نشست های هفتگی: معرفی و بحث پیرامون کتاب ضیافت – ۳۱ شهریور ۱۳۸۸

گزارش نشست به تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۸ به دبیری سینا و کمک دبیری …

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
نشست با حضور به ترتیب همراهان ، سینا ، ودیعه ، هادی ، فائزه ، مصطفا و ایمان تشکیل شد.

معرفی کتاب ضیافت نوشته افلاطون توسط : همه همراهان

گوینده سخن زیبا : –

نکات قابل ذکر :
اکثر همراهان کتاب ضیافت را مطالعه کرده بودند و در گفت و شنود مشارکت کردند.
کتابی به رسم تقدیر و تبریک زادروز از طرف گروه به ایمان تقدیم شد.

گفت و شنود آزاد با موضوع : پیرامون کتاب ضیافت
کتاب ماه که برای مطالعه پیشنهاد شده بود کتاب ضیافت (مهمانی) نوشته افلاطون بود.

در این نشست همراهان که کتاب ضیافت را مطالعه کرده بودند نظرات خوب خود را بیان داشتند و به طور فعال گفتمان را همراهی کردند.

همراهان ترجمه های مختلفی از کتاب ضیافت را مطالعه کرده بودند از آن جمله ترجمه فروغی و ترجمه فیروزمند بود.
این کتاب به طور داستانی و نمایشنامه ای از یک ضیافت بیان شده که سقراط حضور دارد و هر یک در باب عشق ، سخنرانی می کنند که هر کدام نکته ای زیبا را بیان می دارند و نکات بیان شده توسط سقراط بسیار قابل توجه است.

به پیشنهاد همراهان قسمت های مختلف از کتاب بازخوانی شد و پیشنهاد دهنده ها و دیگر همراهان نظر خود را در مورد آن بخش بیان داشتند.

همراهان از این کتاب یادداشت هایی برگزیده بودند که بیان داشتند و دیگر همراهان را از نظرات خود بهره مند کردند.
برخی از یادداشت های همراهان گرامی از این کتاب:
– هر آدمی از آغاز زندگی خود هیچ سود و سعادتی را همانند آن نتواند یافت که ” دوست بدارد و دوستش بدارند.”
– تغییر و دگرسازی حتا در دانش ها و شناخت ها لازم است.
– کسی که بخواهد راه عشق را درست بپیماید باید که در دوران جوانی به زیبا چهره ای دل بندد.
-چون فردی را بیابد که دارای هردو خصیصه یعنی هم زیبایی صورت و هم زیبایی سیرت باشد دلباخته و شیفته می شود.

برخی نظر دوستان :
– رسیدن به عشق آسمانی از عشق زمینی
– عشق نه خداست ، نه انسان ، چیزی واسطه بین این دو است.
– جالب این است که با وجود خدایان بسیار در آن زمان ، سقراط به یک کل معتقد بوده است.
– عشق اسطرلاب اسرار خداست.
– محوریت در کتاب های افلاطون با سقراط است.
– نظر سقراط و افلاطون در کتاب های افلاطون قابل تفکیک و تمییز نیست.

زمان پایان نشست :
نشست در ساعت ۷:۳۰ پایان یافت و ودیعه نشست را ترک کرد. اما همراهان دیگر تا ساعت ۸ به گپ پرداختند.

برنامه نشست آینده :
هادی دبیر و ودیعه کمک دبیری را به عهده گرفتند.
در ادامه نشست های گذشته در مورد رابطه گفت و شنود خواهیم داشت.
بیان سخن زیبا را فائزه به عهده گرفت و معرفی کتاب را ودیعه عهده دار شد.

خط سوم-79آ - کودکی شمس

خط سوم-۷۹آ – کودکی شمس

شمس ، به زودی امکان روشن بینیو استعداد کشف و بینشمندی ، و … را در خود احساس می کند. تنها در آغاز می پندارد که کودکان دیگر نیز همه ، مانند اویند . لیکن به زودی ، به تفاوت و امتیاز خود نسبت به آنان پی می برد.

