چه کنیم که سال ۹۹ در مسیر رشد و پیشرفت قرار بگیریم؟
هر انسانی برای زندگی بهتر، ناگزیر از آن است که رو به بهبود و رشد باشد؛ تا هم امکانات بهتری را تجربه کند، هم در برابر سختی های زندگی مقاومت بیشتری پیدا کند. برای آسایش بیشتر، با تحولات دنیا پیش برود و تا جایی که می تواند به روز باشد. آغاز یک سال جدید می تواند انگیزه ای باشد برای اینکه افراد به فکر عملیاتی کردن برنامه های رشد و پیشرفت خود باشند. اینک که در آستانه شروع سال ۹۹ هستیم، مزایایی از توجه به مسئله تلاش برای بهبود زندگی مطرح می کنیم. همه ما کم و بیش در این مسیر هستیم؛ اما می توان گفت اکثرا از تمام ظرفیت مان برای پیشرفت استفاده نمی کنیم. در این نوشته راه هایی را به شما پیشنهاد می دهیم تا در آغاز سال جدید، راهنمایی برای ایجاد تغییرات مثبت باشد.
رشد فردی و تلاش برای بهبود زندگی، باعث می شود اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید؛ عزت نفس بالایی را تجربه کنید و از مشغول شدن به کارهای بیهوده اجتناب کنید. این کار قدرت ریسک را در شما تقویت می کند و هراس از شکست را می کاهد. به دلیل انجام دادن کارهایی که قبلا از عملی کردن آنها ناتوان بودید، حس لذت بیشتری از زندگی خواهید برد. در نهایت به خاطر تلاش بیشتر برای رسیدن به آرزوهایتان، موفقیت را بیشتر از قبل لمس خواهید کرد. کافیست سال ۹۹ را با برنامه ای دقیق شروع کنیم و به آن پایبند باشیم.
رشد فردی به این معنی است که شما بیشتر روی خودتان و مهارت هایتان متمرکز شوید؛ سعی کنید هر روز یک قدم به سمت بهتر شدن بردارید و مسئولیت کارها و زندگی تان را، خود به عهده بگیرید. این بخشی از کاری است که برای آن خلق شده ایم تا بتوانیم بهتر زندگی کنیم. همچنین بهبود فردی به این معناست که یک فرآیند توقف ناپذیر را، برای بهتر کردن مهارت های فعلی تان در پیش بگیرید.
راهکارهایی را با شما مرور می کنیم که می توان از آنها به صورت گام های عملی در زندگی استفاده کرد تا رشد و بهبود را در سال ۹۹ تجربه کنیم:
۱- با خودتان صداقت داشته باشید
برای اغلب ما اینکه با خودمان روراست باشیم، کار سختی است! ممکن است فقط ادعای این را داشته باشیم که به فکر رشد فردی و بهبود زندگی هستیم؛ اما به دنبال انجام کارهایی باشیم که ربطی به رشد ما ندارند. اتفاقا هر لحظه ما را از مقصدمان دورتر می کنند. اگر واقعا تصمیم به ایجاد شرایط برای رشد و بهبود زندگی مان در سال ۹۹ داریم، ابتدا با خودمان کنار بیاییم؛ بی ادعا و در مقام عمل برنامه مان را آغاز کنیم و هر کاری که لازم است را انجام دهیم.
۲- فردی را به عنوان الگویتان در سال ۹۹ انتخاب کنید
غرض این نیست که ما کاملا شبیه یک فرد دیگر بشویم؛ اما از آنجایی که رشد و بهبود زندگی کار ساده ای نیست، داشتن یک الگوی موفق که الهام بخش باشد و انگیزه ما را بالا ببرد بسیار کمک می کند. می توانید فردی از نزدیکان، دوستان، افراد مشهور و یا شخصیت های مثبت کتاب ها و فیلم ها که شما را تحت تأثیر مثبت قرار داده اند، انتخاب کنید. در موقعیت های مختلفی که حس می کنید به انرژی نیاز دارید، آنها را به خاطر بیاورید و از ویژگی هایشان الهام بگیرید.
۳- در طول سال ۹۹ به رشد و بهبود زندگی مداومت داشته باشید
حال که تصمیم خود را برای سال جدید گرفته اید و در مسیر پیشرفت ایستاده اید، باید بدانید که رشد فردی و بهبود زندگی لحظه ای نیست و به یکباره رخ نمی دهد؛ بلکه ذره ذره و با تلاش های روزانه است که به وقوع می پیوندد. راه هایی که به شما پیشنهاد می دهیم نیازمند تمرین روزانه و مداوم هستند. اگر می خواهید تغییرات در سبک زندگی پایدار بمانند، باید اندک اندک آنها را ایجاد کنید.
۴- برنامه ریزی داشته باشید
قطعا داشتن یک برنامه برای کل سال ۹۹ که به صورت دقیق تهیه شده باشد، فعالیت های شما را منظم تر و در مسیر موفقیت تنظیم خواهد کرد. برنامه ریزی تان را به این صورت آغاز کنید: اهدافی که برای رشد و بهبود زندگی تان در سال جدید دارید را لیست کنید، سپس با بررسی دقیق آنها را طبق اولویت بچینید؛ تا برای رسیدن به هر کدام بتوانید از تمام توانتان استفاده کنید. زمان بندی معقول و مشخصی برای هر کدام از اهدافتان تخصیص بدهید. راه ها و امکانات رسیدن به هر هدف را تعریف کنید تا هنگامی که وقت هر کدام فرارسید، سردرگم نشوید. و نهایتا از مسیری که در طول برنامه ریزی تان برای سال ۹۹ در نظر گرفته اید ارزیابی مداوم داشته باشید تا از میزان پیشرفتتان آگاهی بیابید. و یا برای عقب ماندگی هایتان چاره ای پیدا کنید.
۵- سال ۹۹ رو با یاری دوستانتان بهتر بگذرانید
دوستان تان بهترین کسانی اند که می توانند شما را در شناسایی بهتر ویژگی ها و مهارت هایتان یاری کنند. همچنین در صورتی که افکار و اهدافشان مشابه خودتان باشد و مانند شما به فکر رشد و بهبود خود در سال ۹۹ باشند، کار شما آسان تر خواهد شد. وقت گذراندن با چنین افرادی مشوق خوبی برای شما خواهد بود و سرعت رشد شما را بالاتر می برد.
۶- سرگرمی های جدید برای سال ۹۹
به چیزهایی که همیشه با آنها سرگرم بوده اید و یا اوقات فراغتتان را پر می کردید، بیندیشید؛ و بررسی کنید که چه سرگرمی های جدیدی مثل یک ورزش جدید، هنرهای دستی، یادگیری نوازندگی و… را می توانید در سال جدید تجربه کنید. یادگیری و پرداختن به چیزهای جدید، می تواند جنبه های جدیدی از توانمندی های شما را ظاهر کرده و رشد دهد که قبلا از وجودشان بیخبر بوده اید و یا در آنها ضعف داشته اید.
۷- با ترس هایتان روبه رو شوید و با آنها کنار بیایید
هر کدام از ما ترس هایی را در زندگی تجربه می کنیم که برخی از آنها می توانند موانعی جدی برای موفقیت ما باشند. پس بهتر است در آغاز سال ۹۹ یک مواجهه ی منطقی با ترس هایمان داشته باشیم و به آنها غلبه کنیم تا راه پیشرفت را هموارتر نماییم. یکی از موارد مهمی که باید در آنها رشد کنیم، همین ترس هاییست که همراه ما بوده اند و هیچوقت آنها را حل نکرده ایم.
۸- چالش با دیگران را تجربه کنید
یکی از راه های خیلی خوب برای رشد و بهبود مهارت ها، واردشدن در یک رقابت است. وقتی شما در مورد یکی از اهداف رشدی مد نظرتان با یک فرد دیگر وارد چالش شوید، نیرو و انگیزه تان چند برابر می شود. هر دوی شما تمرکز و توان بیشتری برای رسیدن به هدف می گذارید. مثلا چالش کاهش وزن یا یادگیری زبان با دوستان.
۹- عملگرا باشید
تنها راه نهایی که پیش روی شماست، عملیاتی کردن افکار است. در سال ۹۹ کارهایی را که مدت ها مد نظرتان بوده اند و هیچوقت آنها را شروع نکرده اید، عملیاتی کنید و قدمی به سمت آنها بردارید. صبوری بیش از حد و رویا پردازی صرف، به شما کمکی نمی کند. باید دست به کار شوید و در سال ۹۹ آنها را انجام بدهید. خود را در مسیر رسیدن به اهدافتان محک بزنید و نقاط ضعف و قوتتان را بشناسید.
۱۰- عادت های بدتان را ترک کنید
ابتدا عادت های بدتان را شناسایی کنید و حتی اگر لازم شد از دیگران نیز نظر خواهی کنید. به میزان اثرگذاری عمده آن ها در عدم موفقیت و یا آسان بودن ترک کردن، آن ها را اولویت بندی کنید. برای ترک آنها به یک روش خوب متوسل شوید و متعهد باشید که در سال ۹۹ در مسیر حذف عادت های بدتان گام موثری برمی دارید. یک روش موثر، جایگزین کردن یک کار هیجان انگیز و نشاط بخش به جای عادتهاست.
تماشای تلویزیون را ترک یا مدیریت کنید
مدیریت تماشای تلوزیون یکی از راه های اثر بخش برای رهایی شما و صرفه جویی در وقتتان خواهد بود. برخی برنامه ها خصوصا تبلیغات تلویزیونی واقعا ارزشی در مقابل وقت گرانمایه ی شما ندارند. در سال ۹۹ این کار را امتحان کنید و اثرات آن در استفاده بیشتر از وقت را ببینید. گذراندن وقت حاصل برای کارهای ضروری یا سودمند مثل ورزش، دیدار با خانواده و یا گذراندن یک دوره آموزشی جدید لذت های جدید به همراه خواهد داشت.
۱۱- در گذشته زندگی نکنید
اگر از گذشته تان خاطره بدی دارید و یا دچار شکست شده اید، از آن فاصله بگیرید. آن را رها کنید و در سال ۹۹ همه انرژی تان را صرف اتفاق های جدید کنید. فکر کردن به ناکامی های گذشته، شما را از پیشرفت باز می دارد. مهمترین مساله درس گرفتن از اتفاقات گذشته و استفاده از آن ها برای بهبود زندگی اکنون و آینده شماست.
۱۲- از افراد منفی نگر دوری کنید
اطرافیان هر اندازه که همفکر و مثبت اندیش باشند می توانند مشوق شما باشند. انسان های منفی نگر که همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند، می توانند انرژی و انگیزه شما را تضعیف کنند. ممکن است به مرور زمان و تحت تأثیر افکار و رفتارشان تغییر کنید و از اهدافتان دور شوید. در سال ۹۹ ارتباطتان با آنها را کاهش دهید.
ذهن انسان قابلیت های زیادی دارد. به همین دلیل بسیاری از اطلاعاتی که به دست می آورد در خود حفظ و نگهداری می کند. اطلاعاتی که وارد ذهن می شود شامل دانستنی ها، خاطرات و افکار مثبت و منفی هستند. همان قدر که افکار مثبت می تواند روحیه ی افراد را خوب نگه دارد، به همان میزان و چه بسا بیشتر ، افکار منفی هم می توانند مخرب باشند و تمام سیستم بدن انسان را درگیر خود کنند. ناملایمات فکری همانند سمی کشنده در تمام بدن به جریان می افتند و تنها راه جلوگیری از آن ها مدیریت فکر و خیال است.
اگر می خواهید از استرس و اضطراب های دردسر ساز خلاص شوید، بهتر است دنبال راهکارهایی برای رهایی ذهن خود از افکار منفی باشید. قدرت مقابله شما بستگی به توانایی خودتان دارد. اگر به فکر سلامتی روح و روانتان هستید، بهتر است که هرچه زودتر درصدد تخلیه ی ذهن خود از افکار منفی برآیید. چرا که اگر کمی دیر شود چه بسا مشکلات جسمی همچون ناراحتی قلبی و یا روحی همچون فشار عصبی، استرس و اضطراب برایتان رخ دهد. پس بخاطر سلامتی خودتان هم که شده باید تلاش کنید تا از شر افکار مزاحم خلاص شوید.
ما در این نوشته سعی می کنیم راهکارهایی ساده که تاثیر زیادی در آزاد سازی ذهن از افکار منفی دارند، برای شما بیان کنیم. امیدواریم بدون دغدغه و نگرانی های بی مورد، به زندگی روزمره خود ادامه دهید. به یاد داشته باشید که این مساله بسیار مهم بوده و نباید به سادگی از آن بگذرید؛ پس با حفظ روحیه در جهت برطرف کردن انرژی های منفی تلاش کنید.
۱- افکار منفی خود را بنویسید
یکی از روش های مهم و تاثیرگذار برای رها شدن از شر افکار مزاحم، نوشتن آنها است. یک برگه و خودکار آماده کنید و با این روش به جنگ با افکار نامطلوب خود بروید. سعی کنید تمام آنچه که شما را آزار می دهد روی برگه بیاورید. آن قدر به این کار ادامه دهید تا تمام افکار مزاحم را از ذهن خود بیرون کرده و روی برگه انتقال دهید. بعد از اینکه همه ی آنها را نوشتید مطالب خود را بخوانید. وقتی آن ها را می خوانید این احساس به شما دست می دهد که توانایی تان برای مقابله با آن ها بسیار بالا بوده و چنین افکاری قدرت برهم زدن آرامش ذهنی شما را ندارند. این روش کمک می کند با ذهنی آرام تر درصدد تخلیه ی افکار منفی برآیید. اهمیت این ناملایمات فکری کاهش می یابد و عدم توانایی آنچه که مزاحم فکر شما شده بود را درک می کنید.
۲- فقط نیمه ی خالی لیوان را نبینید
بسیاری از افراد وجود دارند که همیشه قسمت تلخ موضوع را برای خود پررنگ می کنند. مثلا اگر در زندگی برای آنها شکستی رخ دهد، مدام در فکر آن و آثار و عواقبش هستند. چنین افرادی با این افکار منفی اوضاع خود را پیچیده تر و نامطلوب می کنند. در حالی که چاره کار، فکر کردن به تلخی شکست نیست. بلکه در چنین شرایطی فکر ما باید طوری مدیریت شود که بتوانیم از شرایط نامطلوب در جهت رشد خود کمک بگیریم. برای مثال باید مدام به این فکر کنیم که در این شرایط چه رفتاری می تواند اوضاع را بهتر کند؟ و به عبارتی باید دنبال نقطه ی مثبت و تجربه مفیدی باشیم که از این اتفاق ناگوار، به دست آمده است. در چنین حالتی با مثبت اندیشی و امید به آینده، منفی گرایی را از خود دور کنیم.
