نشست های هفتگی: کتاب دوستی با خدا -شوخی یا تمسخر ۲۵ بهمن ۸۴

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۲۵ بهمن ۱۳۸۴کتاب دوستی با خدا – شوخی کردن یا مسخره کردنپویا
جلسه در ساعت ۵:۲۰ با حضور آزاده ،سینا ، بردیا ، مهرناز ، ایمان ، پویا و مینا به دبیری پویا آغاز شد.

قبل از شروع جلسه مهرناز پیشنهاد داد که هر کس که می خواهد سخن زیبا را ارائه دهد ، این جملات را روی کاغذ به دبیر تحویل دهد که دبیر هنگام ثبت آن ها در سایت با مشکل روبرو نشود.

پویا نیز در مورد تاخیر در ثبت صورتجلسه از طرف برخی دوستان تذکری داد.

سینا هم درخواست کرد که اعضا به سایت سر بزنند و به بحث ها امتیاز دهند

در ابتدا مینا به معرفی کتاب دوستی با خدا ، نوشته نیل دونالد والش پرداخت

نیل دونالد والش از اقشار معمولی جامعه بود که در صنایع مطبوعاتی مشغول به کار بوده. طی یک درگیری ذهنی ، نامه ای اعتراض آمیز به خدا می نویسد . در همین حین لرزشی در وجود خود احساس می کند و خدای خود را می یابد و این کتاب را می تویسد.

 

همه با خدا گفتگو می کنند و جوابشان را در قالب فیلم ، کتاب ، شعر و … می گیرند.

خدا به او می گوید من در شما همانطور که مرا می بینید ظاهر می شوم.

هیچ رویدادی تصادفی نیست و هر رویداد آموزشی به همراه دارد.

ما همه یکی هستیم ، راه ما راه برتری نیست ، راه ما فقط دیگر راهیست.

تو خوشبختی و هیچ نیازی نداری فقط گمان می کنی که نیازمندی.

هرچه نیاز تو به دیگری کمتر باشد ، بیشتر می توانی او را دوست بداری . آزادی کامل مستلزم آن است که هیچ محدودیتی را بر دیگری وارد نکنی .

آزاد نیستی که بگویی دیگری چنین می کند.

هدف زندگی این است که خود را به بالاترین وجه ممکن بیافرینی

شما همه به سوی یک هدف در حرکت هستید ، اینکه دیگر در جستجوی نور نباشید. بلکه آورنده نور باشید.

خداوند زندگیست ، به صورت بالاترین ارتعاش آن که همان سرور است

سخنان نغز

بعد از آن مهرناز سخنانی زیبا از بعضی بزرگان نقل کرد که در زیر می آید:

از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخن های تو بر تو حکم خواهد شد.           “فلورنس اسکادل شین”

پندار – گفتار – کردار

پندار : پیکان است

گفتار : کمان است که افکار بر آن سوارند.

“vijay Esnaran   کردار : کشیدن زه است ، که پیکان را رها می کند.                                        ”

 

نه هیچ انسانی دشمن توست و نه هیچ انسانی دوست تو ، بلکه هر انسانی معلم توست و حلقه ای ست طلایی از زنجیر خیر و صلاحت.                                                                               فلورنس اسکادل شین

 

موفقیت یعنی هر کاری که دلتان می خواهد ، در هر زمان که دلتان می خواهد ، با کمک هر کس که دلتان می خواهد و هر اندازه که دلتان می خواهد انجام دهید.

آنتونی رابینز

 

همیشه این سه اصل موفقیت را به خاطر داشته باشید

توانایی ، انعطاف پذیری و شهامت                                                     آنتونی رابینز

 

همواره هرچه می خواهی بکن ، اما نخست از آنان باش که توان خواستن دارند . همواره به همسایه ات مهر بورز اما نخست از آنان باش که به خود مهر می ورزند.                                         نیچه

 

سپس حاضرین در جلسه به سفارش خوردنی پرداختند که همراه کلوچه شمال که ایمان سوغاتی از شهرشون اورده بود صرف شد.

