به نام کوانتوم ساخته شدند

این کوانتوم ها در ارتباط با هم هستند

حال خاصیت کوانتوم ها رو می گم و این دو مطلب رو به هم وصل می کنم، (کوانتوم و هولوگرام)

جالبه که وقتی به کوانتوم در زیر میکروسکوپ الکترونیکی نگاه می کنند اون یک ذره هست

وقتی که کوانتوم رو مثل یک نور پرتاب می کنند خاصیت موجی داره و از چند ناحیه همزمان رد می شه

پس کوانتوم که کوچکترین جز شناخته شده تشکیل دهنده این کائنات هست هم ذره هست هم موج ….

کی ذره هست چه وقتی موج؟؟؟

بحث پیچیده شد؟؟؟

بگذریم… از این موضوع نتیجه بگیریم

انسان هم از این ذرات تشکیل شده و اگر لازم باشه می تونه که انرژی رو در بدن خودش و از طریق همین ذرات به حرکت در بیاره ، این کوانتوم

از طرف دیگه انسان جزئی از این کائنات هست و اطلاعاتی از کل در اون ذخیره هست و این اطلاعات رو می تونه به مرور درک و برای ارتباط با اجزا دیگه از اونها استفاده کنه، این هم از هولوگرام

توضیحات با جزییات بیشتر در کارگاه”یوگای تن و روان” و کارگاه ” شناخت خود و ساختار کائنات

سوالی اگر هست در خدمتم

روانشناسی بخشی از شناخت این کل عظیم هست… امید که با کمک هم به شناخت بیشتر دست پیدا کنیم

شاداب و سلامت باشیم

شب خوش و در آرامش

BodyEnergy

توضیح بیشتر کارگاه “سلامت تن و روان”

:

