گزارش برنامه های اجرا شده

برنامه جنگل کارا -۱۶ اردیبهشت ۹۰

به همراهی همراهان دوستان عزیز ، رزا ، سینا ، فرنوش ، فرح ، پیمان ، محمدحسن و کیارش ساعت ۸ صبح میدان درکه بودیم و ۸:۲۰ برای اجرای برنامه جنگل کارا   به راه افتادیم.

احسان بعد از ۱۰ دقیقه به ما پیوست.

صبحانه را ساعت ۱۰ سایه درختی کنار رودخانه در مسیر جنگل کارا میل کردیم. در حالی که کیارش که در خانه صبحانه را میل کرده بود برایمان گیتار می نواخت.

ساعت ۱۱  به جنگل کارا رسیدیم و زیر سایه درخت زیرانداز انداختیم و استراحت کردیم و کیارش و محمدحسن گیتار می نواختند و از فضا و همراهی دوستان لذت می بردیم.

میوه خوردیم و از هر دری سخنی گفتیم.

ساعت ۱۲:۳۰ دور هم ناهار میل کردیم.

آتشی درست کردیم و چای دم کردیم و نوشیدیم.

ساعت ۲ به سمت پایین کوه حرکت کردیم.

در مسیر برگشت برای در کافه ای چای و دلستر و نسکافه نوشیدیم و به سخنان هم و صدای گیتار گوش سپردیم.

در مسیر برای استراحتی دیگر میوه میل کردیم.

دور هم از هر دری سخنی و با دوستانی که همه مودب و همراه چه لذت بخش است در طبیعت نشستن.

میدان درکه از هم جدا شدیم و به خانه هامان رهسپار شدیم.

همواره شاداب باشیم در آگاهی و هوشیاری

کوهپیمایی در مسیر کولکچال -۹ اردیبهشت ۹۰

ساعت ۸ جلوی درب پارک جمشیدیه قرار داشتیم.

اکثر بچه ها به موقع سر قرار بودند و قابل تقدیر است.

کیارش ، فرنوش ، سینا ، رزا و بهداد، دوستان و همراهان این برنامه بودند.

در هوای بهاری در مسیر سبز و پرگل کولکچال همراهی دوستان خوب چه لذت بخش است.

به علت باران های بهاری امسال کوه کمی به سبزی می زد. درختانی با گل های قرمز زیبای مسیر را دو چندان می کرد.

ساعت ۹:۳۰ برای صبحانه نشستیم.

ساعت ۱۱:۳۰ ایستگاه آبخوری ۳  چای نوشیدیم.

ساعت ۱۲ در سایه درختان اطراق کردیم.

دور هم میوه و  ناهار خوردیم. روی اجاق الکلی چای آماده کردیم و نوشیدیم.

ساعت ۱:۳۰ به سمت پایین حرکت کردیم در مسیر باز نشستیم و میوه خوردیم.

ساعت ۳ پارک جمشیدیه بودیم.

یاد همه دوستان بود.

برنامه های دیگر…

شاداب باشید

روز جهانی من را به همه انسان ها تبریک می گوییم. روز جهانی من یا خود (Self) روزی است که به ما یادآوری می کند که به خود توجه کنیم. به ما یادآوری می کند که به ذهن و جسم خود بیشتر بپردازیم و از این اولین و مهم ترین وسیله ای ( تن و روان ) که در اختیار ماست بهتر مراقبت کنیم.

در این روز ما می توانیم با هم جشن بگیریم و به خاطر وجود زیبای هم به هم تبریک بگوییم. در این روز ما می توانیم برنامه های خود و هدف های خود را بر طبق اولویت تن و روان ، از نو بازبینی کنیم. در این روز برنامه های ورزشی ذهن و جسم را در برنامه های روزمره خود الزام کنیم و صبح این روز زیبا را همچون روزهای دیگر با نرمش و ورزش شروع کنیم.

این روز توسط گروه نیک اندیشان پیشنهاد شده است و این گروه برای ثبت جهانی آن پیگیری خواهد کرد.

پیشنهاد : ورق بازی می تواند ورزش ذهنی خوبی باشد. (شاید بازی شطرنج همه گیر نباشد) اما هیچ چیز نمی تواند جایگزین مطالعه شود. مدیتیشن سکوت به مدت ۵ دقیقه در هر روز یک نرمش ذهنی خوب است. نرمش صبحگاهی و ورزش اروبیک و یا کار با وزنه و یا دو عصرگاهی ، ورزش های خوبی برای تن هستند که برای همگان قابل اجرا می باشند.

شما هم پیشنهاد دهید.

بازدید از نمایشگاه تذهیب و گل و مرغ -۱ آذر ۸۹

افتتاحیه نمایشگاه گروهی تدهیب و گل و مرغ ، روز دوشنبه ۱ آذر بود.

