|
|
|
|
|
|
|
|
|
با مطالب گروه نیک اندیشان همراه باشید.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
با مطالب گروه نیک اندیشان همراه باشید.
فعالیت های سازمان ها به طور کلی متمرکز بر بهبود کارایی و سودآوری است. برای نمونه یکی از مسائلی که در حال حاضر صاحبان مشاغل توجه ویژه ای به آن نشان می دهند، افزایش اشتغال کارآمد کارکنان در محیط کاری است و با وضع سیاست هایی به خصوص، امکان دست یابی به این مهم را محقق می کنند. این گونه سیاست ها و برنامه ریزی ها در نهایت سبب ایجاد انگیزه برای کارکنان شده که خود بر میزان کارایی و سودآوری سازمان تأثیرگذار خواهد بود. راهکار دیگری که برای تحقق این هدف وجود دارد، استفاده از مباحث موجود در زمینه مدیریت رفتار سازمانی است که در آن با استفاده از رویکردی که بیشتر بر پایه تحقیقات علمی استوار است، سعی بر محقق کردن اهداف سازمان می شود.
اما مدیریت رفتار سازمانی به چه معنا است و چه کاربردی دارد؟ با ما همراه باشید تا اطلاعات بیشتری در این باره در اختیارتان قرار دهیم.
در مدیریت رفتار سازمانی از اصول و قواعد موجود در علوم رفتاری برای بهبود فعالیت های افراد و گروه ها در محیط های تجاری، صنعتی و دولتی استفاده می شود. این اصول و قواعد بر پایه مقاله ای با نام خدمات روان شناسی حاصل می شوند که از مهمترین انتشارات اتحادیه روان شناسی آمریکا به شمار می رود.
به عبارت دیگر می توان گفت که مباحث موجود در مدیریت رفتار سازمانی ترکیبی است از مباحث علوم رفتاری و مباحث مطرح شده در زمینه بهسازی شرایط کاری در محیط های سازمانی.
مدیریت رفتار سازمانی ریشه در تحقیقات و مطالعات تحلیل رفتار کاربردی دارد که در آن هدف افراد متخصص طراحی و توسعه تکنیک هایی است که با استفاده از آن ها بتوان در حوزه های مختلف، رفتار اجتماعی تأثیرگذاری پدید آورد. تحلیل رفتار کاربردی یکی از سه شاخه اصلی تحلیل رفتاری، یا علوم رفتاری شناخته می شود.
همانند تحلیل رفتار کاربردی، در مدیریت رفتار سازمانی هم هدف اولیه این است که برنامه ریزی هایی کاربردی صورت گیرد که با استفاده از آن ها بتوان تغییرات دلخواه را در چگونگی رفتار لحاظ کرد و در مباحث مربوط به آن بیش از آن که توجه بر خصوصیات رفتاری کارکنان کارآمد باشد، سعی بر آن است تا روش هایی مورد استفاده قرار بگیرند که با استفاده از آن ها بتوان کارایی کارکنان را بیشتر و بهتر کرد.
پیشرفت های حاصل شده در مدیریت رفتار سازمانی سبب شده تا آن را به سه زیرمجموعه تخصصی تر تقسیم بندی کنند. در ادامه توضیحاتی در مورد هر یک از این زیرمجموعه ها عنوان خواهد شد:
زیرمجموعه اول است که در آن با استفاده از اصول و قواعد رفتاری سعی بر مدیریت چگونگی فعالیت کارکنان می شود. در گذشته مدیریت اجرایی به عنوان همان مدیریت رفتار سازمانی شناخته می شد، اما این روند با تغییر مواجه شده و در حال حاضر حوزه ای جداگانه به آن اختصاص داده شده است.
زیرمجموعه بعدی است که هدف اولیه در آن تحلیل و تعدیل فرایندهای مختلف سازمان، به منظور سودرسانی بیشتر برای سازمان است. در این زیرمجموعه توجه معطوف به این مسئله است که افراد و گروه های فعال در سازمان، چگونه قادر خواهند بود با انجام وظایف مرتبط به یکدیگر محصولاتی تولید کنند (یا خدمتی ارائه کنند) که در نهایت برای سازمان مفید باشد.
زیرمجموعه آخر است که اخیرا توجه زیادی به آن نشان داده شده است و هدف اصلی در آن تحلیل و بهبود محیط کاری است تا آسیب های وارد شده به کارکنان تا جای ممکن کاهش یافته و رفتار ایمن ترویج پیدا کند.
