با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
| ||||||
درود نشست به روزگار ۸۵.۱۰.۰۵ به دبیری بردیا با گردهم آمدن همراهان سعید – شیوا – مصطفا – فروغ – سمیه – فاطمه – الهام – مسعود (مهمان) – پویا – بردیا – ساسان – سیاوش – حمید و اعظم (دو نفر آخر با تاخیر) ساعت ۵ آغاز و در ساعت ۵:۲۵ به دبیری بردیا رسمیت یافت. علت تاخیر ۱۰ دقیقه ای سفارش دوستان برای پذیرایی بود که کمی به درازا کشید. موضوع بحث : شناخت خویشتن خویش بود و کتاب دمیان معرفی شد. در آغاز آیین نشست خوانده شد. و همراهان سعید – سمیه – بردیا – شیوا و ساسان به ترتیب خواهان ۲ – ۲ – ۱ دقیقه و ۱۰ ثانیه وقت شدند که درباره پیشنهادی برای گروه صحبت کنند. پویا نیز خواهان وقت ۵ دقیقه ای برای جمع آوری حق عضویت ماهیانه از همراهان شد. شیوا کتاب “دمیان” از “هرمان هسه” برگردان “محمد بقاعی” را در ۲۰ دقیقه به گروه معرفی کرد. در میان هفتاد و چند اثری که از هرمان هسه نویسنده نامدار آلمانی به جای مانده ، “دمیان” یکی از پر آوازه ترین آنهاست که بسیاری از مردم جهان آن را با اشتیاق خوانده اند زیرا سخن نفس انسان است. سخن حال روزگاری از عمر آدمی است که معمولا در چنبره ارزشهای قراردادی زندانی می شود و مجال آشکار شدن نمی یابد. “دمیان” نقدی است بر فرهنگ و آیین حاکم بر اروپا حکایتی است از مردمی که به اعتقاد هسه فریفته ظواهرند. هم با خود بیگانه اند و هم به جامعه شان. از باورهای خود هیاتی ساخته اند و بی آنکه به ژرفا نیک بنگرند بر گرد آن می گردند و از پیرامونشان بی خبرند. انسانها را با معیاری که خود دارند محک می زنند و ارزشها را جز از این طریق فهم نمی کننددر ژوئیه ۱۸۷۷ در شهر کالو از پدری به شدت مذهبی و مادری که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود متولدشد.او اولین گام های کودکی اش را در همین شهر روی زمین گذاشت! پدرش مبلغ مذهبی بود و به همین واسطه او سالهای میان ۱۸۸۱ تا ۸۶ را در شهر بازل گذراند. همان سالها پدرش تبعه سوئیس شد و برای همیشه بالتیک را فراموش کرد. هسه از همان ابتدا بنای ناسازگاری با قانون یکنواختی های دنیای اطرافش گذاشت. مدرسه، معلم ها، درس های تکراری همه او را به تنگ آورده بودند و او احساس می کرد می تواند همه این بندها را رهاکند. شاید همین از بند گسیختگی بود که بعدها او را در مسیر رسیدن به خود قرارداد. هسه تاب این فشارها را نیاورد و مدرسه علوم دینی را رها کرد. والدینش رفتارهای فرزند سرکش شان را به مثابه یک بدشگونی می دانستند. آنها هرمان جوان را ابتدا پیش یک فالگیر و بعد هم به کلینیک بیماران روانی بردند. بعد از اینکه پدر متعصب هسه احساس کرد او سرعقل آمده است، هرمان جوان را دوباره راهی دبیرستان کرد و هسه دوباره کمی بعد طاقت اش طاق شد. او خود را در مسیر تازه ای یافته بود. او سرشار از انرژی عجیب و تازه به دست آمده در خانه مشغول مطالعه بود. کمی بعد همزمان با این روزها در کارخانه ساعت سازی مشغول به کار شد. بعد در دانشکده کتابداری مشغول شد. همان روزها بود که علی رغم میل ظاهری اش دست به قلم برد و شعر و داستان نوشت. درحالی که تا قبل از آن همیشه با شعر و داستان مشکل داشت. همان روزها با درآمدی که از کار در کارخانه ساعت سازی داشت دو مجموعه شعر «عاشقانه ها» و «درآستانه نیمه شب» را منتشرکرد، او دراین مجموعه ها حال و هوای عجیب و مالیخولیایی آن روزهایش را شرح می دهد قبل از جنگ جهانی اول ۴ کتاب «درراه»، «کنولوپ»، «جوانی زیباست» و «آهنگ تنهایی» را نوشت. هنگام جنگ هسه هنوز خود را یک آلمانی می دانست. او به جنگ رفت و در آنجا با حمایت های ارتش روزنامه اسرای اکسان و انتشارات حمایت از اسرا را منتشرکرد. اما این همکاری که به نظر هسه تنها به معنای وطن دوستی بود تنها سبب مخدوش شدن چهره ادبی او و دشمنی شد. همان روزها هسه در مقاله ای تحت عنوان «آه! کمی لحن تان را تلطیف کنید» از خوانندگان و مردم خواست حداقل روحیه جنگ ستیزی را دراعماق وجودشان حفظ کنند. همین مقاله سیلی از انتقادات و فحش های رکیک را برای هسه داشت تا آنجا که او به نویسنده «خائن وطن فروش» معروف شد. جنگ با هسه عجین شد و او هرگز آن روزها رافراموش نکرد. تأثیر جنگ درتمام آثار بعدی او مشهود است حتی می توان گفت که درست بعد از جنگ بود که او در آثارش به سیاست هم گوشه چشمی داشت. سال ۱۹۱۹ زمان «دمیان» را با نام مستعار «امیل سینکلر» منتشرکرد. هسه این رمان را با تکیه بر فلسفه نیچه و باخ اوفن نوشت. نیکلر شخصیت جوان این داستان دوست دارد به آگاهی برسد و درعین حال آرامش روحی اش را حفظ کند و در این راه همکلاسی سینکلر «ماکس دمیان» به او کمک می کند. دمیان دراین اثر به شکل یک قاعده ظاهر شده است. دمیان برنده جایزه «فونتانه» شد اما هسه این جایزه را قبول نکرد. وی در این رمان از خدایی نام می برد که هم خوب است و هم بد است.در برخی زمان ها هم ستمگر است و در دیگر زمانها دادگر. هسه در این کتاب به معرفی چنین خدایی پرداخته است که متفاوت از خدایان مذاهب می باشد که کاملا نیک و خوب معرفی شده اند. هسه در این کتاب با پرداختن به روند شکل گیری باورهای سینکلر (شخصیت اول داستان) از مرحله شک تا یقین رمان را پی می گیرد و به پیش می برد. در رمان دمیان هسه می گوید: هیچ چیز .بدون مرگ زاده نمی شود قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
فاطمه در ۱۰ دقیقه بخش سخنان زیبا ، داستان زیبا و ژرفی از کتاب “فرمانروای قلبها” برگردان “مریم عوفی” را که بازگشت به خویشتن خویش و آن گونه هستیم، باشیم، بود را برای گروه خواند. این داستان درباره شیری است که در پی شناخت خویش است. تا اینکه پس از تقلید کردن بسیار از این حیوان و آن حیوان متوجه می شود که باید آنگونه که هست رفتار و کردار کند. پویا در وقت ۵ دقیقه ای ویژه برای صندوق مالی گروه به جمع آوری حق عضویت ماهیانه پرداخت. سمیه در ۲ دقیقه وقت درخواستی خویش درباره انجمن حمایت از کودکان کار صحبت کرد و گفت که این انجمن هر ۴شنبه اول هر ماه در خانه هنرمندان تشکیل جلسه می دهند و داوطلبان در آن زمینه کاری را انتخاب می کنند. سعید در ۲ دقیقه وقت درخواستی خویش از انتفاد و انتقادپذیری صحبت کرد. بردیا در ۱ دقیقه وقت درخواستی خویش از همراهان برای همراهی کردن شیوا معاون باشگاه نشست هفتگی درخواست همراهی کرد. شیوا در ۱ دقیقه وقت درخواستی خویش از همراهان برای همراهی برنامه شماره ۳ باشگاه کوه و تفریحات (رفتن به پارک طالفانی) که وی مسوول برنامه اش بود سپاسگذاری کرد. سپس در وقت پذیرایی ، همراهان از خودشان پذیرایی کردند و چندباره خودمان را به همراه جدید گروه مان معرفی کردیم و با وی صمیمی تر و مهربان تر شدیم. در ساعت ۶:۲۵ دقیقه وقت پذیرایی پایان یافت و نشست دوباره رسمی شد. ساسان در ۱۰ ثانیه وقت درخواستی خویش به طور کوتاه، مختصر و مفید پیشنهاد کرد که پس از خواندن آیین نشست و موضوع بحث هر کدام از همراهان به ترتیب اندیشه خود را مطرح کند و سپس بر اساس اولویت نوبت برای سخن