چهار راستی و درستی پاک بودایی (حقیقت مقدس)

چهار راستی و درستی پاک بودایی (حقیقت مقدس)

رنج : ای راهبان ؛ این است راستی پاک درباره ی رنج ، به هستی در آمدن (تولد) رنج است ، پیری رنج است ؛ بیماری رنج است ، مرگ رنج است ؛ پیوستگی با آن کسی که دوستش نمی داریم رنج است ، جدایی از آنکس که دوستش می داریم رنج است، به آرزوی خود نرسیدن رنج است ، کوتاه اینکه (خلاصه) پنج دسته امور مورد علاقه آفریننده ی رنج است.

چشمه ی رنج : ای راهبان این است راستی پاک درباره ی چشمه ی رنج ، دوستی زندگی که انسان را در معرض به هستی در آمدن های نوین قرار می دهد ، و به همراهی آرزو و حرص به این سوی و آن سوی به دنبال هوس و خواسته اش می کشد ، آری آرزوها ، دوستی زندگی و خواستن زندگی جاویدان در این جهان چشمه و علت رنج است.

نابود ساختن رنج :‌ ای راهبان این است راستی پاک درباره ی نابود ساختن رنج ، باید این زندگی و دوستی و خواستن را با نیست کردن میل و آرزو نابود ساخت ، باید خواست را از خود دور کرد و از چنگال آن نجات یافت و هیچ جایی برای آن باز نگذاشت.

راه نابود ساختن رنج : ای راهبان این است راستیِ پاک درباره ی راهِ نابود ساختن رنج ، این راهِ پاک هشت پیشراه دارد که در زیر پی می آید : ” باورِ پاک ، خواستنِ پاک ، زبانِ پاک ، کردارِ پاک ، وسایلِ زندگیِ پاک ، کوششِ پاک ، حافظه ی پاک ، اندیشه ی پاک”.

============================================

برگرفته و برگزیده از کتاب : فروغ خاور

داستان زندگانی بودا و آیین او

نویسنده : استاد علامه هرمان الدنبرک

برگرداننده : بدرالدین کتابی

چاپ دوم به سال ۱۳۴۰ خورشیدی

نویسنده : بردیا

زبان بودا -از کتاب فروغ خاور

زبان بودا -از کتاب فروغ خاور

بودا به زبان سانسکریت گفتگو نمی کرده ؛ بلکه مانند همه پیرامونیان خود به زبان مردم هند شرقی صحبت می داشته است ؛ از روی نوشته ها و سنجش آنها با زبان سیلانی درست می توان شیوه ی گفتگوی او را شناخت.

آیین بودا در آغاز با این زبان بیان شده است ولی جامعه ی مذهبی کهن برای شیوه ی گفتگو و زبان هیچگونه اهمیتی قائل نبوده و سخنان بودادر آن دوران به هیچ زبانی برگردانده نشده است. و بودابه پیروان خود چنین سفارش کرده است: « شاگردان من ؛ هر کس باید سخنان (بودا) را به زبان ویژه ی خود فرا گیرد !»

============================================

برگرفته و برگزیده از کتاب : فروغ خاور

داستان زندگانی بوداو آیین او

نویسنده : استاد علامه هرمان الدنبرک

برگرداننده : بدرالدین کتابی

چاپ دوم به سال ۱۳۴۰ خورشیدی

نویسنده : بردیا

دو خانه ی خدا ی(ظاهری یا راستین)-خط سوم-آ-145

دو خانه ی خدا ی(ظاهری یا راستین)-خط سوم-آ-۱۴۵

بایزید بسطامی به حج می رفت . و او را عادت بود که در هر شهری که در آمدی ، نخست ، دیدار بزرگان کردی آنگه کار دیگر.

بایزید ، به بصره به دیدار درویشی رفت. درویش گفت که :

درویش : بایزید ، کجا می روی؟

بایزید : به مکه ، به دیدار خانه ی خدا !

درویش : با تو زادِ راه ، چیست ؟

بایزید : دویست درم !

درویش : برخیز ، و هفت بار ، گرد من بچرخ (طواف کن) ، و آن سیم را به من دِه !

بایزید برجست ، و سیم بگشاد از میان ، بوسه داد ، و پیش نهاد .