مباحث و مطالعه های صورت گرفته در مدیریت رفتار سازمانی بیش از هر چیز دیگری متمرکز بر آن دسته از فعالیت هایی است که مستقیما فعالیت های انجام گرفته در سازمان را تحت تأثیر قرار می دهند. همچنین مداخلاتی هم در این مباحث مطرح شده اند که با استفاده از آن ها کارکنان قادر به تعدیل و اصلاح رفتاری در محیط های سازمانی باشند. درادامه توضیحات بیشتری درباره این مداخلات داده خواهد شد.
این مداخلات به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند: مداخلات بر پایه پیش درآمد و مداخلات بر پایه نتایج. فعالیت های صورت گرفته در مداخلات بر پایه پیش در آمد عبارتند از:
در این قسمت شما را با رایج ترین مراحلی آشنا می کنیم که در حین مشاوره در مدیریت رفتار سازمانی مد نظر قرار می گیرند. این مراحل با توجه به همان مقاله خدمات روان شناسی تنظیم شده است که در ابتدای مقاله توضیحاتی در موردش ارائه شد.
در این مرحله فرد متخصص یا محقق با همکاری مدیران و هیئت اجرائی سازمان اقدام به مشخص کردن اهداف و نتایجی می کنند که از انجام فعالیت ها مد نظر دارند.
در این مرحله اقدام به مشخص کردن مهمترین فعالیت ها (یا رفتارها) و اهداف کوتاه مدتی می کنند که برای تحقق هدف نهائی و نتیجه مطلوب لازم و ضروری هستند.
برای ارزیابی و سنجش: ارزیابی ها و سنجش هایی که در این مرحله صورت می گیرد اطلاعاتی کارآمد درباره نتایج فعالیت های صورت گرفته در اختیار مدیران قرار می دهد و علاوه بر این، مبنایی برای مقایسه فراهم می کند که می توان در فعالیت های آتی از آن استفاده کرد.
در این مرحله فرد متخصص به مدیران آموزش می دهد که چگونه با پرس و جو کردن و نظارت بر محیط کاری، اقدام به شناسایی علل مختلف نقص های احتمالی در پیشبرد فعالیت ها کنند.
این مرحله پس از پایان ارزیابی ها عملی می شود و در آن فرد متخصص با استفاده از اطلاعات حاصل شده و با همکاری مدیران اقدام به چاره سازی برای مشکلات و نقص های احتمالی می کند.
این مرحله پایانی کار است. معمولا نتایج فعالیت ها قبل، بعد و به هنگام پیاده سازی راه حل ها مورد ارزیابی قرار می گیرند. حداقل سه نوع نتیجه وجود دارد که برای فرد متخصص در مدیریت رفتار سازمانی حائز اهمیت است: نتایج تغییر رفتاری، نتایج پذیرفتن راه حل و نتایج صرفه جویی در هزینه ها.
مدیران، هیئت اجرایی سازمان ها و دیگر صاحبان مشاغل، همگی می توانند با استفاده از تخصص های موجود در علوم رفتاری اقدام به بهسازی فعالیت ها کنند و در نهایت نتایج مطلوب را از فعالیت هایشان به دست بیاورند. مدیریت رفتار سازمانی یکی از چندین ابزار و راهکارهایی است که می توان در مسیر دست یابی به اهداف سازمان ها از آن استفاده کرد.
|
|
|
|
|
درود
همیشه شاد باشید
آداب معاشرت برای دوری از آسیب ها قرارداد شده اند . افراد همدیگر را نمی شناسند و برای رفتار با افراد با عقاید مختلف که از آنها اطلاع ندارند چگونه باید برخورد کنند.
بنابراین برای برقراری ارتباط با افرادی با افکار مختلف که نمی شناسیم اگر در جامعه آدابی همه گیر تدوین شود و همه در آن زمینه آموخته شوند یک زبان مشترک خواهد بود برای برقراری آسان تر ارتباط بدون تنش.
هنگامی که دو نفر با هم مواجه می شوند و یا به هم معرفی می شوند به سه طریق ممکن است که با هم ارتباط را آغاز کنند؛
– با نگاه
– با صحبت
– با لمس
در آشنایی ممکن است این سه روش که به ترتیب نوشته ام اتفاق بیافتند، پس چه بهتر که هر سه روش را در خود تقویت کنیم. نگاه محبت آمیز، صحبت لطیف و لمس که ممکن است دست دادن یا بغل کردن و یا روبوسی باشد چه بهتر که با آدابی شناخته شده برای طرفین و با صمیمیت انجام گیرند.
