روز سه شنبه ساعت ۱۷:۲۰ نشست هفتگی گروه نیک اندیشان حول موضوع ارتقاء خود با همراهی سینا، سعیده، سولماز، آرزو، حمید ، بردیا ، ساسان، آقای سید زاده ،آقای میثمی(مهمان) ،هدی ، زینب ، سمیه ، سعید ، رویا ، فروغ ، یوسف ، ناصر، سیاوش ، مهدیه ، حمید(۲ )، فریبرز، پویا ، الهام ،ناهید وآقای طالبی با تاخیر به جمع بقیه اضافه شدند. قبل از مرور آئین نشست دبیرازهمراهان درخواست کرد مدت یک دقیقه برای بچه هایی که از لحاظ جسمی و ذهنی دچار ناتوانی هستند انرژی مثبت بفرستیم،البته این قضیه بدون هماهنگی بود. ازاین بابت از دوستان عذرخواهی می کنم. بعد باهم آئین نشست رو که شامل(۱ موبایل هامون روی گزینه بی صدا تنظیم کنیم ۲ طبق آئین کل گروه سیگار کشیدن در نشستهای گروه نیک اندیشان در حضور دیگران ممنوعه ۳ در صورتی که بخواهیم موضوع خاصی رو مطرح کنیم از دبیر وقت می گیریم ۴ نگاهای خودمون رو بیین همه تقسیم می کنیم و از گفتگوهای دو نفره پرهیز می کنیم ) مرور کردیم. دبیر از همراهان برای گرفتن وقت سوال کرد، که سینا،آرزو، بردیا برای صحبت کردن وقت گرفتند. بعد مطابق معمول ازسعید و حمید خواسته شد که به ترتیب سحن زیبا و معرفی کتاب رو شروع کنند، ولی بدلیل آماده نبودن دوستان بردیا و آرزو از وقتشون استفاده کردن تا سعید و حمید(چه هم قافیه)آماده بشن. بردیا درمورد باشگاه نشریه و تایپ کتابهای نایاب و، وجود باشگاه نشریه رو به دوستان یادآوری کرد. آرزو هم در ادامه صحبتهای بردیا در مورد کار تایپ و احتیاج به همکاری بیشتر اعضا برای کارتایپ تاکید کرد. واز اتمام تایپ کتاب فرهنگ و شبه فرهنگ خبر داد واز همراهان در خواست کرد که اگر پرینتهای کتاب رو تحویل ندادند (آقای عبدالغنی) هرچه سریعتر تحویل بدند. و درادامه در مورد ویرایش آئین نامه کلوب نیک اندیشان و در خواست از همراهان برای عضویت درکلوب وایجاد نکردن بحثهای تکراری نکاتی را یاد آور شد. بالاخره دوستان آماده شدن، سعید یه ترجیع از سعدی رو آماده کرده بود که چند بیتش رو براتون میآرم. ای سرو بلند قامت دوست وه که شمایلت چه نیکوست در یای لطافت تو میراد هر سرو سهی که بر لب جوست نازک بدنی که می نگنجد در زیر قبا چو غنچه در پوست مه پاره اگر به بام برآید که فرق کند که ماه یا اوست؟ آن خرمن گل نه گل به باغست نه باغ ارم که باغ مینوست بدلیل طولانی بودن شعر از آوردن همه ابیات معذورم از این بابت عذرخواهی می کنم.اینم بگم که چون هفته قبل به سعدی کم لطفی شده بود سعید این شعرو در دفاع از سعدی آورده بود. حمید هم کتاب متافیزیک از نگاه فیزیک رو آورده بود که معرفی کنه، نویسنده کتاب فرد آلن ورد و باب تودن ، از انتشارات یاهو. قسمتهائی از کتاب متافیزک از نگاه فیزیک. جهان مادی به صورت مستقل از اندیشه موجوداتش وجود ندارد * ما در ورای زمان به خودمان و یکدیگر ساختار می دهیم. * نحوه نگاه ما به خودمان و دیگران ، به گونه ای بسیار ظریف ، دائما مارا به هویتی جدید تبدیل می کند. *چگونگی مشاهده ما نسبت به جهان پیرامونمان ، بر آنچه مشاهده می کنیم به گونه ای بسیار ظریف اثر می گذارد. * تا زمان کشف نظریه جدید کوانتوم تصور می شد که جهان مادی و تفکر ما درباره آن کاملآ جدای از یکدیگر باشند. فیزیک کوانتوم به ما نشان داد آنچه به تصور می آوریم همان چیزی است که می بینیم. به عبارت دیگر ، تصور ما از جهان و شیوه ای که جهان به نظرمان می رسد به طور بنیادینی به هم ربط دارند. * فیزیک کوانتوم میگوید که هیچ شیئی محدوده کاملآ مشخصی ندارد و اگر فقط برای لحظه ای بتوانیم یک صندلی را بدون وجود خود تصور کنیم ، محدوده مکانی صندلی هم نامعین خواهد شد! * منظور خاصی از کلمه << ساختار دادن >> داریم. قصدمان این است که نشان دهیم آنچه در مورد خود و دیگران می اندیشیم ، تعیین کننده این است که برای دیگری و خود چگونه هستیم. واین به یکباره عملی نمیشود ، بلکه احتیاج به زمان دارد. آنگونه که من هستم و آنگونه که شما هستید ، طی تفکرات طولانی ، دقیق و سخت شکل گرفته است. باید بگویم آنچه هستم ساختار ویژه ای از تفکر است. با دگرگون کردن افکار درباره خودم و شما ، خودم و شما را تغییر خواهم داد. * هیچ آغازی وجود ندارد ، هیچ پایانی در کار نیست ، آنچه هست تحول و دگرگونی است . * واقعیت معمول و متداولی که دریافت می کنیم تنها مربوط به یک جهان نیست بلکه هماهنگی فازهای حرکتی تعداد نامحدودی از جهان ها است . * فضا از ساختار فکر است . همه جهان می تواند درون نقطه ای جای گیرد . * هر جزء جهان دربردارنده کل آن است . * فضا تلاطمی است مستمر از پدیدار شدن و ناپدید شدن حفره های سیاه و سفید ِ کوچک . * هر چیزی متشکل از حفره سفید / حفره سیاه است . پس ماورا فضا- زمان جایی دوردست یا فراسوی کهکشان ها نیست بلکه درون هر چیزی وجود دارد . * از طریق فیزیک کوانتوم می توان برای پدیده های فوق طبیعی مثل روان حرکتی ، هاله ، تله پاتی ، تله پورتیشن ، شفا بخشی از طریق ذهن و درمان از طریق دست ها دلایل علمی پیدا کرد . * عالم درون چیزی نیست ، عالم درون خودش قرار دارد . * وقتی که خواهان وضعیتی هستید همین خواستن شما ، وضعیت را تغییر می دهد . نمی توانید تنها با خواستن در فضا شناور شوید ولی می توانید به عمل شناوری عشق ورزیده و از زیبایی و توازن آن آگاه شوید . و شاید روزی لایه ای از جهان که در آن شناورید با درک شما مرتبط شود . * مجبور نیستیم یادبگیریم که چطور انرژی را کنترل یا هدایت کنیم ، در حقیقت این کار به نوعی خطرناک است . تمامی آنچه که باید انجام دهیم این است که بگذاریم آگاهی ما را پیدا کند . آنگاه می توانیم با آن هماهنگی که در آنجا میز حرکت داده شده است مرتبط شویم . * من واقعی در ورای فضا- زمان است . آنچه هست فقط تغییر است . * زمانی که تفکر و تجربه با هم یکی می شوند آگاهی تغییر می کند . بعد از معرفی کتاب نوبت پذیرائی رسید. بعد از صرف شیرینی و آبمیوه که از قبل تهیه شده بود، گفت و شنود با موضوع ارتقاء خود شروع شد. البته قبل شروع، توافقات گفت و شنود باهم مرور کردیم.که شمل بندهای زیر می باشد. ( ۱ اگر کسی خواست صحبت کنه با بالابردن دست از دبیروقت بگیره ۲ صحبت دیگران رو قطع نمی کنیم و از گفتگوی دو نفره خود داری می کنیم ۳ تو نوبت خودمون صحبت می کنیم ۴ به اندیشه های دیگران احترام می زاریم ۵ روی عقاید خودمون پا فشاری نمی کنیم ۶ از خطاب قرار دادن دیگران، چه درتائید یا رد نظرات دیگران خود داری می کنیم و نگاه هامونو بین همه تقیسم می کنیم ۷ شنیدن رو تمرین می کنیم و تحمل خودمون رو افزایش می دهیم ۸ اگر بحث ازموضوع خودش خارج شد یا دبیر هوشیار نبود با، بالا بردن دست و باز وبسته کردن اتگشتان به