درویش گفت : آن خانه ی خداست ، و این دل من (هم) خانه ی خدا ! اما بدان خدایی که خداوند آن خانه است ، و خداوند این ، که تا آن خانه را بنا کرده اند ، در آن خانه ، در نیامده است. و از آن روز که این خانه را بنا کرده ، ازین خانه خالی نشده است !

شمس ، « حرمت کفر » را ، در هم می شکند . فاصله ی میان « کفر» و « ایمان » را از روی داوری مردمان ، از میانه بر می گیرد. شمس نخست ، کفر بینی سخن مردان والا را ، ناشی از نارسایی فهم مردمان ، و « خیال اندیشی » ایشان ، معرفی می کند :

« اسرار اولیاء حق را بدانند؟!

رساله ی ایشان ، مطالعه می کنند. هر کسی ، خیالی می انگیزد. گوینده ی آن سخن را ، متهم می کنند . خود را هرگز متهم نمی کنند . و نگویند که : این کفر و خطا ، در‌آن سخن نیست . در جهل و خیال اندیشی و نادانی ماست!؟

=====================================================

برگرفته از کتاب « خط سوم »

درباره ی شخصیت ، سخنان ، و اندیشه ی شمسِ تبریزی

نوشته یا گردآوری شده به وسیله ی دکتر ناصر الدین صاحب زمانی

چاپ نخست : مرداد ۱۳۵۱

چاپ هفدهم : نوروز ۱۳۸۰

نویسنده : بردیا

داستان گئوماتا یا بردیا دروغین

داستان گئوماتا یا بردیا دروغین

بر خلاف هخامنشیان ، ظاهرا مادها بیش از ایشان پیروِ دین و کیش زردشت بشمار می رفتند ، و هنوز دین زرتشت در این سرزمین، ایرانگیر نشده بود. از این رو در زمان کمبوجیه(Cambyses) پسر کورش ، مغی زردشتی که گئوماتا (Gaumata) نام داشت برای گسترش دین زرتشتی شورش کرد و بتکده ها را ویران ساخت و به جای آن آتشکده ساخت و دست به اصلاحاتی همگانی و همه گیر (اجتماعی) زد و بردگان را آزاد و زمین های بزرگ را بین کشاورزان تقسیم و بخش بخش نمود و مورد پذیرش طبقه های بینوا و بیچاره گردید. به گونه ای که پس از کشته شدنش به دست داریوش نخست ،‌ همه ی ایرانیها جز پارسیها که از خاندان هخامنشی بودند بر راستین بودن و ستم رفتن بر گئوماتا (بردیا دروغین) می گریستند. گئوماتا به اندازه ی ۷ ماه حکومت کرد.

گئوماتا در سال ۵۲۲ پیش از زادروزِ مسیح بر کمبوجیه پسر کورش شورش کرد. وی که نام او از واژه ی «گاو» که جانداری پاک در دین زرتشتی است ، گرفته شده است و به معنای «شناسنده ی نژاد گاوها» است ، گونه ای روش اشتراکی داشت و زمین های بزرگ و گله های بیشمار و بردگان را آزاد کرده به کشاورزی گماشت. او بیش از هفت ماه نتوانست پادشاهی کند ، ولی در این مدت کوتاه کارهای بزرگی انجام داد.

هرودت روزگار نویس (مورخ) یونانی می نویسد : که گئوماتا در پی بهبود وضع همه ی مردم بوده است. ولی داریوش در سنگ نبشته ی خود در بیستون از روی کینه و دشمنی که با وی داشت ، وی را به باد ناسزا و دشنام گرفته و همه ی کارهای بزرگ و اصلاحات او را نادیده گرفته است!

داریوش در آن سنگ نبشته می نویسد : که وی چراگاهها و گله ها و برده ها و خانه هایی را که گئوماتا (بردیا دروغین) از مردم و لشکریان گرفته بود به ایشان پس داد.

باید دانست که گئوماتا این زمینها و گله ها و خانه را برای خود نگرفته بود ، آنها را از توانگران ستانده تا بین بینوایان و نیازمندان بخش بخش و تقسیم کند.

