با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
| ||||||
به نام زیبا طبق روال نشست های سه شنبه در یک روز خوب تابستانی در فضای سر سبز و زیبای پارک دور هم جمع شدیم ،با اینکه در تیر ماه هستیم اما هوا بسیار مطبوع بود. موضوع جلسه مشکلات فردی بود و جلسه راس ساعت ۵:۱۶ دقیقه روز ۵/۴/۸۶ با حضور همراهان بردیا ،راضیه،ناهید،هدی ،حمید،اعظم ،شیرین (مهمان)،زهرا،سینا،ناصر،سیاوش،شیوا،فریبرز ، شهاب و معصومه برگزار شد. آئین نامهدبیر این نشست ، اعظم ، توافق های اول نشست را برای یادآوری بیان کرد؛ همراهان سینا،بردیاو شیوا تقاضای وقت برای صحبت را کردند . ساسان کتاب ژاندارک را معرفی کرد و مختصری راجع به آن در وقتی که برایش در نظر گرفته شده بود توضیح داد. توضیح بیشتر راجع به کتاب در این قسمت خواهد آمد. سخنان نغززهرا سخن زیبا را در ساعت ۵:۴۵ دقیقه برای ما خوانند. قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.سخنان بسیار زیبایی را هر کدام در خور تامل است ،گزیده ای از آنها به شرح زیر است: -خدا از ما چه می خواهد؟ می خواهد ما فقط مهربان باشیم مهم نیست از چه ملیتی یا چه دین و مذهبی هستیم همه ما از یک روحیم خداوند از روح خودش به انسان دمیده. اگه ادعا داریم که خدا را دوست داریم باید اول بندگان او را دوست داشته باشیم چون از روح خدایند. مهم نیست از کدام ملیت باشیم یا از چه مذهبی تنها چیزی که انسان را به انسان دیگر برتر می کند اعمال انسانه همه کس طالب یارند چه هشیارو چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت آنتونی رابینس می گوید ما هیچ وقت نمی توانیم در مسند قضاوت قرار بگیریم حتی کسی را که میبینیم اشتباه میکنه نباید سرزنش کنیم ،شاید این اشتباه از دید ما غلط باشد هر کسی به قدر ظرفیت و تکامل خودش باز خواست میشه
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهد نوشت من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت -بی مصرفترین روزها روزی است که در آن نخندیده باشیم (چارلز فیلد) وقتی مستانه و بی قرار،بی هیچ حساب و چشمداشتی،خود را به دل دریای زندگی می ریزید،دریای زندگی نیز آغوش خود را به رویت میگشاید و گوهر یگانی به دامانتان می گذارد.اینگونه است تحقق حقیقت ناب زندگی. آنگاه که غرور کسی را له می کنی ،آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی ،آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می انگاری،می خواهم بدانم دستانت را به سوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی ؟؟ بسوی کدام قبله نماز می گذاری که دیگران نگزارده اند؟ -سازنده ترین کلمه (گذشت )است ….آن را تمرین کن. پر معنی ترین کلمه (ما)است ……آن را به کار بر. عمیق ترین کلمه (عشق )است …به آن ارج بده. بی رحم ترین کلمه (تنفر )است ….با آن بازی نکن. خودخواهانه ترین کلمه (من)است …از آن حذر کن. لطیف ترین کلمه (لبخند )است ….آن را حفظ کن. رسا ترین کلمه (وفاداری )است …بدان که جمع همیشه بهتر از یک فرد بودن است. قشنگ ترین کلمه(خوشرویی) است …راز زیبایی در آن نهفته است. بعد از سخن زیبا در جمع خوب و صمیمی توسط دوستان خوبمان شهاب و ناصر آبمیوه و کیک پذیرائی شدیم و با هم گپی زدیم و صدای شادی و خنده دوستان فضا را دلچسب تر می کرد. سینا در وقتی که برای خود از دبیر گرفته بود صحبت کرد راجع به اینکه مکانهایی را به ما پیشنهاد داده اند برای برگزاری نشستها اما برای فصل تابستان سعی می کنیم در هوای باز نشست داشته باشیم و از طبیعت هم بهره ای بگیریم . قانون عشققسمت دوم صحبتهایش راجع به قانو عشق بود که سعی کنیم در جمع عشق بورزیم.