عقیده ای وجود دارد که همه موجودات کالبدهای متعددی دارند که در این کالبد ها با هم در ارتباط هستند ، در این کالبد ظاهری ما به طور ظاهری در تماس نیستیم و با لمس هم ، کالبد های ظاهری باهمدیگر به ظاهر تماس برقرار می کند.
در این تماس ، گرمای بدن منتقل می شود و انرژی که در کالبدهای دیگر در حالا انتقال هستند در این کالبد نیز به وضوح جریان می یابد.
در آداب معاشرت دست دادن یک تماس مقدماتی است که اگر دور از انتظار طرفین باشد انرژی خوبی منتقل نخواهد شد چون ذهن در حال تحلیل و تعجب است. اما اگر رفتارها مشخص و قابل پیش بینی باشد می تواند به خوبی تبادل انرژی صورت گیرد.
برای دست دادن که ممکن است در جوامع و عقایدی مورد نکوهش باشد، آدابی تدوین شده تا از تنش جلوگیریی شود و در مرحله اول آشنایی دید بدی از طرف مقابل در ذهن ایجاد نشود.
پس روشی تبیین شده تا همه بتوانند به طور قابل پیش بینی رفتار کنند و تماس پرانرژی صورت گیرد.
برای دست دادن که نمونه ای از ابراز محبت است اول خانم ها دست خود را به سمت آقایان و اول بزرگ تر ها به سمت کوچک ترها دست خود را دراز می کنند. در این آداب معاشرت ابراز محبت از سمتی است که بیشتر باید مورد احترام قرار گیرد.
مسلم است که خانم ها لطیف تر هستند و نیاز به احترام و مورد توجه قرار گرفتن بیشتری نسبت به آقایان دارند و در موارد بسیاری این لطافت مانع می شود که بتوانند با کسانی ارتباط لمسی برقرار کنند پس این آداب معاشرت برای دوری از تنش ذهنی ابداع شده است.
این روش دست دادن برای مذاهب و عقایدی هم که مخالف دست دادن آقایان و خانوم ها هست می تواند کاربرد داشته باشد که خانوم ها دست خود را دراز نمی کنند و این حق انتخاب را دارند.
وقتی با هم دوست هستیم همدیگر را می شناسیم و بنابراین به عقاید هم واقفیم و این آداب معاشرت را به خوبی می توانیم رعایت کنیم.
باز فرصت شد می نویسم.
شادِ شادِ شاد
با نیک اندیشان همراه باشید
نوشته شده توسط سینا
آلبوم موسیقی گاه و بی گاه
اگر گوش شما با صدای سنتور انس و الفت ندارد توصیه می کنم که این اثر را گوش نکنید چون احتمالا هیچ لذتی از گوش کردن به این نوع خاص از موسیقی نمی برید .
آلبوم موسیقی گاه و بی گاه کاملا در اختیار حس نوازنده در همان لحظه است .
آلبوم موسیقی گاه و بی گاه با فضایی آرام و کمی راز آلود آغاز می شود . صدای تمبک هم بعد از حدود یک دقیقه به صدای سنتور اضافه می شود . ولی هیچ کدام از این دو ساز کارکرد سنتی خود را ندارند . صدای تمبک در این اثر شما را به اعماق یک جنگل با درختان زیاد می برد . برادران مرتضوی هنرمندانه فضایی را خلق می کنند که تا به حال مثل آن را ندیده اید . اوج و فرودهای سریع و ریتمهای نا متعارف از دیگر ویژگیهای این اثر است . استفاده زیاد از سیم های زرد ِ پشت خرک که امری نامتعارف است در ایجاد فضایی جدید موثر است . پس از ده دقیقه از حال و هوای طبیعت کمی فاصله می گیریم و وارد فضای جدیدی می شویم . نوازنده با الهام از ردیف موسیقی سنتی ، حس و حال خود در لحظه را در قالب جملات موسیقایی بسیار زیبا می ریزد و یک موسیقی ناب را تحویل شنونده می دهد . در این اثر همه چیز به شدت تحت تاثیر(( لحظه)) است و حس و حال نوازنده است که تعیین می کند که در لحظه چه نتی باید نواخته شود . از دقیقه بیستم تا آخر بخش اول هم یک ملودی زیبا نواخته می شود که شاید حسن ختام زیبایی باشد برای قسمت اول آلبوم موسیقی گاه و بی گاه . اگر یکی دو بار این قسمت آخر را گوش کنید می توانید همراه با موسیقی به خلسه ای عمیق فرو روید .
