طمع و فراسوي طمع

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

طمع

به فکر و ذهنت توجه کن و ببین که طمع کننده , اما از حقیقت خالی است. از راه همین آگاهی , فرصتی به وجود می آید تا طمع را از بین ببری.

نگاه کنید و ببینید به چه چیزهایی در زندگی تان چسبیده اید. شما به دور خودتان و دارایی ارزشمندتان , سنگری برای دفاع از خودتان ساخته اید. مادیات نباید شما را به دارایی خود در آورند , بلکه باید وسیله ای در دست های شما باشند تا بتوانید بین دوستان یا دیگران تقسیمش کنید. فقط بایستی خطر کنید و عشق راستین را با دیگران تقسیم کنید.

هنگامی که به چیزی می چسبید , هدف را از دست خواهید داد که نتیجه ی آن نابودی شماست, زیرا اشیا هدف نیستند. هدف واقعی , حقیقت درونی شماست. خانه ای زیبا داشتن , پول فراوان یا زیورآلات بی کران داشتن , هدف نیست. هدف واقعی وارد درون خالص شدن است.

طمع امکان رسیدن به حقیقت را از شما می گیرد. چشمانتان را کور می کند. با طمع به جای صعود , حتما سقوط می کنید و به جای روان بودن , راکد می شوید و اگر راکد شوید به مردابی بد بو دگرگون خواهید شد.

ریشه طمع را در فکر و ذهنتان جستجو کنید. اگر در عرصه ی ذهن و فکر بمانید هرگز حقیقت را نخواهید یافت, زیرا ذهن همیشه طمع کننده , بوده و هست.

فراسوی طمع

آگاهی ات را به سوی راه حقیقت (درستی , اصل و ذات هر چیزی-فرهنگ معین) برگردان و بدان هر چیز که به تو داده شده , درست می باشد و با قدرشناسی از حقیقت سپاسگذاری کن.

روزی «نارادا» صوفی[۴] بزرگ هند در حال رفتن به خانه ی خدا از میان جنگلی می گذشت و در هنگام راه رفتن «وینا» اش را می نواخت تا اینکه در زیر درختی به حکیمی (فیلسوف و دانشمندی-فرهنگ معین) خیلی پیری رسید.

حکیم پیر گفت : «لطفا از خدا برایم سوالی بپرس.» من سالهاست که برای پیوستن و اتصال به حقیقت تلاش می کنم , حالا چقدر دیگر لازم است؟ من چه وقتی از زندان دنیای مادی رها می شوم؟»

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

نارادا خندید و گفت : «باشد.» هنگامی که از آنجا دور می شد , در زیر درخت دیگری مرد جوانی را یافت که با «اکتارا» می خواند و می رقصید. نارادا به شوخی از پرسید :« آیا تو هیچ پرسشی از خداوند نداری؟» مرد جوان درست مثل اینکه اصلا چیزی نشنیده باشد , به رقصش ادامه داد.

پس از چند روز نارادا بازگشت و به پیرمرد رسید. به او گفت : «پرسشت را از خداوند پرسیدم , او گفت بیش از سالهایی که زحمت کشیده ای , زمان مانده است.»

پیرمرد ناگهان دچار جنون و دیوانگی شد, تسبیح[۵] و کتاب مقدسش را پرت کرد و گفت « این بی انصافی است! هنوز هم این همه سال مانده است؟!» پیرمرد تسبیح و خلاصه هر چیزی که در کنارش بود را به گوشه ای پرت کرد و همانند دیوانه ها شروع به فریاد کشیدن نمود.

نارادا نزد مرد جوان رفت , مرد جوان هنوز می رقصید. نارادا گفت : هر چند تو پرسشی نکرده بودی , ولی به هر روی برایت می پرسم. اما با دیدن واکنش پیرمرد , مردد هستم و نمی دانم که پاسخ خدا را به تو بگویم یا نه . اما مرد جوان به رقصش ادامه داد و چیزی نگفت.

نارادا سرانجام گفت : هنگامی که از خدا سوال کردم که برای تو تا پیوستن و اتصال به حقیقت و راستی چقدر زمان مانده , خداوند گفت : « به مرد جوان بگو به تعداد درخت ها یا حتی برگ های درختانی که در زیرشان نرقصیده , زمان مانده است تا به راستی و درستی (حقیقت) برسد. و مرد جوان با بیشترین جذبه شروع به رقصیدن کرد و گفت : « در جهان درخت های بسیاری وجود دارند که پر برگ اند و هنوز من در زیرشان نرقصیده ام! چقدر خوب است , بار بعد که خداوند را دیدی از او بسیار سپاسگذاری کن!» و گفته شده که همان آن و لحظه مرد جوان به اشراق نایل گشت. اگر حقیقت چنین است پس به دانستن زمان نیازی نیست. اگر حقیقتا و به درستی و بدون نفس به دنبال راستی و درستی نمی باشی , پس سالها و سالها و سالها نیز کافی نخواهد بود. من احساس می کنم که آن پیرمرد هرگز به حقیقت و راستی درونش نمی رسد.چنین طرز فکری , هرگز نمی تواند به آزادی برسد , این طرز فکر جهنمی است.

۴-آنکه جامه پشمین پوشد, رونده و مسافر راه حق (راه راستی و درستی و حقیقت)

۵- دانه های به رشته کشیده شده که هنگام یاد خدا به پاکی کردن در دست گیرند-فرهنگ معین

=====================================

از کتاب تمثیل های عرفانی نوشته اوشو+ فرهنگ فارسی معین

=====================================

نویسنده: بردیا

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

پست قبلیNext Post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

68 + = 74