منصوره جمشیدی عضو غیر فعال گروه نیک اندیشان از همراهان گروه دعوت کرده بودند که از این نمایشگاه گروهی که توسط ایشان و فرییا کاظمی و هنرجویانشان برگزار شده بود دیدار کنند

همراهان گروه از مدت ها پیش منتظر برگزاری این نمایشگاه بودند.

با هماهنگی با دبیر اجرایی گروه نیک اندیشان ، باشگاه بازدید این گروه ، برنامه بازدید از این نمایشگاه را در روز افتتاح آن تدارک دید.

عصر روز دوشنبه با حضور ودیعه ، سینا و محمد از این نماشگاه بازدید کردیم. کارهای هنری بسیار زیبایی بودند که چشم ها را نوازش می دادند.

به رسم یادبود هدیه ای به منصوره جمشیدی تقدیم گردید.

گروه نیک اندیشان نمونه ای از طرح های منصوره جمشیدی را در این سایت قرار داده است.

 http://tazhib.persiangig.com/

با سپاس از همراهی همراهان

بازدید از نمایشگاه تذهیب و گل و مرغ -۱ آذر ۸۹

ساعت ۶:۳۰ روز دوشنبه به محل نمایشگاه رسیدیم و بازدید را از سالن طبقه پایین که آثار خانم منصوره جمشیدی و خانم فریبا کاظمی را در بر داشت آغاز کردیم . این آثار شامل تذهیب و گل و مرغ بودند. در ادامه به طبقه بالای مجموعه رفتیم و آثار هنرجویان را نیز تماشا کردیم.

اعضای گروه در دفتری برای این دو هنرمند یادداشت نوشتند

نکته : خانم  منصوره جمشیدی  از اعضای گروه نیک اندیشان هستند

حدود ساعت ۷:۳۰ محل نمایشگاه را ترک کردیم

برنامه کولکچال -۱۴ آبان ۸۹

روز جمعه بعد از روزهای زیبای بارانی در این روز پرطراوت به همراه همراهان و دوستان صبح ساعت ۸ درب اصلی پارک جمشیدیه حاضر شدیم و به آرامی و حوصله تا پایگاه کولکچال رفتیم.

در این برنامه ، احسان ، علی ، ودیعه ، رزا و سینا شرکت کرده بودند.

در مسیر می ایستادیم و نفس تازه می کردیم و از هوای پاک و طبیعت زیبا لذت می بردیم. کافه دوم چای خوردیم و تا کولکچال به آرامی رفتیم. دوستان و همکارانی را ملاقات کردیم و به دیگر دوستانمان معرفی کردیم.

کولکچال برای ناهار ماکارونی و عدسی و لوبیا و تن ماهی داشتیم که روی اجاق الکلی گرم کردیم و دور هم خوردیم. لذت گفتگو و آشنایی در حین ناهار و بعد از آن همواره یاد کردنیست.

بعد از ناهار روی اجاق الکلی چای دم کردیم و با لذت نوشیدیم.

ساعت ۱ طبق برنامه برای برگشت آماده شدیم. در همان کافه دوم سیب خوردیم .

 روز بسیارخوب و زیبا و پاک به همراه دوستان و همراهان بسیار خوب ، جانی دوباره بود برای ادامه مسیر زندگی.

همواره شاداب باشیم

نشست های گروه نیک اندیشان توسط دوستان در شهر سیرجان برگزار گردید. امیدواریم که این نشست ها گسترش یافته و تشکیل شاخه ای از گروه نیک اندیشان را در شهر سیرجان شاهد باشیم.

همواره هوشیار باشیم

کوه های اطراف حصارک تهران -۱۴ مرداد ۸۹

طبق قرار قبلی همراهان و جمعی از دوستان (ساحل – احسان – خانم امیری – مهین – بهروز) در میدان آزادی حاضر بودند. خیلی سریع به جلوی دانشگاه علوم تحقیقات رسیدیم و از آنجا همه با هم به سمت کوه های اطراف حصارک تهران حرکت کردیم.

در ابتدا بیشتر همراهان نگران گرمی هوا بودند ولی کمی که جلو تر رفتیم و درخت ها را دیدند، خیالشان راحت شد و با دل راحت همان ابتدای راه نشستیم و حسابی صبحانه خوردیم.

راه را که کمی جلو رفتیم همه شگفت زده شده بودند که در این روزهای گرم تابستانی و در این فاصله نزدیک به تهران چه هوایی و چه مناظری وجود دارد! تقریبا یک کلاس آموزشی برای شناسایی انواع درخت ها به صورت خود جوش در طول راه با همکاری همه برگزار شد.

هر چند قدمی که می رفتیم، به یک محیط زیبا و دیدنی می رسیدیم و هی هوس می کردیم که دوباره بنشینیم و دوباره صبحاانه بخوریم.

بیشتر این مسیر زیبا از دره ای می گذشت که جوی آبی زلال و خنک در آن روان بود و دو طرف جوی را درختانی سبز با طراوتشان زیبا تر کرده بوند و دره را خنک می کردند. در مسیر غارهای کوچکی بود که آب خنک چشه های درون کوه را به بیرون می رساندند.

