| ||||||
آخرین نشست گروه نیک اندیشان در خرداد ماه با حضور سینا ، رویا ، فریبرز ، حمید ، ناهید ، مهدیه و آقای میثمی با بحث آزاد هنر برگزار شد که در اواخر نشست سیاوش و بردیا و سمیه هم اضافه شدند . قبل از شروع بحث به مناسبت تولد مهدیه ، هدیه ای از طرف گروه و توسط دبیر نشست به مهدیه داده شد که این قسمت از برنامه با خوردن شیرینی و شربت همراه بود . قبل از شروع بحث سینا از همراهان جدا شد . نشست با سی دقیقه تاخیر آغاز شد . طبق روال از پیش تعیین شده قرار براین بود که موضوع نشست ، کتاب هفت عادت مردمان موثر باشد که به دلیل کم بودن تعداد همراهان و اینکه مانند ماه گذشته همه همراهان کتاب را نخوانده بودند ، دبیر جلسه تصمیم گرفت که در این باره صحبت نشود . و دوستان به انتخاب خود ، موضوع هنر را برای بحث انتخاب کردند. دوستان به بحث در زمینه شعر و موسیقی رغبت بیشتری داشتند و در این باره نظرات و احساس خود را بیان کردند . درباره هنردرباره تفاوت سلیقه ها و دلبستگی به موسیقی ایرانی و غربی صحبت شد . بیشتر همراهان اذعان داشتند که به چندین سبک موسیقی اعم از ایرانی و غیر ایرانی گوش می دهند ولی یکی از همراهان هم مدعی شد به خاطر خاطره ای که از کودکی در ذهنش باقی مانده است نتوانسته است با موسیقی سنتی ایران ارتباط برقرار کند و تلاش دوستان برای برطرف کردن این مشکل به جایی نرسید ! از طرف دیگر تعدادی از همراهان از لحظات نابی که با گوش کردن به موسیقی ایرانی داشته اند سخن گفتند . دوستان متّفق القول بودند که هنر مساله ای سلیقه ای است و نمی توان کسی را به خاطر داشتن سلیقه ای متفاوت از دیگران مورد شماتت قرار داد . یکی از همراهان عقیده داشت آن اثر هنری که بتواند تعادل را حفظ کند به طوری که همه از آن لذت ببرند می تواند برای همیشه جاودان شود .
نشست تا ساعت ۷:۴۵ ادامه پیدا کرد و بعد از آن همراهان از یکدیگر جدا شدند .
برنامه هفته آینده : زهرا : سخن نغز ساسان : معرفی کتاب اعظم : دبیر نشست |
نشست های هفتگی: بحث در مورد حس های فردی – ۱ خرداد ۱۳۸۶
| ||||||
همراهان : بدون رعایت ترتیب حروف الفبا خانمها و آقایان زینب ، هدی ، حمید ، بردیا ، فریبرز، مصطفی ، مجید ، امیرحسین ، علی ، سعیده ، سیاوش ، سولماز، شبنم ، حمید ، هما(میهمان) ، آرزو، رویا ، راضیه ، زهرا ، رضا ، آقای میثمی ، ناصر ،ساسان ، فروغ و راوی چنین روایت می کند : نشستی پیرامون حس های فردی ، جلسه ای پر بار البته کمی پر جنجال ، لاکن جنجالی دوستانه ، چون تپش قلبی که برای برقراری جمع دوستا نه ای می تپد. نشست با کمی تاخیر ساعت ۱۷:۲۰ رسما به دبیری آرین(جایگزین دبیر غایب)آغاز شد.پس از به جا آوردن آیین نامه و خواندن آیین نشست هر کدام از دوستان که می خواستند در خلال نشست صحبت کنند از دبیر وقت گرفتند. اما چه گفتیم ، چه شنیدیم و چه نتیجه ای از آن بر گرفتیم. فریبرز سخن نغز این نشست را از اشعار وحشی بافقی و قسمتی نیز از حافظ انتخاب کرده بود که با قدرت و تسلط فراوان آن را برای همراهان خواند.آنقدر رسا که آقای میثمی با ذوق و تجربه ی شاعرانه ی خود نام شاعر را در گوش من زمزمه کرد و من تایید کردم.البته به علت کمبود وقت فقط شعر وحشی بافقی را با هم شنیدیم. پس از آن بر اساس آیین نامه و چون جلسات قبل معرفی کتاب داشتیم که به حق معرفی متفاوتی بود.معرفی ای به جز صرفا” خواندن متون و قسمت هایی از کتاب ! رضا در مورد کتاب و چیز هایی که از آن آموخته بود صحبت کرد.”سیمای دو زن” اثر سعیدی سیرجانی ، و محصول انتشارات پیکان بود.مطالب کتاب را به صورت چکیده بیان کرد و قسمتهای برگزیده ای از کتاب راخواند.رضا به کمک چند نفر از همراهان لیست کتاب هایی را در مورد زنان استخراج کرده و برای همه کپی گرفته بود که در زمان پذیرایی بین دوستان تقسیم شد. پس از معرفی کتاب سینا با اینکه نفر اول بود ایثار سیاستمدارانه ای کرد و وقت را به حمید و بردیا داد. حمید در مورد طرح گروه های سه نفره صحبت کرد و از این طرح استقبال کرد.ناگفته نماند که شهرداری این نشست به عهده ی گروه سه نفره ی حمید-مصطفی و معصومه بود.فعالیت آنها بی نتیجه نبود و این هفته نشست رنگ و لعاب دیگری داشت. رقابت می تواند باعث ارتقای گروه های همراه شود.البته نه مثل طرح های خصوصی سازی ! تا ببینیم گروه هفته ی آینده چه می کند. نوبت به بردیا رسید که ابتدای جلسه با رعایت چهار چوب آیین نامه وقت گرفته بود و با زدن کورتومتر شروع به صحبت کرد.مدیریت باشگاه نشریه با بردیاست.سولماز و سعیده به عنوان دو نفر از اعضای جدید باشگاه نشریه معرفی شدند.