این تجربه ها و خاطره ها ، در ذهن شمس ، نقش می بندد ،‌ و از همان کودکی وی را ،‌ خود برتر بین و خودآگاه ، می سازد . نا جاییکه در برابر شگفتی پدر خود ، از دگرگونی خویش ،‌ به وی می گوید :

– تو مانند مرغ خانگی هستی که زیر او ،‌ در میان چندین تخم مرغ ، یکی دو تخم مرغابی نهاده باشند ! جوجگان چون ، به در آیند ، همه به سوی آب می روند . لیکن جوجه مرغابی ، بر روی آب می رود ، و مرغ ماکیان ، و جوجگان دیگر ، همه بر کنار آب ، فرو در می مانند !

اکنون ای پدر ، من آن جوجه مرغابی ام که مّرکّبش دریای شناخت و آگاهی ست :

« ظن و حال من ، اینست :

– اگر تو از منی ؟

– یا من از تو ؟

– در آ ! در این آب دریا !

– و اگر نه ، برو بّرِ مرغان خانگی ! »

پدر شمس ، تنها با حیرت و تاثر ، در پاسخ فرزند ، می گوید :

« با دوست چنین کنی ، به دشمن چه کنی ؟ »

=====================================================

برگرفته از کتاب « خط سوم »

درباره ی شخصیت ، سخنان ، و اندیشه ی شمسِ تبریزی

نوشته یا گردآوری شده به وسیله ی دکتر ناصر الدین صاحب زمانی

چاپ نخست : مرداد ۱۳۵۱

چاپ هفدهم : نوروز ۱۳۸۰

نویسنده : بردیا

یکی از ده ها واکنش نسبت به کتاب خط سوم-خط سوم- 14آ

یکی از ده ها واکنش نسبت به کتاب خط سوم

ندانی که ارباب معنی چه اند ؟

– بزرگان جانند و ، چون بچه اند !

ز دریای آزادگی،‌ خورده قوت –

فرو خفته فریادشان ، در سکوت !

عقابند و ، بنشسته بر تیغ کوه ،

به معنا : – بزرگی / به صورت : – شکوه!

بگیرد از ایشان ،‌ جهان ، جان نو –

که در اوج کفرند ، ز ایمان نو !

نه دریا – که بیرون ز جذر و مدند ،

جهانی ،‌ در آنسوی نیک و ، بدند !

عیان دیده ،‌ نا دیده را چشمشان ،

بیرزد به سد آشتی – خشمشان !

به یک لحظه ،‌ هم شادی و ،‌ هم غمند ،

شگفتا ! – که هم زخم و ، هم مرهمند !

ورای کتب ، گفته نغزشان –

کتب خانه ی خاک ، در مغزشان !

چو دُر یتیم اند ، اندر لفاف

چو آب حیاتند و ،‌ عنقای قاف !

نه چون گاو و ،‌ خر ، بر زمین می چرند –

که خود بر فراز زمان ، می پرند!

نگنجد ، مر مردمان را ، به فهم ،

نیابند ، چون « بی نهایت !» ، به وهم!

افق – تا – افق ، موم ،‌ در دستشان ،

سپهر سخن ،‌ زیر انگشتشان !

غریبان خاک اند ‌، و افلاکی اند ،

چو حلاج ، زی دار افراخته ،

بیایند و ، می میرند – نشناخته !

چو زیشان ، تهی گشت ، کاشانه شان ،

بپیچد در آفاق – افسانه شان !

جهانی ! – ز مخلوق و ، خالق ، گم اند ،

عزیز من ایشان « خط سوم » اند !

