قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۴ مهر ۱۳۸۵سه گانه های ماتریکسپویا
نشست به تاریخ ۴ مهر ۱۳۸۵

همراهان حاضر به ترتیب حضور در محل : آرزو – لادن – حمید – سینا – بردیا – الهام – پویا و مهدی که با تاخیر در نشست حاضر شد .

نشست در ساعت ۵:۳۰ شروع شد.  موضوع اصلی بحث سه گانه های ماتریکس بود.

 

در شروع نشست ، آرزو ۲تا دو دقیقه وفت درخواست کرد . لادن ۲ دقیقه و پویا ۵ دقیقه

 

معرفی کتاب قرار بود توسط دلارام انجام بشه که تماس گرفته بود که نمیاد و چون کسی داوطلب برای انجام این

کار نشد ، پس معرفی کتابی انجام نشد.

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

سخن زیبا

سخن زیبا توسط حمید بود که دو شعر زیبا از عباس معروفی ارائه داد.

 

۱– دست های تو

 

چقدر چشم‌هام را ببندم
و حضور دست‌هات را
بر تنم نقاشی کنم؟
می‌ترسم آقای من!
می‌ترسم دست‌هام
از دلتنگیت بمیرد.

چقدر بی تو
از خواب بپرم
شیشه‌ی آب را سر بکشم
و چیزی از پنجره بپرسم؟
چی بپرسم دیگر؟
خواب مرا نمی‌برد
می‌آورَد
تو را می‌آورَد
بی آنکه باشی.

حالا تو خوابی
و حسرت سیر نگاه کردنت
در دلم بیدار شده.
می‌دانی همیشه اینجور
خوابت می‌کنم
که بنشینم نگاه کنم
تو را سیر.

وقتی به تو فکر می‌کنم
سال من نو می‌شود
توپ در می‌کنند
توی قلبم
و ماهی قرمز تنگ بلور
پشتک می‌زند
برای خنده‌هات.

ببین!
دلتنگیت را ببین
توی بغلم!

باهاش چکار کنم؟

طبل حلبی
به گردنم آویخته است
تهران را بی‌نقشه
می‌خوانم
کف تهران را می‌خوانم
تهران
کف می‌کند
وقتی بشنود
هنوز می‌خوانم.

برلین
در خاطراتت دست می‌برد
با نقشه هم
گم می‌شوی
بانوی من!
و من دنبال دست‌هات می‌گردم
روی تنم.

جوری عاشقی می‌کنم
در آغوشت
که هردو شعله‌ور شویم
مثل خورشید
و می‌چرخم دور کهکشانی
که دست‌های تو
سامانش می‌دهد.

 

 

 

۲- خاطرات من

این ورق‌ها را بردار یک دقیقه
الآن شاید یک شکلات پیدا شد
این تاستاتور را هم بگیر
این ماوس هم یک کوچولو دستت باشد
می‌شود این ورق‌ها را بر دارم؟
از کجا معلوم؟
شاید هفت تا اسمارتیز باشد زیرش

می‌شود توی این کشو را هم بگردم؟
بنشینم اینجا روی زانوهات؟
اگر اینجور ننشینم که نمی‌توانم ببینم توی این

شما رمان بنویسید
کاری به شما ندارم که
من دارم دنبال شکلات می‌گردم.

دیدی چی شد؟
باز نفهمیدم الآن بوس سوم هستم
یا چهارم
حالا باید از نو ببوسمت
چی؟
چی باید بگویم؟
بگویم دوستت دارم؟
بگویم کاش اینجا بودی
تا من نفهمم که چشم‌هام بازند یا بسته؟
بگویم نبودنت
ذره ذره مرا تمام می کند؟

لابد خواب بودم که رفتی
چقدر نبودنت
پریشان می‌کند
اینجور
خاطرات مرا.
پرده را که کنار بزنم
در قاب پنجره
کم کم پیدا می‌شوی.
آمدنت
مثل طلوع خورشید
تماشایی‌ست
بانوی من!

تو فقط از پشت پنجره
سرک بکش
تا ببینی چطور
بی تاب می‌شوم
تمام راه
می‌پروازم
پله‌ها را سه تا یکی
پر می‌وازم
خدا کند
خیالم زودتر از من
تو را نبیند.

در خاطراتم دستکاری می‌کنم
هر به ایامی
هرجا دلم تنگ شد
تو را می‌سازم.