روی دوم این اثر تک نوازی سنتور است و ادامه همان حس و حال روی الف …
خود نوازنده درباره این اثر می گوید : ((در آلبوم موسیقی گاه و بی گاه هیچ فضا و رنگی مطلق فرض نشده است . از چیدن ملودی ها به نحوی که زیباتر جلوه کنند پرهیز دارم . تضاد بین ردیف زدن و نزدن ، در خدمت ضرباهنگ بودن یا نبودن ، سکوت کردن و نکردن … در عین حال وحدتی را در من تداعی می کند که می توان لحظات را به کمک آن تفسیر کرد . آنچه شنیده می شود حاصل حسی در لحظه است که مختصات زمانی و مکانی خاص همان لحظه را تصویر می کند . به نظر من زیبایی ناب یک لحظه را نمی توان فقط در چارچوبی ردیف گونه بیان کرد . ردیف یک عادت است ، عادتی گاه لذت بخش ، اما زیبایی فقط لذت است . سعی داشتم زیبایی را در واژه های جدید جستجو کنم .
با نیک اندیشان همراه باشید.
نوشته شده توسط حمید
|
چه شما در موقعیت های اجتماعی، احساس خجالتی و معذب بودن داشته باشید و چه خیلی برونگرا باشید، می توانید از این دانستنی های روانشناسی استفاده کنید تا بتوانید بیشتر در اجتماع و جامعه مورد پسند واقع شوید. این دانستنی های روانشناسی از نکات پایه بهره می گیرند و در هر موقعیت اجتماعی، از شرکت در یک مهمانی گرفته تا مصاحبه ای شغلی در یک دفتر و یا حتی رفتن سر قرار، اطلاعاتی را در اختیارتان قرار می دهد.
گفتن این جمله، خیلی راحت تر از عمل کردن به آن است؛ اما در نظر داشته باشید که اعتماد به نفس کافی تاثیرات اولیه (تاثیرات ثانویه، ثالثیه و بیشتر) بسیار خوبی را از خود به جای می گذارد. ما این روش را بسیار قابل اعتماد، ارزشمند و جذاب می دانیم.
یکی از دانستنی های روانشناسی مفید توجه به رنگ چشمان مخاطبتان است. البته این به این دلیل نیست که رنگ چشمانشان مهم است، بلکه شما قطعا زمانی را اختصاص می دهید که به آن نگاه کنید و توجهتان را به آن معطوف کنید، لذا می توانید ارتباط چشمی خوبی را برقرار کنید. همه ما می دانیم ارتباط چشمی در موقعیت های اجتماعی بسیار مهم است. البته ارتباط چشمی خیلی زیاد باعث می شود طرف مقابل معذب شود. نداشتن یک حد برای انجام این کار، باعث می شود که ما آدمی حیله گر و حتی بی اعتماد به نظر برسیم.
زبان بدن و روش بکارگیری آن یکی از دانستنی های روانشناسی پرکاربرد است. منعکس کردن زبان بدن یک نفر، راهی بسیار موثر برای به دست آوردن آرامش است. این کار را با حواس پرتی مدام پشت سر هم انجام ندهید، بلکه زیرکانه همان ژست های کلی بدن را در خودتان نشان دهید. نسبت به شخصی که در فاصله ای از شما ایستاده و دست به سینه است، با کسی که حالت بسته دارد و بازوهایش کاملا باز است کمتر احساس راحتی می کنید.
من بلافاصله که به کسی معرفی می شوم نامها را فراموش می کنم. خیلی بد است. کارشناسان پیشنهاد می کنند که چندین بار نام شخص را استفاده کنید تا آن را در ذهنتان ثبت کنید. این باعث می شود که شخص مقابل شما را بیشتر دوست داشته باشد! مردم دوست دارند اسمتان را بشنوند. این باعث می شود که حس کنند از امنیت برخوردارند. دانستنی های روانشناسی زیادی در رابطه با برقراری ارتباط خوب وجود دارد که استفاده از آنها در زندگی شخصی و کاری مفید است.
آیا دوست ندارید که افراد جدیدی را ملاقات کنید و یا در جمعیت زبان به سخن بگشایید؟ دانستنی های روانشناسی راه حل های مختلفی برای این مورد ارائه می دهند. مثلا اینکه، تظاهر کنید که با این موارد مشکلی ندارید. می توانید ذهنتان را گول بزنید و اضطراب را از آن دور کنید، و جوری رفتار کنید که در چنین شرایطی، احساس راحتی دارید. اگر دیدار افراد جدید شما را مضطرب می کند، تظاهر کنید که همه این آدم ها را می شناسید. لذا آسوده تر خواهید شد، این باعث می شود افراد جدید شما را بیشتر بپسندند. این یک حرکت دو سر برد است!