بحث آزاد

بعد بحث گروه با موضوع : شوخی کردن یا مسخره کردن شروع شد و این نتایج گرفته شد

 

مسخره کردن و دست انداختن دیگران چند دلیل دارد

اینکه موضوعی را که در خودمان از آن متنفریم در دیگری هم ببینیم و چون این خصوصیت را خوار می دانیم ، بخواهیم دیگری را به خاطر داشتن این خصوصیت خوار بشماریم

اینکه ترس داریم مبادا از دیگری کمتر شمرده شویم ، پس او را دست میاندازیم که خود را بالا بکشیم

 

در مورد شوخی هم نتایجی گرفته شد که شوخی برای تازه کردن روحیه و خشک نبودن روابط لازم است . ولی مقدار و میزان آن بسته به استحکام روابط و موقعیت مکانی و زمانی است.

 

در پایان جلسه تصمیم گرفته شد که برای انتخاب موضوع بحث اعضا تا شنبه ساعت ۱۲ ظهر به بحث ها رای دهند و در آن زمان دو بحث بالاتر انتخاب شود که اگر پیشنهاد دهنده بحث اول در جلسه حاضر نبود به مورد دوم پرداخته شود.

 

جلسه آینده :

دلارام دبیر خواهد بود

کتاب نیک بینی را مهرناز معرفی می کند

پویا سخن زیبا ارائه می کند

نشست های هفتگی:کتاب گنجینه- تکامل- ۱۸ بهمن ۸۴

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۱۸ بهمن ۸۴کتاب گنجینه – آیا تکامل همان اخلاقی تر شدن است؟بردیا
درود بر همگی

این نشست نیز به ترتیب آمدن دوستان به جلسه با نامهای مینا،مهرناز،بردیا،پویا و مهردیه به دبیری بردیا آغاز شد.

در آغاز برای اینکه مینا عضو جدید گروه نیک اندیشان و دیگر عضوها با هم آشنا شوند، دوستان در چند جمله همدیگر را به هم آشنا کردند و از خود و علاقه هایشان و مسوولیت هایی که در گروه پذیرفته اند، گفتند.

معرفی کتاب

سپس پویا کتاب “گنجینه” را که ۸ نویسنده در یک کار زیبای گروهی گردآوری کرده بودند را به گروه شناساند و نوشتارهایی از این کتاب را برایمان خواند که به گونه زیر می باشد:

ای آنکه تو طالب خدایی به خودآ                 از خود بطلب کس تو جدا نیست خدا

اول به خودآ چون به خودآیی به خدا             که اقرار نمایی به خدایی خدا

اگر تقلید به معنای آموختن چیزهای خوب از دیگران باشد ، چه اشکالی دارد که من یک تقلید کننده باشم ، اما اگر این معنا جای خود را به تقلید کورکورانه و برداشت محصول منفی از دیگران بدهد، ترجیح می دهم جشمانم کور شوند و چیزی از دیگران نبیند.(ثریا تقی زاده)

کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را نیز فراموش کرد.(مثل فارسی)

تقلید خودکشی است.(برنارد شاو)

تقلید صادقانه ترین نوع تملق است.(کولتن)

اگه سگی زوزه کشید آیا شما هم می کشید.(واگنر)

بیشتر آدمها آدمهای دیگری هستند، افکارشان عقاید کسان دیگری اند زندگی شان تقلیدی از زندگی دیگران و احساسات و علایقشان نقل قولی از دیگران شنیده اند.(اسکار وایلد)

خلق را تقلیدشان بر باد داد                                       ای دو صد لعنت بر این تقلید باد(بلخی)

البته دلارام مسئولیت سخنان زیبا را داشت که چون نبود پویا همزمان با آشنا کردن گروه با کتاب گنجینه از همان کتاب هم سخنانی زیبا را برای گروه خواند.

بحث آزاد

سپس در ادامه دوستان درباره موضوع “آیا تکامل بشر همان اخلاقی تر شدن است ؟” به گفتگو پرداختند و از اندیشه های هم برای هم گفتند که نکته هایی از این گفتگو در زیر در پی می آید:

معنی لغوی اخلاق : طبیعت باطنی ، دانش بد و نیک خوی ها ، یکی از شعب حکمت عملی

اخلاق در عام مجموعه ای از باید ها و نبایدها می باشد.که ما را ملزم به انجام دادن آنها می کند.

اخلاق نسبی است.

تفکر فرد روی تفکر اجتماع اثر می گذارد و بر اساس این ، اخلاق تعریف می شود و این نگرش می تواند باعث تکامل اخلاق شود.

پدیده ای به عنوان اخلاق وجود ندارد.