بردیا در مورد وظایف سولماز و سعیده و نوع همکاری آنها با باشگاه نشریه توضیح داد.پس از شصت ثانیه کورنومتر ایستاد و سینا گوی ثبقت را از بردیا ربود.زمان آن فرا رسیده بود که چهارچوب آیین نامه پاسخ ایثار سینا را بدهد.سینا بر خلاف همیشه خیلی کوتاه ، از زحمات حمید وو گروهش تشکر کرد و نیز در مورد این طرح سخن گفت.هدیه ای تهیه کرده بود و به مناسبت تولد فوغ به دست سفیر قرمز پوش به فروغ تقدیم شد.اما خبر های شاد کننده به همین جا ختم نمی شد ، مکمل این شادی ها ؛ خبر ازدواج ۲ نفر از همراهان بود.همگی برای آن ها کف زدند و ساعت ۱۸ زمان پذیرایی اعلام شد.در زمان پذیرایی دوستان به رسم ادب ازدواج آنها را تبریک گفتند. در مورد قسمت مهم پذیرایی کمتر حرف می زنم چون باید پیوسته اسم ساسان و در همه ی جمله ها استفاده کنم.مثل همیشه نقش اول را بازی می کرد.همراهان از خودشان پذیرایی کردند و از مصاحبت یکدیگر لذت بردند.بعد از پذیرایی چند نفر از دوستان به علت مشغله های شخصی از دیگران خداحافظی و جمع ما را ترک کردند. به سختی و کمک فروغ و چند نفر از دیگر دوستان، دوباره گرد هم آمدیم تا در قسمت دوم پس از پذیرایی بحث را شروع کنیم.آ یین بحث در ابتدا خوانده شد(با تشکر از حمید). پنج دقیقه از وقت سینا (هنوز هم نفهمیدم چطور؟!) باقی مانده بود که در ابتدای قسمت دوم شنیدیم. دبیر در مورد بحث این هفته توضیح داد.این هفته اولین جلسه ای بود که موضوع از پیش تعیین شده ای نداشتیم.از این پس به صورت آزمایشی یکبار در ماه جلسات به این شیوه برگزار خواهد شد.این طرح به طور موقت جایگزین برگه های نظرخواهی در مورد اعضا و نقد و بر رسی فعالیت های آنهاست. برگزاری این نشست ها به اعضا کمک می کند یکدیگر را بهتر بشناسند و آمادگی لازم را جهت اجرای طرح برگه های نظر خواهی کسب کنند. در ادامه یکی از دوستان در مورد مشکل شخصی خودش صحبت کرد ، اشاره ای به قسمتی از کتاب زهیر-اثر پائولو کوئیلو- کرد و معتقد بود که با گفتن مشکلاتش در چنین جمعی می تواند با استفاده از نظرات دیگران موفق تر عمل کند.او که سال اول دانشگاه را می گذراند با مشکل تراکم فعالیت ها روبرو شده است.علاقه مندی وی کمک به دیگران است و انتخاب رشته ی او نیز در همین راستا بوده است.او می گفت دوستانم معتقدند که من به خودم احترام نمی گذارم و باید اولویت با خودم باشد.پس از ورود به دانشگاه در فعالیت های گسترده تری شرکت می کند.او روحیه همکاری بالایی دارد و این امر باعث شده تقریبا” به همه ی پیشنهاد های همکاری پاسخ مثبت بدهد.او معتقد است که فعالیت او در جهت ارضای حس درونی وی موثر است و کمک به دیگران این حس را مرتفع می کند. نظرات و راه حل های زیادی خطاب به او ارائه شد که مختصرا” به آنها اشاره می شود. – قبل از هر چیز، اینکه تو به ارضای حس درونی خودت کمر همت بسته ای ، پس به خودت احترام می گذاری. – چند نفر لز دوستان اتفاق نظر داشتند که نباید انرژی خودت را روی گروه های متعدد و فعالیت های گسسته صرف کنی بهترین روش این است که انرژی خود را در جهت قوت بخشیدن به گروهی که مورد علاقه ی توست و با آن احساس نزدیکی بیشتری می کنی صرف کنی.قوی تر کردن تیم همراه چون قوی تر کردن حلقه ای از زنجیر است که پیوسته با گروه های دیگر می تواند در کل موثر واقع شود. – یکی دیگر از دوستان به تجربه ی مشابهی اشاره کرد و گفت من هم در همین شرایط هستم و نظر دیگران را جویا شد. – یکی از حاضرین میهمان در این نشست موافقت خود را با ناصر اعلام کرد و گفت شاید یکی از ارزشمند ترین غعالیت های انسانی حس کمک به دیگر هم نوعان باشد و این حس را موهبت الهی دانست که خیلی ها از داشتن آن محرومند. – یکی دیگر از خانم ها کار او را مورد تمجید و تحسین قرار داد اما او معتقد است نباید خود را در کاری غرق کنیم.هر چند در آن کار هدفی ارزشمند را دنبال کنیم نباید خود را نادیده بگیریم.به نظر او باید بین کارها تعادل برقرار کرد و همیشه اولویت بندی در کار ها را رعایت کرد تا بتوانیم در جای خود موثر واقع شویم.و البته این حس نباید باعث متوقع شدن ما از دیگران شود. – یکی دیگر همراهان به نظر یکی از روان شناسان و تعریف او از بزرگ شدن اشاره کرد، به نظر این روان شناس انجام یک کار کامل نشانه ی بزرگ شدن و بلوغ شخصیتی فرد است.به تجربه های مشابه خود اشاره کرد و گفت باید در چنین شرایطی از تجربیات و آموخته های تاریخ درس گرفت و از آنها استفاده کرد.