۳- با کمک مشاور خبره افکار منفی را مهار کنید
گاهی رشد افکار منفی در ذهن بسیار بالا رفته و توان کنترل آن به تنهایی وجود ندارد. و به کمک فردی نیاز داریم که با علم و تخصص خود، ما را در رهایی از افکار منفی کمک کند. مشاوری که در این زمینه متخصص باشد، با توجه به شرایط و توانایی های هر فرد، راهنمایی های کاربردی ارائه می کند تا از شر افکار مزاحم رها شوید. البته کار اصلی به عهده خود ماست و به میزانی که راهکارها را انجام دهیم، نتیجه می گیریم. در این روش باید به مشاور اعتماد کنیم.
۴- از محیط و افرادی که حس منفی به شما منتقل می کنند دوری کنید
یکی دیگر از روش های رهایی از افکار مخرب، دور شدن از محیط و یا افرادی است که حضور کنار آنها منجر به تشدید افکار منفی شده و آرامش شما را به هم می ریزند. این کار سختی نیست؛ شاید به سبب تعارفات یا اجبار دیگران خود را ملزم به حضور نزد این افراد می دانید؛ اما باید توجه داشته باشید که اولویت اصلی، سلامتی شماست و لزومی ندارد با قرار گرفتن در محیط هایی که دوست ندارید، خود را در دامن افکار منفی بیندازید. پس بدون هیچ گونه خجالت یا هر چیز دیگری چنین افراد و محیط هایی را ترک کنید.
۵- در مورد آنچه که آزارتان می دهد صحبت کنید
یکی دیگر از تکنیک هایی که می تواند به کمک شما بیاید این است که در مورد این افکار با اعضای خانواده و یا دوست صمیمی و مورد اعتماد خود صحبت کنید. از تمام چیزهایی که شما را آزار می دهد حرف بزنید. در چنین حالتی این احساس را خواهید داشت که تنها نیستید. همچنین از نظران دیگران نیز برای رهایی از این افکار بهرمند می شوید. نکته ای که در این باره باید به آن توجه کنید این است که با واقع بینی در مورد افکار مزاحم خود حرف بزنید و بیش از حد آنها را بزرگ و غیرقابل حل جلوه ننمایید.
۶- خود را جای بقیه نگذارید
از مشکلاتی که می تواند منجر به ایجاد افکار منفی شود این است که برداشت نادرستی از رفتار دیگران داشته باشیم. به طور مثال اگر فردی پاسخ تلفن ما را ندهد ممکن است با خود بگوییم عمدا پاسخ مرا نداد. یا اگر به طور اتفاقی عملی از سوی اطرافیان رخ دهد که و ضررش متوجه ما گردد، دید ما نسبت به او کلا منفی شود. این قضاوت های سریع و بدبینی ها، اولین ضربه را به خود ما می زند. در چنین مواردی هرگز نباید به خود حق دهیم که از رفتار دیگران برداشت کنیم. با تمرین صبوری و آرامش در قضاوت رفتار دیگران، از احساسات آزاردهنده ناشی از آن جلوگیری کنیم.
۷- به سلامتی خود اهمیت دهید
تاثیر پریشانی ذهن بر سلامت جسم یک امر اثبات شده است. ممکن است این اتفاق به صورت تدریجی رخ دهد و شما متوجه رشد آن نشوید؛ پس اگر احساس می کنید دچار افکار منفی شده اید، هر چه زودتر برای بر طرف کردن آن تلاش کنید. به این فکر کنید که هیچ اتفاقی مهم تر از سلامتی شما نیست.
از طرفی ارتباط بین سلامت فکر و جسم دوطرفه است؛ پس با حفظ سلامتی مانعی برای بروز ناراحتی های فکری ایجاد کنید. تغذیه سالم، ورزش کردن، جلوگیری از بیکاری و تنهایی از جمله اصول یک زندگی بانشاط هستند.
۸- نگران آینده نباشید
یکی از نگرانی هایی که به بروز افکار منفی دامن می زند، ترس از آینده است. این احساس به عدم اعتماد به نفس ما برای مواجهه با مشکلات احتمالی برمی گردد. در حالی که ترس از چیزی که هنوز رخ نداده معنی ندارد. صرفا ما را هراسان کرده و امروزی که در آن هستیم را نیز خراب می کند. با نگرانی از آینده، زمینه ی بروز آنچه که از آن می ترسیم را فراهم می کنیم.
اما اگر کمی با خود بیندیشیم متوجه خواهیم شد که ساختن آینده در دست خود ماست. از دیگر دلایل آینده هراسی نگرانی بابت شکست های گذشته است؛ در حالیکه باید از آن درس گرفت و دیگر فراموشش کرد. با برنامه ریزی منطقی و تلاش، سعی کنیم بهترین اتفاقاتی که خواستار آن هستیم برای خود رقم بزنیم. داشتن اهداف کوتاه مدت و پشتکار امید ما را برای رسیدن به اهداف بلند در آینده میافزاید.
سخن پایانی
مواردی که ذکر شد راهکارهایی ساده و جامع برای رهایی از افکار منفی است. افکاری که اگر به هجوم آنها توجه نشود و به صورت ریشه ای درمان نگردد، قسمت های بسیاری از زندگی شما را تحت الشعاع قرار می دهد. پس بهتر است قبل از اینکه این افکار مخرب مشکلی برایتان ایجاد کند به فکر رهایی از آنها باشید. موارد گفته شده تقریبا موارد کلی هستند که در اکثر شرایط می تواند کاربرد داشته باشد.
اگر حس می کنید گاهی دچار تشویش ذهنی می شوید، انجام این راهکارها را به شما پیشنهاد می کنیم. تاثیر مخرب افکار منفی علاوه بر این که زندگی شخصی خودمان را تحت تاثیر قرار می دهد، منجر به آسیب به زندگی اطرافیان نیز می شود. این انگیزه مضاعفی برای تلاش و رها کردن ذهن خود از افکار منفی است. امیدوارم نکات کلیدی ما بتواند گام کوچک و موثری در جهت آرامش ذهن شما باشد و نگاه شما را به زندگی تغییر دهد.
مدیریت پول فرایند بودجه ریزی، پس انداز کردن، سرمایه گذاری، هزینه کردن یا نظارت بر استفاده سرمایه فرد یا گروه است. عمده استفاده از این عبارت در بازارهای مالی است که یک متخصص سرمایه گذاری در تصمیم گیری های سرمایه گذاری برای صندوق های بزرگ، یا برنامه های بازنشستگی تصمیم گیری کند. همچنین می توان از مدیریت پول به عنوان «مدیریت سرمایه گذاری» و «مدیریت نمونه کارها» یاد کرد. اما مدیریت هزینه ها در زندگی روزمره نیز به شما کمک فراوانی می کند.
مبانی مدیریت پول
مدیریت پول یک اصطلاح گسترده است که شامل خدمات و راه حل هایی در صنعت سرمایه گذاری است. در بازار، مصرف کنندگان به طیف وسیعی از منابع و برنامه های کاربردی دسترسی دارند که به آنها امکان می دهد، تقریباً هر جنبه ای از امور مالی شخصی خود را به صورت جداگانه مدیریت کنند. با افزایش ارزش سرمایه گذاری، اغلب افراد در جستجوی خدمات مشاوران مالی برای مدیریت پول به صورت حرفه ای هستند. مشاوران مالی به طور معمول با خدمات بانکی و کارگزاری خصوصی در ارتباط هستند و از برنامه های مدیریت پول پشتیبانی می کنند.
این فرایند تنها با چند روش ساده امکان پذیر است و امر دست نیافتنی نیست. اگر مهارت ریاضی بالایی ندارید، نگران نباشید. چرا که به مهارت های محاسباتی قوی برای مدیریت هزینه ها نیاز نیست. تنها کافی است جمع و تفرق اولیه را بدانید. وقتی مهارت مالی خوبی داشته باشید، زندگی برای شما بسیار ساده تر خواهد بود.
نحوه ای که پولتان را خرج می کنید بر دارایی و میزان بدهی نهایی شما شما تاثیر می گذارد.
اگر علی رقم این که درآمدتان نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است، اما مدام در حال پرداخت چک و بدهی هستید، احتمالا به این معنی است که مهارت مدیریت درآمد خود را ندارید، ما در ادامه این مقاله نکاتی که برای مدیریت پول و هزینه ها اهمیت دارند را مطرح می کنیم.
اصول مدیریت پول چیست؟
۱. حساب درآمد و خرج خود را داشته باشید
بسیاری از افراد حساب درآمد و خرج خود را ندارند، زیرا آنها روند تهیه لیست هزینه ها، جمع زدن اعداد و تنظیم بودجه شان را خسته کننده می دانند.
اگر در مدیریت مالی تبحر ندارید، بهانه ای برای حساب نکردن درآمد و خرجتان نباید شود. اگر تنظیم بودجه و حساب کتاب تمام هزینه های شما در هر ماه تنها چند ساعت زمان شما را می گیرد، چرا این کار را نمی کنید؟ به جای اینکه فقط روی فرایند درآمدزایی تان تمرکز کنید، روی ارزشی که تنظیم بودجه به زندگی شما می بخشد متمرکز شوید.
۲. استفاده از تنظیم بودجه
اگر می خواهید بودجه ماهانه تان را تنظیم کنید و آن را در جایی قرار دهید و در طول یک ماه از آن استفاده ای نکنید، قطعا تنظیم بودجه برای شما بی فایده است. اغلب در طول ماه به آن مراجعه کنید که در تصمیمات مربوط به هزینه ها شما را راهنمایی کند.
با پرداخت صورتحساب و سایر هزینه های ماهانه آن را به روز کنید. در هر زمان معین در طول ماه، باید با توجه به هزینه باقی مانده، تصور کنید که چقدر از آن پول را می توانید خرج کنید.
۳. محدودیتی برای هزینه های خارج از بودجه اختصاص دهید
بخش مهمی از بودجه شما درآمد خالص یا میزان پولی است که پس از کم کردن هزینه های خود از درآمدتان، باقی مانده است. اگر پول بیشتری در اختیار دارید می توانید از آن برای تفریح و سرگرمی، اما فقط تا مبلغ مشخصی استفاده کنید. شما نمی توانید تمام این پول را خرج کنید، به خصوص اگر درآمدتان در حدی نباشد که یک ماه کامل دوام داشته باشد. قبل از هر خریدی، مطمئن شوید که با هر چیز دیگری که شما برنامه ریزی کرده اید مغایرت نداشته باشد.
۴. هزینه های خود را پیگیری کنید
خریدهای کوچک به سرعت اتفاق میافتند، و قبل از آنکه بدانید چگونه، فراتر از بودجه ای که تنظیم کرده اید خرج می کنید. مخارج خود را پیگیری کنید تا بدانید بیشترین میزان پرداختی شما بابت چه مواردی بوده است. رسیدهای خود را جمع کنید و خریدهای خود را در یک دفتر هزینه بنویسید، آنها را دسته بندی کنید تا بتوانید هزینه های مصرفی خود را طبقه بندی کنید.
۵. به هرگونه صورت حساب ماهانه مکرر متعهد نشوید
فقط به این دلیل که با توجه به درآمد و اعتبار شما برای وام مشخصی واجد شرایط هستید، به این معنی نیست که باید آن را اخذ کنید. بسیاری از مردم به صورت ساده لوحانه تصور می کنند که بانک آنها را برای وامی که قادر به پرداخت آن نیستند تایید نمی کند. اما این بانک فقط درآمد شما را می دانند و اما از بدهی های دیگری که مانع از پرداخت به موقع قسط های شما شود خبر ندارند. این تصمیم بر عهده شما است که آیا پرداخت ماهانه اقساط براساس درآمد و سایر مخارج ماهانه شما مقرون به صرفه است یا خیر.
۶. به دنبال بهترین قیمت ها باشید
می توانید با مقایسه هزینه محصولات مختلف و فروشگاه ها، بهترین انتخاب را داشته باشید، و مطمئن باشید که کمترین قیمت را بابت محصولات و خدمات پرداخت می کنید. و برای صرفه جویی در مخارج تان به دنبال تخفیف، کوپن و گزینه های ارزان تر باشید. برای مثالسایت و اپلیکیشن ترب، جای خوبی برای مقایسه قیمت محصولات مختلف است.
۷. صرفه جویی در خریدهای بزرگ برای مدیریت پول
هنگامی که خریدهای بزرگ را به جای قربانی کردن ملزومات مهم تر، به تاخیر می اندازید به خود زمان می دهید تا ارزیابی کنید که آیا خرید ضروری است و حتی زمان بیشتری برای مقایسه قیمت ها داشته باشید. با پس انداز کردن به جای استفاده از اعتبارتان، می توانید خرید به صرفه تری داشته باشید. یکی از موارد مهم در مدیریت پول صرفه جویی در خرید برای پس انداز پول قبض و یا بدهی شماست. زمانی که خرید های تان را بعد از پرداخت قبض و بدهی و پس انداز پول انجام دهید، دیگر بیش از این بدهکار نمی شوید.
۸. خریدهای کارت اعتباری خود را محدود کنید
کارت های اعتباری بدترین دشمن مدیریت پول هستند. هنگامی که پول نقد کافی نداشته باشید، به سادگی به کارت اعتباری خود روی می آورید، بدون اینکه فکر کنید آیا می توانید تعادل مانده حساب خود را حفظ کنید یا خیر. برای استفاده از کارت اعتباری تان مقاومت کنید، خصوصاً در مورد کالاهایی که واقعاً نیازی به آنها ندارید.
۹. هر ماه میزان مشخصی را پس انداز کنید
یکی دیگر از اصول مدیریت پول، پس انداز میزان مشخصی پول در هر ماه است. یعنی شما مرتبا باید به فکر پس انداز و سپرده گذاری مالی باشید. با توجه به درآمد ماهانه بهتر است ۱۰ تا ۲۰ درصد از درآمدتان را پس انداز کنید.