دبیر تذکر می دهیم ۹ همه ما بعنوان همراه وظیفه داریم این نکات رو به همدیگه یادآوری کنیم). در ابتدا بدلیل آماده نبودن همراهان برای شروع بحث، یکی ازدوستان از سینا درخواست کرد که کمی به موضوع جهت بده. ولی سینا نه تنها با جهت دادن به بحث ها موافق نبود بلکه مخالف بود و ادامه که من در تمام نشستها سعی می کنم که به بحثها جهت ندم . و یادآور شد که من به بحثها جهت نمی دم و از بحثها هم نتیجه گیری نمی کنیم تا عقیده ای بر جمع حاکم نشود.این مقدمه ای بود تا بحث رو شروع کنیم . یکی از دوستان پرسید که ارتقاء خود چگونه صورت می گیرد؟ آیا نیاز به استاد داریم؟ ما برای ارتقاء خود نیاز به استاد نداریم وفقط بایدازتجربیات بسیاری ازاساتید وتجربیات خود را برای ارتقاء استفاده کنیم .و بر باورهای گذشته خود تعصب نداشته باشیم و همه چیز را با این باور محک بزنیم و به باور خود شک و باورهای دیگر را مطالعه کنیم برای ارتقائ خود در این گروه بسترهایی پیشنهاد شده ، برای نمونه بالابردن عقیده پذیری، انتقاد پذیری، تمرین شنیدن و … گاهی بجای ارتقاء خود به فکر ارتقاء دیگران هستیم. اما ارتقاء خود مقدم است.و برای کمک به دیگران نیز انتقاد صحیح رو تمرین کنیم. یکی دیگه از همراهان گفت.اولین پله برای ارتقاء خود شناخت توانائی و ضعف های خود است. دوست دیگری با اشاره ای به کتاب پر ارزش ماهی سیاه کوچولو یکی از مشخصه های لازم برای ارتقاء خود را جسارت دانست و تغییر دیدگاه و موضع حتی از نظر مکانی دانست. یکی دیگه ازعوامل ارتقاء خود، از دید این همراه اعتقاد به تکامل که ارتقاء در آن نهفته است کنار گذاشتن تعصب( این است و جز این نیست) پذیرفتن طبیعت به عنوان یک استاد بزرگ که به ما تحول میآموزد. یکی از دوستان گفت، ارتقاء رسیدن و دست پیدا کردن به مفهومی است که در عمق وجود به دنبال آنیم و زندگی بدون آن تباه است. ویکتور فرانکل نیاز به دست یابی به مقصود را از عمیق ترین نیازهای بشردانست. با نزدیک تر شدن به آن به ارتقاء نزدیک تر می شویم .موفقیت و ترقی و تکامل شخص، منحصر به فرد و وابسته به ذهن است. ذهن شاد، مثبت و با اعتماد به نفس مانعی برای تکامل نمی شناسد. دیگری گفت، ما در دنیای جمعی آفریده شده ایم. تور بزرگی را تصورکنید که انسانها گره های آن هستند، اگر من بالا بروم آن تور را با خود به بالا می کشم. باارتقاء خود باید دیگران را هم ارتقاء داد. دوست دیگری گفت، باید اول یه نگاهی به درون خود بندازیم علایق خودمون رو بشناسم و اونارو تقویت کنیم و صادق بودن هم در ارتقاء خود موثر است. یکی از همراهان از کلیشه ای بودن بحث انتقاد کرد و پرسید که ارتقاء در چه زمینه ای و چرا؟ گاهی ارتقاء ما با دیگران هم سو نسیت و شاید ظرفیت آن را نداشته باشد.و تا کجا باید ارتقاء پیدا کنیم ؟ آیا حد و حدودی برای ارتقاء وجود داره؟ گاهی اوقات جسارت در راه ارتقاءاگه ازحدش بگذره شکل گستاخی به خود می گیره. دوست دیگری یاد آور شد که ما به طور فطری تمایل به تکامل و رشد داریم، یکی از راههای تکامل شجاعت دانست و گفت ترسوها در جا می زنند. ما نباید ازروبرو شدن مسائل و مشکلات بترسیم. یکی گفت اگر بخواهیم راجع به ارتقاء حرف بزنیم، ابتدا باید انقلابی را که ممکن است درون ما پیش آمده و اهداف زندگی ما رو تعیین کند در نظر بگیریم. این انقلاب چند بار ممکن است پیش آید. اما چون عمر ما کوتاه است و انرژی که برای رسیدن به هدف صرف کرده و به آن نزدیک می شویم ارتقاء محسوب می شود.