بایدها و نبایدهای در جامعه هست که نمی تواند مشکلی بر سر راه من به وجود آورد و من هم مشکلی برای آنها به وجود نمی آورم.و می توانم خود فکر کنم و درستی خود را تسخیص دهم.

سه گونه اخلاق در هر جامعه وجود دارد که پیوسته با هم در کنش و همکاری و اثرگذاری روی هم هستند.که عبارتند از :اخلاق فردی – همگانی (آمیزه ای از اخلاق فردی و رسمی) – رسمی.

برنامه جلسه آینده :

دبیر : پویا

آشنایی با کتاب دوستی با خدا: مینا

سخنان زیبا: مهرناز

بحث برای گفتگو : بحثی که از ستون بحثهای پیشنهادی وارد شده در سایت نیک اندیشان بیشترین امتیاز و رای به آن داده شده است.

شاگرد و آموزگار هم باشیم و شاد

نشست های هفتگی: کتاب وضعیت آخر- تکامل- ۱۱ بهمن ۸۴

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۱۱ بهمن ۸۴معرفی کتاب وضعیت آخر آیا تکامل همان اخلاقی تر شدن است؟مهرناز
در این جلسه اقایان و خانمها: سینا ِ بردیا ِ مهرناز ِ پویا ِ دلارام ِ ایمان و مهدیه حضور داشتند.

مهدیه عضو جدید گروه نیک اندیشان بودند و ایمان هم(از اعضاء گروه) برای اولین بار در جلسه شرکت کردند ِ از اینرو در ابتدای جلسه دوستان خودشان را معرفی کردند…

سپس با تغییر برنامهء قبلی ِ (به علت عدم حضور مهدی که قرار بود کتاب معرفی کند) ِ سینا کتاب “وضعیت آخر را معرفی کرد ِ البته شایان ذکر است که این کتاب سودمند در یکی از جلسات گذشته توسط بردیا معرفی شده بود و این بار نیز به قسمتهای مهم آن اشاره شد…

از جمله توضیح سه بخش شخصیتی ما – والد ِ بالغ ِ کودک – و شرح مشخصه های هر کدام و ارتباط آنها با مبحث مهم “بررسی رفتار متقابل” که از جایگاه خاصی در روابط ما با دیگران برخوردار است…

سپس در بخش سخنان زیبا ِ سینا چند سخن زیبا و جالب رو بیان کرد و نیز به نکتهء جالبی در مورد عدد هفت اشاره کرد که البته مطلب کامل آن در وبلاگشون مطرح شده ولی به صورت اجمالی به موارد زیر میتوان اشاره کرد:

هفت در تصوف:

طلب ِ عشق ِ معرفت ِ استغنا ِ توحید ِ حیرت   و فنا می باشد.

 

هفت شهر عشق را عطار گشت                   ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

“مولوی”

 

هفت رنگ طبقات معابه بابل و آشور :

سرخ ِ سیمین ِ سفید ِ سیاه ِ ارغوانی ِ آبی   و سبز هستند.

بحث آزاد

سپس برای انتخاب موضوع بحث ِ از بین موضوعات زیر:

۱. فقر و راهکارهای مقابله با آن

۲.عرفان

۳.آیا پیش زمینهء روانشناسی ِ جامعه شناسی است؟

۴.آیا تکامل بشر همان اخلاقی تر شدن است؟

 

موضوع “آیا تکامل بشر همان اخلاقی تر شدن است؟” با اکثریت آراء انتخاب شد.

در خلال بحث سعی شد چند نمونه از مواردی که به عنوان اخلاقیات پذیرفته شده اند را مورد بررسی قرار دهیم و به تعریفی از اخلاقیات برسیم.

و در این بین اخلاقیات اجتماعی مطرح شد و این بحث که به طور کل شیوه هایی که هر مکتب پیشنهاد میکند به حیطهء اخلاقیات بر می گردد.و نیز نسبی بودن اخلاقیات نیز با توجه به این جمله”…پدیدهء اخلاقی وجود ندارد و تنها تعبیر های اخلاقی از پدیده ها…” مطرح شد…

و نهایتآ ادامهء بحث به هفتهء آینده موکول شد.

 

هفتهء آینده:

پویا کتاب معرفی می کند

سخنان زیبا را دلارام خوا هد گفت

و بردیا دبیر خواهد بود.

 

شاد باشیم.