۱۰. مدیریت پول نیازمند تمرین است
در ابتدا ممکن است شما عادت نداشته باشید که هزینه های خود را برنامه ریزی کنید و بودجه تنظیم کنید، یا هر ماه میزان مشخصی را پس انداز کنید. اما نگران نباشید، هرچه بیشتر این عادات را به بخشی از زندگی روزمره خود تبدیل کنید و تمرین کنید، مدیریت پول تان آسان تر می شود و وضعیت مالی شما بهتر خواهد شد.
۱۱. از زیر بار بدهی بیرون بیایید
چه وام های دانشجویی، وام بانکی، مسکن، اغلب ما را در وضعیت نامطلوبی قرار می دهد و فوق العاده استرس زا خواهد بود. اما نگران نباشید! بسیاری از مردم بدهی های خود را پرداخت می کنند و دیگر نگرانی از این بابت نخواهد داشت بنابراین شما نیز می توانید.
۱۲. تا آنجا که می توانید سرمایه گذاری کنید
تا آنجا که می توانید مانده حساب خود را در یک زمینه سرمایه گذاری کنید، سه زمینه قابل اعتماد سرمایه گذاری عبارتند از سهام، اوراق قرضه و املاک.
دلیل قابل اعتماد بودن آنها این است که داده های زیادی در مورد نحوه عملکرد آنها وجود دارد و شما می توانید تعدادی از متغیرهای اصلی را کنترل کنید تا بازده سرمایه گذاری خود را به حداکثر برسانید و در عین حال خطر خود را به حداقل برسانید.
کلام نهایی درباره مدیریت پول
درنهایت وقتی با تصمیمی برای هزینه جدیدی روبرو می شوید، برای مثال مبلغ زیادی را می خواهید بابت خریدتان پرداخت کنید، فقط به مبلغ پرداختی فکر نکنید، بلکه باید به این موضوع نیز توجه کنید که آیا می توانید از پس هزینه های دیگرتان بر بیایید یا نه. شما باید بودجه ای که در اختیار دارید را در نظر بگیرید و با توجه به مانده حساب تان تصمیم بگیرید.
به خاطر داشته باشید که فقط به این دلیل که در حسابتان موجودی دارید، به این معنی نیست که می توانید خرید کنید. شما باید قبوض و هزینه های پرداختی لازم را قبل از پرداخت بعدی خود تسویه کرده باشید.
حفظ آرامش در شرایط بحرانی موضوع مهمی است. همانطور که میدانید این روزها بیماری کرونا شرایط بحرانی و استرس زایی را ایجاد کرده است، و آرامش افراد جامعه را سلب کرده است. اما مهم ترین اقدام در اینگونه موارد حفظ آرامش است. هنگامی که یک وضعیت بحرانی به وجود می آید، ممکن است اولین احساس شما وحشت باشد. متاسفانه اضطراب و استرس شدید می تواند منجر به عدم عملکرد مناسب شما شود. این پاسخ در طولانی مدت به سلامتی شما ضربه می زند و توانایی بهینه شما را کاهش دهد.
بسیاری از موفق ترین افراد جهان، از جمله کارآفرینان، ورزشکاران و هنرمندان، اگر اصول حفظ آرامش و مقابله با استرس را یاد نگرفته بودند، تحت فشار و با وجود موانعی که وجود داشت، نمی توانستند به موفقیت دست یابند. آنها توانایی توسعه و حفظ وضعیت خاصی از آمادگی روانشناختی را دارند، آمادگی ذهنی که از آن برای حل مسائل کمک می گیرند.
شرط لازم برای موفقیت، آرامش درونی است که در مواقع بحرانی به کمک شما می آید، بنابراین اگر می خواهید، فرد موفقی باشید و یا اکنون از پس مسائل خود در شرایط بحرانی بر بیایید توصیه می کنیم راه هایی که در ادامه برای حفظ آرامش مطرح می کنیم، را یاد بگیرید و از آن ها تا حد امکان استفاده کنید.
راه های حفظ آرامش در شرایط بحرانی چیست؟
در ادامه ۱۲ نکته برای کمک به حفظ آرامش درونی در شرایط استرس زا مطرح می کنیم.
۱. آرام باشید
در صورت امکان، فوراً واکنش نشان ندهید. درعوض، صبور باشید و تا حد امکان اطلاعات جمع کنید. به این فکر کنید که این موضوع در آینده شما به چه میزانی تاثیرگذار خواهد بود و آیا در کنترل شما است؟ اگر جواب مثبت است، سعی کنید در حد توانتان راه حلی برای آن پیدا کنید. این دیدگاه به شما کمک می کند تا کمتر احساساتی شده و توانایی تصمیم گیری تان را بهبود ببخشید.
۲. مثبت فکر کنید
هنگامی که شرایط استرس زایی به وجود می آید، ممکن است ذهن شما در هزار جهت حرکت کند و برخی از افکار شما ممکن است منفی باشد. هرچه ذهن شما سرگردان تر باشد، حفظ آرامش برای شما سخت تر خواهد بود. بدترین حالاتی که درصد کمی احتمال وقوع دارند را تصور نکنید. در عوض افکار منفی را رها کنید و ذهن خود را بر روی یک نکته مثبت متمرکز کنید، هر چقدر هم که کوچک باشد.
۳. هرگز نپرسید «چه می شود اگر؟»
این بدترین سوالی که می توانید از خود یا دیگران بپرسید در میانه بحران بپرسید. اینگونه سوالات که با «چه می شود اگر» شروع می شوند باعث وحشت شدید می شوند و شما را مجبور می کند تا شرایطی را که اتفاق نیفتاده و ممکن است هرگز اتفاق نیفتد، را تصور کنید. سوالات «چه می شود اگر» موجب ترس و وحشت شما می شود و مسئله را پیچیده تر جلوه می دهد.
برای مثال شما نتوانسته اید به موقع یک پروژه را تحویل دهید. اولین سوال شما این خواهد بود که اگر شرکت تصمیم به اخراج من بگیرد، چه می شود؟ این فکر به راحتی می تواند منجر به این سؤال شود «اگر من در این ماه حقوق و دستمزد نگیرم چه می شود؟» در عوض، روی واقعیت ها تمرکز کنید و روی راه حل کار کنید.
۴. مراقب بدن خود باشید
اگر سلامتی شخصی خود را در اولویت قرار دهید، برای مقابله با بحران قوی تر خواهید بود. رژیم غذایی متعادلی داشته باشید، مرتباً ورزش کنید و خواب کافی داشته باشید. ورزش سطح هورمون های استرس را پایین می آورد و به بدن کمک می کند تا در بالاترین سطح خود عمل کند. با بهبود سلامتی، خودکنترلی، حافظه و هوش هیجانی خود را افزایش خواهید داد. این موارد ویژگی های مهمی هستند که به شما کمک می کند به خوبی در مواقع اضطراری پاسخ دهید.
۵. مصرف کافئین را محدود کنید
وقتی در شرایط بحرانی قرار دارید، ممکن است وسوسه شوید که یک فنجان قهوه میل کنید. کافئین ممکن است باعث آزاد شدن آدرنالین شود، در آن لحظه به شما انرژی و قدرت بدنی می دهد، اما در نهایت استرس شما را افزایش می دهد. به جای یک فنجان قهوه، سودا یا نوشیدنی انرژی زا، آب بنوشید.
از پشتیبانی دیگران استفاده کنید و از مشاوره در مورد وضعیت استرس زا نترسید. فردی دیگری که در شرایط احساسی قرار نداشته باشد، می تواند معضل را از دیدگاه دیگری ببیند و می تواند به شما در رسیدن به راه حل های احتمالی کمک کند.
وقتی با افرادی که اعتماد دارید و به آنها احترام می گذارید صحبت می کنید، احساس امنیت می کنید. این امنیت به شما کمک می کند تا استرس و اضطراب خود را کنترل کنید. با توضیح شرایط بحرانی و افکارتان با صدای بلند، ممکن است ذهن شما یک روش یا راه حل جدید را کشف کند.
۷. از موضوع دور بمانید
مدتی از اوضاع دور شوید، حتی فقط برای یک ساعت یا دو ساعت به خودتان زمان بدهید. وقتی به خودتان فرصت می دهید تا یک معضل و احساسات پیرامون آن را پردازش کنید، می توانید با یک دیدگاه تازه به وضعیت بحرانی نزدیک شوید.
۸. یک استراتژی مقابله ای تهیه کنید
شرایط بحرانی ممکن است شما را مجبور کند ساعت های طولانی را در دفتر بگذارید یا آخر هفته ها را در خانه کار کنید. اگر در استرس طولانی مدت بمانید، ممکن است آسیب فراوانی به سلامتی شما وارد شود و توانایی شما در تصمیم گیری های منطقی و آگاهانه را تضعیف کند. برای کنار آمدن بهتر با شرایط پیش آمده، برنامه ای تنظیم کنید که از آن لذت می برید.
برای مثال صبح مدیتیشن کنید. پیاده روی منظم را در برنامه تان قرار دهید یا برای کلاس ورزش ثبت نام کنید. ورزش می تواند استقامت شما را در مواجهه با مشکلات افزایش دهد. این تکنیک ها به شما کمک می کنند توانایی بیشتری در مواجهه با بسیاری از موقعیت ها داشته باشید.
۹. شوخی کنید
در مواقع استرس زا به جای اینکه احساس ترس کنید، برای حفظ آرامش با شرایط پیش آمده شوخی کنید. می توانید موقعیت را با طنز اداره کنید. خنده باعث آزاد شدن هورمون هایی می شود که شما را آرام می کند و به شما اجازه می دهد راه حل بهتری پیدا کنید.
۱۰. موارد استرس زا را مشخص کنید
اولین قدم برای غلبه بر احساسات منفی، مشخص کردن مواردی است که موجب افکار منفی و اضطراب شما می شوند. این فرایند به شما کمک می کند آن افکار را شناسایی و درک کنید و برای مواجهه با آن ها راه حلی پیدا کنید. دقیقاً مانند کودکی که از تاریکی می ترسد، وقتی تاریکی را درک کند، دیگر برای او ترسناک نخواهد بود.
۱۱. از نظر ذهنی آماده شوید
قبل از شروع هر پروژه ای، افراد موفق مغز خود را آموزش می دهند تا وقتی فشار وارد شود آرام بمانند. این طبیعتا با تجربه همراه است، اما شما می توانید آگاهانه نیز آن کار کنید. بازی هایی را انجام دهید که انعطاف پذیری ذهنی را در یک محدوده زمانی تشویق می کنند. اینترنت مملو از معماها و بازی هایی است که می تواند به شما در حفظ آمادگی ذهنی و آرامش روانی آن کمک کند.
۱۲. به اندازه کافی استراحت کنید
فقط به این دلیل که قرار ملاقات مهمی در پیش دارید و یا استرس شدیدی را تجربه می کنید، به این معنی نیست که می توانید خواب و استراحت را قربانی کنید. نه تنها خواب ناکافی به سلامتی شما آسیب می زند، بلکه به طور کلی شما را از نظر ذهنی ضعیف می کند و در طولانی مدت سطح استرس شما را بالا می برد.
ذهن خسته قادر به تفکر واضح نیست و وقتی در یک شرایط بحرانی به سر می برید باید آرام باشید. ما زمانی که به اندازه کافی استراحت کنیم می توانیم به راه حل های مختلف فکر کنیم و دهن خود را سامان بدهیم و با شرایط سازگار شویم.
نتیجه گیری
حفظ آرامش در شرایط استرس زا امکان پذیر است، تنها کاری که شما باید انجام دهید برخی از تمرینات روزانه و داشتن سبک زندگی سالم است. نفس کشیدن عمیق و غذا خوردن سالم چند روش ساده برای آموزش مغز شما برای صبوری است. اما زمانی که استرس شدیدی را تجربه می کنید، تغییر در نحوه فکر کردن در مورد وضعیت و حفظ افکار مثبت مهمترین نکته است. این امر نه تنها به حفظ آرامش درونی شما کمک می کند، بلکه موجب می شود راه حل خوبی نیز برای موقعیت بحرانی پیش آمده بیابید.
هنر مذاکره نوعی صحبت و چانه زنی دوطرفه است که دو طرف برای دستیابی به توافق عادلانه در مورد موضوعات مختلف اقتصادی، سیاسی و … تلاش می کنند. در بیشتر نقاط جهان، چانهزنی راهی برای زندگی است. همانطور که می دانید، در ایران نیز هنر مذاکره برای توافق روی بهترین قیمت به اندازه سایر کشورها محبوب است. تا جایی که برای کسب نتیجه رضایت بخش در معامله ضروری به نظر می رسد.
استراتژی موثر مذاکره نوعی هنر محسوب می شود و به تازگی در حال پیشرفت و گسترش در بسیاری از کشور ها است. با این حال، هنگامی که درک دقیقی از نحوه عملکرد آن داشته باشید، خواهید فهمید که هنر مذاکره چقدر سودمند و لذت بخش است. برای اینکه بیشتر درباره هنر مذاکره بدانید و به یک مذاکره کننده عالی تبدیل شوید و بهترین نتیجه را در معاملات خود کسب کنید، با ادامه این مقاله همراه ما باشید.
هنر مذاکره: نکاتی برای به دست آوردن بهترین تخفیف ها و قیمت ها
۱. بدانید چه می خواهید
انجام هر مذاکرهای به همراه اطلاعات دقیقی که برای تصمیم گیری نیاز دارید، همیشه بهترین راه برای اطمینان از یک معامله نتیجه بخش است. قبل از رفتن به مغازه ها دقیقاً آنچه را می خواهید بخرید پیدا کنید. قبل از ترک خانه، از مارک، مدل و مشخصات و رنگ و اندازه آن مطمئن شوید.
نه تنها دانش شما در مورد کالا بر فروشنده تأثیر می گذارد، بلکه در روند مذاکره نیز کمک خواهد کرد. به این ترتیب اگر اطلاعات دقیقی در مورد خرید خود داشته باشید، هنر مذاکره ممکن است فروشنده را مجبور به تعیین قیمت پایین تری از حد معمول کند. اگر به نظر برسد شما درباره این کالا و ارزش آن آگاهی دارید، آنها نمی توانند شما را با یک قیمت غیرمنطقی بترسانند.