یکی دیگر از دانستنی های روانشناسی درباره ارتباطات این است که وقتی نزدیک به یک گروه می شوید، توجه داشته باشید که آیا آنها پایشان را به سمت شما برمیگردانند تا شما وارد آن جمع شوید یا نه. اگر این کار را کردند، در واقع آنها به شما خوشامد گفته اند، اما اگر پاهایشان را از شما دور کردند و برنگشتند، می شود گفت که شما را نپذیرفته اند و یا شما در یک لحظه نامناسب مزاحمشان شده اید.
اگر یک شخص کاملا به سوال شما پاسخ نداده، و یا هنوز متوجه منظور شما نشده است، سعی کنید تا زمانی که حرفشان تمام نشده ساکت بمانید. سکوت شما باعث می شود آنها وادار شوند که حرفشان را ادامه دهند.
اگر می خواهید با یک نفر مناظره و منازعه کنید، به جای اینکه روبه رویشان بشینید کنارشان بشینید. مکان شما باید کمتر مخالف آنها باشد و طرف کنار شما نیز کمتر حس می کند که خطری در حال تهدید کردن اوست. استفاده از این روش دانستنی های روانشناسی، در اتاق های کنفرانس و یا حتی سر میز سپاسگذاری، بسیار موثر است.
این نکته از دانستنی های روانشناسی درباره ارتباطات کمی عجیب به نظر می رسد، اما همانقدر که برای بن فرانکلین موثر بوده، برای ما نیز کافی و موثر است. بنجامین فرانکلین آزمایشی انجام داد که در آن از افرادی که تازه دیده بود میخواست کاری برایش انجام دهند. این کشفیات نشان داد که این افراد بیشتر متمایل می شوند که شما را دوست داشته باشند، چرا که ذهن آنها این طور آنالیز می کند که حتما باید دوستتان داشته باشند چرا که برای شما کاری انجام داده اند. این می تواند شامل اعلام یک درخواست کوچک باشد. از کسی زمان را بپرسید، و یا بخواهید از روی پیشخوان به شما دستمال بدهند، و یا نظرشان را در مورد چیزی بپرسید.
می توانید برای کاهش عصبانیت، مغز خودتان را گول بزنید. طبق این مورد از دانستنی های روانشناسی، مغزهای ما وقتی که در حال خوردن چیزی هستیم، باور دارند که همه چیز امن و امان است. گذشته از اینها، انسان های نخستین وقتی که خرس دنبالشان بود، نمی نشستند تا غذا بخورند. در طول مصاحبه یا ارائه چیزی آدامس نجوید، اما وقتی که در حال انتظار هستید یک تکه آدامس به شما کمک می کند که بتوانید میزان اضطراب خودتان را کمتر کنید.
مردم دوست دارند که شنیده شوند و کسی آنها را تصدیق کند. یک راه برای اینکه نشان دهید واقعا به حرف کسی گوش می دهید، این است که چیزی که یک نفر گفته را دوباره تکرار کنید. این نشان می دهد که شما حرف های او را متوجه شده اید، برایتان اهمیت دارد و به آن توجه نشان داده اید. این نکات ساده از دانستنی های روانشناسی می تواند تاثیر بزرگی در روابط اجتماعی شما داشته باشد.
طبق دانستنی های روانشناسی ، زمانی که گروهی از افراد با هم می خندند، هر شخص به طور غریزی به شخصی در گروه نگاه می کند که بیشتر با او راحت است. آیا می خواهید بدانید چه کسی مخفیانه با شما ارتباط دارد و یا کدامشان در ابتدا یا انتهای یک سلسله مراتب اجتماعی قرار دارند؟ وقتی اتفاق خنده داری افتاد، ببینید که نگاه افراد به کجا می رود.
اگر می خواهید سر قرار اول بروید و موفق باشید، سعی کنید کمی هیجان را در کارهایتان دخیل کنید. هورمون هایی که به هنگام هیجان، سورپرایز و یا ترس منتشر می شوند، به شما کمک می کنند تا ارتباط برقرار کنید.