داریوش در بیست و نهم سپتامبر سال ۵۲۲ پیش از زادروز مسیح به یاری چند تن از بزرگان پارس با نیرنگ و فریب توانست که به زندگی و اصلاحات گئوماتا پایان دهد. کشتار بزرگی پس از کشته شدن گئوماتا از مغان زرتشتی روی داد و این کشتار را هرودت به یونانی مگوفونی (Magophony) خوانده ، که برابرِ پارسی آن مگوزتی (Magu-Zati) یعنی «کشتار مغان» می باشد.

هرودت می نویسد: پس از کشته شدن گئوماتای مغ همه مردم آسیا به جز پارسیان از مرگ او غمگین و اندوهگین شدند و برای او گریه می کردند. به سخن برخی از خاورشناسان ، گریه ی ایرانیان بر شهید شدنِ حسین پسر علی (پیشوای سوم شیعیان) ریشه تاریخی داشته ، و ریشه آن ستم رفتنی بس بزرگ بر گئوماتا و دلسوختگی ایرانیان بر او بوده است.

============================================

برگرفته از خلاصه ی ادیان در تاریخ دینهای بزرگ

نوشته دکتر محمد جواد مشکور

چاپ هفتم ۱۳۸۰

موجود در کتابخانه ملی ایران

============================================

نویسنده : بردیا

ریاكاری و فرصت خواهی ما - چرا درمانده ایم؟-84 و 85

ریاکاری و فرصت خواهی ما – چرا درمانده ایم؟-۸۴ و ۸۵

میرزاعلی اصغر خان اتابک با سه پادشاه قاجار در پیش و پس از انقلاب مشروطیت کار کرد و در نزد هر سه صدراعظم بود. ببینید ترا به خدا کدام بندبازی می تواند به این راحتی بندبازی کند… هنگامی که ناصرالدین شاه در حرم عبدالعظیم ترور شد جنازه اش را با نمایش این که هنوز زنده است توی درشکه گذاشت و آورد کاخ سلطنتی و اول کارش این بود که این شعر را برای مظفرالدین شاهی که سالها به انتظار پادشاهی بود فرستاد :

چرا خون نگریم ؟ چرا خوش نخندم ؟

که دریا فرو رفت و گوهر برآمد

ببینید واقعن (واقعا) خودمانیم شعر به قول امروزی ها تبریک دارد ، تسلیت دارد ، خبر دارد ، تثبیت شغل دارد ، چاپلوسی دارد…

و یا در میدان ادبیاتمان در حالی که قاآنی برای زکام حاج میرزا آغاسی شعر می گفت بلافاصله با روی کار آمدن تقی خان امیرکبیر برایش سرود :

به جای ظالمی شقی نشسته عالمی تقی و …

لطفن به این اشارات دقت بفرمایید. « مدرسه های غیر انتفاعی»!!! «بانک غیر ربوی»!! «مشارکت مردمی»! ببینید این ها همه از ظاهر نمایی های قابل انتقادی که از آن یاد کردم آب می خورد. مفهوم واقعی «مدارس غیرانتفاعی» !! را فقط پدران و مادران بچه های همین مدرسه ها درک می کنند. یعنی چه؟… و بانک غیر ربوی با بهره ای حدود سی درسد در سال که آن را هم با هزار کرشمه و ناز می دهند و نه به هر مقدار که درخواست کرده باشی و استحقاقش را داشته باشی ، چون نرخ بهره ببخشید «کارمزد» در خارج از سیستم دولتی خیلی کمرشکن است.

هنگامی که صحبت از مشارکت مردمی در یک کار است فقط مشارکت مالی مردم پذیرفته می شود. شما کمک کنید پولها را بدهید ما خودمان می دانیم چکار کنیم و در این مورد مشارکت مردم را لازم نداریم. خوب وقتی جلوی چشمت این گونه با واژه ها بازی کردند ، چطور توقع دارند به بقیه حرفهایشان هم احترام بگذاری؟ این نشدنی است، آن وقت می بینید که حرمت و پاکی واژه ها از بین می رود و وای به حال مردمی که سخنشان و حرفهایشان را حرمت ننهند ، و از واژه های حتا مقدس و پاک سوء استفاده کنند.