او گفت در مورد خودش ۴۰ سال گذشت تا فهمیدم کجا هستم. – دوستی که مشکلش را مطرح کرده بود صحبتش را کامل کرد و گفت اون هم می دونه که باید تعادل برقرار کنه و یا از دیگران و تجربیات آنها استفاده کنه ولی هیچ کس خودش در شرایط مشابه نتوانسته تعادل را بر قرار کنه و پس از مدتی به تکامل و بلوغی رسیده که خودش درک کرده در آن شرایط می بایست تعادل را بر قرار می کرده. – دوست دیگری در ادامه گفت به نظر او نحوه ی کمک کردن مهمترین چیز است،باید این حس را در هر مرحله از کاری داشت که “اگر ما نباشیم این کار چطور انجام می شودو چه اتفاقی می افتد.” او معتقد است برای رسیدن به اهداف بزرگ و ارزشمند می بایست اهداف کوچک را قربانی کرد. – از طرف دیگر یکی از دوستان این حس را نمود عشق برادرانه دانست و خود را با حس او همسو دانست.وی نیز مثل تعداد دیگری از همراهان معتقد است که فعالیت و شرکت در گروه های متعدد سودمند نیست و بهتر است فعالیت خود را روی گروهی که از لحاظ اولویت مهمتر رتبه بندی می شود متمرکز کرد. – چند نری از دوستان به استفاده از الگوها و تجربیات دیگران اشاره کردند.به نظر یکی از آنها نکته اینجاست که اگر او فکر می کند که تراکم فعالیتی بالایی دارد ایراد از او نیست – بلکه کار دانشگاه های ما از پایه غلط است.هدف از دانشگاه رفتن آموختن صرفا” فیزیک یا ریاضیات نیست بلکه هدف همین فعالیت های اجتماعی و حضور فعال است ، و همین حضور است که شخصیت اجتماعی فرد تحصیل کرده را نمایان می کند. تقریبا” ساعت داشت از ۷:۳۰ میگذشت که دبیر یک تذکر آیین نامه ای گرفت و نمی دونم چند امتیاز گران بها از دست داد!!! ولی یکی از دوستان در مورد خاطراتش صحبتی را آغاز کرده بود که به تشخیص دبیر و کسب موافقت از دوستان صحبتش را ادامه داد.او تجربه ی شکست خورده ای از خودش گفت که دقیقا” به دلیل همین عدم تعادل در زندگی وی پیش آمده بود.او معتقد است که می بایست عقل و احساس به تعادل برسند. یکی دیگر از همراهان که این نشست خیلی کم حرف شده بود نظری داد و گفت : هیچ وقت از راهی که رفتی احساس پشیمانی نکن . همیشه به یاد داشته باش که تو درآن موقعیت خاص یک تجربه ی نو کسب کرده ای و آن تجربه در زمان خودش درست ترین کاری بوده که می توانستی انجام بدهی. دبیر از همراهی کلیه دوستان تشکر کرد و گروه شهر دار هفته آینده انتخاب و اعلام شد. هفته ی آینده شهر دار گروه فریبرز زینب و سعیده انتخاب شد که بی صبرانه منتظریم ببینیم چطور می خواهند با درخشش گروه حمیدو مصطفی و سمیه رقابت کنند. در زمان باقیمانده استاد میثمی برای همه شعر کوتاهی خواندند و همگی لذت بردیم. جلسه آینده دبیری نشست به عهده ی هدی خواهد بود و سخن نغز و معرفی کتاب به ترتیب به تلاش سمیه و زینب اجرا خواهد شد. |
نشست های هفتگی: کتاب مائده های زمینی – ۱۶ خرداد ۱۳۸۵
| ||||||
نشست این هفته با حضور حمید ، بردیا ، مهرناز ، پویا ، سینا ، نیلوفر ، لیلا ، ساسان به دبیری جایگزین پویا تشکیل شد در ساعت ۶ شروع شد. نخست ، نیلوفر کتاب مائده های زمینی نوشته آندره ژید را معرفی کرد. اصل کتاب مائده های زمینی به زبان فرانسوی در تاریخ ۱۹۷۷ نوشته شده. ولی منتقدان می گویند که این کتاب برای زمان های نده است . چون سطح بالاتری به نسبت جامعه آن زمان دارد. در کتاب مائده های زمینی افراد و مکان های مختلفی معرفی می شوند که تطابق تاریخی ندارند تز ناتانائیل در این کتاب معرفی می شود که به معنب خداداد هست
کوتاه ترین لحظه حیات قویتر از بودن است. خوشا لحظه ای که کلام تو در آن آغاز شود. در کل این کتاب می خواهد بیاموزاند که از هر چیزی باید لذت برد. گاهنامهدر ادامه نشست ، بردیا به حاضرین اطلاع داد که گاهنامه داخلی در شرف راه اندازی است و از حاضرین خواست که مطالبشان را بفرستند
سپس ، سینا بند هایی از آیین نامه داخلی و مصوبات اخیر را خواند (وظایف شورا – وظایف دبیر شورا)
بعد از آن حمید برای سخن زیبا ، داستانی هفت صفحه ای از کتاب عاشقیت در پاورقی نوشته مهسا محب علی را خواند . این داستان ، نوعی رابطه بین عاشق و معشوق را نشان می دهد
در ادامه ، سینا پیشنهاد داد که برای گروه ، عضویت سالیانه نشریه ارتباط موفق گرفته شود و رای گیری به عمل آمد به صورت زیر: ۸ نفر موافق ۲نفر مخالف ۱ نفر ممتنع
بعد از آن حق عضویت ماه خرداد جمع آوری شد. (توجه به این نکته که از این ماه حق عضویت ۲۰۰۰ تومان است)
بعد اعضا به سفارش خوردنی پرداختند و بحث آزاد را که ادامه کتاب پیشگویی های آسمانی بود شروع شد
بصیریت ششم : روشن کردن گذشته کارهای ناتمام : مشکلات ناشی از کمبودهای گذشته ناخودآگاه های جمعی رسالت شخصی
مسایلی بود که توسط حاضرین از این بصیرت برداشت شد.