این تلاش ماست که ارزش دارد ما باید بدانیم که از زندگی چه می خواهیم. نفر بعدی گفت برخی دوست ندارند پیشرفت کنند. برای ارتقاء باید انعطاف داشت. اگرلازم شد باید شرایط و افراد را به مرور تغییر دهیم . همراهی یاد آورشد، اگه کسی اعتقاد به تفاوت امروز و دیروز دارد و بخواهد که بقاء داشته باشد باید ارتقاء یابد و گرنه احساس طرد شدن خواهد کرد. در جمع بهتر ارتقاء پیدا می کنیم ، چون در جمع ما ضعف های خود را حذف و قدرتهای خود را ارتقاء می دهیم و در گروه است که به خودشناسی دست پیدا می کنیم. دوستی از تصادف که تو راه کرده بود صحبت کرد و گفت که خیلی از مطالب از سرم پرید و یکی به شوخی گفت چون کلاه موتور سوار ازروی ماشین پرت شده، این خودش نوعی ارتقاء است!. و ادامه داد که ارتقاء فقط شخصی نیست، و اشاره کرد به اینکه اولین کنفرانس در مورد ارتقاء خود در با توجه به جهانی شدن و پیشرفت در سال ۱۹۸۶ بود. ودر همین راستا کنفرانسهای مختلفی بر گذارشد که به چند اولویت اشاره می کند. ترویج مسولیت پذیری خود و شخص و جامعه ، افزایش ظرفیت اجتماع و توانمندی افراد ، گسترش سرمایه گذاری برای توسعه سلامت ، ایجاد چهار چوب و ساختار عملی برای ارتقاء سلامت خود. دیگری گفت باید با توجه به توانهایی های خود باید برای رسیدن به هدف تلاش کرد که این راهی برای ارتقاء خود است. بعدی اشاره کرد که ما برای ارتقاء خود باید نیاز به ارتقاء رو در خودمون حس کنیم، و گفت که ما در صورتی می توانیم که دیگران و ارتقاء بدیم که خودمون ارتقاء داده باشیم. دیگری به مهم بودن خودسازی اشاره کرد. وخود سازی رو به بدن انسان تشبیه کرد و ادامه داد بدن غذا رو به انرژی برای سوخت ساز بدن تبدیل می کند و ذهن هم به غذایی احتیاج دارد که خود سازی است.این غذا بصورت فعالیتهای اجتماعی ، ارتقاء و نمود پیدا می کند.واضافه کرد، بچه در رحم مادر بعد از نه ماه به یک دنیای بزرگتر سوق داده می شود، چون درلحظه تولد نیاز به ارتقاء رو به صورت یک تلنگر عملی احساس می کند. بعد اشاره کرد به جمله سقراط: خودت رو بشناس . و سخنی از موسی رو گفت که بدن خودت بشناس که جمع اضداد بدن را که در هماهنگی کامل است بشناس و در جامعه بسط بده. همراه دیگری، اضافه کرد آیا حد ارتقاء رو ما تعیین می کنیم یا جامعه. دوستی سوال کرد، آدم ها در شرایط جامعه محدودند وقتی نمی توانیم تمام شرایط رو تجربه کنیم چطورمی توانیم بفهمیم در چه زمینه ای توانیهای داریم. دیگری، کتاب هفت عادت مردمان موثر را وسیله برای ارتقاءخودمون دانست و ادامه داد که در ابتدای هر کاری انگیزه لازم است، و به کتاب لطفا گوسفند نباشیم اشاره کرد و گفت این جمله ، یعنی کسی نباشیم که دنبال ارتقاء نیستیم. و در ادامه اشاره کرد به کتاب هفت عادت مردمان موثر و عادت اول که عامل باشیم، تا وقتی که باور نکنیم خودمان تعیین کننده ایم چیزی تغییر نخواهد کرد. و به سوال پرسیده شده اشاره کرد و افزود ما به همه امکانات برای سنجیدن خود و رسیدن به ارتقاء را نیاز نداریم، پس اگرهوشیار باشیم میتوانیم سطح خود را در جامعه نسبت به دیگران بسنجیم و چقدر مانده به پیش قراولان برسیم. نشست در ساعت ۱۹:۴۰ به پایان رسید. |