مرد دانا

مرد دانا

او گفت که نتیجه مبارزه به هیچ وسیله ای قابل دیدن نیست چون مرد دانا شدن یک کار تدریجی است.

وقتی از او خواستم در این باره توضیح بدهد ، گفت:

– مرد دانا شدن بقائی ندارد. هیچ کس هیچ وقت به طور واقع مرد دانا نیست، اما شخص ممکن است تنها برای یک لحظه مرد دانا شود که آنهم بعد از شکست چهار دشمن است.

– دن خوان تو باید به من بگوئی که آنها چه نوع دشمنانی هستند.

او جواب نداد. دوباره پافشاری کردم اما او طفره رفت و شروع به صحبت درباره موضوعی دیگر کرد.

وقتی آماده رفتن می شدم تصمیم گرفتم یکبار دیگر درباره دشمنان یک مرد دانا بپرسم. گفتم که چون نمی توانم تا مدتی بازگردم ، خوب است آنچه را که می خواهد بگوید بنویسم و بعد درباره آن وقتی آنجا نیستم ، فکر کنم . او مکثی کرد و بعد شروع به صحبت نمود:

– وقتی مرد شروع به یادگیری می کند ، هرگز درباره منظورش روشن نیست. هدفش معیوب و قصدش مبهم است. او به پاداشی دل بسته که هرگز عینیت نمی یابد ، زیرا او درباره سختی آموزش چیزی نمی داند. او به آرامی شروع به یادگیری می کند، اول ذره ذره ، بعد در حجم بزرگ و زیاد . و افکار به زودی درهم می شکند. آنچه او می آموزد هرگز آنچه فکر می کرده نیست ، بنابراین ترس او را بر می دارد.  یادگیری آن چیزی که شخص انتظار دارد نیست.

هرگام آموزش ، وظیفه جدیدی است و ترسی را که یک مرد می گیرد بی رحمانه و بی حاصل افزایش می یابد. هدفش یک میدان کارزار می شود.

و بنابراین او با اولین دشمن طبیعی خود درگیر شده؛ ترس! یک دشمن وحشتناک ، خیانتکار و سخت برای پیروزی بر او . در هر مرحله راه پنهان می ماند، صبر می کند ، پرسه می زند. و اگر مرد در حضور او ترسید و فرار کرد ، دشمن، نقطه اتمام را بر جستجوی او نهاده است.

– برای مردی که از ترس فرار کند چه اتفاقی می افتد؟

– هیچ چیز جز آنکه هرگز یاد نمی گیرد، هرگز مرد دانا نمی شود. او احتمالا یک پهلوان پنبه باقی می ماند. بهر حال او آدمی شکست خورده است. اول دشمن او نقطه ختم بر تلاش او نهاده است.

– و برای پیروز شدن بر ترس چه می تواند بکند؟

– پاسخ آن خیلی ساده است. او نباید فرار کند . او باید با ترس خود به مبارزه برخیزد و علیرغم آن گام مرحله بعد و بعد را نیز بردارد. این قاعده است! و لحظه ای فرا خواهد رسید که دشمن اول او عقب نشینی می کند. مرد کم کم اعتماد به نفس حاصل می کند. قصدش استوارتر می شود . و یادگیری دیگر یک کار وحشتناک نیست. وقتی این لحظه خوش فرا رسید ، شخص می تواند بی تامل بگوید که اولین دشمن طبیعی خود را شکست داده.

– دن خوان، آیا این یکباره اتفاق می افتد یا کم کم ؟

– کم کم اتفاق می افتد اما ترس به یکبار و سریع شکست می خورد.

– اما اگر چیزی تازه برای او اتفاق بیفتد دوباره نمی ترسد؟

– نه. وقتی یک نفر بر ترس فائق شد برای بقیه عمرش از شر او راحت است چون به عوض ترس ، روشنی به دست آورده است. روشنی و حضور ذهن که ترس را می روبد. و آنگاه مرد خواهش های خود را می شناسد و می داند چگونه آنها را برآورد. می تواند قدم های بعد یادگیری را پیش بینی کند و یک نور تابان همه چیز را فرا می گیرد. مرد حس می کند که هیچ چیز پنهان نمی ماند .

و بنابراین او به دومین دشمن خود بر می خورد؛ وضوح! پاکی ذهن که به دست آوردن آن خود سخت است ترس را می زداید اما همچنین کور می کند.