نشست های هفتگی: دین – محیط کار – فرهنگ- ۴ بهمن ۸۴

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۴ بهمن ماه ۱۳۸۴دین – محیط کار – فرهنگهمه

درود بر شما

جلسه این هفته گروه نیک اندیشان در ساعت ۵ تشکیل شد. دوستان موافق بودند که در مورد مسائل مختلف خود صحبت کنند و روال جلسه برای تنوع حفظ نشد.

دلارام یک مطلب زیبا و یک داستان کوتاه خواند.

در مورد دین و سپس مفهوم فرهنگ صحبت شد.

در مورد رفتار در محیط کار و مشکلات آن صحب شد که به نتایج جالبی رسیدیم.

ساعت ۸ محل نشست رو ترک کردیم. هنگام برگشت در لابی هتل له تماشای سریال برره نشستیم.

نشست آینده

شاد باشید.

 

نشست های هفتگی: کتاب کلید طلایی ارتباطات- دنیای اشو- ۲۷ دی ۱۳۸۴

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
سه شنبه ۲۷ دی ما ۱۳۸۴کلید طلایی ارتباطات- دنیای اشوسینا
درود بر زیبا

نشست در ساعت ۵ با حضور سینا، مهرناز و بردیا تشکیل شد.

در مورد مسائل مختلف گروه نیک اندیشان و خودسازی صحبت شد و یک موضوع برای بحث پیشنهاد شد: ” برای شروع به مطالعه کدام مقدم است؛ روانشناسی یا جامعه شناسی”.

در ساعت ۵:۴۰ عضو جدید مهدی کیانی به نشست ملحق شد و نشست با دبیری سینا به رسمیت شروع شد.

مهرناز کتاب “کلید طلایی ارتباطات” نوشته کریس کول را معرفی کرد. در مورد مسایل مطرح شده در کتاب کلید طلایی ارتباطات نکات زیر صحبت شد؛

– شایسته است که هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی و رفتاری قوی و سالم و با نشاط بود.

– عزت نفس و اعتماد به نفس شرط دیگر برقرای یک ارتباط خوب است.

– اصل مقابله به مثل روانی

– روش برد مضاعف

– گوش کردن کامل و آینه وار رفتار کردن از روش های NLP

– بیان برداشت در همان زمان بعد گوش دادن

– همدردی

– درک دید از طرف مقابل

– بازگو کردن سخنان طرف مقابل قبل از پرسش کردن بعدی

– رعایت فاصله با طرف مقابل

– تماس چشمی هنگام صحبت

– بیان کردن عبارت ” به نظر من ..” قبل از بیان صحبت خود

– نشستن و ایستادن به طور مناسب و راست قامت

برای موضوع بحث از چهار موضوع پیشنهاد شده در همان زمان یک موضوع انتخاب شد که ” بررسی دنیای اوشو” پیشنهاد شده از طرف مهدی بود.

بحث های پیشنهاد شده دیگر: فقر، اخلاق و آغاز مطالعه بودند.

از طرف دوستان بیان شد که برای تحلیل دنیای یک شخص و درک او لازم هست که ۵ عنصر بررسی شوند؛

– محیط

– فضا

– زمان

– تعامل و ارتباط

– مفاهیم

منظور از دنیای یک شخص این است که آن شخص رد چه زمانی و در چه محیطی و با چه نگرشی زندگی کرده است و به این لحاظ بیان شد که دنیای افراد در نسل ها و جوامع مختلف بسیار متفاوت می باشند و برای درک مفاهیم بیان شده توسط یک شخص لازم است که دنیای آن شخص از طریق این ۵ عنصر بررسی شود.

بررسی دنیای یک شخص به طریق این ۵ عنصر روشی است که می تواند برای انتقال مفاهیم افرادی که در دنیاهای متفاوتی هستند سودمند واقع شود چون چون نفر از دو دنیای متفاوت روش های بیانی متفاوتی دارند و اگر بخواهند با هم صحبت کنند شایسته هست که روش مشترکی را برای بیان مفاهیم خود برگزینند تا از طرف مقابل درک شود.

به نظر می رسد که اُشو با این روش موافق نیست و تحلیل کردن را مناسب نمی داند و توصیه می کن که بودن را تجربه کن و تحلیل نکن. این بند ۵ روش بررسی ۵ عنصری را از دنیای اُوشو بیان می کند. دوستانی با این روش بیان شده از طرف اشُو موافق نبودند به این دلیل که فرصت کافی برای بودن در دنیاهای متفاوت و تجربه آنها موجود نمی باشد.

