ارغنون
ارغنون اولین تجربه اخوان در شاعری است که همگی به طرز کهن سروده شده اند ارغنون که هم اکنون در دسترس است شامل ۸۵ غزل ، ۱۳ قصیده ،۴۲ قطعه ، ۷ رباعی ،۵ مثنوی و ۲ ترکیب بند است .
تجربه ۵ ساله شاعری او در اولین مجموعه شعریه او گرچه هنر فوق العاده از خود بروز نداد اما توانست در قالب های کهن بخصوص قصیده چندین شعر ارزشمند در ان سالها به جا گذارد .
قصیده هایی (( عصیان )) (( خطبه اردیبهشت )) ((و شب )) اگرچه به تقلید سبک خراسانی سروده شده اند اما نشان میدهند که اخوان با ظرایف و دقایق زمان شعر گذشته بسیار اشناست و او در همان قالب کلاسیک توانسته ادعاهایی داشته باشد . با اینکه اخوان در ارغنون از لحاظ شکل شعری به استقلال نرسیده بود ولی تعداد زیادی از اشعار این مجموعه متاثر از محیط زمانه است و این نشان می دهد که اخوان همواره شاعری اهل زمانه بود . ارغنون نشان می دهد که اخوان متون کلاسیک زبان فارسی را به خوبی خوانده و دریافت درستی از آنها به دست آورده است . ارغنون نمایاگر اندیشه های عاطفی ، انتقادی و اجتماعی ِ اخوان است .
آغاز خروج آهسته اخوان از قالب های سنتی را باید در شعر های (( نغمه درد ))، (( خفته ))، (( ارمغان بهشت )) که در قالب چهار پاره سروده شده است و شعر ((یار)) که چهارپاره ای بود که در آخر هر چهار مصراع ، مصراعی اضافه می آمد که با چهار پاره قبل هم هم قافیه نبود جستجو کرد . اما بعدها اخوان این شعر را در ابتدای مجموعه شعر زمستان گنجاند . اخوان در ارغنون علیرغم تلاشی که کرد راه تازه ای در شعر نگشود . نگاه شاعر به عالم و آدم نگاهی سنتی و گاه تقلیدی است . اما آن مجموعه امروز سیر تحول شعری ِ او را به خوبی برای ما ترسیم می کند .
سیر شاعری اخوان با ارغنون اغاز می شود و با (( ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم)) پایان می گیرد و بدین ترتیب شیفتگی ِ او به ادب کلاسیک تا پایان عمر با او باقی می ماند. به قولی فعالیت اخوان بعنوان سراینده شعر نو جمله معترضه مطوّلی است که در میان این دو هلال قرار می گیرد یعنی آغاز و انجام شاعری اخوان پیوندی تنگاتنگ با قواعد سنت شعر زبان فارسی دارد . خود می گوید : (( و اما مورد آنچه که در ارغنون آمده است ؛ از پاره ای امور گذشته و قطع نظر از برخی قطعات ایام نوجوانی… حتی آن قطعات ِ این دیوان که به قول ِ قائلانی احیانا اندکی نزدیک به هنجار و اسلوب پرداخته آمده است و پر دور از اقالیم ِ آشنای ِ قدیم نیفتاده ، نیز تازه حسابشان نزد من حسابی دیگر است . می خواهم بگویم باز هم یک تکه از (( نماز )) و (( آخر شاهنامه )) و (( پیوندها و باغ )) و چه و چه ها را از امثال آن کارهای دور از اسلوب و هنجار آشنای قدیم را نمی دهم به ده تا قصیده ی ِ (( خطبه اردیبهشت )) و (( عصیان )) و (( نظام دهر )) و نظایر آن که در ارغنون کمابیش پیدا می شود کرد . هر چند گفتن (( خطبه اردیبهشت )) و نظایر آن از ارغنونیات که من در حدود هجده – بیست سالگی گفته ام کار هر کس ِکس نباشد .))
نویسنده : الهام