۲. ارزش خرده فروشی کالا را بدانید
یکی دیگر از مواردی که برای داشتن هنر مذاکره باید رعایت کنید این است که قبل از اینکه وارد فروشگاه شوید، باید قیمت خرده فروشی کالای مورد نظر خود را بدانید. برای تعیین دامنه قیمت معقول برای کالا، یک جستجوی سریع آنلاین انجام دهید. آن را در چند خرده فروشی آنلاین بررسی کنید و نظرات افرادی که قبلاً آن را خریداری کرده اند را بخوانید. این امر می تواند در تعیین ارزش و کیفیت کالا نیز بسیار مهم باشد. در صورت امکان، قیمت را در وب سایت تولید کننده نیز بررسی کنید.
اطلاع از ارزش یک کالا، پایه ای آگاهانه برای استراتژی و هنر مذاکره شما ایجاد می کند. همچنین به شما کمک می کند تا بابت مذاکره روی قیمت بسیار پایین و نامعقول نیز خجالت زده نشوید. قبل از پیشنهاد قیمت ارزان، با دقت فکر کنید. درخواست کاهش قیمت به میزان ۲۰٪ الی ۳۰٪ معمولاً اقدام معقولانهای تلقی می شود. با این حال، درخواست ۵۰٪ الی ۶۰٪ تخفیف به احتمال زیاد مورد استقبال خوبی قرار نخواهد گرفت.
۳. بهترین زمان برای مذاکره را بدانید
وقتی مغازه شلوغ نیست، فروشندگان معمولاً برای مذاکره آزاد هستند. اگر چندین مشتری نیاز به توجه داشته باشند، ممکن است آنها وقت یا تمایلی برای یک جلسه طولانی چانه زنی را نداشته باشند. بنابراین یکی از موارد مهم در هنر مذاکره انتخاب زمان مناسب است. پایان روز معمولاً زمان خوبی است، آنقدر شلوغ نیست. همچنین فروشنده ممکن است بخواهد قبل از پایان روز برخی از کالاها نیز به فروش برساند.
شما همچنین می توانید با چانه زنی در زمان های مختلف سال، معاملات بسیار خوبی را به دست آورید. به عنوان مثال، تضمین معاملات خوب در مورد تزئینات کریسمس پس از روز سال نو آسان است. همچنین خرید کت زمستانی جدید با قیمت ارزان در بهار نسبت به فصل پاییز یا زمستان بسیار ساده تر است.
۴. دوست خود را بیاورید
به دلایلی، به نظر می رسد فروشندگان ترجیح می دهند که یک به یک مذاکره کنند. وقتی دوستی را به همراه خود می آورید، به نظر می رسد آنها را عصبی می کند. شاید آنها فکر کنند که دوست شما دقیقا در همان لحظه ای که می خواهند معامله را ببندند، مداخله خواهد کرد.
در هر صورت، حضور یک دوست در کنار شما می تواند به نفع شما باشد. این باعث می شود که فروشنده در اسرع وقت مذاکره را پایان دهد. حتی ممکن است فروشنده بتواند از سود خود بگذرد و سریعاً معامله را ببندد تا دوست شما معامله را برهم نزده است.
اگر تنها هستید، ترفند دیگری که به همین ترتیب کار می کند، تماس با یک دوست با تلفن همراه برای مشاوره در هنگام حضور در فروشگاه است. بسیاری اوقات، فروشنده ترجیح می دهد کمی از قیمت پایین بیاید تا خطر از دست دادن مشتری را متحمل نشود.
۵. لباس مناسب
همه می خواهند خوب به نظر برسند، اما اگر به دنبال خرید با قیمت پایین هستید، ممکن است فروشنده کمتر تمایل به کاهش قیمت داشته باشد. ممکن است فکر کنید آنها متوجه این موضوع نشده اند، اما افراد باتجربه آموزش دیده اند که بسیار دقیق باشند. لباس مناسب برای این کار مهم است.
از این گذشته، اگر به نظر می رسد به اندازه کافی پولدار هستید که می توانید قیمت کامل بپردازید، چرا باید تخفیف به شما بدهند؟ به یاد داشته باشید منظور از لباس فقط پیراهنی که به تن می کنید نیست، بلکه عینک آفتابی گران قیمت، جواهرات، کیف های دستی، کفش، و بسیاری موارد دیگر می تواند اشتیاق یک فروشنده را برای کاهش قیمت از بین ببرد.
۶. دلپذیر و آرام باشید
اگر زمانی که وارد یک فروشگاه می شوید عصبی باشید، فروشنده فوراً این حس را دریافت می کند. پس برای داشتن هنر مذاکره شما باید رفتار آرامی داشته باشید. انگار که یک روز بعد از ظهر تعطیل به پیاده روی رفته اید. یکی از موارد هنر مذاکره لحن مناسب است. با انجام این کار، لحن جلسه معامله شما تنظیم می شود و به این ترتیب می توانید فروشنده را تحت تاثیر قرار دهید.
سعی کنید با فروشنده مودبانه رفتار کنید. برخورد صمیمی داشته باشید تا فروشنده تمایل بیشتری برای پذیرایی از شما داشته باشد.
۷. در مورد چند مورد معامله کنید
اگر هنوز با صاحب فروشگاه به توافق نرسیدهاید و هنوز هم در مورد قیمت تردید دارید، ممکن است با خرید یک یا چند مورد به قیمت مورد نظر خود برسید. این کار با توافق برای پرداخت قیمتی که صاحب فروشگاه می خواهد یا شاید حتی کمی بیشتر، انجام می شود؛ اما این اتفاق تنها در صورتی که کالای دیگری وارد معامله شود رخ خواهد داد.
اگر این قصد شماست، باید قبل از اینکه با صاحب فروشگاه وارد مذاکره شوید، در فروشگاه جستجو کنید و سایر موارد مورد نظر خود را نیز شناسایی کنید. دقیقاً بدانید که چه چیزی را می خواهید و چقدر حاضر به پرداخت هزینه برای هر مورد هستید.
۸. عجله نکنید
یکی دیگر از فنون هنر مذاکره این است که در انتخاب کالای مورد نظرتان عجله نکنید. ایده خوبی نیست که در ابتدا مستقیم به سمت کالای مورد نظر خود بروید. با این کار به فروشنده نشان می دهید که چقدر برای خرید آن کالا تمایل دارید. این موضوع مهمی است که نباید فروشنده بداند. چرا که یک مزیت برای فروشنده محسوب می شود تا تخفیف زیادی ندهد.
ابتدا به چندین محصول مختلف نگاه کنید، سپس به سمت محصولی که علاقه دارید بروید. در نتیجه، فروشنده هیچ سرنخی در مورد میزان علاقه شما به آن محصول خاص نخواهد داشت.
۹. متکبر و سمج نباشید
یکی از اصول هنر مذاکره حفظ آرامش است. همیشه خونسردی خود را حفظ کنید و توهین نکنید. فروشندگان خود را در مورد کالاهایی که می فروشند متخصص می دانند. با توجه به این نکته، هنر مذاکره ایجاب می کند که دانش خود را در مورد یک مورد خاص نشان دهید. این امر در بدست آوردن قیمت بهتر کمک می کند. با این حال، طوری نیز صحبت نکنید که انگار هیچ اطلاعی در مورد محصول یادخدمات مدنظرتان ندارید.
آنچه بسیاری از مردم درک نمی کنند این است که برخی از فروشندگان، به ویژه افراد با تجربه، در طی ۳۰ ثانیه از شروع گفتگو، یک تصویر ذهنی از شما به دست می آورند. بسته به اولین تصور آنها از شما، ممکن است به هیچ وجه به شما تخفیف ندهند.
۱۰. فروشنده را درک کنید
بهترین راه برای رسیدن به نتیجه موفقیت آمیز در هنر مذاکره، درک شخصی است که با او سر و کار دارید. این اطلاعات به طور بالقوه می تواند به شما کمک کند تشخیص دهید که تا چه حد آنها برای کاهش قیمت موافق هستند و تا چه میزان آنها را کاهش می دهند.
اما چگونه می توانید واکنش های شخصی را که قبلاً با او ملاقات نکرده اید درک کنید؟ مشاهده کنید که چگونه آنها در سمت شغلی خود رفتار می کنند. همچنان که در حال بازدید از فروشگاه هستید، فروشندگان را تحت نظر قرار دهید. نحوه واکنش آنها با سایر مشتریان را بررسی کنید. به عنوان مثال، اگر مشتری دیگری در حال مذاکره با آنها باشد، این یک فرصت طلایی برای به دست آوردن بینش است.
۱۱. محل را در نظر بگیرید
قبل از شروع هنر مذاکره برای قیمت پایین تر، ابتدا باید تعیین کنید که محلی که در آن حضور دارید مکان مناسبی برای چانه زنی باشد. به عنوان مثال، در اکثر موارد، قیمت در فروشگاههای بزرگ ثابت است. در حالی که فروشگاه های کوچکتر و فروشگاه های خانوادگی بیشتر امکان تخفیف دهی دارند. احتمال بیشتری وجود دارد که صاحبان یک فروشگاه کوچکتر به جای از دست دادن فروش میل به کاهش قیمت داشته باشند.
گاهی اوقات حتی می توان فروشگاه های متوسط و بزرگ را ترغیب کرد که بتوانند به شما امکان بهتری ببخشند مانند فروشگاه های بزرگ مبلمان و نمایندگی های خودرو که دو نمونه از آنها هستند.
هنگامی که یک فروشنده بابت فروش بیشتر کمیسیون دریافت می کند، آنها معمولاً مقدار کمی از قیمت اصلی پایین می آیند و ممکن است اصلا این کار را نکنند. شما قادر نخواهید بود به همان میزان که می توانید با صاحب فروشگاه کوچک در ارتباط باشید، با آنها نیز درگیر شوید، اما می توانید با هم به توافق برسید.
بخش خدمات و پشتیبانی فروشگاه های بزرگ و شرکت ها نیز به همین روش عمل می کنند. اما یک کارگر یا پیمانکار مستقل معمولا در مورد قیمت توافق می کند و فرصت خوبی را برای نشان دادن قدرت هنر مذاکره به شما می دهد.
۱۲. با شخص مناسب مذاکره کنید
همه فروشندگان مجاز نیستند که قیمت یک مورد خاص را کاهش دهند. شخصی که می خواهید با آن وارد مذاکره شوید شخصی است که اختیارات خاصی دارد. مدیران، سرپرستان یا پرسنل ارشد فروش معمولاً این قدرت را دارند که قیمتی را به شما پیشنهاد دهند، بنابراین وقت خود را برای مذاکره با یک منشی فروش تلف نکنید.
در فروشگاه های کوچکتر، شما باید به طور مستقیم با مالک یا مدیر آنجا صحبت کنید. افرادی که این قدرت را دارند تا بهترین پیشنهاد را به شما ارائه دهند. یک فروشنده معمولی معمولاً این نوع قدرت را ندارد.
۱۳. آنها را مجبور کنید تا قیمت نهایی را پیشنهاد دهند
هنگامی که با یک فروشنده وارد مذاکره می شوید، یکی از اولین مواردی که آنها برای سنجش آنها تلاش می کنند این است که چقدر حاضر هستید برای کالای مورد نظر هزینه کنید. آنها حتی ممکن است از شما یک قیمت اولیه بخواهند، این کار غیر منطقی است. با توجه به هنر مذاکره همیشه آنها را ترغیب کنید تا قیمت اولیه را خودشان تعیین کنند. به این ترتیب، مجبور نخواهید شد هزینه اضافه ای را متحمل شوید و بیش از آنچه آن محصول ارزش دارد هزینه پرداخت کنید.
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که تازه کارها هنگام تلاش برای معامله یک کالا مرتکب می شوند، گفتن بودجه خود به فروشنده است. ممکن است فکر کنید این کار هوشمندانه ای است. اما اینطور نیست، زیرا آنها فراتر از این قیمت نمی روند. برعکس، هنر مذاکره این است که به فروشنده نگویید که چقدر می خواهید خرج کنید، اینها اطلاعات حیاتی است که نباید به آنها بدهید.
۱۴. بودجه تعیین کنید
قبل از برقراری ارتباط با فروشنده، محدودیت قیمتی در ذهن خود بگذارید و بر آن پایبند بمانید. هنگامی که شروع به مذاکره می کنید، همیشه سعی کنید به آن قیمت نزدیک شوید.
تعیین حد و مرز برای همه متفاوت است. با این حال، به محض شروع مذاکره، به احتمال زیاد مجبور خواهید شد که تصمیمی را اتخاذ کنید تا که برای پرداخت هزینه آن مایل هستید چه میزانی هزینه کنید. این می تواند یک تصمیم هیجانی باشد. تعیین بودجه از قبل به شما کمک می کند تا در حین مذاکره یک سطح را حفظ کنید و با یک نتیجه موفق معامله را پایان دهید.
۱۵. عدم تمایل خود را نشان دهید
هرگز به فروشنده نشان ندهید که چقدر به محصول مورد نظر تمایل و علاقه دارید. چرا که این می تواند مشکل زا باشد. به خصوص اگر واقعاً آن را بخواهید. با این حال، همیشه در هنر مذاکره موفق، کمی بازیگری لازم است. به یاد داشته باشید، شما در برابر فردی قرار دارید که هر روز در حال مذاکره است.
اگر کمترین اشتیاق را برای خرید خود نشان ندهید، فروشنده در این مورد انتخاب می کند. بدین صورت هر فرصتی برای معامله خوب از طرف شما خراب می شود. بهترین راه برای جلوگیری از این کار، نزدیک شدن به فروشنده با یک رفتار مرموز و غیرقابل پیش بینی است. اجازه ندهید که چهره شما احساسات یا اهداف واقعی خود را برای خرید به فروشنده نشان دهد.
اگر می خواهید معامله خوبی داشته باشید، یادتان باشد که احساسات خود را پنهان کنید. با انجام این کار، آنها نمی توانند قصد شما را پیش بینی کنند و در نتیجه مذاکره به نفع شما پیش می رود.