مرد را وا می دارد که هیچ گاه به خودش شک نکند. به او اطمینان و اعتماد به نفس می دهد که هرکاری دلش می خواهد می تواند بکند چون درون هر چیز را واضح می بیند. و چون روشن است تشجیع می شود و منتظر هیچ چیز نمی شود. اما آنچه کاملا  یک اشتباه است مثل یک چیز ناقص است. اگر مرد به این قدرت خودباوری برسد او تسلیم دشمن دوم خود شده و دیگر کورمال به دنبال یادگیری است. وقتی باید صبور باشد عجله می کند یا وقتی باید عجله کند صبور است. و او در یادگیری آنقدر کند می شود که دیگر قادر به یادگیری هیچ چیز تازه نیست.

– دن خوان، به سر کسی که به آن طریق شکست بخورد چه می آید؟

– دشمن دوم او فقط مانع او در مرد دانا شدن شده ، در عوض شخص ممکن است به یک جنگجوی سبک روح یا یک لوده تبدیل شود. اما آن روشنی که به خاطر آن ، قیمت را پرداخته هرگز از بین نرفته و دوباره تبدیل به تاریکی و ترس نمی شود. تا زمانی که زنده است مدرک می ماند، اما دیگر یاد نمی گیرد یا آرزویی نمی تواند داشته باشد.

– اما برای جلوگیری از شکست چه باید بکند؟

– باید همان کاری را که با ترس کرد بکند، او باید با روشنی خود بجنگد و آن را فقط برای دیدن بکار برد و صبورانه منتظر شود و قبل از هرگام جدید دقیقاً ارزیابی کند ، او باید فکر کند ، برتر از همه ، روشنی او خود یک اشتباه است. و لحظه ای فرا خواهد رسید که می فهمد که روشنی او فقط یک خال در مقابل چشمانش بوده. و بدینسان بر دشمن دوم خود غلبه کرده  و وارد مرحله ای می شود که هیچ چیز دیگر نمی تواند به او آسیب برساند. این یک اشتباه نخواهد بود. آن فقط یک خال در مقابل چشمانش نخواهد بود. حال قدرت واقعی است.

او در این مرحله قدرتی را که به دنبال آن بوده می شناسد و عاقبت از آن اوست. او می تواند با آن هرکار که دلش بخواهد بکند. متفق او به فرمان اوست. آرزوی او قانون است. او همه چیز را در اطراف خود می بیند اما هم چنین با دشمن سوم خود برخورد دارد؛ قدرت!

قدرت قویترین دشمنان است. و طبیعتاً راحت ترین کار فرو ریختن در مقابل آن است، بالاخره مرد واقعاً شکست ناپذیر است. او فرمان می دهد،  با مخاطرات، حساب شده شروع می کند و با قاعده سازی آن را تمام می کند، چون او ارباب است.

مرد در این مرحله به سختی متوجه دشمن سومش که به او نزدیک می شود هست . و ناگهان ، ناآگاه ، مطمئناً جنگ را باخته است. دشمنش او را به یک مرد ظالم نیرنگ باز تبدیل کرده است.

– آیا او قدرتش را از دست می دهد؟

– نه، هرگز قدرت و روشنی ذهنش را از دست نمی دهد.

– پس چه چیزی او را از مرد دانا متمایز می کند؟

– مردی که از قدرت شکست خورده بدون آنکه واقعاً بداند چگونه از عهده آن برآید می میرد. قدرت فقط یک مزاحم بر سرنوشت اوست. این چنین مردی بر خودش فرمان و اراده ندارد و نمی تواند بگوید کی و چگونه قدرتش را به کار برد.

– آیا شکست به وسیله هر یک از این دشمنان ، شکست نهایی است؟

– البته که نهایی است. وقتی یکی از این دشمنان مردی را خلع قدرت می کند، دیگر کاری نمی توان کرد.

– آیا برای مثال ، ممکن است که مردی که به وسیله قدرت شکست خورده متوجه اشتباهش بشود و راه خود را عوض کند؟

– نه ، وقتی کسی تسلیم شد کار او تمام است.

– اما اگر به تدریج به وسیله قدرت کور شود و بعد امتناع کند؟

– به معنی آن است که جنگ او هم چنان ادامه دارد. به معنی آن است که هم چنان سعی دارد مرد دانا بشود. مرد فقط وقتی شکست خورده که دیگر تلاش نکند و خود را تسلیم نماید.

