چگونه می توانید هوش هیجانی تان را افزایش دهید؟ پاسخ این سوال بر اساس مدل ۶ ثانیه ای از هوش هیجانی سازمان دهی شده اند، که در آن مرحله اول شناختن خود است. این مرحله اینگونه است که بیشتر آگاه می شوید و متوجه هستید که چه می کنید. در مدل ۶ ثانیه ای، دو نوع مهارت هست، که باید از آنها آگاهی بیشتری داشته باشید:
- افزایش سواد عاطفی
- افزایش آگاهی و درک احساسات از جمله توانایی برچسب زنی دقیق احساسات
- شناسایی الگوها
- شناسایی واکنش های فکری، احساسی و اقدامی
۱- زبان احساسات را سلیس صحبت کنید
برای افزایش هوش هیجانی، بهتر است که سواد احساسی داشته باشید. این چندمنظوره است؛ یک بخش آن این است که احساسات را با جزئیات نام ببرید. تفاوت بین احساسات مشابه، مثل احساس ناراحتی و احساس سردرگمی را بدانید. به طور کلی، دانستن ویژگی های هر احساس، توانایی تعریف آن و درک پیامش بسیار سودمند است.. ناراحتی احساس از دست دادن چیزی است که من به آن اهمیت می دهم و به من کمک می کند تشخیص دهم که چه چیزهایی برای من اهمیت دارد. همانند هر زبان دیگری، ما بخش خوب آن را بر می داریم و به آن توجه می کنیم، اما ممکن است برای اینکه بخواهیم خبره شویم نیاز به مطالعه داشته باشیم. چرخه احساسات پلاتچیک و نمودار اموتوسکوپ احساسات، دو منبع فوق العاده برای روان شدن در زبان احساساتند. ما تمام این احساسات متفاوت و منحصر به فرد را حس می کنیم اما همیشه نامی برای صدا زدن و درکشان نداریم. همانطور که به سراغ نکته بعدی می رویم، تبدیل این آگاهی شناختی به یک قلمروی احساسی، بسیار قدرتمند است.
داشتن لغت نامه ی احساسی برای خودتان مهم است
رابین پارکر مردیث
۲- به احساسات تان نام اختصاص دهید
احساسات همانند جریانی قدرتمندند که ما را با خود می کشانند، و به ما سواری می دهند. اما تحقیقات عصب شناسی نشان داده است که یک تمرین ساده به ما کمک می کند که آب را رام کنیم: اختصاص دادن نام به احساسات. نشان داده شده است که برای کم کردن احساسات، می تواند شناخت خود از آنچه حس می کنیم را بیان کنیم. یک تغییر کوچک می تواند تخصیص نام به احساساتتان باشد…
در شخص سوم. تحقیقات آتی در زمینه تخصیص نام به احساسات توصیه می کند که با استفاده از صدای شخص سوم، خودمان را از تجربه ای دور کنیم. در عوض اینکه بگوییم «من ناامیدم» می توانیم بگوییم «جاش ناامید است.» و یا اگر این خیلی عجیب است، سعی کنید بگویید: «من دارم ناامیدی را تجربه می کنم» یا «یکی از احساساتی که دارم ناامیدی است»
این تکنیک های فاصله اندازی، با ماهیت همه جانبه احساسات شدید مبارزه می کند و یک مکانیزم طبیعی برای آرام شدن است. اما به یاد داشته باشید – احساسات اطلاعات اند- لذا بعد از اینکه روی احساساتتان اسم گذاشتید، با همان احساس بمانید، به جای اینکه به سرعت آنها را تغییر دهید و یا اصلاحشان کنید، این ما را به نکته بعد رهنمون می کند
زمانی که من خودم را در شرایطی می یابم که در حال واکنش نشان دادنم، لحظه ای می ایستم و روی آن احساس اسم می گذارم
نیکول تروالن
۳- بدون اینکه به دنبال اصلاح باشید مشاهده کنید
احساستان را نامگذاری کنید و سپس بگذارید چند ثانیه بگذرد. اجازه دهید که ناامید، یا عصبانی و یا ناراحت باشید. ما بعضی احساسات را بد می دانیم، و به همین دلیل، تمایل داریم که هروقت حسشان کردیم، از شرشان خلاص شویم.
وسوسه کننده است که بعد از احساساتتان یک کاما بگذارید.”من ناامیدم، چون او فلان کار را کرد” اما این فقط احساسات را تشدید می کند. در عوض بگویید “من دارم ناامیدی را تجربه می کنم” و چندتا نفس عمیق بکشید.
حدود ۶ ثانیه طول می کشد تا شیمی احساسات تان جذب بدنتان شود، لذا حداقل ۶ ثانیه به خودتان فرصت دهید، این نکته بعدی را به ارمغان می آورد.
خودتان شاهد خودتان باشید، به آنچه که حس می کنید و اینکه این احساسات چگونه با شما ارتباط می گیرند، حواستان را پرت می کنند، تقویتتان می کنند و یا شما را به چالش می کشند، توجه کنید.
داون کارنر
۴- احساسات را در بدنتان حس کنید
ما اغلب احساساتمان را در جسممان حس می کنیم. عصبانیت پیش از مصاحبه شغلی ممکن است عضلاتمان را منقبض کند و یا کف دستمان عرق کند، و همانطور که ما به سمت در قدم برمیداریم تا قرار مصاحبه را مشخص کنیم، شاید حس کنیم که روی هوا راه می رویم و قلبمان تند تند می زند.
این ها تنها مثالهای متداولی ست از اینکه ما جسما احساسات را چگونه حس می کنیم. اما محققان دریافته اند احساسات متفاوت به فعالسازی احساسات در بخش های مختلف بدن بستگی دارد. الگوهای منسجم از احساسات بدنی، با هر ۶ حس پایه ارتباط دارند. عصبانیت، ترس، تنفر، شادی، تعجب، و ناراحتی. احساسات هیجانی با حس های بدنی مشترک و گسسته در ارتباطند: کاهش حس اندام ها با ناراحتی، افزایش حس در عضوهای بالایی با عصبانیت، حس هایی دور گلو، و سیستم هضم با حس انزجار، حس در اطراف سینه با تعجب و ترس، و افزایش حس در کل بدن با شادی.
۵- احساسات منفی تان را کنترل کنید
زمانی که می توانید احساسات منفی تان را مدیریت کنید و آنها را کاهش دهید، کمتر گیج می شوید. گفتنش نسبت به انجامش راحت است؟ این را امتحان کنید: اگر کسی شما را ناراحت می کند، سریع نتیجه گیری نکنید. در عوض سعی کنید از چشم اندازهای متفاوت به قضیه نگاه کنید. سعی کنید که عینی به قضایا نگاه کنید، تا به راحتی عصبانی نشوید.
۶- تلقین کنید
تعیین سرنخ هایی شفاهی و غیرشفاهی درمورد احساسات همکار یا مشتری تان اطلاعات خوبی در اختیارتان می گذارد. سعی کنید که روی دیگران تمرکز کنید و خودتان را حتی برای یک لحظه جایشان بگذارید. جملات تلقینی نمی توانند برای رفتارهای غیرقابل قبول بهانه بیاورند، اما کمک می کنند که به شما یادآوری کنند هرکسی مشکلات خاص خودش را دارد.