امشب راجع به کارگاه ” سلامت تن و روان” بیشتر توضیح بنویسم
هدف این کارگاه دستیابی به روشی هست که بدن بتونه خودش رو ترمیم بکنه
لازمه اینکار در ابتدا اینه که آرامش یا ریلکسشن رو یاد بگیریم تا ذهن آرام بگیره
به این خاطر که همونطور که به طور نمونه بیان شد ، استرس مانع ترمیم بدن می شه
استرس یکی از موانع هست
استرس ذهنی باعث فشار در اعضای بدن می شه
استرس به فارسی تنیدگی ترجمه شده
مثل اینکه باعث بشه که عضله ها و اعضا در هم فشرده و تنیده بشن
در مرحله بعد در این کارگاه با امواج مغز آشنا می شیم که بتونیم بدونیم که در هنگام ریلکسشن مغز در چه موجی قرار داره و در این وضعیت بتونیم که مدیریت مناسبی روی افکار داشته باشیم
در حالت هیپنوتیزم، مغز می تونه فرمان هایی رو دریافت کنه و عضله ها رو هم در اختیار بگیره در نتیجه می تونیم که فرمان های تلقینی مثبتی به مغز ارسال کنیم و سالم تر و شاداب تر بشیم
در مرحله بعد ، با مراکز انرژی در بدن آشنا می شیم و یاد می گیریم که چطور بر روی این مراکز تمرکز کنیم تا بتونیم انرزی اونها رو در تعادل نگهداریم
بعد یاد می گیریم که جریانی از انرژی رو از بین مراکز عبور بدیم و انرژی رو در بدن به جریان در بیاریم
به تعادل رسیدن مراکز انرژی بخش بزرگی از سلامت ما رو تضمین می کنه و به جریان انداختن انرژی در بدن می تونه به ما کمک کنه که در صورت بروز مشکل در بدن چطور اون مشکلات رو برطرف کنیم
اینها که می نویسم، کلی تئوری هم داره که لازم هست براتون بیان بشه تا بدونین که این مطالب تا چه حدی با شواهد علمی و عرفانی پشتیبانی می شن
با تمرکز روزانه بر مراکز انرژی و چرخش انرژی در بدن بسیاری از مسائل جسمی و روانی شما برطرف می شند
حتا احتمال داره که شما مشکلاتی داشته باشید که خودتون از اون بی اطلاع باشید، با برقراری تعادل در روان و تن ، مشکلات بسیاری برطرف می شند
به طور مثال ممکن هست که شما کمر درد داشته باشید و بعد از مراجعه بسیار به پزشکان، علت این کمردرد کشف نشده باشه و هر پزشکی نظری داده باشه، احتمال اینکه این کمردرد سایکو سوماتیک باشه هم وجود داره
بیماری سایکو سوماتیک یا بیماری روان تنی، بیماری هست که بر اثر فشارهای روانی ایجاد می شند و بروز جسمی دارند
بنابراین بسیاری از بیماری های ذهنی و جسمی شما که برخی منشا روانی و برخی منشا فیزیکی دارند با این روش ها قابل برطرف شدن هستند.
همانطور که در سرفصل این کارگاه نوشتم می شه از این روش برای کنترل نیروی جنسی هم استفاده کرد، به این صورت که وقتی فشار جنسی در درون بدن به زن یا مرد هجوم میاره ، با به چرخش درآوردن انرژی بدن می تونه که اون انرژی عظیم رو در بدن توزیع کنه و اون رو برای مصارف دیگه حفظ کنه
از همین انرژی برای ارتباط جنسی بهتر هم می شه سود جست که بعد از مهارت یافتن کافی در چرخش انرژی آموزش داده می شه
پس هدف از این کارگاه، اموزش مهارت سلامت جسمی و ذهنی هست
چرا وقتی ما می تونیم با یک راه حل ساده سردرد خودمون رو برطرف کنیم دارو مصرف کنیم و سیستم بدن خودمون رو با مصرف دارو به مرور به هم بریزیم
برای بر طرف کردن سردرد کافی هست ۳ دقیقه انرژی رو در بدن به چرخش در بیاریم
آیا ۳ دقیقه در محل کار نمی تونیم نشسته ، چشم ها رو بسته و سکوت کنیم
و در نهایت به مرحله ای برسیم که بتونیم به دیگران هم منتقل کنیم
با افزایش انرژی با افزایش تمرکز، و با کاهش استرس ما صمیم های بهتری می گیریم… پس این کارگاه می تونه ریشه برای همه کارکاه ها باشه ، چراکه سلامتی ، ریشه همه موفقیت هاست… عقل سالم در بدن سالم
هدف یوگا همونطور که از معنی لغوی اون بر میاد اتحاد تن و روان هست
یعنی بتونه ارتباطی که بین تن و روان گسسته شده رو ترمیم کنه..
تا از طریق این اتحاد سلامتی حفظ بشه
اتحاد تن و روان در روانشناسی امروز تاکید میشه و علم بررسی سایکوسوماتیک هم دلیل بر این ادعاست…
شاداب و سلامت باشید
metacognition

فراشناخت

 فراشناخت دارای دو جز است؛

۱- آگاهی از این که چه مهارت ها، راهبردها و منابعی برای انجام موثر یک تکلیف لازم است.

۲- توانایی استفاده از مکانیزم های خود تنظیمی برای اطمینان از تکمیل موفقیت آمیز تکلیف، مثل ارزشیابی کارآمدی فعالیت های گذشته، وارسی پیامدهای تلاش و رفع هرگونه مشکلی کا پیش می آید.

* #شناخت؛ توانایی حل مسئله و استفاده از راهبرد است.
* #فراشناخت؛ رشته ای از روانشناسی نوین می باشد.