این یک کار حقه آمیز است. واضحا، بعضی از لمس ها، نامناسبند. چون کنجکاوید تا بدانید آنها چه حسی دارند، و یا به هر دلیل دیگری برای ارضای نفس، کسی را لمس نکنید. بلکه بازو یا شانه ی آنها را بگیرید، اینکار به شما کمک می کند که باعث ایجاد گرما و صمیمیت شوید. این روش از دانستنی های روانشناسی به هنگام هیجان، خنده، و شادی بسیار موثر واقع می شود. یک لمس (کاملا افلاطونی) باعث می شود احساس خوبی به وجود بیاید.
بازتاب زبان بدن به یک محتوا بسیار طبیعی ست. اگر شما می خواهید کسی را تشویق کنید که با او موافق هستید، هنگامی که حرف می زنید سرتان را تکان دهید. شاید آنها نیز در پاسخ سرشان را تکان دادند. دانستنی های روانشناسی می گویند که این ذهن را گول می زند که شما با او موافقید و در نتیجه رابطه بهتری ایجاد می شود.
همه ما می دانیم دست دادن خوب، بسیار مهم است. این کار نباید خیلی ضعیف باشد و یا جوری باشد که استخوان های دست درد بگیرند. هیچ کس نیز دوست ندارد یک دست عرقی را لمس کند. اما آیا این مورد از دانستنی های روانشناسی را می دانستید که دستان سرد، تاثیر اولیه بدی می گذارد؟ اطمینان حاصل کنید که دستانتان به هنگام دیدن دوستانتان و افراد دیگر، گرمند. اگر دستان شما سرد است، یک حقه سریع این است که به سرویس بروید و دستان خود را با آب داغ بشویید.
همه ما دلمان می خواهد دیگران ما را به یاد داشته باشند، به خصوص اگر بخواهیم در فرآیند رابطه ای قرار بگیریم. افراد معمولا ابتدا و انتهای چیزها را بهتر از آنچه در که در وسط ماجرا ا اتفاق افتاده، به یاد می آورند. اگر می توانید، این نکته از دانستنی های روانشناسی را به کار ببرید و سعی کنید مصاحبه خودتان را یا به عنوان نفر اول، یا نفر آخر از بین افراد انتخاب شده انجام دهید.
مردم دوست دارند که انتخابی داشته باشند، و اگر شما چیزی می خواهید که در آن بیشتر موفقید، به مردم حق انتخاب بدهید. به جای اینکه از آنها بپرسید ” آیا دوست داری در نهضت من کمکی بکنی؟ ” بپرسید “دوست داری سهمت در کمک به نهضت من ۵ دلار باشد یا ۱۰ دلار؟”
اثر هاله یک پدیده از دانستنی های روانشناسی است که در آن احساس خوب در یک ناحیه، روی احساس یک شخص در ناحیه ای دیگر تاثیر می گذارد. می توانید از این به نفع خودتان در مصاحبه شغلی، سرقرار، و یا هرجایی که می خواستید احساس خوبی به جای بگذارید استفاده کنید. به دنبال چیزی باشید که مشترک است. نیاز نیست که این خیلی بزرگ باشد، جوری که انگار هردوی شما چتربازی می کنید و یا غیره، می توانید از هر چیزی به عنوان اشتراک استفاده کنید.
“شما اهل مینپولیس هستید؟ مادربزرگ من نیز آنجا زندگی می کرده و من از ملاقات آن مکان خاطرات خوبی دارم” به زودی صحبتتان به این سمت کشیده می شود که چقدر مینپولیس عالیست و مصاحبه کننده نیز احساس صمیمیت و گرما نسبت به شما پیدا می کند. اثر هاله بدین معنی ست که احساسات گرم و صمیمی مینپولیس روی احساس او درباره ی واجد شرایط بودن شما در شغل تاثیر می گذارد.
این مورد از دانستنی های روانشناسی می گوید: اگر می خواهید بقیه یک ایده را قبول کنند، تا جایی که ممکن است درمورد آن شوق داشته باشید. اگر می خواهید کسی از دیدن شما هیجان داشته باشد، به آنها هیجانتان را نشان دهید تا آن ها شما را ببینند. هرکسی از دیدن یک سگ شاد که منتظر است صاحبش به خانه بیاید خوشحال می شود. شما هم هیجانتان را نشان دهید؛ انعطاف پذیر باشید. مردم نیز به آن با مهربانی پاسخ می دهند.
اگر چیزی را نمی دانید، قبول کنید که نمی دانید. اگر برای انجام کاری نیاز به کمک دارید، تقاضای کمک کنید. دانستنی های روانشناسی می گویند، این باعث می شود انسانیت و خودآگاهی به وجود بیاید، و اینها ویژگی هایی هستند که دیگران آن را تشویق می کنند. آنها هم چنین می دانند که که می توانند برای انجام صحیح کاری روی شما حساب باز کنند، حتی اگر شما کاملا با آن کار آشنا نباشید.