بازگشت به کودکی برای بررسی رفتارها بررسی تناسخ از نظر اقوام مختلف
هر انسان برآیند آرزوهای چند نفر دیگر است ( پدر و مادر) پدر و مادر هم متاثر از پدر و مادرشان هستند ، پس هر شخص متاثر از رفتارها و خواسته های افراد بسیار زیادی در طول تاریخ درازی هستند . پس برای شناخت بهتر می توان به این ریشه ها ، مراجعه کرد.
همچنین در مورد تاثیر نشانه ها بر اتفاقات و دریافت نشانه ها صحبت شد
نشست در ساعت ۸:۱۵ پایان یافت که البته لیلا در ساعت ۷:۴۵ جمع را ترک کرد
در نشست آینده :
مهرناز دبیر خواهد بود سینا کتاب معرفی می کند پویا هم فیلم ، بدو لولا بدو ، را در بخش سخن های زیبا معرفی می کند
بحث آزاد هم ادامه کتاب پیشگویی های آسمانی است |
نشست های هفتگی: کتاب دانه باشیم نه سیب – انگیزه- ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
| ||||||
نشست با حضور دلارام ، محبوبه، سینا ، بردیا و ساسان تشکیل شد. بعد از صحبت های آزاد دلارام کتاب ” دانه باشیم نه سیب” نوشته مجتبی کاشانی را معرفی کرد. در کتاب دانه باشیم نه سیب مجموعه خوب از کتاب ها و تجربیات مختلف بزرگان به همراه تجربیات نویسنده جوع آوری شده است. – ذهن یک باغچه است که باید در آن کاشت. – آینده هرگز پیش نمی آید ، خلق می شود. بعد از پذیرایی از خود در مورد پیشنهاد چاپ یک نشریه از طرف سینا صحبت شد که دوستان تمایل خود را برای همکاری و فعالیت اعلام کردند. در ادامه دوستان برای آشنایی با همدیگر که و عضو جدید خود را معرفی کردند. بحث انگیزه مورد توجه اکثریت قرار پرفت و در مورد آن همه دوستان اظهار نظرهای خوبی کردند. ساسان به نقل از یک مقاله در انگیزه سه عامل را مطرح کرد: اول حیرت ، دوم حیات ، سوم حماسه. و در ادامه جملات زیر در مورد انگیزه مطرح شدند: – انجام کاری که دریافتی در پی داشته باشد انگیزه به همراه دارد. – انسان خودش انگیزه را ایجاد می کند. – انسان شاعرانه زندگی می کند.) یعنی در حال خلق است) – خلق زیبایی …. زندگی کردن با زیبایی موضوع بحث جلسه آینده نیز در ادامه این نشست ” انگیزه” خواهد بود. بردیا کتاب معرفی خواهد کرد. ساسان سخن نغز خواهد خواهد شاد باشیم |
نشست های هفتگی: کمپ آشو – دین – هدف – ۱۶ فروردین ۱۳۸۵
| ||||||
نشست این هفته با حضور بردیا ، مینا ، سینا ، پویا و الهام تشکیل شد که ساسان نیز بعد به جمع پیوست. مهرناز مسافرت بود و سینا به صورت نامحسوس دبیری را انجام داد. سینا تجربیات خود رو در مورد کمپ آشو در هند در اختیار دوستان قرار داد و کارت های تبریک که حاوی عکس های زیبایی از کمپ و یک جمله مربوط به آن عکس از اشو بود را به دوستان تقدیم کرد. در ادامه صحبت ، در مورد دین اسلام و قرآن صحبت شد . … کتاب “حکایت دولت و فرزانگی” را سینا معرفی کرد و در پی آن دو کتاب که معرفی روش های پیر امیدیار و بیژن در جهت موفقیت بود را معرفی کرد. در مورد تعیین هدف و یا تعیین نکردن آن صحبت شد. این جملات ذکر شد که همچون یک نی باشیم که که در ما دمیده شود. رسالت خود را دریابیم و در آن راه گام برداریم. … جلسه آینده موضوع بحث “انگیزه” خواهد بود. جملات نغز را لیلا خواهدخواند. همواره شاد باشیم |
نشست های هفتگی: کتاب هنر عشق ورزیدن- ۱۶ اسفند ۱۳۸۴
| ||||||
جلسه گروه نیک اندیشان در ساعت ۱۷:۳۰ با حضور مهدیه ، سینا ، لیلا، ساسان ، مهرناز و بردیا آغاز شد لیلا عضو جدید گروه بودند که برای آشنایی بیشتر ، اعضا به معرفی خود پرداختند به دلیل عدم حضور دلارام که مسئولیت معرفی کتاب را به عهده داشت ، بردیا کتاب هنر عشق ورزیدن اثر اریک فروم را به دوستان معرفی نمود مطالبی برگزیده از کتاب هنر عشق ورزیدن اریک فروم عشق ورزیدن را یک هنر می بیند که باید آن را یاد گرفت و اینکه عشق ریشه در تنهایی دارد و به همین دلیل افراد به سمت هم تمایل پیدا می کنند عشق پایداری است ،نه اسارت عشق نثار کردن است نه گرفتن بعضی افرادنثار کردن در عشق را محروم شدن و عده ای فداکاری می دانند و اعتقاد به این دارند که این دویکی است در صوربی که نثار کردن باید در حدی باشد که فقیر نشوی در عشق زن و مرد دوباره زاده می شوند ریشه های عشق عبارتند از: دلسوزی ، احساس مسوولیت ، احترام و دانایی عشق کودکانه از این اصل پیروی می کند که : من دوست دارم چون دوستم دارند عشق نابالغ : من تو را دوست دارم چون نیازمندم عشق پخته : مرا دوست