Stress

در ادامه بررسی استرس

برگرفته از صفحه پرویز پرستویی

“سالها پیش مدتی را در جایی بیابان گونه به سر بردم. عزیزی چهار دیواری خود را در آن بیابان در اختیار من قرار داد؛ یک محوطه بزرگ با یک سرپناه و یک سگ. سگ پیر و قوی هیکلی که برای بودن در آن محیط خلوت و ناامن دوست مناسبی به نظر می رسید. ما مدتی با هم بودیم و من بخشی از غذای خود را با او سهیم می شدم و او مرا از دزدان شب محافظت می کرد. تا روزی که آن سگ بیمار شد.
به دلیل نامعلومی بدن او زخم بزرگی برداشت و هر روز عود کرد تا کرم برداشت. دامپزشک، درمان او را بی اثر دانست و گفت که نگه داری او بسیار خطرناک است و باید کشته شود. صاحب سگ نتوانست این کار را بکند. از من خواست که او را از ملک بیرون کنم تا خود در بیابان بمیرد. من او را بیرون کردم. ابتدا مقاومت می کرد ولی وقتی دید مصر هستم رفت و هیچ نشانی از خود باقی نگذاشت.
هرگز او را ندیدم. تا اینکه روزی برگشت. از سوراخی مخفی وارد شده بود که راه اختصاصی او بود. بدون آن زخم وحشتناک. او زنده مانده بود و برخلاف همه قواعد علمی هیچ اثری از آن زخم باقی نمانده بود. نمی دانم چه کار کرده بود و یا غذا از کجا تهیه کرده بود. اما فهمیده بود که چرا باید آنجا را ترک می کرده و اکنون که دیگر بیمار و خطرناک نبود بازگشته بود.
در آن نزدیکی چهاردیواری دیگری بود که نگهبانی داشت و چند روز بعد از بازگشت سگ، آن نگهبان را ملاقات کردم و او چیزی به من گفت که تا عمق وجودم را لرزاند. او گفت که سگ در آن اوقاتی که بیرون شده بود هر شب می آمده پشت در و تا صبح نگهبانی می داده و صبح پیش از اینکه کسی متوجه حضورش بشود از آنجا می رفته. هرشب…! من نتوانستم از سکوت آن بیابان چیزی بیاموزم اما عشق و قدرشناسی آن سگ و بیکرانگی قلبش، مرا در خود خرد کرد و فروریخت. او همیشه از اساتید من خواهد بود. ”

نمی دونم این داستانی که فوروارد کردم ، حقیقی هست یا نه

اما اگه بتونیم اون رو تحلیل کنیم و بپرسیم که چه چیزی تونسته کمک کنه که این سگ نجات پیدا کنه، پاسخ شما چه خواهد بود؟
چطور می تونه با استرس مرتبط باشه؟ همه این مواردی رو که گفتید درست هست
سگ متوجه شد که این بیماری سبب رانده شدنش شده پس احساس مسوولیت و حس ارزشمندی باعث شد که تصمیم بگیرد که خوب بشود، امید به برگشت به خانه او رو مصمم کرد که خوب بشود
اما
استرس که سبب بیماری های بسیاری می شود، مانع بهتر شدن بیماری ها هم می شود
سگ استرس نداشت چون نمی دانست که پزشکان بیماری او علاج ناپذیر تشخیص داده اند
به خیال خودش بیماری بود که باید صبر می کرد تا خوب شود مثل بقیه بیماری ها
اگر سگ عادی بود و احساس مسوولیت و امیدی به برگشت نداشت در بیابان تسلیم شده و بیماری او را از پا در می آورد.
اما از آنجاییکه می دانست این بیماری او را از خانه رانده منتظر ماند تا خوب شود، امید به خوب شدن هم یکی دیگر از امیدهایش بود
ابهام هم سبب استرس می شود
یعنی اگر نمی دانست که چرا از خانه رانده شده است باز دچار استرس می شد و از پا در می آمد
پس دو گونه امید داشت و دو گونه استرس نداشت، و احساس مسوولیت بالا
 ابهام هم سبب استرس می شود
مثل زمانی که فرد در تاریکی قرار دارد
ذهن انسان مانع بسیار بزرگی در بسیاری از مسائل از جمله بیماری هاست
در ضمن اینکه همان ذهن می تواند به او کمک کند
اگر ذهن باور کند که بیماری او علاج پذیر است درمان صورت می گیرد
اگر ذهن نگران باشد، مانع درمان خواهد شد
کودک به سادگی گول می خورد و والدین می توانتد از این طریق کودک را به راحتی آسوده کنند
اما بزرگسال نمی تواند خودش را گول بزند در نتیجه ذهن او مانع باور می شود و استرس به سراغش می آید
راه چاره چیست؟
  
