با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
اگر می خواهی به اشراق نایل شوی بایستی هر بلند پروازی ای را کنار بگذاری. اشراق انحصاری نیست , زیرا تمامی خاصیت های فردی, با هم , به حقیقت متصل می شوند.
بودا به دریچه بهشت رسید. در آنجا مردم منتظرش بودند. آنان در را گشودند و به او خوشامد گفتند. امما بودا پشتش را به در بهشت کرد و به دنیا نگاه کرد ؛ به میلیون ها روحی که در راه های مشابهی بودند , در حال کشمکش , بدبختی , اضطراب و در تلاش برای رسیدن به دروازه بهشت.
دربان بهشت گفت : «لطفا بفرمایید , ما منتظر شما بودیم.» اما بودا گفت : «چگونه می توانم وارد شوم در حالی که دیگران هنوز نرسیده اند؟ من منتظر می مانم. چطور ممکن است دست هایم به در برسند در حالی که پاهایم نرسیده اند؟ من منتظر می مانم و صبر می کنم , دست ها به تنهایی نمی توانند وارد بهشت شوند.»
در این داستان زیبا گفته شده که بودا هنوز منتظر است, او بایستی صبر کند. هیچ کس جزیره نیست, ما همه جزو قاره هستیم, ما همگی با هم هستیم.
ممکن است که من قذم کوچکی از تو جلوتر باشم, اما از تو جدا نیستم و حالا ژرفای این داستان را می دانم, اینک این داستان برایم فقط یک تمثیل نیست, من منتظر شما هستم, زیرا دیگر می دانم که اشراق انحصاری نیست. فردی خاص می تواند قدم کوچکی از دیگری جلوتر باشد ولی سرانجام همه در یکپارچگی شان با راستی و حقیقت , یکی خواهند شد.
۱- اشراق یعنی تافتن, تابیدن, درخشیدن, تابان گشتن, روشن شدن, حکمت اشراق یعنی فلسفه ای که در اسلام مروج آن شیخ شهاب الدین سهروردی است.(سهروردی حکمت و اصول فقه را نزد استاد فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و با کمک هوش و نیک اندیشی اش بر بسیاری از امور علمی آگاهی یافت. و چون در بسیاری از موارد خلاف رای قدما (پیشینیان) و از حکمت ایرانی و اصطلاحات دین زرتشتی استفاده کرده , متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب (شهری در شام یا سوریه امروزی) خون او را مباح شمردند.صلاح ادین ایوبی فرمانروای مصر و شام فرمان داد او را به قتل به رسانند و وی در سن ۳۸ سالگی خفه شد.سهروردی حکمت اشراق را زنده کرده و به کمال رسانید.فلسفه او التقاطی(از هر چیزی و مطلبی نکته ای برچیدن و برگزیدن) است و در آن آثاری از عقاید حکمای یونان به ویژه افلاطون و نو افلاطونیان و حکمای باستان ایران همچون فهلویون(عربی شده ی پهلوی) و اصول دین زرتشت در آن به خوبی نمایان است.خود در یکی از کتابهایش می نویسد : … بر این بنا نهاده شده است حکمت اشراق در نور و ظلمت(تاریکی) که راه و روش حکمای ایران مانند جاماسپ و فرشوشتر و بزرگمهر و حکیمان پیش از او بود.(فرهنگ معین)
نویسنده: بردیا