=====================================================

شادروان : فخرالدین مزارعی (۱۳۶۵- ۱۳۱۰ / ۱۹۸۶ – ۱۹۳۱)

لوس آنجلس – کالیفرنیا ۱۳۶۲ / ۱۹۸۳

برگرفته از کتاب « خط سوم »

درباره ی شخصیت ، سخنان ، و اندیشه ی شمسِ تبریزی

نوشته یا گردآوری شده به وسیله ی دکتر ناصر الدین صاحب زمانی

چاپ نخست : مرداد ۱۳۵۱

چاپ هفدهم : نوروز ۱۳۸۰

نویسنده : بردیا

در آستانه – ۱۷

باید اِستاد و فرود آمد

بر آستانِ دری که کوبه ندارد،

چرا که اگر بگاه آمده باشی دربان به انتظار توست و

اگر بی گاه

به در کوفتن ات پاسخی نمی آید.

کوتاه است در،

پس آن به که فروتن باشی.

آئینه ای نیک پرداخته توانی بود

آن جا

تا آراستگی را

پیش از در آمدن

در خود نظری کنی

هر چند که غلغله یِ آن سویِ در زاده یِ توهمِ توست نه انبوهی یِ مهمانان،

که آن جا

تو را

کسی به انتظار نیست.

که آن جا

جنبش شاید،

اما جنبنده یی در کار نیست :

نه ارواح و نه اشباح و نه قدیسانِ کافورینه به کف

نه عفریتانِ آتشین گاو سر به مشت

نه شیطانِ بهتان خورده با کلاه بوقی یِ منگوله دارش

نه ملغمه یِ بی قانونِ مطلق های متنافی.-

تنها تو

آن موجودیتِ مطلقی،

موجودیت محض،

چرا که در غیابِ خود ادامه می یابی و غیاب ات

حضورِ قاطعِ اعجاز است.

گذارت از آستانه یِ ناگزیر

فروچکیدنِ قطره یِ قطرانی است در نامتناهی یِ ظلمات:

«-دریغا

ای کاش ای کاش

قضاوتی قضاوتی قضاوتی

در کار می بود!» –

شاید اگرت توانِ شنفتن بود

پژواک آوازِ فروچکیدنِ خود را در تالارِ خاموشِ کهکشان های بی خورشید –

چون هُرَستِ آوارِ دریغ

می شنیدی :

« – کاش کی کاش کی

داوری داوری داوری

در کار در کار در کار در کار … »

اما داوری آن سویِ در نشسته است، بی ردایِ‌ شومِ قاضیان.

ذات اش درایت و انصاف

هیات اش زمان. –

و خاطره ات تا جاودانِ جاویدان در گذرگاهِ ادوار داوری خواهد شد.

بدرود!

بدرود! (چنین گوید بامدادِ شاعر 🙂

رقصان می گذرم از آستانه یِ اجبار

شادمانه و شاکر

از بیرون به درون آمدم :

از منظر

به نظاره به ناظر. –

نه به هیاتِ گیاهی نه به هیاتِ پروانه ئی نه به هیاتِ سنگی نه به هیاتِ برکه ئی، –

من به هیات « ما » زاده شدم

به هیات پر شکوهِ انسان

تا در بهارِ گیاه به تماشایِ رنگین کمانِ پروانه بنشینم

غرورِ کوه را دریابم و هیبتِ دریا را بشنوم

تا شریطه یِ خود را بشناسم و جهان را به قدرِ همت و فرصتِ خویش معنا دهم

که کارستانی از این دست

از توانِ درخت و پرنده و صخره و آبشار

بیرون است.

انسان زاده شدن تجسدِ وظیفه بود :

توانِ دوست داشتن و دوست داشته شدن

توانِ شنفتن

توانِ دیدن و گفتن

توانِ اندُهگین و شادمان شدن

توانِ خندیدن به وسعتِ دل،‌ توانِ گریستن از سُویدایِ جان

توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شکوه ناکِ فروتنی

توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت

و توانِ غمناکِ تحملِ تنهائی

تنهائی

تنهائی

تنهائی یِ‌ عریان.

انسان

دشواری یِ وظیفه است.