۱۶. از درخواست خود مطمئن باشید
وقتی مشغول هنر مذاکره هستید، مطمئن و در عین حال بی ادعا و مودب باشید. حفظ تماس چشمی با مغازه دار مهم است. با این کار ثابت می شود که از خود اطمینان دارید. مسئولیت فروش را بر عهده می گیرید و عقب نمی افتید. هنگام مذاکره کردن، برخورد از موضع اقتدار برای شما یک امر مطلق است. به یاد داشته باشید، بدون تایید شما معامله نمی تواند صورت بگیرد. فروشنده این را می داند.
صرف نظر از این، فروشندگان سعی می کنند معامله را کنترل کنند و معامله را در مسیری که برای آنها مناسب باشد سوق دهند. محکم بایستید و در عین حال مودب باشید. اگر دانش خود را نشان دهید، آنها تمایل کمتری به ادعاهای اغراق آمیز در مورد کالا خواهند داشت.
۱۷. مغازه را ترک کنید
شما یک قیمت تعیین شده در سر خود دارید و فروشنده مایل نیست تخفیف بیشتری بدهد. وقتی در مذاکره به بن بست رسیده اید، وقت آن است که راه رفتن را در نظر بگیرید. مگر اینکه مورد واقعاً بی نظیری باشد و به احتمال زیاد آن را در جایی دیگری نتوانید پیدا کنید.
از فروشنده تشکر کنید، دور شوید و به عقب نگاه نکنید. در بسیاری از مواقع، آنها قیمت پایین تری به شما پیشنهاد می دهند و شما را متوقف می کنند تا از خطر از دست دادن معامله جلوگیری کنند.
۱۸. تردید خود را نشان دهید
افرادی که می دانند چه می خواهند، مکث نمی کنند. اگر در هنر مذاکره برای یک کالا شک دارید و مطمئن نیستید، اتمام معامله ایده خوبی است. شاید قیمت خیلی بالا باشد، یا شاید شما مطمئن نیستید که کالا را می خواهید. این نشانه روشنی برای فروشنده است که در حال از دست دادن معامله است.
این یک فرصت عالی است؛ با تردید می توانید فروشنده را متقاعد کنید که معامله ممکن است از دستشان برود. در این مرحله، شما شانس بیشتری برای کاهش قیمت معامله دارید.
۱۹. گوش کنید، صحبت نکنید
سکوت می تواند ابزاری قدرتمند در هنر مذاکره باشد. هنگامی که فروشنده قیمتی را پیشنهاد می دهد و یا از کالا تعریف می کند، ساکت ماندن روشی مناسب برای کاهش اعتماد به نفس آنها است. هنگامی که شما صحبت نمی کنید، آنها هیچ تصوری از ذهنیت شما ندارند.
آنها مطمئن نیستند که چه قیمتی را باید پیشنهاد دهند، آنها نمی دانند که شما در مورد خرید این کالا چقدر جدی هستید. مطمئناً آنها نمی دانند که آیا در فروشگاه های دیگر به دنبال خرید کالای مشابه هستید یا خیر.
به عبارت دیگر، آنها بدون هیچ گونه اطلاعاتی، وارد مذاکره با شما می شوند. فروشندگان این نوع شرایط را دوست ندارند. حداقل آنها را وادار می کند قیمت اولیه را با دقت در نظر بگیرند. در بیشتر مواقع، آنها قیمت اولیه را پایین می آورند تا از ترساندن شما و از دست رفتن معامله جلوگیری کنند.
۲۰. نقص کالا را بیان کنید
این کار فروشنده است که در مورد کالای مورد نظر خود صحبت کند و آن را به بالاترین قیمت ممکن بفروشد. به همین ترتیب، این وظیفه شماست که تظاهر کنید که کالا ارزش قیمت پیشنهادی را ندارد. این کار مشکل به نظر می رسد.
اشاره به نواقص موجود در یک کالا می تواند قیمت را پایین بیاورد، اما باید مراقب باشید که چگونه این کار را انجام می دهید.
اما باید دقت کنید که این می تواند برای آنها به منزله مزاحمت باشد. ممکن است با تظاهر به توهین، فروشنده سعی کند شما را در حالت دفاعی قرار دهد، تا بتواند کالای خود را بفروشد. در این حالت، عذرخواهی کنید و سپس مذاکره را از سر بگیرید.
کلام نهایی درباره استراتژی و هنر مذاکره
اگر قبلاً هیچ وقت از هنر مذاکره برای خرید خود استفاده نکرده اید، ممکن است یک روش عجیب برای انجام تجارت به نظر برسد. قدم زدن در یک فروشگاه، انتخاب یک کالا و پرداخت هزینه بدون سؤال معمولا برای افراد بسیاری هنجار محسوب می شود. با این حال، در تمام نقاط جهان، هنر مذاکره رواج دارد و توافق در مورد قیمت کالاها و خدمات از زمان بسیار قدیم نیز مورد قبول بوده است.
در بعضی مواقع، این نوع معامله می تواند به نظر برسد تقابل دو مخالف است. در حالی که گاهی اوقات اینگونه نیست و هنر مذاکره برای قیمت پایین نیز می تواند بسیار لذت بخش و ارزشمند باشد. فقط به یاد داشته باشید که بی ادب و بی فکر نباشید. و بیش از هر چیز دیگری سعی کنید از آن لذت ببرید.
ثروتمندترین مرد بابل توسط جورج اس. کلاسون یک نمونه کلاسیک بی زمان است که من از همان روزهایی که برای اولین بار به دنیای خودباوری و ثروتمند شدن وارد شدم، آن را شناختم.
اگر شما هم دوست دارید ثروتمند شوید و در مورد راه های ایجاد ثروت بدانید، من به شما مطالعه کتاب ثروتمندترین مرد بابل را پیشنهاد می کنم. ایده های موجود در کتاب ثروتمندترین مرد بابل ابتدا به عنوان جزوه های مدیریت مالی مطرح شدند. اما درنهایت در یک کتاب به نام ثروتمندترین مرد بابل گردآوری و به چاپ رسیدند.
کتاب ثروتمندترین مرد بابل به دلیل اصول بی زمان خود که در هر مقطع تاریخی تازگی دارد، در زمینه کسب ثروت تا امروز مطرح بوده و شهرت و کارایی خود را از دست نداده است.
قوانین این کتاب تغییر نکرده اند و تا ۵۰۰ سال دیگر نیز تغییر نخواهند کرد. خواندن کتاب ثروتمندترین مرد بابل کار آسانی است. در این مقاله خلاصه و نقدی از کتاب ثروتمندترین مرد بابل را برای شما بیان می کنیم.
خلاصه کتاب ثروتمندترین مرد بابل
کتاب ثروتمندترین مرد بابل داستانی را نشان می دهد که در دوران باستان در بابل تنظیم شده است. در داستان این کتاب جوانی از یک فرد ثروتمند می خواهد که او را برای کسب ثروت و پولدار شدن راهنمایی کند. این مرد ثروتمند به آرامی قوانینی را برای ثروت به او می آموزد که در هر زمانی مورد استفاده هستند و هر کسی می تواند آن را انجام دهد. جوان وقتی اشتباه می کند، او را مورد سرزنش قرار می دهد، اما سرانجام پسر ثروتمند می شود.
بهترین درسهایی که می توانیم از کتاب ثروتمندترین مرد بابل بیاموزیم:
۱. بخشی از درآمد خود را پس انداز کنید تا بتوانید سرمایه گذاری کنید
به نظر می رسد می رسد این یک اصل بسیار واضح باشد؛ اما در میان بسیاری از مردم خصوصا جوانان چندان رایج نیست. اکثر جوانانی که با آنها ملاقات می کنم، آشکارا اعتراف کرده اند که آنها هر آنچه را که به دست می آورند، خرج می کنند. این موضوعی که بیشتر مرا آزار می دهد. من می دانم که حتی اگر آنها پول بیشتری کسب کنند ثروتمند نخواهند شد. زیرا به مقدار بیشتری خرج می کنند و موجودی حساب بانکی آنها به صفر می رسد.
۲. از پول پس انداز شده برای کسب درآمد بیشتر استفاده کنید
این احتمالاً یکی از حقیقت های طلایی ایجاد ثروت است که بسیاری از قدیمی ها مانند پدر بزرگی ثروتمند می داند. کوین اولری این موضوع را به خوبی توضیح می دهد. او هر دلار را مانند سربازان کوچک تصور می کند. هر روز، ماموریت او این است که سربازان بیشتری را اسیر کند و آن سربازان را به کار بگیرد تا بتواند سربازان بیشتری را اسیر کند.
بیشتر مردم از این پول برای چیزهایی استفاده می کنند که ارزش خالص آن صفر است. شما با انجام این کار شخص دیگری را ثروتمند می کنید.
افراد باهوش چه کاری انجام می دهند؟ آنها هر پولی را که پس انداز کرده اند برای کاری که به واسطه آن پول بیشتری کسب می کنند، خرج می کنند. معمولاً، این پول را روی چیزی سرمایه گذاری می کنند که در آن مهارت دارند یا درک خوبی از آن دارند: یک بسکتبالیست ممکن است آن را صرف کلاس های بسکتبال کند، یک برنامه نویس ممکن است آن را صرف یادگیری سطوح پیشرفته برنامه نویسی کند، یک تاجر ممکن است آن را صرف یک تجارت کوچک کند که از این طریق پول بیشتری بدست می آورد.
۳. فقط از افرادی که در آن زمینه مهارت دارند مشاوره بگیرید
این قانونی است که معمولاً در زمینه ثروت و تجارت خیلی به آن نمی پردازند، اما اهمیت بسیاری دارد. چرا؟ زیرا اگر با افرادی مشورت کنید که درباره سرمایه گذاری هر چه می خواهید بشنوید می گویند، اما از آن صنعت هیچ چیزی نمی دانند، پولتان را از دست می دهید. اگر در مسیری اشتباه سرمایه گذاری کنید، پول خود را از دست می دهید.
۴. فقط پول خود را در صنایع و مهارت هایی که با آنها بسیار آشنایی دارید سرمایه گذاری کنید در غیر این صورت پول خود را از دست می دهید
شما فقط می توانید در صنایعی که با آنها آشنا هستید سرمایه گذاری کنید. به عنوان مثال، اگر شما در مورد املاک و مستقلات چیز زیادی نمی دانید و یا اگر تخصصی در زمینه پزشکی و جراحی ندارید، سرمایه گذاری پول در آن مثل دور ریختن اموالتان است.
۵. پول نقد آرزو نکنید. در عوض، برای دستیابی به یک جریان نقدی ثابت کار کنید
مردم آرزو می کنند که کاش خوش شانس باشند و در قرعه کشی برنده شوند. اما هر مبلغ نقدی که برنده شوید سرانجام به صفر می رسد و دوباره شکست می خورید. به جای این، شما باید به دنبال داشتن یک سیستم مداوم و رو به رشد باشید که مدام درآمد بیشتری برای شما به ارمغان می آورد. که بستگی دارد چه میزان از آن پول را پس انداز کنید.
۶. اگر آن را در راه احمقانه ای استفاده کنید، پول خود را از دست خواهید داد
این بدان معنی است که اگر در مشاغلی سرمایه گذاری کنید که هیچ آشنایی با آنها ندارید و یا با افرادی شریک شوید که شم اقتصادی ندارند، آن را از دست خواهید داد. اگر به کلاهبرداران اعتماد کنید، پول خود را از دست خواهید داد. اگر بر اساس بی تجربگی شخصی یا فشارهای احساسی هزینه کنید و یا از آن پول استفاده کنید، آن را از دست خواهید داد.
۷. ۱۰٪ از درآمد خود را کنار بگذارید. حتی متوجه تفاوتی در کیفیت زندگی خود نمی شوید
قبل از اینکه درآمد خود را خرج کنید، ۱۰٪ برای پس انداز و سرمایه گذاری کنار بگذارید. اگر با پس انداز ۱۰ درصد درآمد خود شروع کنید، حتی متوجه تفاوت آن در سبک زندگی تان نخواهید شد. کیفیت زندگی شما تفاوت قابل توجهی نخواهد داشت. در کمال تعجب یاد خواهید گرفت که بدون آن زندگی کنید.
۸. در زمینه توانایی خود برای کسب اطلاعات بیشتر سرمایه گذاری کنید
این بدان معنا است که شما باید زمان خود (یا پول) را صرف بهبود مهارت ها، دانش و توانایی بیشتر برای کسب درآمد کنید. برای مثال اگر زمینه کاری شما مربوط به فناوری اطلاعات است، باید مقداری از درآمد خود را صرف یادگیری مهارت های جدید و بروزرسانی دانش و اطلاعات فعلی تان کنید.
۹. اگر گرفتار حرص و طمع خود شوید، پول خود را از دست خواهید داد
بین داشتن رویاهای بزرگ، در مقابل اجازه دادن به حرص و طمع در تصمیم گیری تفاوت وجود دارد. می توانید با یک سرمایه گذاری کوچک ۱۰۰۰ دلاری، یک تجارت چند میلیارد دلاری بسازید. اغلب میلیاردرهای زیادی که من بررسی کرده ام، مانند سام والتون و وارن بافت، همیشه در مورد سرمایه گذاری های خود بسیار محافظه کار بودند. آنها ترجیح می دهند آهسته و با کمترین میزان ریسک پذیری تجارت کنند.
۱۰. افرادی که دست به اقدام می زنند شانس بیشتری خواهند داشت زیرا آنها شانس خودشان را می گیرند
این عبارت به این معنی نیست که اگر بیشتر قمار کنید، پول بیشتری کسب خواهید کرد. آنچه منظور نویسنده این بخش از کتاب ثروتمندترین مرد بابل است، این است که کسانی که آنچه را که یاد می گیرند از آن استفاده می کنند (به جای اینکه آن را در ذهن خود نگه دارند) ، شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
نقد کتاب ثروتمندترین مرد بابل
کتاب ثروتمندترین مرد بابل به سبک قدیم نوشته شده است. بنابراین، برخی از کلمات و عبارات استفاده شده کمی گیج کننده و قدیمی به نظر می رسند. با وجود کلمات عجیب، فهم پیام اصلی داستان بسیار ساده است. بعضی اوقات شما باید سطرها بخوانید تا درس آن داستان را متوجه شوید.