اگر می خواهید کسی یک گزینه خاصی را انتخاب کند، یک لیست با سه گزینه را پیش رویشان قرار دهید، و آن گزینه ای که می خواهید انتخاب کنند را در آخر بگذارید. بر اساس دانستنی های روانشناسی آنها بیشتر قادر خواهند بود که آن را انتخاب کنند، چرا که در ذهنشان تازه تر است.
طبق دانستنی های روانشناسی برای اینکه نشان دهید واقعا به کسی گوش می کنید، به یکی از چشم هایش ، و سپس به چشم دیگرش و سپس به دهانش نگاه کنید. این الگوی مثلثی را در کل مکالمات خودتان حفظ کنید. آنها واقعا حس می کنند که شما به آنها توجه می کنید.
از طرفی…
دانستنی های روانشناسی روش برعکس بالا را را نیز پیشنهاد می کنند: اگر می خواهید از یک مکالمه خارج شوید، به یک چشم ، و سپس به چشم دیگر، و سپس به پیشانی نگاه کنید. این به آنها می فهماند که شما کارتان تمام شده است و کارهای مهمتری از حرف زدن با آنها دارید.
اگر کسی سعی می کند بلندتر از شما حرف بزند، تنها به حرف زدنتان ادامه دهید. این روش از دانستنی های روانشناسی بسیار خوب است: صدایتان را بالا نبرید و یا آهنگتان را تغییر ندهید. تنها همانطور که قبلا حرف می زدید به حرف زدن ادامه دهید. آنها حس بی دست و پایی می کنند و عقب نشینی خواهند کرد.
تا آنجا که ما دوست داریم فکر کنیم خاص هستیم، انسان ها نیز به این عامل همانند دیگر حیوانات، واکنش نشان می دهند. زمانی که یک نفر کاری می کند که شما دوست دارید (مثلا هم اتاقی تان ظرف ها را می شوید و یا رختخواب شما را آماده می کند) بابتش از آنها تشکر کنید و از آنها تعریف کنید. از طرفی آنها خوشحال خواهند شد و همان رفتار را تکرار می کنند، از طرفی دیگر، طبق دانستنی های روانشناسی، قدرشناسی یک کار خیلی خوب و پسندیده است و تاثیر مثبت آن به خودتان باز می گردد.
اگر عباراتی این چنینی بیان کنید که “من نیاز دارم که تو فلان کار را برایم بکنی”، افراد جوری واکنش نشان می دهند که شما در موقعیتی هستید که بر چیزی نفوذ دارید (حتی اگر واقعا اینطور نباشد). با توجه به این نکته از دانستنی های روانشناسی ، اگر می خواهید به چیزی که دست دارید برسید، بدون اینکه کاملا نفوذتان را نشان داده باشید می توانید جمله تان را اینطور بیان کنید که “باید فلان اتفاق بیافتد”.
در صورتی که همراه خودتان تخته گیره دار داشته باشید و با هدف گام بردارید، می توانید خیلی فراتر از زندگی بروید. هیچکس به این فکر نمی کند که کسی که دارای یک تخته گیره دار است را متوقف کند، همان کسی که واضحا وسط یک کار مهم است. از این مورد دانستنی های روانشناسی بهره ببرید.
زمانی که در یک پیاده روی شلوغ راه می روید با افرادی که سر راهتان هستند ارتباط چشمی برقرار نکنید. در عوض نگاهتان رو به بالا و به پشت سر آنها در جهتی که می روید باشد. آنها خودشان ناخودآگاه سرنخی که شما داده اید را می گیرند و از راهتان کنار می روند.
ایده ی پشت این مورد از دانستنی های روانشناسی این است: چیزی که کسی می خواهد را جلویشان بگذارید. اگر کسی را در کافه دیدید و خواستید به او نزدیک شوید، تعامل اولیه تان را خلاصه نگاه دارید- اول خودتان را معرفی کنید، چند سوال بپرسید، و سپس بگویید “من باید پیش دوستانم برگردم، بهتر است بعدا صحبت کنیم [چیزی که درباره اش حرف زده اید].” آن شخص به صورت اتومات، به دنبال تعامل بعدی شماست و یا شاید منتظرش بنشیند.