اما بزرگسال نمی تواند خودش را گول بزند در نتیجه ذهن او مانع باور
در اینگونه موارد باید با انرژی مثبت مسئله را رها کرد گاهی أوقات زمان همه چیز را به خالت عادی بر میگرداند
آموزش های مدیریت ذهن از طریق همین باورها می تواند ما را در برابر استرس ها مصون کند
و در نهایت بسیاری از بیماری ها را از خود دور نگه داریم
شبی آرام و لذت بخش داشته باشید
stress

راهکارهای گذر از استرس

اگر در زندگی بتونیم از تجربیات گذشتگانمون بهره بگیریم، بسیار موفق خواهیم بود و زندگی با سبک خوبی خواهیم داشت
منظور این نیست که سبک زندگی گذشتگانمون رو در پیش بگیریم، گاهی برعکس از تجربه گذشتگان عبرت بگیریم
در گذشته بسیاری از بیماری های سنین پیری را طبیعت این سنین می دونستند اما امروزه بر همگان آشکار شده که استرس عامل اصلی بسیاری از بیماری هاست
ما می تونیم به گذشتگانمون نگاه کنیم و درس بگیریم، اونها تن و روانشون رو در این مسیر آسیب زدن و ما نباید که از این گوهر گرانبهایی که به ما ارائه می کنند به راحتی گذر کنیم…
فشار خون از عوامل بسیار شایع و آشکار استرسه
بیشتر افراد سنین بالا به این بیماری دچار شدند و در حالی که باز هم می تونند درمانش کنند تلاشی نمی کنند و جوان های ما هم در حالی که گذشتگان رو می بینند و در واقع آینده خودشون رو می بینند کمتر اقدامی می کنند
خانم قیصری موضوع مهمی رو مطرح کردند و خانم آقایی اون رو پی گرفتند
همونطور خانم آقایی و همراهان عزیز اشاره کردند هر کسی با توجه به نگرش و باورهاش در موارد خاص خود و به گونه خودش استرس رو تجربه می کنه
همه این موضوع رو داشتیم و خواهیم داشت
پس وقتی که احساس می کنیم که همه با این موضوع روبرو هستند کمی خیالمون آسوده می شه که ما فرد مشکل دار نیستیم بلکه مثل بقیه هستیم، این یکی از روش های روانشناسی شناختی و فراشناختی هست که فرد رو با مثال های مختلف متوجه این موضوع می کنه که در این زمینه او تنها نیست…
در همین راستا همدلی برای کاهش استرس بسیار مفید هست، اگر ما با کسی همدلی کنیم یا احساس کنیم که رییس یا همسر ما با ما همدل هست استرس ما کمی کاهش پیدا می کنه و می تونیم که اون کار رو با تحمل بهتر استرس پیش ببریم..
شناخت خودمون و واکنش هامون همونطور که اشاره کردند ، می تونه به ما کمک کنه که بهتر استرسمون رو تحت کنترل بگیریم…
راهکارهای ریز و درشت بسیارند که در کارگاه هوش هیجانی و کارگاه یوگای تن و روان به اونها می پردازیم و تمرین می کنیم
به همدلی اشاره کردم و در نشست قبل به هیجان و آگاهی…
اگر در گروه تلگرام ، دوستان رو به همراهی دعوت می کنم، چندین جنبه داره
یکیش همین همدلی هست که با حضور و مشارکت در این گروه می تونیم که همدیگر رو بیشتر همراهی کنیم و همدلی به دست بیاریم
و چه ارتباطی با صحبت آگاهی داشت؟
هنگامی که شما رو به موضوعی دعوت می کنم شما می تونید که اون رو آگاهانه انتخاب کنید یا بی خیالش بشید و وقتی که بهش نیاز پیدا کردید از روی ناچاری به اون پناه بیارید
کدوم یکی بهتره؟ همراهی آگاهانه و با برنامه ریزی برای ایجاد جامعه ای همدل، یا همه تنها و تماشاگر تا وقتی که ضرورت و ناچاری ایجاب کند که با هم همراه شویم؟
به دوستان بسیاری راهکارهایی رو به صورت انفرادی ارایه کردم و چه خوبه که اونها رو اینجا به اشتراک بگذارند تا به مرور با هم همدل بشوند
این هم روشی برای پیشگیری و درمان و درمان هست
اما یک روش کافی نیست، چند روش با هم می تواند که ما را سالم و سرزنده نگه دارد
روش های دیگری در کارگاه یوگای تن و روان در انتظار شماست
روش های بیشتری در کارگاه هوش هیجانی در اختیار شماست
وقتی ما می توانیم با ده دقیقه ریلکسیشن ، بسیاری از بیماری ها را از خود دور نگه دارید ، چرا به دنبال یادگیری آن نباشیم؟
و با تکنیک های بسیار دیگر از نیاز به داروها در آینده رها باشیم
در هند در معبد یا آشرامی که برای آموزش حضور داشتم، عده ای به صورت داوطلبانه کار می کردند، البته امکاناتی از جمله مسکن در اختیارشان قرار می گرفت
به این نوع کار کردن می گفتند ، work as meditation
به اونها آموزش می دادند که چگونه به کار به عنوان یک مدیتیشن نگاه کنند و چگونه کار را بدون استرس انجام دهند
البته مسلم است که کار بدون استرس در دنیای ما نمی تواند باشد مگر اینکه ما هم در آشرام کار کنیم
اما همانطور که اشاره کردم راهکارهایی برای گذر از استرس وجود دارد…
شاداب و در آرامش باشید:tulip:
improve