چشم‌هام را که می‌بندم
باز اینجایی
همین روبروی من
به ساکتی خدا نشسته‌ای
چشم‌هام را که باز می‌کنم
اتاقم از نو
متولد می‌شود بی تو.
حتماً این اتاق
مرا خواب می‌بیند
بی تو!

در خاطراتم دستکاری ‌کنم؟
باز بروم سربازی
از صفر شروع ‌کنم؟
این‌بار برای تو می‌روم سربازی
این‌بار
از پادگان فرار می‌کنم
سرنوشتم عوض می‌شود.

من که هنوز نگفته‌ام چطور
با خیالت
و چشم‌هام
و این اتاق نارنجی
خانه می‌سازم!
گفته‌ام؟

در خاطراتم دست می‌برم
کاری می‌کنم
که از اول
باشی
از روزی که عشق را شناختم.

هی خانه می‌سازی
با کتاب
و من
هی کتاب‌ها را می‌ریزم.

نداشتم در تو می‌دویدم
به تو رسیدم؟
نداشتم باز به خاطراتم نگاه می‌کردم
قطاری مرا پیاده کرد
که تو سوار شدی؟

من
تو را
صورتی می‌بوسم
تو مرا سبز و آبی بباف
یک رج سبز
یک رج آبی
یا هر رنگی دوست داری
اگر خواستی
همه را نارنجی بزن.

چون دبیر نشست یادش رفت در شروع نشست ، آیین نشست را بخواند ، در اینجا آیین نشست   خوانده شد

 

بعد از آن زمان به آرزو داده شد تا صحبتش را بگوید.

که او به خاطر رفتن به  دانشگاه  خداحافظی موقت کرد.

 

بعد نوبت به لادن رسید که او هم به خاطر سفر خداحافظی موقت کرد

 

بعد از آن پویا از فرصتی که گرفته بود استفاده کرد و به جمع آوری مبالغ ماهیانه کرد

 

در ادامه به خاطر انجام نشدن معرفی کتاب ، آرزو پیشنهاد داد که معارفه انجام شود ، رای گیری شد و با اکثریت آرا ، انجام شد.

بعد از معارفه ، مهدی نشست رو ترک کرد.

 

بعد از آن نوبت به سفارش خوردنی رسید .

بحث اصلی با موضوع سه گانه های ماتریکس

سپس آیین گفت و شنود خوانده شد و بحث که در مورد سه گانه های ماتریکس با ۳۰ امتیاز بود شروع شد

 

عوامل سازنده فیلم سه گانه های ماتریکس توسط حمید معرفی شدند.

 

نویسنده و کارگردان : اندی و لری واچوفسکی

تهیه کننده : جو اسپیلبرگ

فیلمبرداز : بیل پاپس

موسقی متن : جان دیویس

جلوه های ویژه : جری ویلیامز

…..

 

فیلم ماتریکس جزو اثاری هست که از سازندگان خودش پیشی گرفته . هرکسی می تواند برداشت خودش را داشته باشد. فیلم سه گانه های ماتریکس شدیدا سمبلیک

 

چند سوال مطرح شد :

این فیلم را چند بار دیده اید و چقدر داستان رو متوجه شدید.

به طور کلی فیلم سه گانه های ماتریکس رو چه طور ارزیابی می کنید.

 

به خاطر بحث های فلسفی ، نیروهای خیر و شر ، جهان های موازی فیلم جذاب و پر مفهومی هست

 

برداشت های متفاوتی ارائه شد.

یکی از برداشت ها :

دنیا همه تصور است ، نباید گول این تصورات رو بخوریم و مشغول اون لحظه ها بشیم.

 

پیشنهاد داده شد که داستان به طور خلاصه شرح داده شود.

 

داستان در سال ۲۱۹۹ میلادی در زمانی که ماشین ها کنترل زندگی رو به دست گرفتند و زندگی انسان ها شبیه سازی شده است. انسان ها زمانی که انسان ها در ساخت هوش مصنوعی برای خود جشن می گیرند.

این هوش مصنوعی به جایی می رسد که به عنوان مثال یک ربات خدمتکار ارباب خود را می کشد.

از اینجا جنگ بین انسان و ماشین ها شروع می شود. انسان ها ماشین ها را به جایی تبعید می کنند.

ماشین ها در آنجا به فعالیت می پردازند و پیشرفت می کنند. ماشین ها یک نماینده به سازمان ملل می فرستند و می خواهند که حقوق آن ها هم به رسمیت شناخته شود.