دستانِ بسته ام آزاد نبود تا هر چشم انداز را به جان در بر کشم

هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده

هر بَدرِ‌ کامل و هر پَگاهِ دیگر

هر قله و هر درخت و هر انسانِ دیگر را.

رخصت زیستن را دست بسته دهان بسته گذشتم دست و دهان بسته گذشتیم

و منظر جهان را

تنها

از رخنه ی تنگ چشمه یِ‌ حصارِ شرارت دیدیم و اکنون

آنک درِ کوتاهِ بی کوبه در برابر و

آنک اشارتِ دربانِ منتظر! –

دالانِ تنگی را که در نوشته ام

به وداع

فراپشت می نگرم :

فرصت کوتاه بود و سفر جان کاه بود

اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.

به جان منت پذیرم و حق گذارم!

(چنین گفت بامدادِ‌ خسته.)

۱۳۷۱.۰۸.۲۹

=========================

برگرفته از کتاب شعر « در آستانه »

احمد شاملو

نویسنده : بردیا

بهترين ويژگي هاي فرهنگ هاي جهان

بهترین ویژگی های فرهنگ های جهان

موضوع پر بار اندیشه بشر نیز درست است ،‌ که فرهنگ های گوناگون در گوشه و کنار دنیا گویای آن است. هیچیک از ما دقیقا نمی داند که درستی و راستی (واقعیت) کنونی تکامل(بزرگ شدن) بشری در کجا قرار دارد. هر فرهنگی در دنیا دیدگاهی اندک متفاوت و شیوه ی ویژه ای از درک و آگاهی دارد و برای به وجود آوردن کلیتی از کمال مطلوب باید بهترین ویژگی ها ی همه ی فرهنگ ها را تلفیق کرد.

از کتاب کشف و شهود دهم

ادامه ی کتاب پیشگویی های آسمانی

نوشته جیمز رد فیلد

نویسنده : بردیا

خرگوش وحشي - ترس و نترسي

خرگوش وحشی – ترس و نترسی

اگر مدت زیادی خرگوش وحشی را تماشا کنی متوجه می شوی که به درستی (واقعن) راه و چاه روبرو شدن با ترس را نشانمان می دهد، تا آنجا که پس از آن می توانیم بر آن چیره شویم و به خلاقیت و فراوانی نعمت برسیم. خرگوش کاملن نزدیک حیوان هایی زندگی می کند که از او تغذیه می کنند ، اما با این ترس کنار می آید و همانجا می ماند و با وجود این ، پر زاد و ولد و پر جنب و جوش و سرخوش است. هنگامی که خرگوش در زندگی و سر راه ما ظاهر و آشکار می شود ، این نشانه ای از پیدا کردن همان نگرش در درون ما است. این پیامی برای توست؛ حضور او به معنی این است که تو فرصت به یاد آوردن راه درمان خرگوش و نگاه ژرف به ترس خودت و فرا رفتن از آن را داری.

از کتاب کشف و شهود دهم

ادامه ی کتاب پیشگویی های آسمانی

نوشته جیمز رد فیلد

نویسنده : بردیا

نشست های هفتگی: کتاب هفت عادت مردمان موثر – ۲۴ مهر ۱۳۸۶

گزارش نشست به تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۸۶ به دبیری ساسان و کمک دبیری حمید

زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
جلسه با حضور ساسان- فائزه – حمید – هدی – سیاوش – ناهید – بردیا – سینا آغاز شد و در ادامه زهرا، الهام،فریبرز، فرشاد،سعیده و فروغ هم به جمع دوستان اضافه شدند.