آیا در یک پروژه گروهی کار می کنید؟ دانستنی های روانشناسی به شما می گوید که اگر می خواهید کسی کاری برای شما بکند، کارتان را با پرسش از آنها شروع کنید. “می توانید این کار را شروع کنید؟”. شروع چیزی همانند این است که برای تکمیل یک کار، کارهای کمتری بکنید، اما شاید اگر کاری شروع شود، تا تکمیل رفتنش پیش رود.
اگر در مقابل یک جمعیت عظیم در حال ارائه هستید، روشی هست که بتوانید آنها را ساکت کنید. به سادگی شروع کنید به لب زدن و گرفتن ژست هایی که انگار در حال صحبت هستید. آنها شما را مشاهده می کنند و به سرعت ساکت می شوند.
دانستنی های روانشناسی ، نکاتی درباره انواع وسواس های فکری دارند. آیا تا به حال حس کرده اید که کاری را در خانه تان نکرده اید- مثلا شاید گاز را روشن گذاشته اید، و یا سماور برقی تان به برق است؟ برای اینکه با این حس مبارزه کنید، از روش “اشاره کن و حرف بزن” استفاده کنید. زمانی که گاز را خاموش کردید، به آن اشاره کنید و بلند بگویید “گاز خاموش است”. بعدا این را به یاد خواهید آورد و ذهنتان آرام خواهد شد.
اگر کسی در تلاش است که شما را وارد یک بحث کند، با ادب ، موافق و مثبت باشید. لبخند بزنید و و زمانی که آنها سعی کردند شما را تحریک به مخالفت کنند، بگویید “شاید شما راست می گویید”. هیچ چیز به غیر از گفتن این جمله، باد آنها را نمی خواباند. با به کار بردن این مورد از دانستنی های روانشناسی خود را تنش های بیهوده دور کنید.
اگر می خواهید کسی کاری برایتان بکند (و یا چیزی برایتان بخرد)، تقاضایتان را مطرح کنید، و سپس بگویید، “می توانید این پیشنهاد را قبول نکنید”. این به سرعت فرد مقابلتان را آسوده می کند به جای اینکه آنها را تحت فشار قرار دهد، و گاهی باعث می شود که با هرآنچه که مطرح کرده اید موافقت کنند.
آیا می خواهید کسی شما را دوست داشته باشد؟ از خودشان سوالاتی درباره خودشان بپرسید. مردم عاشق این هستند که درباره خودشان بپرسید. با استفاده از دانستنی های روانشناسی می توانید تغییرات مثبتی در روابط خود ایجاد کنید.
وقتی کسی را که میشناسید ملاقات می کنید، ناخودآگاه ابروهایتان را بالا می اندازید، و آنها نیز ناخودآگاهانه برای ارتباط ابروهایشان را بالا می اندازد که این نشان می دهد او هم شما را می شناسد و خطری تهدیدتان نمی کند. با سپردن این مورد از دانستنی های روانشناسی به ذهنتان، می توانید با ابرو بالا انداختن مهندسی معکوس کنید. زمانی که برای اولین بار کسی را می بینید، آرام ابروهایتان را بالا ببرید، و سپس آن را به یک لبخند ساده تبدیل کنید. این ناخودآگاه آنها را گول می زند که با شما آرامش دارند.
اگر کسی از شما خواست کاری کنید و شما نمی خواستید و یا نمی توانستید آن را کار را بکنید، تنها بگویید “نه” و یا “متاسفم نمی توانم”، توضیح دیگری لازم نیست. این ممکن است کمی آنها را ناراحت کند چرا که مردم اغلب سعی می کنند بهانه بیاورند که چرا نمی توانند آن کار را بکنند. دانستنی های روانشناسی می گویند: در بیشتر موارد، نیاز نیست که به کسی توضیحی ارائه دهید، “نه” خودش یک جمله کامل است و توضیح بیشتر، کار را سخت تر می کند.
زمان بعدی که نخواستید کاری را که باید انجام بدهید، را شروع کنید، به خودتان بگویید که تا ۵ می شمارم و سپس آن کار را انجام می دهم. این مدارهای کوتاه در بخشی از ذهنتان، بهانه می آورند که چرا بهتر نباشد به جای ورزش کردن، بستنی بخوریم.
همانطور که در دانستنی های روانشناسی دیگر گفتیم، زبان بدن بسیار مهم است. اگر می خواهید مطمئن به نظر برسید، پاها و دست هایتان را از هم باز کنید (اما زیاد باز ننشینید). در عوض، اگر می خواهید افراد را از نزدیک شدن به خودتان منع کنید، دست ها و پاهایتان را ببندید تا یک سد را شکل دهید.