============================================

از کتاب “چرا درمانده ایم؟ جامعه شناسی خودمانی”

نوشته حسن نراقی

چاپ نخست : ۱۳۸۰

چاپ دهم : ۱۳۸۳ ( من این چاپش رو دارم)

چاپ ؟؟ : ۱۳۸۴

============================================

پیش از هر گونه برداشت و پیش داوری ای از این نوشته پیشنهاد می کنم که این کتاب را برید و بخرید و بخوانید این نوشته تنها بخشی کوچک از خود کتابِ ۲ جلدیِ “چرا درمانده ایم؟ جامعه شناسی خودمانی” می باشد.

نویسنده : بردیا

" داد کامل " سروده ای از پل الوآر PAUL ELUARD

” داد کامل ” سروده ای از پل الوآر PAUL ELUARD

این است قانون گرم انسان ها

از رَز باده می سازند

از زغال آتش و

از بوسه ها انسانها.

این است قانون سخت انسان ها

دست ناخورده ماندن

به رغم شوربختی و جنگ

به رغم خطرهای مرگ.

این است قانون دلپذیر انسان ها

آب را به نور بدل کردن

رویا را به واقعیت و

دشمنان را به برادران.

قانون کهنه و نو

که طریق کمالش

از ژرفای جان کودک

تا حُجّتِ مطلق می گذرد.

=========================

برگرفته از کتاب شعر « همچون کوچه ایی بی انتها »

سروده شده یِ  پل الوآر PAUL ELUARD

۱۸۹۵-۱۹۵۲ میلادی

برگرداننده به فارسی : احمد شاملو

نویسنده : بردیا

درخت

درخت

فاصله یه حرف سادَ ست ، بین دیدن و ندیدن

بگو صَرفه با کدومه؟ شنیدن یا نشِنیدن

ما می خواستیم از درختاا کاغذ و قلم بسازیم

بنویسیم تا بمونیم پشت سایه جون نبازیم

آینه ها اونجا نبودن تا ببینیم که چه زشتیم

رو درخت با نُک خنجر زنده باد درخت نوشتیم

زنگِ خوش صدای تفریح واسمون زنگ خطر شد

همه ی چوبای جنگل دسته تیغ تبر شد

اگه حرفمو شنیدی جنگل رو نده به پاییز

کاری کن درخت باغچه تن نده به خنجر تیز

با جوونه ها یکی شو

قد بکش نگو که سخته

جنگل تازه به پا کن

هر یه آدم یه درخته

خونده شده توسط سیاوش قمیشی

نویسنده : سینا

مهر پرستی ( Mithraism ) و مسیحیت

مهر پرستی ( Mithraism ) و مسیحیت

مهر یا میترا (Mitra) که در کیش هندوایرانی از آن به خداوند روشنایی و دادگری و راستی و پیمان اراده شده و هم ارزِ شمشا (شمس) خدای بابلیان است ، از دینهای ایران باستان بوده است. مهرپرستان یکدیگر را برادر و آموزگاران خویش را پدر می خواندند. آیین مهرپرستان از ایران به روم رفت و پرستشگاههایی برای این خداوند در روم ساخته شد. در مهر پرستی هفت درجه وجود داشت و برای ورود به هر درجه شتشویی لازم بود که بنیان و اساس غسل تعمید مسیحیان بر آن است. رومیان باستان روز یکشنبه را ویژه ی خورشید دانسته و پاک می شمردند (آیندگانِ رومیان که مسیحیان هستند این روز را جشن گرفتند). بزرگترین جشن مهر در ۲۵ دسامبر بود ، که زادروز مهر گمان می شده است و کوتاهترین روز سال بوده. زیرا در شب « یلدا » نخستین شب زمستان یا شب پایانِ ماه آذر که بلندترین شب سال است رومیان مهرپرست گمان می کردند که دیگر خورشید از افق مشرق سر بر نخواهد آورد.

بدین خاطر چون دیدند فردای آن روز با وجود درازی شب باز خورشید سر برآورد از این رو آن روز را زادروز مهر پنداشتند و برای او جشن گرفتند و این جشن را «ناتالیس انویکتیوس» (Natalis Invictius) یعنی جشن « خورشید دادگری» می گفتند. همانگونه که در هنگام زاده شدن مهر شبانان او را پرستیدند ، در هنگام زاده شدن مسیح نیز شبانان بر وی نماز بردند.