در خصوص هدف من از برگزاری کارگاه ها

پیشتر در مورد اینکه هدف من چیست کمی توضیح نوشته بودم
هدف من همواره ارتقا و رشد خودم بوده و در همین راستا کمک به رشد دیگران
نمی دونم چند نفر از دوستان با هرم مازلو آشنایی دارند
اسم فروید رو فکر می کنم اکثر دوستان شنیده باشند امازاسم دکتر مازلو رو کمتر
فروید با کسانی کار می کرد که بیماری داشتند
مازلو در مورد کسانی تحقیق کرد که به خود شکوفایی رسیده بودند
پیشتر هم نوشته بودم که سه دسته بندی از انسان ها از نظر روانی در روانشناسی وجود داره
ناهنجار، بهنجار ، سالم
ناهنجار در محدوده زیر صفر و منفی هست
بهنجار در محدوده صفر هست
سالم در محدوده بالای صفر قرار داره
فروید بیشتر روی افراد ناهنجار کار کرد و موفق هم بود و بیشتر اونها رو تا حد هنجار و حتا سالم کمک کرد
مازلو بیشتر روی افراد سالم تحقیق کرد و روی این موضوع بررسی بیشتری داشت که چطور یک فرد بهنجار می تواند به خودشکوفایی دست یابد
من در کار روانشناسی تمرکز هدفم بر روی بهنجار به سالم هست
هدف و انگیزه من این هست که در مسیری که برای ارتقا و رشد خودم گام برمی دارم به همراهان بیشتری کمک کنم که در این مسیر گام بردارند…
دکتر مازلو به مانند بسیاری دیگر معتقده که انسان برای به دست آوردن نیازهایش تلاش می کنه و در این مسیر ، مراتبی را طی می کنه و نیازهای او تغییر می کنن
اگر انسان نیازهای اولیه خود، یعنی خوردن و پوشیدن را تامین کند فرصت میابد که به تامین نیازهای دیگر خود بپردازد
سپس به دنبال این است که تامین معیشت را تداوم بخشد یعنی شغلی داشته باشد که خورد و پوشش به طور مداوم تامین گردند
و بعد از این مرحله می تواند به تشکیل خانواده فکر کند
اگر دقت کنید تشکیل خانواده در پله دوم اما صمیمیت جنسی در پله سوم آمده است! تشکیل خانواده در انسان هایی که در مرتبه دوم قرار دارند برخلاف انسان هایی که در مرتبه سوم قرار دارند به منظور ایجاد صمیمیت و سپس در پله چهارم رسیدن به عشق نیست، دلایل تشکیل خانواده برای آنها (پله دومی ها) برآورده کردن نیاز جنسی به طور مداوم، عمل به عرف جامعه و مواردی از این دست است…
این موضوع را در کارگاه ارتباط زن و مرد بیشتر باز می کنم…
در پله چهارم رسیدن به عزت نفس و احترام متقابل نیاز انسانی والاتر است که از مرحله ابتدایی انسانی گذر کرده است.
و در نهایت در پله پنجم به خلاقیت و خوشکوفایی دست میابد
هدف من کار بر روی پله های سوم تا پنجم و همراهی برای طی کردن این مسیر است.
شب همراهان به خوشی و آرامش و لذت
Motivation