– دن خوان ، اما آنگاه ممکن است که یک مرد خود را برای سال ها تسلیم ترس کند، اما بالاخره پیروز شود.

– نه ، درست نیست. اگر او تسلیم ترس شود هرگز بر آن  فائق نمی شود، زیرا از یادگیری دور می شود و هرگز تلاش نمی کند. اما اگر برای یادگیری طی سال ها در بین ترس هایش تلاش کند، به تدریج بر آن فائق می شود چون هرگز واقعاً خود را تسلیم آن نکرده است.

– دن خوان ، چگونه او می تواند دشمن سوم خود را شکست بدهد؟

– باید با او سنجیده و آگاه بجنگد. باید به این نتیجه برسد قدرتی که به نظر می رسد او بر آن پیروز شده در واقع هرگز از آن او نیست. او باید همیشه خود را آماده اجرای دقیق و وفادارانه آنچه آموخته بنماید. اگر ببیند که آن روشنی و قدرت ، بدون کنترل او بر خودش ، بدتر از اشتباه است،  به نقطه ای می رسد که همه چیز تحت کنترل در می آید. آنگاه او خواهد دانست چه وقت و چگونه قدرتش را به کار گیرد و بدین نحو او دشمن سوم خود را نیز شکست داده است. مرد آن وقت در خط پایان سفر یادگیری خود می باشد و تقریباً بی خبر به آخرین دشمنان خود می رسد ؛ کهولت! این دشمن ظالم ترین آنان است، تنها موردی که شکست آن بطور کامل غیر ممکن است، اما تنها جنگ ادامه دارد.

این وقتی است که یک مرد دیگر ترسی ندارد ، ناصبوری در روشنی ضمیرش ندارد، وقتی است که همه قدرتش تحت اختیار و کنترل است، هم چنین هنگامی است که یک خواهش بی حاصل برای استراحت دارد. اگر کلاً تسلیم خواهش خود شده بنشیند و فراموش کند ، اگر خود را به بهانه خستگی تسکین دهد، آخرین دور را باخته و دشمنش او را به یک موجود پیر ضعیف تبدیل می کند. تمایل او به مبارزه بر همه روشنی ، قدرت و دانشش حکم فرما می شود.

اما اگر مرد از خستگی خود جدا شده و سرنوشت را تا آخر دنبال کند، آنگاه می توان به او مرد دانا گفت، اگر فقط برای یک لحظه وقتی که در جنگ آخر بر دشمن شکست ناپذیر پیروز شود ، آن لحظه روشنی ، قدرت و دانش کافی است.

************************

از کتاب ” تعلیمات دُن خوان”

نوشته ” کارلوس کاستاندا”

ترجمه ” حسین نیر”

انتشارات شباهنگ

چاپ اول : ۱۳۶۵

************************

– خانم ها به جای مرد  می توانند بخوانند زن …

نویسنده: سینا

هویت انسانی

هویت انسانی

در بی نهایت جرم و انرژی

عمق و انبساط

جایی برایم بگذار.

به هزار زبان

به تمامی زبانها

با من سخن می گویی

مرا در هم مشکن

جایی برایم بگذار

از هزار سو حمله برده ای

با دستانم فریادوار سخن می گویی

دستان سوخته ام

چشمانم را به بازی می گیری

چشم می بندم لرزان

گوشم را فاتحانه ترانه می شوی

آی …

سنگینی هستی

بر بدن جوان من

خردم مکن

خردم مکن!

پر از آوایی

به صد هزار زبان

به ده، به توان ها توان زاویه

سخن می گویی با روح

با نقطه های بی نهایت هوشیار تنم

از زمین بر گوش پایم، زبان بازی می کنی

کر می شوم از هیبت صدایت

از ساق ها بالا می کشی

رخنه می کنی

چون مه بالا می آیی

این همه آشوب و صدا

از دانه دانه موهایم گذر می کنی

بر دروازه روحم شاهوار ایستاده ای

از پیچاپیچ مغزم پری وار

سبک، آوازخوان می گذری

و این همه سخن

و این همه واژه

بر مردمک چشمم

رقصنده ای

رقصنده ای

پولادترین قلب تپنده

جایی برای من!