دارند چون دوست دارم عشق رشد یافته : من به تو نیاز دارم چون دوستت دارم و همین طور درمورد عشق مادرانه که یک رابطه برابر نیست و عشق مادر به فرزند است عشق پدرانه : اگر مثل من باشی دوستت دارم عشق برادرانه : که همراه با احساس مسئولیت و دلسوزی است عشق به خود و عشق به خدا عشق در جامعه معاصر غرب تنها به صورت سود متقابل است و در شرق (چین و هند) عشق مادرانه را گسترش می دهند این بود مطالبی از کتاب هنر عشق ورزیدن در ساعت۱۸:۲۵ زیلا به گروه پیوستند در ادامه دوستان به پذیرایی از خود پرداختند بردیا مثل پس از سی سال نوروز به شنبه افتاد را توضیح داد یکی از سنت های دوران قدیم این بوده که وقتی نوزوز،به شنبه می افتاداز پیشوا چهار هزار درهم به عنوان هدیه می گرفتند و چون ایشان به این امر حتی پس از سی ماه تمایل نداشت ،می گفتند پس ازسی سال نوروز به شنبه افتاد اگر پس از مدت طولانی از کسی کاری را بخواهند ولی آن شخص با وجود قدرت و توانایی که در انجام مقصود دارد از پذیرش آن درخواست سر، باز زند. در چنین مواردی به طنز و کنایه به گونه ضرب المثل بهره می بردند بحث این جلسه ادامه موضوع هفته گذشته در مورد فرهنگ بود،وبه مسئله حاشیه در زبان پرداخته شد یکی از نمودهای فرهنگ زبان است،زبان به معنای خانهء هستی و میزبان می باشد در بخشی از تاریخ در زمان مغول چون همه چیز از دست رفت و همه دوست داشتند که بیشتر تسلی یابند ،زبان توصیفی در این زمان ایجاد شد زبان امروزبا علم روز هماهنگی ندارد و تعریف درستی ندارد و باز نیاز به توصیف دارد بخشی از مشکل فرهنگ مربوط به زبان ماست و این تفکرست که به صورت زبان ،بیان و منتقل می شود مکالمات به صورت موثر نیست به این معنی که اول تا آخر یک مکالمه پر از حاشیه است و مقصد گم می شود فرهنگ ما دچار کینه شده است سعی بر این باشد که هیچ یک از فرهنگ ها را ارزش گذاری نکنیم برنامه جلسه آینده در فرودین ماه به شرح ذیل خواهد بود دبیر : مهرناز معرفی کتاب : سینا سخن نغز : لیلا |
نشست های هفتگی: کتاب سکون سخن می گوید – فرهنگ – ۹ اسفند ۱۳۸۴
| ||||||
نشست هفته نیک اندیشان با حضور به موقع مهدیه، بردیا، عسل، سینا و ساسان در ساعت ۵ آغاز شد. دبیر این هفته سینا بو د با سپاس از دلارام که ناتوانی حضور خود را اطلاع داد به دلیل حضور نیافتن ایشان که معرفی کتاب را به عهده گرفته بود سینا کتاب ” سکون سخن می گوید” نوشته “اکهارت تول” را معرفی کرد. در کتاب سکون سخن می گوید اکهارت تول تمام راه ها را به سکون ذهن ختم می داند. برخورد با مسائل بسیار زندگی را در این کتاب بیان کرده و تمام راه ها را در سکون می داند و حضور آگاهانه در لحظه را برای همه مسائل پیشنهاد می دهد. کتاب سکون سخن می گوید به صورت سوترا، مانند کتاب های مقدس قدیمی نگاشته شده است که هر سوترا نوشته مستقلی است که حاوی مطلب مفیدی است و می توان هر از چند گاهی کتاب را گشود و یک سوترا از آن را خواند. یک سوترا از این کتاب : طبق برنامه مهدیه ، سخنان زیبایی از بزرگان خواند : – این توقع که دنیا به خاطر خوب بودنت با تو رفتاری عادلانه کند ، مثل این است که انتظار داشته باشی به علت گیاه خوار بودنت گاومیش به تو حمله کند. “دنیس هولی” – هیچ لذتی مانند مصیبتی که روز گذر باشد نیست. – با سکوت جلالی نیست ، با هوشیاری ناراحتی وجدان نیست. ” مثل هندی” – به هر کجا بروید ، عاقبت باید به خود بازگردید. “کریشنا مورتی” – حماقت یعنی بها دادن به چیزی که بها ندارد. “کریشنا مورتی” – خداوند می بیند و می پوشد، همسایه نمی بیند و می خروشد. ” خواجه عبدالله انصاری” خانم عسل ساعت ۶:۳۰ ما رو ترک کردند. بحث آزادموضوع بحث طبق برنامه “فرهنگ ” بود که بعد از پذیرایی از خود به آن پرداخته شد. مواردی که دوستان در مورد فرهنگ به آن اشاره کردند: – در حاشیه سخن گفتن ایرانیان – فرهنگ حدود زیادی به برقراری رابطه مربوط می شود. – نداشتن همکاری و کار گروهی در بین ایرانیان – فرهنگ زبان بدن – لحن و تن صدا در گفتگو موثر است که این کمبود در چت کردن حس می شود. – فرهنگ ساخته شده برای موارد وارداتی – نرخ ریسک پذیری و تغییرپذیری پایین در بین ایرانیان – زمینه مشترک برای حرف زدن – داستان های دو پهلو ، استعاره و کنایه در فرهنگ ایرانیان که به لحاظ نزدیک شدن به هم و مورد قبول واقع شدن و حفظ خود از موارد مشکل ساز که جمله ” خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو” را در پی داشته است. و موارد بسیاری که ادامه صحبت به هفته بعد موکول شد. برنامه هفته آینده به قرار زیر خواهد بود: مهدیه دبیر خواهد بود. شاد و آگاه باشیم در هوشیاری |