انسان ها برای اینکه ماشین ها را که انرژی مورد نیازشون رو از خورشید می گیرند ، آسمان را تیره و تار می کنند. ولی ماشین ها منبع انرژی جدیدی از بدن خود انسان ها پیدا می کنند.

در اینجا سیستم ماتریکس ساخته می شود ، که در آنجا انسان ها رو کشت می دادند.

در ماتریکس ، توهمی ایجاد می شود که انسان ها گمان می کنند که زنده اند و فعالیت می کنند

بعد از مدتی تعدادی از انسان ها متوجه این دنیای مجازی می شوند و جنگ دوباره بین انسان و ماشین شروع می شود.

این انسان ها در جایی به نام زایان مستقر می شوند.

مورفیوس به دنبال یافتن شخص مناسبی که بر طبق پیشگویی اوراکل توماس اندرسون را میابد

با خوردن قرص قرمز از دنیای مجازی بیرون می آید.

اوراکل به نیو(توماس اندرسون ) می گوید که جایی می رسد که باید بین زندگی خودت و مورفیوس یکی را انتخاب کنی.

در جایی سایفر خیانت می کند و مورفیوس دستگیر می شود. نیو به این ایمان می رسد که می تواند مورفیوس رو نجات بده. به ماتریکس بر می گرده و مورفیوس رو نجات می ده ولی نمی تونه فرار کنه.

نیو کشته می شود. در اینجا نیو می پذیره که کشته شده ولی با بوسه ترینیتی بیدار میشه و میفهمه که این مرگ توهمی هست.

 

در فیلم سه گانه های ماتریکس سمبل های زیادی هست. پس از یک جهت سمبل ها باید بررسی شوند.

نکات ریز و درشتی در فیلم هست که این شاخه هم باید بررسی شود.

هر کسی پیام اصلی فیلم را که برداشت کرده بگوید.

 

کلمه ماتریکس به معنای زهدان است که می خواهد بگوید زمانی که از ماتریکس جدا می شود با چه دنیایی آشنا می شود.

 

در این فیلم هم سمبل های تاریخی داریم هم فلسفی .

سرزمین موعود زایان .

 

نام توماس اندرسون : اندر به معنای آدم و سون به معنای فرزند پسر . پس تماس اندرسون به معنای فرزند آدم هست.

در زمان حضرت عیسی شخصی بوده به نام ، توماس شکاک . در این فیلم هم نیو شک دارد که برگزیده هشت یا نه.

مورفیوس در اساطیر یونان ، ایزد رویا ها هست . در فیلم جایی که نیو قرص قرمز را می خورد ، مورفیوس به او می گوید :

تا حالا رویایی دایده ای ، که مطمئن باشی واقعی هست. اگه نتونی از خواب بیدار بشی . چه جوری می خوای بفهمی چی واقعی هست چی مجازی.

 

ترینیتی : تثلیت مقدس ، جاودانگی .

 

در ابتدای فیلم ، ترینیتی در اتاق شماره ۳۰۳ (تری او تری) دستگیر میشود.

شماره اتاق نئو ۱۰۱ – ۱۰۱ در سیستم دوتایی ششمین عدد هست. و نئو هم ششمین برگزیده هست.

 

سایفل هم از کلمه سفل عربی به معنی دون پایه گرفته شده.

 

اشاره شد که ، این نشانه ها و سمبل ها ، اسطوره ه و تاریخ هایی هست که در ادیان مطرح شده اند و ادیان برای گفتن حرف هایشان از این سمبل ها استفاده کرده اند.

 

در این فیلم از صحبت های بودا استفاده شده.

 

صحبت شد که زیاد در مورد سمبل ها صحبت نشود چون این ها ظاهر داستان است ، ولی گفته شد که اگر این ظواهر صحبت نشود درون باطن فیلم غیر قابل لمس است.

 

پیشنهاد شد که تمام این تفاسیر و معرفی فیلم به صورت معرفی کتاب انجام شود

 

پس برنامه نشست آینده به این صورت است:

 

دبیر نشست : حمید

معرفی کتاب : حمید – که مجموعه جمع آوری کرده اش را در مورد فیلم ماتریکس به عنوان کتاب معرفی کند.

سخن زیبا : سینا

بحث آزاد : ادامه سه گانه ماتریکس

 

بچه ها تصمیم گرفتند که تا ساعت ۸ بنشینند ولی چون پویا و الهام می خواستند بروند پس بردیا جانشین دبیر شد.

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

پست قبلیNext Post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 + 4 =