برای یک هزارم ثانیه اندیشه

 

می هراسم

از این همه که بر من می سازی

و دیگر گریزی نیست جز

زیستن در چارچوب هشیاری تو

در نظم شیفته تو نفس زدن

همه جا فرود آمده ای

بر نت ها، رنگها و حروف

به کدام سخن دیگر سخن بگویم

زبان مادری ام را باز نمی شناسم

و زبان زمین لکنت است

کدام کلام مال من است

هی شعر بی بدیل وجود

هی غول

غول مهربان چراغ بی رحم !

بر بدن من پای می کوبی

پر انرژی ترین رقص خود

ناهوشیار پاهایت را بر سرزمین من می کوبانی

بر روحم پای کوبی کن

ارابه ران روح

شلاق هایت اما فاصله بگذار

نفس بالا نمی آید

نفس باید

نفس نفس

چگونه زنده ایم

از فرود ناگزیر تو!

ریه هایم با چشمانی گرد

عبور دیوانه وارت را نظاره گرند

و خون به سختی می چرخد

با این همه زنده مانده ام

از ضرباضرب سرخوش سم اسبانت

می رانی می رانی

عدالت مطلق را می مانی

وقتی از هستی بی نهایت

در صورت من نیشخند می زنی

رقصنده باهوش

تمام تجارب را بر قلبت می بری

آواز سرشار قدیمی

کهن ترین تجربه بشریت

اصیل ترین بدن در اتم های رقصان توست

روح هزار ساله آدمی

مذاب بودنی !

آتش می کشی به یکی نیشخند

شعور فریب خورده کوته اندام را !

فرا گیر !

به بی نهایت ترین شکلی

مرا زبان بسته ای

چشم سوخته ای

فراگیر

ذرات شکوفای اجساد اجداد من !

اصالت بی بنیان.

شاعر : سارا محمدی

نویسنده : الهام 

don't wake me up on holidays

don’t wake me up on holidays

تو می‌میری و من یه جوری زل می‌زنم به قبرت، انگار که صد ساله ندیدمت. یادمه صد سال پیش‌م لب‌خندات همین‌قد مزه‌ی برف می‌داد. یادمه صد سال پیش‌م من می‌دونستم تو مُردی و باز می‌ترسیدم. هه! چه‌قد تو این صد سال بزرگ شدی… چه‌قد تو این صدسال قبرت‌م بزرگ شده… چه قد تو این صد سال، انگار همه‌ی قبرستون رو پر کردی… چه قد این صد سال زود گذشت… آره، نباید به‌ت شب‌به‌خیر می‌گفتم. صد سال شب، خیلی طولانی‌تر از صدسال روزه… و بدبختانه تو خودت‌م این‌و می‌دونستی…
اگه زنده بودی، عمراً باور نمی‌کردی که هنوز این‌جا شب می‌شه! هه! شایدم باور می‌کردی و به‌ روی خودت نمی‌آوردی. مث همیشه. مث همه‌ی وقتایی که لب‌خندت رو شل می‌کردی تا من ازش تاب بخورم. بعد جیغ می‌کشیدیم و قل می‌خوردیم پایین از تپه. هه! لب‌خندای تو شیب‌ش از شیب تپه خیلی بیش‌تر بود؛ اما من مجبور بودم برگشتن‌ش رو تنها بیام و نگران تو باشم. اگه قبرت‌و تو شیب می‌ساختم و هیچ‌وقت بارون رو صورت‌ت نمی‌گندید، اون‌وقت شاید، بهتر نمی‌فهمیدی چی می‌گم…
بیدار می‌شم و دنبال تو می‌گردم. می‌دونم نیستی. می‌خوابم. خواب می‌بینم دارم دنبال تو می‌گردم. نمی‌تونم قبول کنم که این‌جا هم نیستی. از دور برات دست تکون می‌دم. از دور برام دست تکون. مطمئن نیستم این‌جا هم شب
باشه، اما مال تو هم به‌خیر…