در بهار نیز جشنی نزد مهرپرستان به پا می شد که به جای آن در مسیحیت جشن پاک در روز صعود عیسا آمده است.

باری از ناقوس و ارغنون کلیسا گرفته تا باور به اینکه مسیح خود را برای نجات گیتی و انسان فدا ساخت از آیین مهرپرستی گرفته شده است.

مهرپرستان بر این باور بودند که پایان زمان روز رستاخیزِ مردگان از گورهایشان است تا در برابرِ مهر حاضر شوند و از روی دادگری پاداش و سزا ببینند.

اگر در ایران که زادگاه این آیین است اثرهای زیادی از مهرپرستی در دست نیست. در کشورهای اروپایی از ایتالیا و آلمان گرفته تا انگلستان ، میترائوم (Mithraeum) یا مهرابه های مهر فراوان است.

برآیند سخن آنکه چون دولت روم کیش مسیحی را در سده ی چهارم میلادی به رسمیت شناخت و در این چهار قرن آغازین ، مسیحیت آیینی گمنام بود و آیین روشنی نداشت ، آیین مهرپرستی در روم یعنی کیشِ پیشین رومیان (نیاکان میسحیان) به مسیحیان انتقال یافت.

=====================================

برگرفته ای از کتاب « خلاصه تاریخ ادیان در دینهای بزرگ »

نوشته دکتر محمد جواد مشکور

نویسنده : بردیا

The Day After

The Day After – احمد شاملو

شعری از احمد شاملو :

در واپسین دم

واپسین خردمندِ غم خوارِ حیات

ارابه ی جنگی را تمهیدی [۱] کرد

که از دودِ سوختِ رانه و احتراقِ خرجِ سلاح اش

اکسیری می ساخت

که خاک را بارورتر می کرد و

فضا را از آلودگی مانع می شد !

—————————————-

[۱]- تمهید: از فرهنگ معین معنی های « گسترانیدن ، هموار کردن ، آسان ساختن» رو پیدا کردم ولی در اینجا فک می کنم که تمهید به معنای چاره باشه.- بردیا گوران

=======================================

برگرفته از کتاب شعر « حدیث بی قراری یِ ماهان »

احمد شاملو

نویسنده : بردیا

شنونده و گوینده ی خوب

شنونده و گوینده ی خوب

شنونده ی خوب و گوینده ی خوب دو قطب جوشش و شورش چشمه ی آگاهی[۱]

شمس ، آگاهانه ، به این دانش رسیده است که همه چیز را برای همه کس نمی توان گفت ، و نیز نباید گفت. واکنش توده های بی تفاهم ، اگر متعصب باشند ، «تکفیر» است ، واگر لاابالی و بی تعصب باشند ، «نیشخند» و «خوارشماری و تحقیر» است. از این روی ، سرانجام ، پس از همه گفته های خود، تاکید می کند که سخن ، بیش ازین نیارم گفتن. تنها ۳/۱ گفته ها ، گفته شد!

به پندار شمس ، خود را باید پنهان ساخت. مردمان را باید سخت آزمود ، آنگاه به حریم شخصی خویشتن ، اجازه ی ورودشان داد ! اما آیا این آزمایش ، کاری آسان است؟

شمس ، خود آنرا کاری بس دشوار می داند. تا جاییکه می گوید :

– شناختن این قوم و مردم ، دشوارتر از شناختن حق و راستی و درستی است!

و بر این دانش است که می گوید :

– همه کس ، دوست شناس، نَبُوَد ، و دشمن شناس نَبُوَد ! …

– پس زندگانی ، دوبار بایستی [ تا انسان ] … دشمن را شناسد، دوست را شناسد !

——————————————————————-

[۱]- چون این مطلب در کتاب خط سوم عنوانی نداشت.عنوانش رو خودم برگزیدم.-بردیا گوران

=====================================================

برگرفته از کتاب « خط سوم »

درباره ی شخصیت ، سخنان ، و اندیشه ی شمسِ تبریزی

نوشته یا گردآوری شده به وسیله ی دکتر ناصر الدین صاحب زمانی

چاپ نخست : مرداد ۱۳۵۱

چاپ هفدهم : نوروز ۱۳۸۰

نویسنده : بردیا