مواردی در کتاب ثروتمندترین مرد بابل که با آنها موافق نیستیم
شخصا با توصیه این بخش از کتاب ثروتمندترین مرد بابل موافق نیستم که«املاک و مستقلات بهترین سرمایه گذاری در تمام دوران است» زیرا اینگونه نیست. سرمایه گذاران و بازرگانان زیادی هستند که پول بیشتری کسب می کنند تا به جز املاک و مستغلات در مشاغل دیگری متمرکز شوند. بعلاوه، این نکته با عدم سرمایه گذاری در زمینه ای که از آن اطلاع ندارید در تضاد است. حتی اگر شما در زمینه املاک تجربه زیادی داشته باشید، ما نمی توانیم به طور قطعی پیش بینی کنیم که این بهترین سرمایه گذاری است.
این مسئله سؤالی را ایجاد می کند که چرا باید به جورج کلاسون، نویسنده اعتماد کنم؟ چه چیزی باعث می شود وی مشاوره معتبری باشد؟ پس از بررسی و تحقیقات، مشخص شده است که کتاب ثروتمندترین مرد بابل واقعا در دوران قدیمی که در کتاب مطرح شده است، نوشته نشده است. در حقیقت، جورج آن را در سال ۱۹۲۶، دو سال قبل از افسردگی بزرگ نوشت.
این مسئله کمی شک و تردید به وجود می آورد که من تا چه اندازه می توانم به توصیه های او اعتماد کنم. آنچه من می دانم این است که او در زمان خود یکی از ثروتمندترین افراد نبوده زیرا افرادی مانند فورد و راکفلر در آن دوران زندگی می کردند و من می دانم که چقدر ثروتمند بودند.
کلام نهایی درباره کتاب ثروتمندترین مرد بابل
براساس آنچه که من از میلیونرها و میلیاردرهای دیگری که در مورد ثروت اندوزی می گویند، دیدم، بیشتر اصول وی درست است.
بسیاری از نکات وی در مورد راه اندازی سیستمی برای کسب درآمد بیشتر و بهبود توانایی و دانش شما نکات اصلی کسب ثروت است که بیشتر میلیونرها آن را بیان می کنند. در نتیجه به شما توصیه می کنم حتما کتاب ثروتمندترین مرد بابل راه بخوانید و توصیه های خوب آن را در زندگی تان عملی کنید.
اگر در طول تاریخ بشریت به مذاهب و فلسفه ها نگاه کنیم، همیشه این سوال در همه فرهنگ ها به صورت مستقیم مطرح شده است و یا به نوعی به این سمت هدایت شده اند که هدف زندگی چیست؟
زندگی چیست؟
حقیقت این است که بخشی از آنچه معنای زندگی را بسیار جذاب می کند، تنوع، رمز و راز و ناملموس بودن آن است. با این حال، این نکته مهم است که فقدان یک جواب مشخص به این معنی نیست که جوابی برای این سوال وجود ندارد. جستجوی معنای زندگی سفری است که هر فرد باید خود طی کند. هر شخص باید به دنبال پاسخی خاص و منحصر به فرد برای پاسخ به سوال زندگی چیست، باشد.
هدف از زندگی چیست؟
از آنجا که ما به عنوان انسان توانایی تفکر منطقی و تجزیه و تحلیل پیرامون خود را داریم، کنجکاو شده ایم که چرا همه چیز به شکلی است که هست. این مسئله در مورد هر زمینه ای نیز صادق است، مانند زمانی که می خواهیم بدانیم که در سطح نسبی موجودات چگونه تکامل یافته اند و در یک سطح مطلق، مانند وقتی که سؤالات گسترده تری در مورد معنای زندگی، خدا و ماهیت جهان می پرسیم.
بعضی اوقات وقتی سوالی ذهن ما را درگیر می کند، به دنبال پاسخی سریع هستیم. به همین جهت بهترین راه این است که ببینید چرا این سوال را مطرح کرده اید. بدین ترتیب ذهن شما نسبت به موضوع مورد سوال روشن می شود.
مردم به دلایل مختلفی در مورد هدف زندگی سوال می کنند. شاید آنها فقط ذاتاً کنجکاو باشند یا اینکه اخیراً یک بحران خانوادگی و روحی را تجربه کرده اند. ممکن است ایمان آنها زیر سوال رفته باشد. یا دچار افسردگی شده باشند و به دنبال راهی برای موفقیت در زندگی باشند.
چگونه می توان هدف زندگی خود را پیدا کرد؟
برای پیدا کردن هدف زندگی شما باید در این باره جستجو کنید. سپس از میان آنچه دیده اید، شنیده اید و یا خوانده اید، صحیح ترین آن را انتخاب کنید. از آنجا که پاسخ های زیادی برای این سوال وجود دارد، باید مطالعه کنید و با افکار و اندیشه های مختلف آشنا شوید. چرا که در نهایت پاسخ ها، نیاز شما برای پرسیدن این سوال را برآورده کند و شما را قانع کند. همان طور که اشاره کردیم، شما باید بدانید که چرا به دنبال هدف زندگی هستید.
در ادامه این مقاله از نیک اندیشان تصمیم داریم در مورد زندگی، معنای زندگی و هدف آن از قول چند تن از بزرگان جهان جملاتی را بیان کنیم و توضیحات مختصری در این باره دهیم. شاید این مقاله جرقه ای باشد برای شروع تفکری عمیق برای یافتن جواب سوالِ زندگی چیست؟!
هدف زندگی از دیدگاه مشاهیر جهان
هدف زندگی شاد بودن است
احساس خوشبختی را نمی توان به مسافرت، دارایی، درآمد، لباس و یا هزینه های مختلف محدود کرد. خوشبختی تجربه معنوی زندگی کردن هر دقیقه با عشق، لطف و قدردانی است.
دنیس ویتلی
یکی از بارزترین نتیجه گیری هایی که ممکن است از این نظر به دست بیاوریم، نیاز به خوشبختی است. روانشناسی عمومی غالباً نشاط و رضایت درونی را به عنوان بالاترین فضیلت زندگی می داند.
متأسفانه، ما اغلب دقیقاً نمی دانیم خوشبختی چیست. بنابراین یافتن آن دشوار است. برای اینکه بدانید چگونه شادی را در زندگیتان پیدا کنید و اینکه آیا این یک هدف برای زندگی شما کافی است، باید ابتدا کشف کنید که خوشبختی برای شما چه معنی دارد. برای اینکه تصویری شفاف و واضح از زندگی و شاد بودن داشته باشید، می توانید به دنبال آن بروید و ببینید که آیا این هدف پاسخ سوال بزرگ شما را می دهد یا خیر.
هدف زندگی، به جا گذاشتن میراث است
زن و مرد خوب باید مسئولیت ایجاد میراثی را بپذیرند که نسل بعدی را به سطحی برساند که می توانیم تصور کنیم.
در دنیای بیش از حد رقابتی که در آن زندگی می کنیم، به جا گذاشتن میراث غالباً به طور ضمنی به عنوان بالاترین درجه تقوا مطرح می شود. به جا گذاشتن میراث، راهی است که به ما در جامعه احساس ارزشمندی می دهد و یادگاری از ما در روزگاری است که دیگر حضور نداریم. با این حال، این نیازی به دستیابی به مقیاسی بزرگ، مانند ساختن یک برند تجاری و یا تبدیل شدن به یک ورزشکار موفق نیست. میراث شما به معنای ساده می تواند تشکیل خانواده و زندگی کمی بهتر از گذشته است.
هدف زندگی دوست داشتن دیگران است
نه تنها عشق به خود و عشق به دیگران دست به دست هم می دهند بلکه در نهایت جداشدنی نیز نیستند.
م. اسکات پک
تمام فلسفه ها و مذاهب مهم از اهمیت عشق حمایت کرده اند. به نظر می رسد عشق یک عامل شفابخش رنج بشر و چیزی است که ما را در طول زمان و فرهنگ پیوند می دهد. وقتی ما می توانیم بدون قید و شرط دیگران را دوست داشته باشیم، می بینیم که محیط ما به طور طبیعی به مکانی پایدار و پربار تبدیل شده و لنزهایی که از طریق آن دنیا را می بینیم مثبت تر و پربارتر شده است.
هدف زندگی ایجاد یک تغییر مثبت است
سعی کن هر روز تغییری در زندگی هر فردی، از جمله خودت ایجاد کنی.
داو زانتاماتا
ایجاد یک تغییر مثبت ممکن است به نظر می رسد کلیشه ای و هدف اصلی و بزرگی باشد، اما وقتی ما تلاش می کنیم این کار را در یک سطح عملی انجام دهیم، معنی خود را می یابد. زیرا ما ثمره کار خود را در زمان واقعی می بینیم. باز هم، لازم به تأکید است که ایجاد یک تغییر مثبت نیاز به امکانات زیادی ندارد. ما مشروط به این هستیم که دنباله رو رسانه های اجتماعی و فرهنگ عامه پسند باشیم. و همچون آنها فکر کنیم که فقط یک تغییر مثبت در مقیاس بزرگ شایسته پیگیری است. اما واقعیت این است که تغییرات کوچک و قابل رویت، اغلب بیشتر پاداش می گیرند.
هدف زندگی داشتن تجربیات متنوع است
بیست سال بعد شما بابت کارهایی که انجام ندادید بیشتر افسوس می خورید تا کارهایی که انجام دادید.
مارک تواین
راه دیگری که می توانیم هدف زندگی خود را بیابیم این است که یک مجموعه تجربیات غنی و تحقق بخش داشته باشیم. تا آنجا که می توانیم یک زندگی با یک شکل خاص را تعیین نکنیم.
بنابراین معنی هنگامی ایجاد می شود که ما از طریق حواس پنجگانه هدیه تجربیات بشری خود را جشن می گیریم. سفر، سرگرمی، عشق، روابط، غذای خوب و تجربیات جدید همه روشهایی است که می توانیم تجربه جدید کسب کنیم.
اگرچه همه منابع برابری برای انجام این کارها ندارند. اما اگر می خواهید واقعاً زندگی کنید و پشیمانی در زندگی نداشته باشید، فرصت های خود را از دست ندهید.
هدف زندگی یافتن چیز مهمی است که بتواند رنج را توجیه کند
اگر اصلاً در زندگی معنایی وجود نداشته باشد، باید در رنج معنی داشته باشیم.
ویکتور فرانکل
رنج بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی است و به طور قابل فهم، بسیاری از افراد را به هدف و معنا سوق می دهد. چندین روش مختلف برای رنج وجود دارد. فلسفه های شرقی مانند بودیسم و هندوئیسم بر این باورند که معنای زندگی فرار از چرخه رنج است که این کار را از طریق یوگا انجام می دهند.
از طرف دیگر، تعبیر غربی مانند تفسیر ویکتور فرانکل و فریدریش نیچه برای یافتن چیزی در زندگی است که درد و رنج را توجیه می کند. نیچه معتقد است: «کسی که دلیلی برای زندگی دارد می تواند هر چیزی را تحمل کند.»
کلام نهایی در باب هدف زندگی
ما چند مورد از پاسخ ها به این سوال را با هم مرور کردیم، حال وقت آن رسیده که شما جستجوی خود را شروع کنید. کتاب های زیادب در این زمینه وجود دارد که توسط افراد مختلفی نوشته شده اند. آن ها وقت و انرژی بسیاری برای پاسخ به سوالات در باب زندگی و معنای آن صرف کرده اند.
با خواندن این کتاب ها، بحث در مورد ایده های آنها و تأمل در مورد تجربیات دیگران، ممکن است با گذشت زمان بتوانیم پاسخی برای معنای زندگی پیدا کنیم که با عقاید ما متناسب باشد.
در نتیجه اگر تاکنون فرصت نکرده اید که با خود خلوقت کنید و در مورد زندگی، هدف زندگی و معنای آن تامل کنید، پیشنهاد می کنیم، در اسرع وقت (کتی همین الان!) این کار را انجام دهید.
موفقیت در کار یکی از درگیری های ذهنی هر فرد شاغل است. به نحوی که برای برخی از افراد موفقیت در کار یکی از مولفه های اساسی محسوب می شود. زیرا تمام رضایت شغلی خود را در موفقیت شان در کار خلاصه کرده اند و تا به آن نرسند آرام نمی گیرند.
برخی فکر می کنند که موفقیت در کار سخت است. آن ها معتقدند باید با تمام توان خود برای دستیابی به موفقیت تلاش کنند. این افراد گمان می کنند که مسیر موفقیت تنها یک راه است و به هر نحوی که شده باید خود را وارد همین راه کنند تا بعد بتوانند به آرامش و آسایش روانی برسند.
نکته مهمی که درباره موفقیت در کار وجود دارد این است که در ابتدای شروع به فعالیت کاری و یا حتی قبل از شروع به کار هر فردی باید بداند که هدف او از اشتغال به این کار چیست؟ هر فردی باید از خود بپرسد که تا چه حد علاقه به شغل خود دارد و تا چه حد مایل است برای رسیدن به مطلوب واقعی خود تلاش کند.
در نتیجه وقتی هر فرد، با تفکر و برنامه وارد حیطه شغلی خود شود مسلم است که چنین فردی اولین قدم برای موفقیت در کارش را برداشته است. در این نوشتار سعی می کنیم جامع ترین و پرکاربردترین رازهای موفقیت در کار را برای تان توضیح دهیم.
رازهای موفقیت در کار
۱- تلاش برای کسب مهارت های روز
تلاش و کوشش از ویژگی های مثبت تمام افراد موفق است. به عبارتی فرد موفق کسی است که در راستای رسیدن به خواسته خود از تلاشش دست نمی کشد. البته تلاش در این خصوص متفاوت است و یکی از انواع آن این است که فرد دائما برای یادگیری علوم و تکنولوژی های ضروری و مهم حیطه شغلی خود تلاش کنید. زیرا تجربه نشان داده است که همیشه به روزترین افراد، موفق ترین ها بوده اند. این نکته در تمام موارد زندگی مخصوصا کسب و کار نقش تعیین کننده دارد. چرا که این افراد با کسب مهارت های جدید زمینه بهبود شرایط کاری خود را فراهم می نمایند. و این امر علاوه بر موفقیت در کار یکی از عناصر رضات از کار هم محسوب می شود.