گفتن از اندیشه ها استفاده شود. در این باره رای گیری شد و و با نظر ایشان موافقت شد و از این به بعد برای بخش های گفت و شنود هر نشست این پیشنهاد اجرا می شود. خویشتن خویش یعنی خود خودم. یعنی همه زندگی یعنی زدودن گرد و غبار از خود برای رسیدن به خود تا جایی که همچون حلاج شویم و خدا را در خود ببینیم. به اندیشه ی آدلر انسان زمانی بیمار می شود که بین خود راستکی و آرمانی شکاف ایجاد شود. تلاش انسان رسیدن به خود شکوفایی است. این خود چیست که در پی آنیم. خویشتن خویش همان خودآگاه ماست. آگاه به خودمان و آگاه به تاثیر مثبت در جهان و همچنین تاثیر منفی. چه کار کنیم به این خویشتن خویش برسیم؟ پرسیده شد که آیا خویشتن خویش همان نشان دادن آن چه که هستیم است یا آنچکه می خواهیم نشان دهیم؟ با بالا رفتن بلوغ ، خود راستکی و آرمانی به هم نزدیک می شوند. ما به روح مطلق می رسیم شاید خدا،الله ، یهودا ، اهورمزدا ، همگی یکی باشند و ما به آنجا برسیم. غیبت کردن یا ریاکارانه بازی کردن و این گونه مورد علاقه دیگران واقع شدن ما را از رسیدن به خویشتن خویش دور می کند. خودآگاه ما همان خود ناآگاه ماست که خودش را در جمع به ما نشان می دهد که با آموزش و پرورش به آن می رسیم. کارهای باید و نباید مذهبی ما را از خود واقعی دور می کند. داشتن ارتباطات گسترده و چالش هایی که در پیش رو داریم و نوع رفتار، ما را در رسیدن به خودشکوفایی کمک می کند. به اشتباهاتم می اندیشم و خود را سرزنش نمی کنم و خود را می بخشم و چندباره انجام اشتباهاتم خودداری می کنم و مسوولانه تر زندگی می کنم. و این گونه به خویشتن خویش می رسم. کنار گذاشتن قوانین اخلاقی و عرف رایج در جامعه و دوباره ارزش گذاری کردن آنها و به روز کردن آنها از پیش نیازهای رسیدن به خویشتن خویش است. که این گونه یک مانع بزرگ در راه رسیدن به خویشتن خویش یعنی تعصب را از سر راه برداشته ایم. پیش نیاز رسیدن به خویشتن خویش روراست بودن با خود و دیگران و بیان احساس خود در لحظه و به دور از ریا و دروغ. به دیاگرام مزلو اشاره شد. پیش نیاز رسیدن به خویشتن خویش نداشتن ایدئولوژی یا مکتبی خاص یا مذهبی خاص است و اینکه به ندای درون خودمان گوش دهیم و درون غیر وافعی که دیگران برایمان ساخته اند را رها کنیم و بشناسیم. خوشیتن خویش یک وضعیت ایده آل ویژه ی خاص نیست همین وضعیتی است که در هر لحظه داریم. بایستنی است که به آن آگاه باشیم. اگر کار خوبی همچون انتقاد کردن سازنده و خردمندانه انجام می دهیم آگاه به آن باشیم اگر کار بدی همچون غیبت کردن می کنیم بازهم آگاه به انجام آن کار بد باشیم. همین آگاه بودن به نفس خودمان صرف نظر از ارزش آن آغار رسیدن به خویشتن خویش است. آگاه بودن به خویشتن خویش ربطی به مذهبی بودن یا مذهبی نبودن ندارد. و مرجع قیاس و سنجش نباید دیگران باشند و باید درون خودمان باشد. آغاز تویی راه تویی پایان تویی ، هان که راه خود(خویشتن خویش) به خود(خودخواهی) گم نکنی. نیازهای ما باید در زمان خود ارضا شوند و اگر ارضا نشوند به مرحله های بالاتر نمی توان رسید. و نمی توان ارتقا یافت. فاکتورهای خودسازی و رسیدن به خویشتن خویش عبارتند از : مسوولیت پذیری – انتقاد پذیری – دلسوزی و یگانگی عدالت و صداقت دو فاکتور مهم در راه رسیدن به خویشتن خویش است. در راه رسیدن به خویشتن خویش از چالشها نترسیم آنها به سوی ما می آیند و ما می توانیم از آنها گذر کنیم. گر در طلب گوهر کانی ، کانی برنامه نشست آینده : شاد و خوش و خندان باشیم |