معرفی کتاب هفت عادت مردمان موثر توسط : ساسان
—-

گوینده سخن زیبا : —-
—–

نکات قابل ذکر :
قبل از صحبت درباره ی کتاب هفت عادت مردمان موثر ، بردیا در مورد اسم پیشنهادی نشریه صحبت کرد و از همراهان خواست تا اسمهایی را برای پیشنهاد به وزارت فرهنگ ارایه کنند

سینا هم به اعظم به خاطر جشن نامزدی تبریک گفت و همچنین درباره ی سخنرانی آقای حیدر نژاد که درباره ی مولوی است اطلاع رسانی کرد. همچنین درباره ی برنامه ی دریاچه ی اوان صحبت کرد و در پایان درباره ی معرفی کتاب و دبیری و کمک دبیری که به صورت اختیاری و اجباری خواهد بود توضیحاتی داد و یادآور شد هر کس نتواند بیاید باید یک نفر را جایگزین خودش کند
ضمنا از فائزه و سعیده و هدی به خاطر فعالیت هایشان تقدیر شدو کتاب هایی به آنها هدیه داده شد

گفت و شنود آزاد با موضوع : هفت عادت مردمان موثر
بردیا و فائزه خلاصه ای مطالب مقدمه ی کتاب گفتند

نظرات دوستان درباره ی کتاب:

• کلیدواژه هایی احتیاج است تا بتوان با آن ارتباط برقرار کرد
نظرات دوستان درباره ی کتاب:

• کلیدواژه هایی احتیاج است تا بتوان با آن ارتباط برقرار کرد
• خواندن کتاب ۵ ماه طول کشیده است

یکی از همراهان پیشنهاد کرد در مورد این موضوعات فکر کنیم تا در جلسه ی بعدی هفت عادت درباره شان صحبت کنیم :

نسبت به مشکلات چه نگرشی داریم؟

زبانی که نسبت به مشکلات داریم واکنشی است یا عامل؟

راجع به حلقه ی نفوذمان فکر کنیم

زمان پایان نشست :
جلسه در ساعت ۷:۳۰ به پایان رسید

برنامه نشست آینده :

نشست های هفتگی: کتاب هفت عادت مردمان موثر- اخلاق – ۲۷ شهریور ۱۳۸۶

گزارش نشست به تاریخ   ۲۷ شهریور ۱۳۸۶    به دبیری ساسان و کمک دبیریفائزه
زمان شروع نشست و همراهان حاضر :
نشست با حضور به ترتیب خانمها و آقایان : فائزه ،فرناز ، ناهید ، ساسان ، فروغ، سینا ، الهام ، حمید ، سعید ، آرزو ، بردیا و هدی در ۱۷:۳۰ دقیقه رسمی شد .
معرفی کتاب کتاب هفت عادت مردمان موثر توسط سینا و بحث راجع به اخلاق انجام شد.
از آنجائی که بخش های کتاب به صفحات مشخص برای ارائه به شکل کنفرانس به همراهان سپرده شده است در صورت عدم حضور یک همراه با هماهنگی قبلی ، ارائه آن قسمت توسط همراه دیگری صورت می پذیرد . لذا در این جلسه مسئولیت فریبرز را ساسان برعهده گرفت .
گوینده سخن زیبا : –
نکات قابل ذکر :
گفت و شنود آزاد با موضوع : کتاب هفت عادت مردمان موثر
چکیده ای از گفتگوی همراهان در حیطه بخش نخست کتاب : دیدگاهها و اصول و ویژگی نخست : مسئول باشید به شرح ذیل می رسد :
– تغییر برداشت ، تغییر رفتار را موجب می شود
.
– ” متفاوت بودن ” در راستای ” متفاوت دیدن ” پدیدار می گردد .- زاویه نگاه اخلاق شخصیت نگاهی بیرون به درون است و اخلاق منش از درون به بیرون .
– به دنبال کدامین موفقیتها هستیم ؟

– اگر تنها زندگی می کردیم تنها اخلاق منش لازم بود ، در اجتماع بودن نیازمند اخلاق اجتماعی است که پاره ای از آن در رهنمودهای اخلاق شخصیت وجود دارد .

– از اهداف کتاب می توان به تمرکز بعلاوه تمرین بر روی اعمال و اشاره کرد زیرا انجام یک عمل و رفتار موجب ذهنی شدن آن می شود و بلعکس .