داستان زیبای عقرب و مرد را مثال زد که هر بار مرد عقرب را با دست می گرفت تا او را کنار رودخانه بگذارد اما عقرب دست او را هر بار نیش می زد.یکی گفت چرا با اینکه دیدی عقرب دست تو را مرتب نیش می زند باز به کارت ادامه می دهی و مرد در جواب گفت چون خصلت عقرب و طبیعت او نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن. سینا اعلام کرد که به مرور فعالیتهایش کمرنگ تر خواهد شد و دوستان باید گروهی را که شکل گرفته را ادامه دهند و به هم یاری رسانند و هر کس مسئئولیتی را تقبل کند و الا ممکن است گروه به مرور از بین برود و هیچ تضمینی برای همیشگی بودن آن مگر با تلاش دوستان نیست. بردیا در وقتی که گرفته بود راجع به نشریه شماره ۶ که چاپ شده و یک نسخه از آن به هر یک از اعضا داده شد صحبت کرد. شیوا در وقتی که گرفته بود از همه بچه ها تشکر کرد بابت اینکه در زمانی که او کسالت داشت مرتب نگران حال او بودند و او را همراهی کردند . سینا از جمع دوستان خداحافظی کرد و نشست را ترک گفت. مشکلات فردیآیین گفت و شنود توسط اعظم دبیر جلسه خوانده شد و موضوع بحث که راجع به مشکلات فردی بود عنوان شد. تقریبا هر کس از مشکلات فردی خود صحبت کرد و از دوستان دیگر نظر خواهی کردند تا راه حل ارائه دهند. راه حل ها به شکل زیر خلاصه میشوند. -هر کس باید مشکلاتش را خودش و فقظ خودش حل کند و باید این تلاش را بکند هر چند مشکل است اما شدنیست. -ما هر تجسمی بکنیم هماه اتفاق می افتد پس چه خوب که تجسمهای خوب بکنیم تا بد و ناگوار -هر لحظه را به کمال طی کنیم -موسیقی درمانی بسیار می تواند کار گشا باشد برای حل مشکلات و غلبه بر آنها -در جمع بودن و دوری گزیدن از تنهایی و تنها بودن بسیار می تواند به مقابله بر مشکل اثر گذارد. -در طبیعت بودن و از زیبایی های طبیعت و عالم کائنات درس گرفتن بسیار می تواند به انسان کمک کند که در مقابل مشکلات مقاوم باشد. -یکی از دوستان گفتند که در شرایطی هستند که به چندین نفر انرژی می دهند در حالی که روزی خودشان به بیماری افسردگی مزمن دچار بودند.گفتند خودشان تصمیم گرفتند که بیماری را کنار بگذارند و مصمم شدند به دامان طبیعت رفتند و سعی کردند انرژی از محیط بگیرند و امروز حالشان بسیار خوب است و حتی به دیگران کمک روحی می کنند. انتهای جلسهحیفه اینو توگزارش نیارم J در نیمه های صحبت بودیم که قطره های بارون رو روی گونه های خود احساس کردیم برگهای درختان به آرومی تکون می خوردند انگار فضا داشت به تک تک ما انرژی مثبت هدیه می داد .هوا فوق العاده بود .لبخند ناخودآگاه روی چهره همه بچه ها نقش بسته بود و همه لذت می بردیم از این هوا .صحبت رو ادامه دادیم که قطره های بارون با همه سرعت خودشونو به ما می رسوند .انگار پیغام شادی داشتند و می خواستند بگند درسته که همه به یاد مشکلات فردیتون افتادید و همیشه مشکلات هست اما این زیبائی های خدادی هم هستند که می تونند تو رو از مشکلات حتی برای دقیقه ای فارغ کنند . تقریبا خیش شده بودیم اما هیچ کس دلش نمی خواست جلسه رو نیمه رها کند . به خاطر شرایطی با رای دوستان به نشست خاتمه دادیم همه می خندیدیم و از باران ،بوی علفهای باران زده و بوی خدا لذت می بردیم . در نشست هفته آینده : سخن زیبا:سعید کتاب:سیاوش دبیر :بردیا |