نشست های هفتگی: فرهنگ چیست و تعریف آن کدام است؟ – ۲ اسفند ۱۳۸۴
| ||||||
جلسه با حضور : پویا – سینا – مهرناز – مهدیه – دلارام شروع شد آقای طالبی هم ساعت ۱۸:۱۰ به گروه پیوستند. موضوع بحث اصلی: فرهنگ چیست
در ابتدای نشت گروه نیک اندیشان پویا مطلبی رو از نوشته ها خودش خوان که در ابتدا با ابیات زیر آن را آغاز کرد :
منه بر جهان کاین سرو ناکس وفاداری نخواهد کرد با کسچه بخشد مرد را این سفل عیار که یک یک باز نستاند سرانجامبه صد نوبت دهد جامی به آواز به یک نوبت ستاند عاقبت با زچو برپایی طلسمی پیچ پیچی چو افتادی شکستی ، هیچ هیچیدراین چنبر که محکم شهربندیست نشان ده گردنی کو بی کنمدیستنه در چنبر توان پرواز کردن نه بتوان بند چنبر باز کردندر این چنبر گشایش چون توانی چونک شادست کس ، ما چون گشاییمهمان به کندراین خاک خطرناک ز جور خاک بنشینیم بر خاکبگرییم از برای خویش یکبار که بر ما کم کسی گرید چو ما زارو متن زیبای زیر در ادامه این ابیات آمده است که بطور کامل می نویسمبه یاد نیک مزدا ییاز نظری زندگی سفریست در زمان . سفری که سرشار از خوشی و غم ، حوادث دل انگیز و دلخراش ، آز ونیاز است. در این سفر کسی خوش است که بتواند تمام آن غم ها و حوادث دلخراش و آزها را به خوشی و دل انگیزی و بی نیازی بسازد و آن خوبان را به زیبای اعلا سپری کند.در این سفر خوش تر از سودرسانی ، چیست ؟ سود رسانی به خود و همسفران . کمک رسانی حتی در شرایطی که سختی هایی پدید آورد. در این سفر فرح بخش تر از گذشت چیست؟ گذشت حتی در شرایطی که از خودمان وا منیم. فرح بخش شدن ، فرح بخش بودن ، فروهری زیستن ، لذت بخش است . لذت واقعی ، نه لذت زود گذر و مجازی . آیا دلیل پدید آمدن اجتماع ، غیر از این است که انسان باید در گروه زندگی کند؟ باید عمرش را در گروه سپری کند؟ باید عمرش را در گروه بگذارند و انرژی اش را برای گروه بگذارد. آیا انسان غیر از ما شدن است؟ما – ما – مایی که خود را اشرف مخلوقات می دانیم ولی در خیلی موارد خود را از دون ترین مخلوقات پایین تر می کشیم . پس چه کنیم که اشرف مخلوقات بمانیم ؟بیاییم خدا شویمبیا ییم دوست بداریم خود را ، جمع را، گروه را .ارزش نهیم جمع را و خود را.بیاییم پاس بداریم گروه ها را ، جمع ها را ، مرنجانیم همنوع را . تخم کین را برداریم . دور کنیم غرور و سرکشی را پاک کنیم غرور و هرزگی را ، ارج نهیم تفکر و خلاقیت را در هر شرایط و طبقه ای ، (( طبقات سنی و اجتماعی)). بدانیم برتر نیستیم ، بدانیم من ، تو هستم . تو، من هستی و من و تو ، ما هستیم . و ما کیستیم ، اشرف مخلوقات بیاییم خدا شویم نبینیم کس را به ظاهر ، ببینیم به دل ، به صفا و به نهان .نهانمان را اهورایی سازیم . به عرش برویم و پاک سازیم . ما چیستیم ؟ طبیعت . طبیعت چیست ؟ قلب صاف و روشن اهورایی . اهورا چیست ؟ به دور از هر تخم ناپاک . پاک ترین پاکان .دوستداران مخلوقات ، چه پاک چه ناپاک . در تلاش برای پاک ساختن نا پاکان . در طبیعت اهورایی ، خالصان تقسیم بندی نمی شوند . کودکان خالصند، جوامع نا اهورایی آنان را ناخالص می کنند. صاف کنیم نا پاکی را . اناهیتا را پاس داریم و ارج نهیم. آن امشاسپند با آن دل صاف و روشن چه می گوید. دوست بدارید خود و مخلوقات را ، زنده کنید مردگان را ، زنده بدارید یک منشان را.مریزیم بر هم تخم کین . بپاشیم بر هم آن آب زلال را که اناهیتا بر تعظیمش همت گماشت. همت گماریم بر احیای پاکی و صافی و نیکی . همیار او آبان یشت چه می گوید؟ آباد کنید دلها و یاری رسانید همنوعان را . برکنید غرور را ، ارج نهید یاران را بهره بریدو بهره دهید. ذات پاک آنان (( فروردگان)) چه می گوید؟ تفکر برترین ارزشهاست. تعقل و تمرکز بهترین نیکی هاست. پندار را بسازید.نیکش کنید ، نیکش خواهید ، نیکش فرا دهید و نیکش بگسترانیدخرداد یشت می خوا هد آن پندار نیک را که اناهیتا و آبان و فروردگان نیک ساختند بر گفتار جاری سازد. چه می گوید؟ می گوید بیایید گفتار را با پندار یکی سازید. ارج نهید نیک گفتاران را ، بیاموزید نیک گویی و صاف گویی را بپرهیزید از دوری افکنی و در نهایت پندار نیک فروهر را بر خود و همنوع خود جاری کنید. بزرگ امشاسپندان (( اهوره مزدایی)) آنکس که نیکی را بر جهان روا داشت و پاکی را برو ساخت. آنکس که دانست خلق در نیکی متجلی می شود ، زیبایی را در نیکی قرار داد ، می گوید کردار خود را با کمک دیگر امشاسپندان و راهکارهیشان که همان پندار نیک وگفتارنیک است را تجلی بخشید و کردار نیک را تجربه کنید. پس بیاییم پندار نیک را یاد بگیریم و بر زبان خود جاری کرده و نیک گفتار شویم و آنها را در کرده خود به کار بریم و نیک کردار شویم و حلقه پاک و زیبای فروهر را کامل سازیم. سودمند شویم و سودمند باشیم . خودخواهی را دون سازیم ، حقیقت را دریابیم و بپذیریم . هر چند تلخ بود سازگارش شویم و تجلی بخشش کنیم.. |
نشست های هفتگی: کتاب دوستی با خدا -شوخی یا تمسخر ۲۵ بهمن ۸۴
| ||||||
جلسه در ساعت ۵:۲۰ با حضور آزاده ،سینا ، بردیا ، مهرناز ، ایمان ، پویا و مینا به دبیری پویا آغاز شد. قبل از شروع جلسه مهرناز پیشنهاد داد که هر کس که می خواهد سخن زیبا را ارائه دهد ، این جملات را روی کاغذ به دبیر تحویل دهد که دبیر هنگام ثبت آن ها در سایت با مشکل روبرو نشود. پویا نیز در مورد تاخیر در ثبت صورتجلسه از طرف برخی دوستان تذکری داد. سینا هم درخواست کرد که اعضا به سایت سر بزنند و به بحث ها امتیاز دهند در ابتدا مینا به معرفی کتاب دوستی با خدا ، نوشته نیل دونالد والش پرداخت نیل دونالد والش از اقشار معمولی جامعه بود که در صنایع مطبوعاتی مشغول به کار بوده. طی یک درگیری ذهنی ، نامه ای اعتراض آمیز به خدا می نویسد . در همین حین لرزشی در وجود خود احساس می کند و خدای خود را می یابد و این کتاب را می تویسد.
همه با خدا گفتگو می کنند و جوابشان را در قالب فیلم ، کتاب ، شعر و … می گیرند. خدا به او می گوید من در شما همانطور که مرا می بینید ظاهر می شوم. هیچ رویدادی تصادفی نیست و هر رویداد آموزشی به همراه دارد. ما همه یکی هستیم ، راه ما راه برتری نیست ، راه ما فقط دیگر راهیست. تو خوشبختی و هیچ نیازی نداری فقط گمان می کنی که نیازمندی. هرچه نیاز تو به دیگری کمتر باشد ، بیشتر می توانی او را دوست بداری . آزادی کامل مستلزم آن است که هیچ محدودیتی را بر دیگری وارد نکنی . آزاد نیستی که بگویی دیگری چنین می کند. هدف زندگی این است که خود را به بالاترین وجه ممکن بیافرینی شما همه به سوی یک هدف در حرکت هستید ، اینکه دیگر در جستجوی نور نباشید. بلکه آورنده نور باشید. خداوند زندگیست ، به صورت بالاترین ارتعاش آن که همان سرور است سخنان نغزبعد از آن مهرناز سخنانی زیبا از بعضی بزرگان نقل کرد که در زیر می آید: از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخن های تو بر تو حکم خواهد شد. “فلورنس اسکادل شین” پندار – گفتار – کردار پندار : پیکان است گفتار : کمان است که افکار بر آن سوارند. “vijay Esnaran کردار : کشیدن زه است ، که پیکان را رها می کند. ”
نه هیچ انسانی دشمن توست و نه هیچ انسانی دوست تو ، بلکه هر انسانی معلم توست و حلقه ای ست طلایی از زنجیر خیر و صلاحت. فلورنس اسکادل شین
موفقیت یعنی هر کاری که دلتان می خواهد ، در هر زمان که دلتان می خواهد ، با کمک هر کس که دلتان می خواهد و هر اندازه که دلتان می خواهد انجام دهید. آنتونی رابینز
همیشه این سه اصل موفقیت را به خاطر داشته باشید توانایی ، انعطاف پذیری و شهامت آنتونی رابینز
همواره هرچه می خواهی بکن ، اما نخست از آنان باش که توان خواستن دارند . همواره به همسایه ات مهر بورز اما نخست از آنان باش که به خود مهر می ورزند. نیچه
سپس حاضرین در جلسه به سفارش خوردنی پرداختند که همراه کلوچه شمال که ایمان سوغاتی از شهرشون اورده بود صرف شد. بحث آزادبعد بحث گروه با موضوع : شوخی کردن یا مسخره کردن شروع شد و این نتایج گرفته شد
مسخره کردن و دست انداختن دیگران چند دلیل دارد اینکه موضوعی را که در خودمان از آن متنفریم در دیگری هم ببینیم و چون این خصوصیت را خوار می دانیم ، بخواهیم دیگری را به خاطر داشتن این خصوصیت خوار بشماریم اینکه ترس داریم مبادا از دیگری کمتر شمرده شویم ، پس او را دست میاندازیم که خود را بالا بکشیم
در مورد شوخی هم نتایجی گرفته شد که شوخی برای تازه کردن روحیه و خشک نبودن روابط لازم است . ولی مقدار و میزان آن بسته به استحکام روابط و موقعیت مکانی و زمانی است.