۲- ترسیم شرایط شغلی دلخواه
کسانی که مایل هستند در جایگاه شغلی خاصی قرار بگیرند، بهتر است شرایط شغل دلخواه خود را به طور حقیقی برای خود ترسیم کنند و سعی کنند هر روز در راستای رسیدن به مطلوب خود عمل کنند. زیرا با انجام این عمل فرد به واقعیت های شغل مورد علاقه خود بیشتر نزدیک می شود و مدام خود را با آن شرایط تطبیق می دهد. از همه مهم تر اینکه هر روز برای رسیدن به آن تلاش می کند. کسی که مدام با چنین تفکری زندگی کند، خود را در جایگاه دلخواه می بیند. زیرا وی عقیده دارد که بسیاری از حقایق زندگی نشات گرفته از تفکرات مثبت سابق است.
۳- خوش اخلاقی
از دیگر کلید های موفقیت در کار خوش اخلاقی است. موفقیت فرد خوش اخلاق صرفا در حوزه کاری نیست. بلکه این فرد در تمام عرصه های زندگی خود موفق است. شاید خوش اخلاقی در نظر برخی تاثیری بر موفقیت در کار نداشته باشد، اما باید بدانید که فرد خوش اخلاق علاوه بر این که از آرامش درونی لذت می برد، زمینه تعامل بسیاری از افراد را با خود فراهم می کند. این کار قطعا در ترفیع جایگاه شغلی اش تاثیر گذار است.
اخلاق خوب باعث می شود که دیگران تمایل بیشتری برای هم صحبتی و همکاری با شما داشته باشند. در نتیجه امکان قرار گرفتن شما در موقیعت های جدید بیشتر است. همچنین ممکن است پیشنهادهای کاری بهتری را دریافت کنید و با این روحیه ای که دارید در آن به شکوفایی برسید.
۴- دقت در انجام کار
افراد موفق معمولا افرا دقیقی هستند. افرادی که از کنار هر چیزی به سادگی عبور نمی کنند و سعی می کنند تمام آنچه را که بر عهده گرفته اند به نحو احسن انجام دهند. در نگاه برخی شاید این افراد خود را به زحمت می اندازند و به عبارتی اسباب پیری خود را فراهم می کنند. اما این برداشت اشتباه است؛ چراکه دقت در انجام کار یعنی بالا بودن کیفیت کار و افزایش کیفیت هم یعنی، موفقیت در کار.
دقت در انجام کار نه تنها در حیطه شغلی بلکه در تمام عرصه های زندگی، یکی از گام های مهم برای پیشرفت و ترقی افراد محسوب می شود. زیرا فرد دقیق با نگاه جامع تری به قضایای اطراف خود می نگرد و بدین سبب راه رسیدن به موفقیت وی هموارتر از سایرین است.
۵- توجه به زمان
توجه به زمان و انجام هر فعالیت در زمان مخصوص خود از دیگر راهکارهای موفقیت در کار است. فرد موفق، فردی است که تمام کارهای خود را با برنامه ی از پیش تعیین شده در زمان منحصر به فرد خود انجام می دهد. برای برخی از افراد ارزش زمان به درستی تعریف نشده است. این افراد نمی دانند که حتی زمان های کوتاه نیز می تواند تاثیر بسیار بزرگی بر موفقیت در کار داشته باشد. کسی که زمان را از دست بدهد چه بسا هرگز نتواند جبران زمان هدر رفته را بکند و بدین سبب فرصتی مهم را از دست بدهد.
۶- خوش بینی
همیشه سعی کنید در خصوص شغل خود دیدگاه مثبتی داشته باشید و به تبع آن برای رسیدن به موفقیت در کار هم خوش بین باشید. زیرا یک قسم از حقیقت زندگی افراد بسته به تفکر و نگرش آنها است. خوش بینی با ایجاد آرامش دورنی در شما می تواند یکی از راه های رسیدن به موفقیت در کار محسوب شود. خوش بینی می تواند قدرت ریسک شما را بالا ببرد. در نتیجه می توانید فرصت های جدیدی را تجربه کنید و به موفقیت در کار برسید.
۷- توجه به وضعیت شغلی
در هر شغلی که قرار دارید باید وضعیت آرمانی و مطلوب شغل خود را بدانید. یعنی بدانید که حد اعلای این شغل چیست و این شغل در راستای رسیدن به چه هدفی است. همیشه آگاهی از وضعیت موجود و بررسی حد فاصل تا ایده آل شغلی کمک شایانی برای رسیدن به موفقعیت در کار می کند. زیرا فردی که مدام در حال رصد کردن وضعیت فعلی و ایده آل مطلوب است برای رسیدن به وضعیت آرمانی خود انرژی بیشتری صرف می کند.
۸- استفاده از تکنولوژی
امروزه تمام فعالیت های روزمره ی زندگی با کمک تکنولوژی توسعه یافته و رو به پیشرفت است. کمتر کسی وجود دارد که در این حوزه وارد نشده و از پتانسیل های آن استفاده نکرده باشد. زیرا به سبب سرعت و به روز بودن آن غالب مردم راغب به استفاده از آن هستند. و به عبارتی تمام ابعاد زندگی مردم با تکنولوژی درگیر شده است.
از آنجایی که موفقیت در کسب و کار هم جزء یکی از ابعاد مهم زندگی افراد محسوب می شود، بهتر است که از برای توسعه و پیشرفت کاری از کمک تکنولوژی غافل نشویم و آن را به عنوان یکی دیگر از راه های رسیدن به موفقیت به خاطر داشته باشیم.
۹- تفریح و استراحت کافی
به عقیده برخی از افراد هر چقدر زمان خواب و استراحت را کم کنیم فرصت بیشتری برای کسب موفقیت داریم. این افراد گمان می کنند که با کم کردن از زمان استراحت می توان فرصت های بیشتری را تجربه کرد و یا بر فرصت های موجود عمیق تر سرمایه گذاری کرد و در نتیجه به موفقیت در کار رسید.
اما این تفکر، تفکر درستی نیست. زیرا هم جسم آدمی و هم روح وی، نیاز به استراحت و آرامش دارد. فردی که برای تمام امور خود برنامه ریخته و تمام آنها را در موعد مقرر خود انجام دهد بدون کاستن از فرصت استراحت و تفریح و بدون دغدغه و استرس می تواند به تمام خواسته های خود برسد و موفقیت در کار را تجربه کند.
۱۰ – عدم توجه به مادیات
دیدگاه برخی از افراد در خصوص اشتغال صرفا بُعد مالی آن است. این افراد تمام تلاش خود را می کنند تا سرمایه ی امروزشان بیشتر از دیروز گردد و با این تفکر هر روز پی کسب و کار را می گیرند. و اگر احیانا حساب کتاب های مالی شان طبق برنامه چیده شده پیش نرود ناراحت شده و احساس می کنند که دنیا به آخر رسیده است. اما این تفکر هرگز منجر به موفقیت نخواهد شد.
افرادی که به موفقیت در کار می اندیشند به جای توجه به پول و زیاد کردن آن در پی کسب فرصت هستند. زیرا معتقدند به تبع به وجود آمدن فرصت مناسب و استفاده مطلوب از آن، رشد اقتصادی خوبی هم حاصل می شود.
جمع بندی
مطالب گفته شده راهکارهایی ساده اما مفید برای موفقیت در کار محسوب می شود. البته این موارد، موارد انحصاری موفقیت در کسب و کارها محسوب نمی شود، بلکه بسته به افراد و محیط شغلی می توانیم راهکارهای دیگری را نیز بیان کنیم که برخی از راهکارها نیز می تواند جنبه فردی داشته باشد. امیدوارم کلیدهای گفته شده به عنوان شاه کلید موفقیت در کار شما محسوب شود.
مهارت نه گفتن از جمله مهارت هایی است که لازم است هر فردی در زندگی خود به آن مجهز باشد. این مهارت، به معنی ساده یعنی توانایی رد کردن درخواست دیگران و جواب منفی دادن به آنها.
برای همه ما پیش آمده که از طرف دوستان و یا آشنایان یا همکاران مورد تقاضاهایی قرارگرفته باشیم که تصمیم گیری در مورد آنها برایمان دشوار بوده است. مثل موقعیت هایی که فردی از ما درخواست قرض داشته، درحالی که خودمان به پول احتیاج داشته ایم. یا علی رغم اینکه با فردی قرار ملاقات داشته ایم به مهمانی دیگری دعوت شده باشیم. یا با وجود مشغله کاری، وظیفه ای اضافه به دوش ما محول شده باشد و… . در تمام این موقعیت ها، مهارت نه گفتن یک امر ضروری است که می تواند به کمک ما بیاید. در این نوشته به برخی از جبنه های این مهارت می پردازیم.
چگونه قدرت نه گفتن را در خودمان تقویت کنیم؟
نه گفتن کار ساده ای نیست، و سختی های خاص خودش را دارد. ولی باید با آن ها آشنا شد و کنار آمد. چون نه گفتن به این معنا نیست که دیگران از ما دلخور شوند. ما فقط می خواهیم با این مهارت بدانیم چگونه هم به خودمان آسیب نزنیم و هم دیگران را با وجود نه گفتنمان راضی نگه داریم. این کار خود نشانه ای از اعتماد به نفس ما خواهد بود.
چه مواقعی از قدرت نه گفتن استفاده کنیم؟
در مواردی مثل موقعیت های زیر حتما باید از مهارت نه گفتن استفاده کرد:
وقتی چیزی را دوست نداریم.
وقتی نمی توانیم مسئولیتی را قبول کنیم.
وقتی از بودن در موقعیتی حس بدی داریم.
وقتی به چیزی نیاز نداریم.
در همه این موارد باید بدانیم که همه ما به عنوان انسان مهم هستیم و خواسته و نیاز خودمان مهم است. چه بسا نه گفتن به موقع ما، از اینکه دیگران بی مورد به ما امیدوار بشوند و یا وقت ارزشمند ما از دست برود. انرژی محدود ما به جای اینکه صرف زندگی خودمان بشود، برای دیگران استفاده بشود. یا حتی در موارد خطرناک در مورد نوجوانان و جوانان که در برابر خواسته های خطرناک و نامعقول همسالان خود نمی توانند نه بگویند و دچار اعتیاد و اعمال خلاف بشوند.
برای نه گفتن می توانید راهکارهای زیر را به کار ببرید
۱- نه گفتن را با خودخواهی برابر ندانید
نه گفتن به این معنی است که شما به خودتان اهمیت می دهید، ولی دیگران را نادیده نمی گیرید و این درست بر خلاف خودخواهی است. شما قصد بدجنسی ندارید. فقط بیش از آنکه وام دار دیگران و زندگی آنها باشید، می دانید که نسبت به زندگی خود وظیفه دارید. می خواهید نه بگویید، بدون اینکه به هیچ کس بربخورد. در این حالت نسبت به انگیزه و نحوه بیان خود آگاهی دارید.
۲- برای اعلام نظرتان از مخاطب وقت بخواهید
وقتی از فرد مقابل که درخواستی از شما دارد بخواهید که به شما وقت بدهد، احتمالا بهتر بتوانید به خواسته او جواب بدهید. چون برای نه گفتن در همان لحظه ممکن است دچار مشکل بشوید و جواب مثبت دادن را ترجیح بدهید. با داشتن فرصتی مناسب بهتر می توانید فکر کنید و آمادگی برای نه گفتن کسب کنید.
۳- بپذیرید که توانایی انجام دادن هرکاری را ندارید
افرادی که مدام به خواسته های دیگران پاسخ مثبت می دهند، مجبورند فشارهای زیادی را تحمل کنند تا به همه ی کارهایشان برسند. در نتیجه چنین فشارهایی به بیماری های جسمی یا روانی منجر خواهد شد. علاوه بر اینکه فرصت های محدود در طول شبانه روز مانع از این خواهد شد که به همه ی کارها بتوان رسیدگی کرد. یک نه گفتن ساده می تواند شما را از این شرایط خلاص کند.
۴- بپذیرید که امکان راضی نگه داشتن همه از خودتان را ندارید
به صرف اینکه همه خواسته های دیگران را اجابت کنید نمی توانید دیگران را از خود راضی نگه دارید. علاوه بر اینکه چنین امری گاهی منجر به سوء استفاده آنها از شما نیز می گردد. ضمن اینکه به صرف جواب منفی دادن به خواسته های دیگران احترام آنها را نیز از دست نخواهید داد. شما می توانید صرفا برای کسانی که برایتان مهم اند اهمیت ویژه ای قائل شوید و برای خوشحال بودنشان تلاش کنید. پس نه گفتن را با توهم اینکه بخواهید همه را از دست خود راضی نگه دارید کنار نگذارید.
۵- صریح باشید
دلیل نه گفتن خود را خیلی کوتاه بیان کنید. اصلا نیازی نیست که بخواهید برای دیگران توضیحات طولانی ارائه بدهید. جملات کوتاه و مودبانه ای مثل اینکه “نه فعلا وقت کافی ندارم.” کافی است. ضمن اینکه بعد از چنین جملاتی واکنش افراد، نباید برای شما اهمیت چندانی داشته باشد.
۶- پیشنهاد جایگزین بدهید
وقتی خودتان کار مهمتری دارید و برای درخواست دیگران وقت ندارید یا نمی توانید فعلا وقت بگذارید، می توانید پیشنهاد دیگری به او بدهید. مثلا به او بگویید که فعلا مشغول انجام دادن کار دیگری هستید و بعداز به اتمام رساندن آن می توانید به او کمک کنید و یا مقدار کمک کردن یا زمان کمک کردنتان را متناسب با وضعیتی که می توانید از پس آن بربیایید پیشنهاد بدهید. در این صورت شما به طور کامل نیز درخواست او را رد نکرده اید.
۷- با مخاطبتان همدردی کنید
زمانی که درخواستی با شما مطرح می شود و شما می خواهید با نه گفتن آن را رد کنید، می توانید با بیان جملاتی که نشان دهنده درک شما از شرایط فرد مقابلتان است، احساس بهتری را در او ایجاد کنید. و حس او را از رد کردن درخواستش نیز بهتر کنید. او متوجه خواهد شد که شما او و موقعیتی را که در آن قرار گرفته درک می کنید و با او همدردی و همراهی می نمایید، ولی امکان کمک کردن ندارید. برای او آرزوی موفقیت دارید و به او امید می دهید که زودتر به خواسته اش برسد.