دوستانی بیان داشتند که همواره فرصت گذر از یک روند و پروسه را نداریم بنابراین ناچاریم که یک محیط و یک دنیا را با ساختار بررسی کنیم تا سریعتر منظور و دنیای یک شخص را بشناسیم.

همچنین بیان شد که در دنیای اُشو و مولوی ، حقایق از طریق تمثیل بیان می شوند.

نشست در ساعت ۷:۳۰ پایان یافت که ۸ دوستان از محل نشست خارج شدند.

برای هفته آتی

مهرناز دبیر خواهد بود.

کتاب “سنت، سکولاریسم، ..” را مهدی معرفی خواهد کرد.

سخن نغز و جملات زیبا را دوستان از یادداشت های خود خواهند خواند.

موضوع بحث “بررسی دنیای سنت از طریق ساختار ۵ عنصری صحبت شده در این نشست” خواهد بود.

شاد باشیم در هوشیاری

 

 

چرا درمانده ايم؟

نه نمی دونم! بلد نیستم! چرا درمانده ایم؟

چرا درمانده ایم؟

سر خیابانی ، با حالت یک کم سرگردان بایستید و از ده نفر رهگذر نشانی کوچه ای را که در آن محل اصلا وجود ندارد و خودتان اسم خلق الساعه ای برای آن فرض کرده اید سوال کنید. نتیجه اش را همان بهتر است برای خودتان نگاه دارید… از این ده نفر به ندرت دو یا سه نفر با استحکام می گوید نمی دانم. بقیه هر طور هست سعی خواهند کرد یک جوری کمک کنند.

ممکن است به من ایراد بگیرند که این از سر مهربانی خلق ا… است و نه احساس ارضا کردن خودشان. پاسخشان را در همان فرض طرح اولیه یعنی بر واهی بودن نام کوچه داده ام. من بارها تجربه کرده ام درب ماشین را کاملا نبندید بگذارید به اصطلاح یک کم هوا خور داشته باشد. ببینید چند نفر با چراغ ، بوق ، و حتی جلو پیچیدن به شما اعلام می کنند ، درب ماشینتان باز است و یا چراغتان روشن مانده. لابد می گویید این از حس فداکاریشان سرچشمه می گیرد. بسیار خوب، می گذارم جوابتان را آن وقتی بدهم که می خواهید از یک خیابان فرعی وارد اصلی بشوید. دریغ از یکی از همین خیل فداکارها که با اندکی گذشت بگذارد شما هم به کارتان برسید.دریغ.

شما در جامعه ای زندگی می کنید که کلمه ی “نمی دانم” و ” بلد نیستم” کمتر از هر کلمه دیگری به گوشتان می خورد. چطور جماعتی تا قبل از این که بدانند که نمی دانند به دنبال دانستن خواهند رفت… مگر ممکن است؟

=====================================

از کتاب چرا درمانده ایم؟ جامعه شناسی خودمانی

نوشته حسن نراقی

چاپ نخست : ۱۳۸۰

چاپ دهم : ۱۳۸۳ ( من این چاپش رو دارم)

چاپ ؟؟ : ۱۳۸۴

=====================================

نویسنده: بردیا

دختران خوشگل

دختران خوشگل

دو پیرمرد در پیاده رو قدم می زدند. دو مرد جوان و خوش تیپ از رو برو می آمدند.

یکی از پیرمردها در حالی که به پسرها نگاه می کرد گفت: چه دختران خوشگلی!

پیرمرد دیگر بعد از اینکه با تعجب بسیار، پیرمرد همراهش را نگاه کرد و دوباره به پسرهای خوش تیپ نگاه کرد، گفت:

– این ها که مردان جوان خوش تیپی هستند، دختر که نیستند!!!!!! مثل اینکه چشمت مشکل پیدا کرده یا عقلت طوری شده!

پیرمرد اول گفت: اینها رو نمی گم ، دخترهای پشت سرمون رو می گم.

پیرمرد دوم با تعجب در حالی که نیم نگاهی به پشت سرش می انداخت گفت:

– تو که به این پسرها نگاه می کردی ، کی پشت سرت رو نگاه کردی؟

پیرمرد اول گفت: من از حالت چشمان این پسرهای خوشتیپ پی بردم که دختران خوشگلی پشت سر ما هستند.