نویسنده : آرین

نشست های هفتگی: معرفی و بررسی کتاب منطق الطیر – ۳۰ آذر ۱۳۸۹

گزارش نشست هفتگی گروه نیک اندیشان به تاریخ   ۳۰ آذر ۱۳۸۹   به دبیری  سینا . درباره کتاب منطق الطیر صحبت شد.
زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
این نشست ساعت ۵ با حضور ودیعه و سینا تشکیل شد.
معرفی کتاب منطق الطیر توسط : همراهان
کتاب منطق الطیر یا مقامات طیور برای مطالعه همراهان در ماه گذشته پیشنهادشده بود که در این نشست مورد بررسی قرار گرفت.
گوینده سخن زیبا :
نکات قابل ذکر :
گفت و شنود آزاد با موضوع : کتاب منطق الطیر
از اسم کتاب منطق الطیر شاید بتوان چنین برداشت کرد که منطق الطیر یعنی روش های سیر و مقامات طیور یعنی مراتب سلوک.
نویسنده کتاب منطق الطیر که عطار نیشابوری است شاید که خود این مراتب را تجربه کرده باشد.
در ابتدا مرغان به این می اندیشند که : نیست خالی هیچ شهر از شهریار
شاید که شهریار در ذهن نظم و ترتیب ایجاد کند و اینگونه است که در پی شهریار در مسیر رسیدن به سیمرغ قدم می گذارند.
کتاب منطق الطیر حاوی داستان هایی نیز هست که در بخش های مختلف به لحاظ موضوعی بیان می شوند.
از طریق داستان شیخ صنعان به این نکته اشاره می کند که اگر عاشق شدی فکر جان نمی کنی.
هد هد به قرعه سردسته می شود. از او می پرسند که چگونه شد که تو اینهمه در مورد سیمرغ می دانی و ما نمی دانیم. او به “نظر” اشاره می کند. که عارف به یک “نظر” از استاد نیاز دارد. و سلیمان “پادشاه جهان ها” به او نظر کرده است.
در کتاب منطق الطیر بخش های مختلف و وادی ها از نو تعریف می شوند به طور مثال جهنم ؛ حسرت واماندگی از یار معرفی می شود.
و شیطان ؛ به دلیل اینکه می خواسته سرْ دمیدن روح در آدم را ببیند سجده نکرده است.در کتاب منطق الطیر هفت وادی برای سیر و سلوک معرفی می گردد.
وادی اول وادی طلب است.
اگر به چیزی که می خواهی نمی رسی در طلب، نقصانی وجود دارد.
گر ترا سنگی زند معشوق مست
به از غیری گهر آری به دست
نکته دیگر در این وادی صبر در طلب است.
وادی دوم وادی عشق است.
عشق بایدت تا تو را از خرد بستاندت
منظور از خرد همان ذهن است که مانع رهایی و تولید کننده “من” است.
وادی سوم وادی معرفت است.
اگر شخص مزه معرفت را بداند به هر چیزی راضی نمی شود.
وادی چهارم وادی استغنا است.
نه در او دعوی نه معنی بود
وادی پنجم وادی توحید است
وقتی یکی باشد همه نبود دویی
وحدت در کثرت
همان جمله معروف؛یکی بود یکی نبود.
کثرت در وحدت
وادی ششم وادی حیرت است.
عاشقم ندانم بر کیم (عاشق کیم)
وادی هفتم وادی فقر است.
آن زمان که خودرهایی باشدم
بی خودی عین خدایی باشدم

این کتاب برای کسانی که به دنبال تغییر و خودسازی هستند بسیار مفید واقع شد.

زمان پایان نشست :
ساعت ۷ نشست پایان یافت.
شب یلدا بود و شیرینی و آجیل فروشی ها شلوغ. این شب زیبا را به هم تبریک گفتیم و به سمت خانه رهسپار شدیم.همراهان برای ماه آینده کتاب “آسان بگیر” از سخنرانی های “آشو” ترجمه “حامد مهری” را مطالعه خواهند کرد.
برنامه نشست آینده :
نشست آینده ودیعه دبیر خواهد بود و در مورد آزادی شخصی و آزادی اجتماعی گفت و شنود خواهیم داشت.
ارائه سخن زیبا را سینا به عهده گرفت.

 

نشست های هفتگی: درباره اهداف گروه و تعامل – ۱۶ آذر ۱۳۸۹

گزارش نشست هفتگی نیک اندیشان به تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۸۹ به دبیری ودیعه . درباره اهداف گروه و تعامل با هم صحبت کردیم.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
سینا و ودیعه در این نشست حاضر بودند.
ساعت ۸ نشست شروع شد.