داستانی برای هدف و انگیره

یک داستان واقعی تعریف کنم شاید انگیزه پیدا کردید

قبل از انقلاب که خوانندگان خانم در تلویزیون برنامه داشتند، یک نفر از روستا از یکی از خواننده های خانم در تلویزیون خوشش می آید

این یک نفر تصمیم می گیرد که از روستایشان بیاید تهران و یک شب با این خانم خواننده باشد

ایشان از روستایشان یک آشنایی در تهران داشته اند از طریق این آشنا می توانند ارتباطاتی پیدا کنند و به آن خانم خواننده پیغام بفرستند

پاسخ خانم خواننده مشخص است، نه

بعد از اصرار و پیغام، خانم خواننده پیغام می فرستد قبول است و ۷ هزار تومان طلب می کند

این روستایی زاده ۱۰۰ تومان در جیب نداشته

تصمیمش را می گیرد بر می گردد روستا و بر روی زمین های سیب زمینی کار می کند

بعد از ۶ ماه ۷ هزار تومان را جمع می کند و به تهران می رود

حدس شما برای ادامه داستان چیست؟

شخصیت این فرد را بررسی کنیم، هدف و انگیزه فرد را بررسی کنیم

بسیاری از افراد گاهی هنگامی که با این موضوع روبرو می شوند افسردگی می گیرند

یک نفر چند سال پیش در یکی از شهرهای ایران با تماشای دختری در سریال کره ای خودکشی کرد

اما شخصیت داستان ما تصمیمی می گیرد

بعد که پای تصمیم او مشکلی نهاده می شود عقب نشینی نمی کند و تلاش خود را صدچندان می کند

هفت هزار تومان اون موقع هفت میلیون تومان الان است. در شش ماه این پول را جمع می کند. اگر انگیزه و هدف نداشت تا آخر عمرش هم چنین پولی نمی توانست پس انداز کند همانطور که هم شهری هایش نتوانستند

اول اینکه این شخص یک شخصیت خاص دارد که اگر بخواهیم چنین عمل کنیم باید چنین شخصیتی در خود بسازیم

دوم انگیزه است، اگر هدفی داشتیم به چه میزان انگیزه باید در ما باشد تا به خود تکانی بدهیم

نوع هدف می تواند در ما انگیزه ایجاد کند یا گاهی خود هدف ، انگیزه ایجاد نمی کند اما ضرورت ایجاب می کند که به یک هدف برسیم پس باید خود را انگیزه مند کنیم

منتظر نتیجه داستان هستید؟

اون شخص در مسیر تهران به زحماتی که برای به دست آوردن این پول کشیده بود فکر می کرد

وقتی رسید تهران ، با خود گفت با ۱۰۰ تومان با هر خانم دیگری که بخواهم می توانم باشم و این پول را به او نخواهم داد

برگشت روستا و یک گاو خرید و بعد صاحب یک گاوداری شد ….

یک کار آفرین همت دارد و عقل هم دارد

همت یعنی به خود تکان دادن در راستای هدف و عقل انتخاب مسیر درست را نشان می دهد

حال شما برای ما بنویسید که هدف و انگیزه او چه بود و آیا هدف و انگیزه درستی انتخاب کرده بود و چطور شد که هدف و انگیزه اش تغییر کرد…؟