نکته ۱ : افراد با تجربه پشت سرشان را هم می بینند.

نکته ۲ : افراد هم سن ، تجربه یکسان ندارند، تجربه افراد بسته به دقت آنها در مسائل است.

 

نویسنده: سینا یاوریان

خوابگردها

خوابگردها

خوابگردها

کسی که بیدار است، چنین به نظر می رسد که بینا باشد؛ ولی عملا این طور نیست، چون در باطن و درون خفته است و خواب می بیند، و همه چیز هم در این وضعیت رویاست که تداوم می یابد. تو عصبانی و خشمگین می شوی ، بعد می گویی : « نمی دانم چطور عصبانی شدم؛ نمی خواستم خشمگین شوم.» یا می گویی : «مرا ببخش! نمی خواستم فحاشی کنم، یک لغزش زبان بود.» حرف زشتی زده یا کار زشتی کرده ای ، و این تویی که نیت آن حرف و کار را انکار می کنی. جنایتکار همیشه می گوید : « نمی خواستم بکشم. علی رغم میلم روی داد.»

این ثابت می کند که ما مثل یک آدم ماشینی کار می کنیم. چیزی می گوییم که نمی خواهیم بگوییم؛ کاری می کنیم که نمی خواهیم بکنیم.

آدم ماشینی یا یک خوابگرد نباش! یک انسان آگاه باش.

=============================================

از کتاب ۷ بدن ۷ چاکرا نوشته عارف روانشناس هندی اوشو

=============================================

نویسنده: بردیا

کتاب اراده آهنين

برشی از کتاب اراده آهنین

ما باید خود را وادار کنیم که هر موقع خواستیم کاری را انجام دهیم به عهده تعویق نیانداخته و بدون از دست دادن فرصت آنرا انجام داده، به انتها رسانیم، اعم از اینکه آن کار بزرگ یا کوچک باشد.

یگانه عاملی که مسبب کامیابی حقیقی می گردد، تعقیب مقصد است.

چیزی که بعد از عزم و اراده ، لازم است ، تعقیب مقصد و پافشاری در کار می باشد. {استقامت در کار}

شخصی که تعقیب مقصد دارد هیچگاه به فکر این نمی افتد که آیا موفقیت نصیب وی خواهد شد یا نه؟ تا به کمال مطلوب و هدف واقعی و مقصد اصلی نائل نشود ، از پای در نمی آید و نمی نشیند.

از کتاب اراده آهنین

همواره یادمان باشد که چیزی که امروز داریم شاید آرزوی دیروزمان بوده و بزرگ ترین آرزوی فردایمان باشد. پس همیشه سعی کنیم قدر چیزی که امروز داریم را خوب بدانیم.

نویسندخ: سینا یاوریان

خوابگردهای ناآگاه

خوابگردهای ناآگاه

خوابگردهای ناآگاه

مردم فعال به نظر می رسند. هنگامی که هر روز عصر به خانه می آیی. ماشین دم در می ماند؛ به هشتی که می رسی ، خواستار تنفس می شوی. خیال نکن که تمام این کارها را آگاهانه می کنی. همه ی اینها ناآگاهانه و به صرف نیروی عادت روی می دهد. این تنها در لحظه های خاص ، زمان وقوع مخاطرات بزرگ، است که به گزینش می پردازیم. هنگامی که خطر آنقدر زیاد باشد که خواب از چشم بپراند، بیدار می شویم. برای نمونه ، اگر کسی چاقویی روی سینه ات بگذارد ، سر ضرب آگاه می شوی . به استثنای این لحظه های نادر، در طول عمر مثل خوابگردها زندگی می کنیم.

نه زن چهره همسرش را دقیقا دیده و نه شوهر چهره ی همسرش را دقیقا نگریسته است. اگر شوهر بکوشد تا سیمای زنش را مجسم کند، توانا نخواهد بود چنان که باید (بایسته است) و شاید (شایسته است) از عهده برآید. خطهای چهره اش شروع به ناپدید شدن کرده و دشوار خواهد بود که بگویی این همان سیمایی است که وی طی سی سال اخیر دیده است. تو هرگز ندیده ای ، چون دیدن مستلزم وجود فردی بیدار در درون توست.

=====================================

از کتاب ۷ بدن ۷ چاکرا نوشته عارف روانشناس هندی اوشو

=====================================

نویسنده: بردیا