در پایان جلسه تصمیم گرفته شد که برای انتخاب موضوع بحث اعضا تا شنبه ساعت ۱۲ ظهر به بحث ها رای دهند و در آن زمان دو بحث بالاتر انتخاب شود که اگر پیشنهاد دهنده بحث اول در جلسه حاضر نبود به مورد دوم پرداخته شود.
جلسه آینده : دلارام دبیر خواهد بود کتاب نیک بینی را مهرناز معرفی می کند پویا سخن زیبا ارائه می کند |
نشست های هفتگی:کتاب گنجینه- تکامل- ۱۸ بهمن ۸۴
| ||||||
درود بر همگی این نشست نیز به ترتیب آمدن دوستان به جلسه با نامهای مینا،مهرناز،بردیا،پویا و مهردیه به دبیری بردیا آغاز شد. در آغاز برای اینکه مینا عضو جدید گروه نیک اندیشان و دیگر عضوها با هم آشنا شوند، دوستان در چند جمله همدیگر را به هم آشنا کردند و از خود و علاقه هایشان و مسوولیت هایی که در گروه پذیرفته اند، گفتند. معرفی کتابسپس پویا کتاب “گنجینه” را که ۸ نویسنده در یک کار زیبای گروهی گردآوری کرده بودند را به گروه شناساند و نوشتارهایی از این کتاب را برایمان خواند که به گونه زیر می باشد: ای آنکه تو طالب خدایی به خودآ از خود بطلب کس تو جدا نیست خدا اول به خودآ چون به خودآیی به خدا که اقرار نمایی به خدایی خدا اگر تقلید به معنای آموختن چیزهای خوب از دیگران باشد ، چه اشکالی دارد که من یک تقلید کننده باشم ، اما اگر این معنا جای خود را به تقلید کورکورانه و برداشت محصول منفی از دیگران بدهد، ترجیح می دهم جشمانم کور شوند و چیزی از دیگران نبیند.(ثریا تقی زاده) کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را نیز فراموش کرد.(مثل فارسی) تقلید خودکشی است.(برنارد شاو) تقلید صادقانه ترین نوع تملق است.(کولتن) اگه سگی زوزه کشید آیا شما هم می کشید.(واگنر) بیشتر آدمها آدمهای دیگری هستند، افکارشان عقاید کسان دیگری اند زندگی شان تقلیدی از زندگی دیگران و احساسات و علایقشان نقل قولی از دیگران شنیده اند.(اسکار وایلد) خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد(بلخی) البته دلارام مسئولیت سخنان زیبا را داشت که چون نبود پویا همزمان با آشنا کردن گروه با کتاب گنجینه از همان کتاب هم سخنانی زیبا را برای گروه خواند. بحث آزادسپس در ادامه دوستان درباره موضوع “آیا تکامل بشر همان اخلاقی تر شدن است ؟” به گفتگو پرداختند و از اندیشه های هم برای هم گفتند که نکته هایی از این گفتگو در زیر در پی می آید: معنی لغوی اخلاق : طبیعت باطنی ، دانش بد و نیک خوی ها ، یکی از شعب حکمت عملی اخلاق در عام مجموعه ای از باید ها و نبایدها می باشد.که ما را ملزم به انجام دادن آنها می کند. اخلاق نسبی است. تفکر فرد روی تفکر اجتماع اثر می گذارد و بر اساس این ، اخلاق تعریف می شود و این نگرش می تواند باعث تکامل اخلاق شود. پدیده ای به عنوان اخلاق وجود ندارد. بایدها و نبایدهای در جامعه هست که نمی تواند مشکلی بر سر راه من به وجود آورد و من هم مشکلی برای آنها به وجود نمی آورم.و می توانم خود فکر کنم و درستی خود را تسخیص دهم. سه گونه اخلاق در هر جامعه وجود دارد که پیوسته با هم در کنش و همکاری و اثرگذاری روی هم هستند.که عبارتند از :اخلاق فردی – همگانی (آمیزه ای از اخلاق فردی و رسمی) – رسمی. برنامه جلسه آینده : دبیر : پویا آشنایی با کتاب دوستی با خدا: مینا سخنان زیبا: مهرناز بحث برای گفتگو : بحثی که از ستون بحثهای پیشنهادی وارد شده در سایت نیک اندیشان بیشترین امتیاز و رای به آن داده شده است. شاگرد و آموزگار هم باشیم و شاد |