۸- موقع نه گفتن به موضوع توجه کنید، نه به فرد
توجه داشته باشید که هنگام نه گفتن فقط درخواست دیگران را رد می کنید، نه شخصیت آنها را. و این موضوع نمی تواند به رابطه شما با دیگران لطمه ای وارد کند یا دیگران را از شما دلخور کند. پس نگران این موضوع نباشید. تا از نه گفتن احساس بدی به شما دست ندهد. اتفاقا می توانید از فرد مقابلتان به خاطر اینکه شما را قابل دانسته که خواسته اش را با شما در میان بگذارد تشکر کنید تا به حسن نیت شما نیز پی ببرد.
۹- نه گفتن را تمرین کنید
می توانید برای اینکه مهارت نه گفتن را به خوبی کسب کنید، این مهارت را از کارهای کوچک تر شروع کنید. مثلا در مواردی که کم ریسک اند و اهمیت چندانی ندارند نه بگویید. مثل رد کردن پیشنهاد گارسون رستوران برای میل کردن دسر. یا مثلا حتی در زمان هایی کلمه نه را با صدای بلند بگویید و آن را تکرار کنید. همه اینها بر اعتماد به نفس شما برای نه گفتن موثرند.
۱۰- جنبه های مثبت نه گفتن را به یاد داشته باشید
به نه گفتن به عنوان یک مسئله بد نگاه نکنید. به یاد داشته باشید که با هر نه گفتن می توانید مزایایی را به دست بیاورید که در صورت جواب مثبت دادن از داشتن آنها محروم می شدید و یا به سختی به آنها دست پیدا می کردید. در چنین صورتی احساس گناه کمتری می کنید. علاوه بر آن حس خوشایندی را نیز تجربه خواهید کرد.
چه بسا به جای انجام کاری که به آن علاقه ای ندارید، وقت بیشتری را با خانواده بگذرانید. به جای بیش از اندازه کار کردن می توانید به کارهای منطقی و متناسب با خودتان بپردازید. و برای زندگی آرام و اطرافیان مهم خودتان انرژی بگذارید.
۱۱- در عذر خواهی برای نه گفتن زیاده روی نکنید
مسلما از اینکه نمی توانید جواب مثبت بدهید واقعا ناراحت هستید، ولی برای ابراز و بیان آن نباید زیاده روی کنید. صرف گفتن «متأسفم» کافی است. عذرخواهی بیش از اندازه، باعث می شود نمایی از عدم قاطعیت شما در بیان عقیده تان به نمایش در بیاید که منجر بشود تا طرف مقابل تصور کند که با اصرار بیشتر می تواند نظر شما را تغییر بدهد و شما را بری انجام درخواست خود متقاعد کند. در این صورت شما نیز با اصرارهای طرف مقابل احساس بدی را تجربه خواهید کرد.
۱۲- بی پرده باشید
اگر در معرض درخواست های مدام یک فرد قرار گرفتید و با تکنیک های مختلف و مودبانه، درخواست او را رد کردید، اما فرد مقابل متوجه منظور شما نشد، لازم است در عین رعایت احترام، کمی رک و بی پرده نیز باشید. مثلا از او بپرسید که کجای کلام شما را متوجه نشده است؟ ممکن است این سوال برای او سنگین باشد. ولی چنین برخوردی برای او لازم است تا متوجه موقعیت خود و دیگران بشود.
۱۳- شخص مناسب را پیشنهاد بدهید
می توانید وقتی درخواست دیگران را رد می کنید و دلایل نه گفتن خود را برای طرف مقابل بیان می کنید، تا توجیه شود، فرد مناسب دیگری که می تواند بهتر از شما به او کمک کند را نیز به او معرفی کنید یا او را در پیدا کردن یک شخص مناسب راهنمایی کنید. در این صورت شما حسن ظن خود را برای کمک به حل مشکل او نیز نشان داده اید.
یکی از فرآیندهای ذهنی و تاثیر گذار در زندگی همه انسان ها، تصمیم گیری است. اما در برخی موارد، اهمیت تصمیم گیری، می تواند فراتر هم برود و آن زمانی است که فردی، در جایگاه، مدیر سازمان و موسسه، اقدام به تصمیم گیری نماید. اهمیت تصمیم گیری مدیران در سازمان های مختلف، امری ضروری و مهم محسوب می شود، زیرا مدیران، رکن اصلی سازمان هستند. تصمیم گیری آن ها برای موفقیت سازمان نقش تعیین کننده ای، دارد.
بدون شک، تصمیم گیری مدیران باید براساس اطلاعاتی باشد که در خصوص اداره سازمان، مفید و موثر است. ارزش تصمیم گیری مدیران و به تبع آن، موفقیت سازمانی زمانی یک فرآیند مهم محسوب می شود که، برخواسته از دانش مربوطه و درک و نگرش صحیح باشد.
تصمیم گیری مدیران باید به صورت مساله محور باشد. زیرا قرار است، بهبود شرایط و پیشرفت سازمان در ابعاد مختلف را در پی داشته باشد. بنابراین اگر براساس چنین فرآیندی نباشد، چه بسا تصمیم گیری های مدیران مساله ساز هم بشود!
در این مقاله سعی می کنیم با بیانی ساده و در عین حال جامع، راهکارهایی را ارائه کنیم که در فرآیند تصمیم گیری مدیران، نقش کلیدی و تعیین کننده دارد و کمک می کند تصمیم گیری مدیران، تا حد امکان بدون خطا باشد.
۱۰ نکته کلیدی برای تصمیم گیری مدیران
۱- شناخت و بررسی مسئله یا زمینه های بروز مشکل
تصمیم گیری مدیران در صورتی می تواند قابل اعتماد باشد که زمینه های بروز مشکل را بررسی کرده باشند. مدیرانی که توجه کافی به مسئله اصلی، که سبب مشکل شده است ندارند، درک صحیح و کاملی از موضوع نخواهد داشت. لذا انتظار نمی رود که تصمیم گیری مدیران به طور سطحی صورت گیرد و نتیجه ی خاصی نداشته باشد. زیرا اگر مسئله به درستی ریشه یابی نشود، امکان دارد مسیر دیگری به جریان افتد و اوضاع آشفته تر از قبل شود.
۲- تصمیم آگاهانه
گاهی مشاهده می شود، که افراد بدن توجه و شناخت زوایای کامل موضوع، اقدام به تصمیم گیری می کنند. آن ها احساس می کنند قدرت تصمیم گیری بالایی دارند. در حالی که این روش، هرگز نمی تواند در تصمیم گیری مدیران، موثر واقع شود. زیرا مدیری که آگاه است و به تمام جوانب موفقیت سازمان می اندیشد، هرگز بدون آگاهی و شناخت کامل موضوع، اقدام به تصمیم گیری نمی کند. چرا که می داند تصمیمات آگاهانه، باعث موفقیت و پیشرفت سازمان می شود.
۳- جویا شدن نظر دیگر همکاران
انسان ها به طور کلی، افراد اجتماعی هستند. به میزانی که مهارت ارتباط گیری شان با اجتماع بیشتر باشد، افراد موفق تری محسوب می شوند. در نتیجه وسریع تر به خواسته های خود می رسند. زیرا از نظرات هم نوعان خود، برای طی کردن مسیر پیش رویشان، استفاده می کنند.
این ویژگی منحصر به فردِ خاص و یا محدوه سنی خاصی نیست. بنابراین اگرمدیران سازمان هم خواستار رسیدن به موفقیت سازمانی هستند، باید نظر همکاران خود را که تخصص کافی در زمینه مورد نظر دارند، جویا شوند. با این حال، این به منزله ی قبول بی چون و چرای نظرات آنان نیست. چه بسا ممکن هست همکاران، از ریز جزئیات مساله ای که مورد تصمیم گیری است، اطلاع نداشته باشند. در نتیجه، صرفا باید نظر آنان را به صورت کلی پرسید؛ ولی در نهایت، بر اساس کلیات، نظر همکاران و واقع بینی شخصی اقدام به تصمیم گیری کرد. در چنین حالتی، می توان به تصمیم گیری مدیران، با اطمینان بیشتری، اعتماد نمود.
۴- تجسم آینده تصویر
مدیران موفق، کسانی هستند که در زمان تصمیم گیری، صرفا زمان حال را مدنظر قرار نمی دهند؛ بلکه نگاه آنها، چندین قدم، جلوتر از تصمیم شان است. زیرا عقیده دارند تصمیم درست، زمانی صورت می گیرد که در پس آن، موفقیت سازمان باشد.
بنابراین وقتی آینده تصمیم خود را به صورت حقیقی بررسی می کنند، متوجه می شوند که نقاط ضعف و قوت تصمیم شان چیست و در جهت اعتلای آن می کوشند. تجسم آینده تصمیم مولفه ای اساسی در تصمیم گیری مدیران است که غفلت از آن جز زیان چیز دیگری به همراه ندارد. البته برخی از تصمیمات وجود دارند که، تصمیمات فوری و نیاز به تجسم آینده ندارند که در چهرچوب بحث ما نیست.
۵- قاطعیت در تصمیم
از دیگر مهارت های موثر در تصمیم گیری مدیران قاطعیت در تصمیم گیری است. قاطعیت در تصمیم، باعث ایجاد اطمینان به تصمیم است. در نتیجه کسی که از تصمیم خود آگاه است، بدون هیچ گونه تردیدی، تصمیم خود را عملی می سازد. او درباره نتیجه تصمیم هم هیچ هراسی ندارد.
۶- داشتن هدف
از دیگر عوامل تاثیر گذار بر تصمیم گیری مدیران، داشتن هدف در تصمیم است. تصمیمی که بدون هدف گرفته شود، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت و چه بسا منجر به شکست هم بشود. با داشتن هدف، تصمیم ارزشمند خواهد بود. در نتیجه در جهت، تصمیم گیری و تلاش برای رسیدن به آن، اهمال و یا کوتاهی صورت نمی گیرد.
۷- فراهم نمودن ابزار رسیدن به تصمیم
برای رسیدن به هر مطلوب و خواسته ای لازم است که ابزار رسیدن به آن را داشته باشیم و یا برای داشتن آن تلاش کنیم. در تصمیم گیری مدیران هم داشتن ابزار و یا فراهم نمودن آن، یکی از ارکان تحقق تصمیم محسوب می شود. منظور از ابزار هم، تمام راهکارها و تکنیک ها و وسایلی است که مدیران را برای رسیدن به موفقیت سازمانی، نزدیک می کند. به فرص مثال، گاهی ابزار تصمیم می تواند زبانی لطف، یا حتی ارتباطی موثر، و یا حتی تشکیل یک تیم و مجموعه و … باشد.
۸- اکتفا به تکنیک های ساده
همیشه سختی کاری، به منزله داشتن نتیجه عالی و بی نظیر نیست. زیرا برخی از افراد، بدون دقت کافی، در تمام مسائل، سعی می کنند مشکلات را با سخت ترین راه حل ها، حل کنند. در حالی که چنین تفکری اشتباه است و ممکن است، عواقب تلخی را نیز در پی داشته باشد. این موضوع در تصمیم گیری مدیران نیز، نقش تعیین کننده ای دارد. چرا که یک مدیر موفق و باهوش کسی است که در کوتاه ترین زمان و با ساده ترین تکنیک، بتوانید با تصمیمی جامع مسائل مختلف را حل کند.
در نتیجه، می توان گفت که تکنیک های ساده هم، در بسیاری از مواقع نتیجه مطلوب تری داشته و کاربردی تر بوده اند. این نکته زمانی می تواند به خوبی در ذهن مدیران نقش ببندد و اعتماد همه را به خوبی به خود جلب کند که فقط یک بار تصمیم گیری مدیران مبتی بر تکنیک ساده صورت پذیرد و به تبع آن، موفقیت سازمان حاصل شود.
۹- تمرکز بر تصمیمات کلیدی
موضوعاتی که در سازمان های مختلف وجود دارد و باید در خصوص آنها تصمیم گیری شود، در سه دسته ضروری، مهم و غیر مهم تقسیم می شوند. منظور از تصمیمات ضروری، تصمیماتی هستند که حیات سازمان به آن برمی گردد و منظور از تصمیمات مهم، تصمیماتی هستند که به تنهایی عنصر اساسی در حیات سازمان محسوب نمی شوند، ولی در کنار هم نقش کلیدی را ایفا می کنند.
منظور از تصمیمات غیر مهم هم یک سری تصمیمات ساده و گذری است. نکته ای که در تصمیم گیری مدیران، حائز اهمیت است این است که، مدیران اولویت تصمیمات را در نظر بگیرند و بر مبنای، اولیت عمل کنند. زیرا اولویت اصلی در تصمیم گیری مدیران اولویتی است که اولا حیات سازمان را تقویت کند و ثانیا بر موفقیت سازمان منجر شود.
۱۰- توجه به زمان
در حالت عادی و معمولی شاید افراد ارزش زیادی برای زمان قائل نباشند؛ در حالی که بزرگترین سرمایه زمان محسوب می شود و غفلت از آن، بدون جبران است. موضوع زمان و اهمیت به آن از دیگر مولفه های تصمیم گیری مدیران موفق است. مدیران موفق، با برنامه ریزی دقیق، به نحوی عمل می کنند که بهترین تصمیمات را در زمان بندی خاص خود بگیرند.
به عبارتی دیگر برخی از تصمیمات هستند که نیازمند سرعت در تصمیم گیری هستند. یعنی اگر مدیری نتواند در موقیعت خاص زمانی، تصمیم بگیرد، فرصت طلایی را از دست داده است. در نتیجه، اگر تصمیم گیری مدیران، مبتنی بر زمان بندی نباشد، پرواضح است که در بسیاری از موارد، عدم موفقیت سازمان را در پی خواهد داشت.
جمع بندی
موارد مطرح شده به عنوان راهکارهایی اصلی، در جهت کمک به سرعت و صحت تصمیم گیری مدیران است. که توجه به تک تک موارد گفته شده، می تواند نتایج مطلوبی را در پی داشته باشد و غفلت از تک تک، آنها نیز می تواند، منجر به عدم موفقیت سازمان گردد. اما نکته ای که وجود دارد این است که، در کنار این راهکارهای اصلی، برخی راهکارهای فرعی هم برای تصمیم گیری مدیران، می تواند وجود داشته باشد. که از آن ها هم نباید غافل شد. یعنی اگر مدیری، می داند که برخی ویژگی های شخصیتی وی، منجر به عدم تصمیم صحیح می شود، باید برای کنار گذاشتن آن تلاش کند. و در نهایت با ذهنی آرام بهترین تصمیم ها را بگیرد.