بعد از این پیاده روی در دره سبز به آبشاری فوق العاده رسیدیم که نوعی کولر طبیعی بود و محیط اطراف را حسابی خنک کرده بود و چشمه زلال و خنکی پایین اش بود که همه از آبش نوشیدیم و کنارش استراحت کردیم.

برای عبور از آبشار و ادامه مسیر از کوه بالا رفتیم و دوباره از پشت آن به پایین آمدیم و کمی جلوتر، در فضایی باز کنار آب نشستیم و ناهار خوردیم و گپ زدیم. در آخر هم کفش ها را کندیم و پاها را به خنکای آب سپردیم.

در راه برگشت با سرعت بیشتری حرکت کردیم و خیلی زود به پایین رسیدیم.

تنگه واشی -۱۸ تیر ۸۹

دو ماشین ون از کرج و شهریار و آزادی و رسالت ، ۱۹ نفر رو جمع کردند و از جاده دماوند و فیروزکوه رفتیم تا بعد از ده سواشی نزدیکی تنگه که به تنگه واشی معروف شده.

در مسیر هنگام خروج از تهران هندوانه و خربزه خریدیم که موقع برگشتن از تنگه ما رو از تشنگی در بیاره.

صبحانه رو تو ماشین تو راه خوردیم و جایی هم برای استراحت و دستشویی توقف کردیم.

تنگه که رسیدیم ، وسایل رو چک کردیم و وسیله های دستی رو تو کوله ها جا دادیم یا در ون جا گذاشتیم.

قبلن به بچه ها اعلام کرده بودیم که دمپایی و کلاه و زیرانداز و صبحانه و ناهار و لباس اضافه بیارند.

دمپایی ها رو پوشیدیم و شلوارها رو بالا زدیم و وارد تنگه آب یخ شدیم. همه از سردی آب جیغ می زدند و انرژی هاشون رو تخلیه می کردند.

وسط های تنگه یک تابلوی حکاکی شده روی سنگ قرار داره که شکارگاه فتحلی شاه قاجار رو در آنطرف تنگه نشون می ده.

آنطرف تنگه دشت بین دو کوه بسیار زیبا بود. خیلی از بچه تمایل داشتند که تنگه دوم رو که بعد از دشت بود هم بریم و بعضی از بچه ها هم خسته بودند و می گفتند بشینیم تو سایه و ناهار بخوریم. ساعت ۲ بود. که برای ناهار نشستیم و برای تنگه دوم ادامه ندادیم.

موقع برگشتن هم از مناظر زیبا لذت بردیم و دوباره با جیغ و داد از تنگه پر آب یخ گذشتیم.

شب تو ترافیک ده نشسته بودیم و ستاره ها رو تماشا می کردیم و از هوای لطیف لذت می بردیم.

همیشه خوش باشیم.

برنامه آبشار زیبا سنگان-۱۷ اردیبهشت ۸۹

به همراهی ۱۳ نفر از همراهان و دوستان ( ودیعه ، سینا ، آقای تهرانی ، گیتی ، زرین ، سارا ، فرهاد ، مریم ، اکرم …) ساعت ۶:۳۰ میدان شهر زیبا بودیم. نان سنگگ بسیار خوشپختی خریدیم و به سمت ده سنگان راه افتادیم.

صبحانه را در مسیر خوردیم .

همانطور که انتظار داشتیم مسیر با شکوفه های درختان گیلاس و گل های شقایق قرمز و زرد و گلهای زیبای دیگر تزئین شده بود.

طبیعت با ما همراهی می کرد و گاهی ابری و گاهی آفتابی بود و سایه ابرهای در حال حرکت نیز نورهای جالبی ایجاد می کرد.

دوستان در مسیر هرچه می توانستند عکس گرفتند.

ساعت ۱۱:۳۰ به آبشار زیبا سنگان رسیدیم. جایی که سال قبل نشسته بودیم اطراق کردیم و مشغول خوردن شدیم.

اما ناهار بعضی ها را خوردیم و گروهی رفتند گردش و گروهی خوابیدند و ساعت ۱:۳۰ از نو ناهار خوردیم.

ساعت ۳ به سمت پایین حرکت کردیم. از زیبایی های بسیار دوستان دوباره عکس گرفتند. صدای پرندگان دلنواز بودند.

از پل که گذشتیم باران شدیدی گرفت که با طوفان همراه بود. دوستان و همراهانی که تذکر را جدی گرفته و چتر داشتند خیس نشدند. نزدیک ده آفتب شد . چای آماده کردیم و زیر آفتاب خشک شدیم.

برگشت ترافیک سنگینی را تجربه کردیم.

روز بسیار پر اتفاق و زیبایی بود و پر از انرژی و شادی نصیبمان شد.