– ” عامل بودن ” به انسان توانائی لبخند زدن در مشکلات و اتخاذ تصمیمات سنجیده و کتنرل اوضاع را میدهد .

– سوال شد: آیا خواندن این کتاب خود نشاندهنده مشکل ما در منش نیست ؟ و میخواهیم با خواندن این کتاب منش را بیاموزیم ؟ این آموختن نوعی یادگیری همانند یادگیری اخلاق شخصیتی است ؟ حال که هر دو آموختنی است پس تفاوت اخلاق منش واخلاق شخصیت کدام است ؟
پاسخ : آموختن ها با هم متفاوت است . گاهی آموختن موضوعی تنها با حفظ کردن مطلب کامل می شود و از آن طرف آموختن موضوعی دیگر با مدتها ممارست و تمرین نیز به تکامل خود نمی رسد . و این خود تفاوت و درجه اهمیت این دو را نشان می دهد . تا بحال افراد زیادی این کتاب را خوانده اند ولی به نظر شما چند درصدشان ” عامل ” شده اند ؟

– آموخته های اخلاق شخصیتی را میتوان مدتی به همراه داشت ولی اگر درونی نباشد بعد از پایان موقعیت ، به پایان می رسد . مانند فروشنده ای که آموخته است به مشتریان لبخند بزند و اگر لبخند او درونی نباشد این رفتار چه بسا بعد از خاتمه ساعت کار به تند خوئی نیز تبدیل شود .

– در بازار تجارت رعایت آداب و فنون ارتباطات به جز تاثیر گذاری برای هر دو طرف خوشایند است .

زمان پایان نشست :
نشست ساعت ۶:۳۵ دقیقه برای پذیرائی افطار پایان یافت .
برنامه نشست آینده :
برای نشست آینده کتاب مقرر گردید دو نفر داوطلبانه ، هر یک بمدت پانزده دقیقه خلاصه ای از آنچه تا بحال از این کتاب خوانده و تمرین شده است ( تا ویژگی دوم ) را ارائه دهند که آرزو و فائزه مسئولیت آن را برعهده گرفتند .

 

اعتماد به نفس (اسمايلز)

اعتماد به نفس (اسمایلز)

قیمت و ارزش هر کشوری متوقف بر افراد آن کشور است.[۱]

ما به قوانین بیش از اندازه لزوم اهمیت می دهیم و به انسان کمتر.[۲]

=====================================

از کتاب اعتماد به نفس

نوشته ی ساموئل اسمایلز

برگردان علی دشتی

به کوشش دکتر مهدی ماحوزی

=====================================

[۱] – جون استوارت میل Mell یکی از فلاسفه مشهور انگلیس است ۱۸۶۰.

[۲] – دزراییلی Desraeli (ارل بنکسفیلد دزراییلی) یکی از مشهورترین مردان سیاست انگلیس است که ملقب به «کبیر» نیز می باشد ۱۸۰۴-۱۸۸۱.

نویسنده: بردیا

مسئوليت فردی و سازمانی

مسئولیت فردی و سازمانی

از کودکی و جوانی و از سنین بسیار پایین عادت می کنیم در مسایل دور و برمان مسئول نباشیم. خوب معلوم است حالا اگر از لابلای همین عادت ها رفتیم روی صندلی مسئولیت یک سازمانی نشستیم ، وقتی عمری عادت کرده ایم که مسئول نباشیم چطور انتظار دارید در جایگاه سرپرستی ابراز مسئولیت کنیم؟ اگر هم بکنیم فقط تا مرز رفع تکلیف است.

=====================================

از کتاب “چرا درمانده ایم؟ جامعه شناسی خودمانی”

نوشته حسن نراقی

چاپ نخست : ۱۳۸۰

چاپ دهم : ۱۳۸۳ ( من این چاپش رو دارم)

چاپ ؟؟ : ۱۳۸۴

=====================================

نویسنده: بردیا