معرفی کتاب – توسط : –

گوینده سخن زیبا : –

نکات قابل ذکر :
به دلیل آلودگی هوا این نشست به صورت تلفنی برگزار شد.
نکته مهم : به دلیل سال روز تشکیل گروه این نشست را به بررسی اهداف گروه اختصاص دادیم.

گفت و شنود آزاد با موضوع : اهداف گروه و تعامل
همه آدم ها در جامعه به تعامل با انسان های دیگر نیاز دارند. چرا؟
۱- نیاز درونی به هم صحبتی با هم نوع
۲- نیاز بیرونی که وقتی انسانی رشد می کند نتیجه اش در رفتارش ظاهر می شود. پس می توانیم با تعامل با همدیگر چیزهایی برای رشد یاد بگیریم.

پس می خواهیم رشد کنیم و در ضمن رشد جمعی با رشد فردی به وجود می آید و جمع به ما این امکان را می دهدکه برای مثال مواارد زیر را تمرین کنیم:
– انتقاد کردن
– خوب گوش کردن
– مسئولیت پذیری
– نظم
– مهربونی و هوای هم رو داشتن
– تحمل پذیری عقاید مختلف یعنی با عقاید مختلف هم می توانیم با هم دوست باشیم
– کمک اندیشه ای به هم
– کار گروهی

نکته: بعضی ها بر حسب تجربه می گویند که گروه باید قوانینی داشته باشد.

نکته: در هر کاری حتا در گروه ها باید کار درست را از راه درست انجام داد. یعنی نباید از راه های نادرست به نتیجه رسید یا این که چه میزان هزینه مادی یا معنوی صرف رسیدن به هدف می شود. در یک کلام کارمان ثمر بخش باشد.

نکته: در هر کاری هدف ها معلوم باشند.

پس نیاز به تعریف و فراهم کردن محیط هایی برای تمرین موارد ذکر شده در بخش های قبلی داریم و اسم این محیط ها را باشگاه می کذاریم. مثل باشگاه نشست ها باشگاه کوه و گردش و …

زمان پایان نشست :
به دلیل تلفنی بودن نشست ساعت ۹ آنرا تمام کردیم.

برنامه نشست آینده :

نشست های هفتگی: بحث پیرامون پول و پس انداز – ۱۸ آبان ۱۳۸۹

گزارش نشست هفتگی گروه نیک اندیشان به تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۸۹ به دبیری سینا . در باره پول و پس انداز به زبان انگلیسی صحبت کردیم.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
The session was establish on 5:30.
Sina and Vadie spoke about the Money as subject.

معرفی کتاب توسط :

گوینده سخن زیبا :

نکات قابل ذکر :

گفت و شنود آزاد با موضوع :  پول و پس انداز Money
Money has been invented by human.
We save money to use in future.
We spend money for buying someting,going travel,paying for food.
There is a question for someone:”How can people save money when they do not need and others are poor?”
So some people think:” Rich people blame about poor people.
We have to work hard to have good salary and income. Some hardworkers have incomes from several jobs.
wage is the money that pay per week and salary is the money that pey in month.
pension is the money that pay for retired person.
We can barow some money that We will owe some one and we wil call dobter.
We can have loan frm bank too.
If we have enough money we can lend to our friend to solve his/her finance problem.
Managing Social economy is very important for people who live in that society.
people have to pay to rent a house and electrisity bill.

 

زمان پایان نشست :
The session was ovr at 7:30.

برنامه نشست آینده :
Next session Vadie will be the manager of the session

نشست های هفتگی: در مواجهه با مشکلات چه می کنیم – ۲۷ مهر ۱۳۸۹

گزارش نشست گروه نیک ندیشان به تاریخ ۲۷ مهر ۱۳۸۹ به دبیری ودیعه و با موضوع در مواجهه با مشکلات چه می کنید.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
ساعت ۶ نشست شروع شد.
همراهان سینا و ودیعه بودند.

معرفی کتاب توسط :

گوینده سخن زیبا : ودیعه
به جای سخن زیبا چندین حرکت ورزشی که می توان آنها را نشسته روی صندلی ( مثلا در محیط کار انجام داد ) به صورت عملی آموزش داده شد.
این حرکات برای پشت و شانه بودند.

نکات قابل ذکر :

گفت و شنود آزاد با موضوع : در مواجهه با مشکلات چه می کنید
در کل نگرش فرد خیلی مهم است و دیدگاه کلی فرد نسبت به زندگی در تمام مسایل از جمله مواجهه با مشکلات اثر گذار است.

راه اول: فعلا بی خیال بعدا درباره آن فکر می کنم. مثل اسکارلت در “بر باد رفته”. با این کار موقتا انرژی ذهنی مصرف نمی شود ولی نوعی فرار از واقعیت است.
راه دوم: استفاده از فکر خودمان
راه سوم: استفاده از فکر دیگران یا همان مشورت
راه چهارم: مراجعه به مشاور (گران و وقت گیر)
راه پنجم: مطالعه در کتاب های مرتبط
راه ششم: استفاده از تجارب ذخیره شده در فکر ( مثلا ببینیم بقیه در این موقعیت چه کار می کردند )
راه هفتم: تقسیم مساله به مسایل کوچک تر که راحت حل می شوند.
راه هشتم: اولویت بندی و اجرای برنامه های واجب تر
راه نهم: شاید گاهی اوقات به عنوان راه حل فقط باید خودمان تغییر کنیم نه این که مساله ای را حل کنیم.
راه دهم: کمک گرفتن از دیگران برای حل مساله که نیازمند داشتن روابط عمومی خوب است ولی این مورد باعث عدم استقلال می شود ولی از طرفی دیگر تجربه نشان داده است که تنبل ها راه حل های سریع و راحتی پیدا می کنند.

یک نگرش کمک کننده یا به عقیده بعضی ها واقعیت: ۱۰% ماجرا را مساله بیرونی تشکیل می دهند و ۹۰% بقیه دست خودمان است که چگونه با آن برخورد کنیم.

اگر مستقل باشیم مشورت و نظر دیگران اثر گذار است ولی تعیین کننده یا اجبار کننده نیست. ولی اگر وابسته باشیم مشورت و نظر سایرین تعیین کننده است.

قابلیت های افراد که برخی آنها را به طور ذاتی داشته اند و برخی نیز آنها را به صورت اکتسابی به دست آورده اند در حل مساله تاثیر گذار است.

زمان پایان نشست :
نشست ساعت ۷:۲۵ پایان یافت.

برنامه نشست آینده :
هفته آینده نشست نداریم.
دو هفته بعد یعنی ۱۱ آبان سینا دبیر خواهد بود.

نشست های هفتگی: گفت و گو درباره خانواده – ۲۰ مهر ۱۳۸۹

گزارش نشست گروه نیک اندیشان به تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۸۹ به دبیری سینا . به زبان انگلیسی درباره خانواده صحبت کردیم.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
The Session was established on 5:30 By Sina and Vadie. Our Subject was Family. We talk about the subject and ate some food.

معرفی کتاب توسط :

گوینده سخن زیبا :

نکات قابل ذکر :

گفت و شنود آزاد با موضوع :  درباره خانواده Family
Family is whom you love or Family is who loves you. In general these sentences show us the base of family. In related to those sentences all Human beings can be family. But specifically we call our near relatives family like Father, Mother, Brother, Sister, Aunt, nephew, niece, Wife, husband. On the other hand we can say family members are in a blood connection.

زمان پایان نشست :
The session was over at 7:30.

برنامه نشست آینده :
Next Session Vadie will be responsible for Managing the session.

نشست های هفتگی: کتاب چگونه افکار یکدیگر را بخوانید – آگاهی – ۱۳ مهر ۱۳۸۹

گزارش نشست این هفته گروه نیک اندیشان به تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۸۹ به دبیری ودیعه. کتاب چگونه افکار یکدیگر را بخوانید را معرفی کردیم و درباره تشخیص آگاهی صحبت شد.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
ساعت ۵:۵۰ نششست را شروع کردیم.
همراهان ودیعه و سینا بودند.

معرفی کتاب چگونه افکار یکدیگر را بخوانید توسط : سینا
نویسنده: جرالد . آی. نایرنبرگ
مترجم: ضیا الدین رضا خانی
بعضی از سرفصل ها: کسب مهارت در درک اشارات / پی بردن به مفاهیم اشارات (چشم- چهره – راه رفتن و …)
این کتاب راهی برای شناخت بهتر یا درک منظور واقعی افراد است. اصلا ربطی به خواندن افکار ندارد بلکه هدف از روی درک اشارات به منظور پی بردن است. برای مثال گفته شده است: – مراقب فردی باشید که هنگام خنده شکمش نمی لرزد.

در این کتاب آمده :
– شرایط در ورای کنترل آدمی قرار دارد اما سلوک و رفتار انسان در ید قدرت اوست. “بنجامین دیسرائیلی”
– ای کاش بیگانه هایی آشنا بودیم. “شکسپیر”

گوینده سخن زیبا : –

نکات قابل ذکر :

گفت و شنود آزاد با موضوع : معیارهای تشخیص آگاهی در انسان
بعضی ها می گویند که آگاهی به سواد نیست. پس به چیه؟

معیار های آگاهی:
– قدرت تحلیل مساله
– حضور در حال
– احساس رضایت خاطر
– یکی بودن گفتار و کردار
– دیگران و اتفاقات خارجی نمی توانند انسان آگاه را ناراحت کنند.
– خودش هم با مثلا با افکار و توقعاتش خودش را ناراحت نمی کند.
– انسان های دیگر را آزار نمی دهد و به بیانی دیگر نوع انسان را دوست دارد و کسی را دشمن خود نمی پندارد مثلا کسی را نفرین نمی کند.
– سبک زندگی سلامتی را برمی گزیند. یعنی به خودش نیز آسیب نمی رساند.
– قدرت تحلیل – دانش زندگی – تجربه – اطلاعات عمومی خوبی دارد.
– هوش ذاتی ای که در انسان ها متفاوت است زمینه مناسبی را برای آگاهی تشکیل می دهد.

– یک نظر: اگر انسان چند تا از این معیارها را داشته باشد می توان گفت که در سطح خوبی از آگاهی است.

– انواع آگاهی: معنوی / مادی / فلسفی / اخلاقی و …
پس می توان آگاهی افراد را در زمینه های خاص نیز بررسی کرد.

– شعور یا آگاهی جمعی جامعه ما در حال یا گذشته: به نظر می رسد که وسایل کسب آگاهی در این دوران بسیار سهل الوصول هستند اما مثلا چنان غرق امور مادی برای گذران زندگی و سیر کردن شکم شده ایم که فرصتی برای کسب آگاهی نمی ماند. به دلایلش هم کاری نداریم. هر کسی خودش فکر کند!

زمان پایان نشست :
ساعت ۷ به خاطر سرما (به دلیل برگزاری نشست در فضای آزاد) پایان جلسه را داشتیم.

برنامه نشست آینده :
به انگلیسی درباره family صحبت خواهیم کرد.
سینا دبیر خواهد بود.

نشست های هفتگی: معرفی و بررسی کتاب تفکر زائد – ۶ مهر ۱۳۸۹

گزارش نشست این هفته گروه نیک اندیشان به تاریخ ۶ مهر ۱۳۸۹ به دبیری سینا . کتاب تفکر زائد را معرفی و بررسی کردیم.

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :

معرفی کتاب تفکر زائد توسط : همه
مطالعه کتاب تفکر زائد نوشته محمدجعفر مصفا برای ماه گذشته تعیین شده بود.

گوینده سخن زیبا :

نکات قابل ذکر :
کتاب بسیار خوبی است و نشست بررسی این کتاب بسیار پربار بود.

گفت و شنود آزاد با موضوع : کتاب تفکر زائد
این کتاب عملکرد ذهن را نقد می کند.
صفت ها و آموزه ها ، از بخش های مختلف ذهن هستند.
خصلت های هر فرد خاص خود آن فرد است و هویت فکری حاصل اسم گذاری قراردادی این خصلت هاست.
این اسم گذاری هر فعل و هر حس و هر حالت ، “من” را شکل می دهد.
فکر و “من” ، یک پدیده و جریان است که اگر فکر را متوقف کنیم، “من” ناپدید می شود.
از مشکلات هویت فکری :
– از ماهیت اصیل دور می شویم.
– از وحدت جدا می افتیم.
– ذهن را تکه تکه می کنیم.
– قسمتی از معنای کل را هر تکه جدا می تواند درک کند.

زمان پایان نشست :
نشست ساعت ۷:۳۰ پایان یافت.

برنامه نشست آینده :
نشست آینده در مورد معیارهای تشخیص سطح آگاهی صحبت خواهیم کرد.
ودیعه دبیر خواهد بود.
سینا کتاب معرفی خواهد کرد.